کد مطلب: ۲۰۴۸
تعداد بازدید: ۱۶۹۰
تاریخ انتشار : ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۰:۴۶
احکام موضوعی/ ۲۰
هيچ شالوده اى مقدس تر از بناى رفيع ازدواج نيست[2] و هر ملتى در دين و آيين خود، به نوعى از آن بهره مند است.
 اهميت ازدواج
پرسش 359. درباره اهميت ازدواج و فوايد آن توضيح دهيد؟
وَ أَنْكِحُوا الْأَيامَى مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ[1]؛
«مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهيد و نيز غلامان و كنيزان شايسته را اگر فقير و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بى نياز مى سازد؛ خداوند گشايش دهنده و آگاه است.»
هيچ شالوده اى مقدس تر از بناى رفيع ازدواج نيست[2] و هر ملتى در دين و آيين خود، به نوعى از آن بهره مند است. دين اسلام بيش از همه، بر آن تأكيد فراوان دارد و آثار و فوايد مهمى براى آن ياد كرده است. فقيهان، ازدواج را از مستحبّات مؤكّد بر شمرده و آن را براى كسى كه به سبب نگرفتن همسر به گناه بيفتد، واجب دانسته اند. نبى اكرم (صلی الله علیه و آله)  فرمود: «هر كس ازدواج كند، به درستى كه از نصف دينش پاسدارى كرده است».[3]
ازدواج داراى چند فايده است:
1. بقاى نسل،
3. آرامش و تعادل روحى و جسمى،
3. سلامت اخلاقى و اجتماعى جامعه،
4. ارضاى حس محبت كردن و مورد محبت قرار گرفتن و...  .
زن و مرد از سه راه به يكديگر محرم مى شوند: نسب (خويشاوندى)، رضاع (شيرخوردن) و ازدواج. راه سوم (ازدواج) بر دو قسم است: دائمى و موقت. عقد دائم آن است كه مدّت زناشويى در آن تعيين نشود و عقد موقّت آن است كه مدت زناشويى در آن تعيين شود. براى مثال زن را به مدت يك ساعت، يك روز، يك ماه، يك سال و يا بيشتر عقد نمايند[4]. زنى را كه به اين قسم عقد كنند، متعه و صيغه نيز مى نامند. هر دو ازدواج در بسيارى از احكام و مسائل مشترك است؛ به عنوان مثال در هر دو بايد صيغه خوانده شود و تنها راضى بودن زن و مرد كافى نيست. خود زن و مرد مى توانند اين صيغه را بخوانند و يا ديگرى را وكيل كنند كه از طرف آنان بخواند. در پاره اى از مسائل نيز با يكديگر تفاوت دارد؛ مانند:
1. ذكر نشدن مهر در عقد دائم، عقد را باطل نمى سازد؛ بر خلاف عقد موقت.
2. زن و شوهر در عقد دائم از يكديگر ارث مى برند؛ بر خلاف عقد موقت.
3. جايز نيست زن و شوهر در عقد دائم شرط كنند كه نزديكى انجام نگيرد؛ بر خلاف عقد موقّت.
4. شوهر در عقد دائم بايد نفقه زن را بپردازد؛ برخلاف عقد موقّت.
5. زن در عقد دائم بدون اجازه شوهر نمى تواند بيرون برود؛ ولى در عقد موقت مى تواند؛ مگر آنكه باعث تضييع حق شوهر شود.
6. ذكر مدت در عقد دائم لازم نيست؛ ولى در عقد موّقت بايد مدّت ذكر شود.
 
شرايط عقد ازدواج
پرسش 360. شرايط عقد ازدواج چيست؟
ازدواج داراى شرايطى است؛ از جمله:
1. به صورت شفاهى صيغه خوانده شود، نه نوشتارى.
2. قصد انشاى عقد داشته باشند.
3. بين ايجاب و قبول موالات رعايت شود.
4. صيغه را به صورت صحيح بخوانند.
5. خواننده صيغه عاقل و بالغ باشد.
6. زن و مرد به ازدواج راضى باشند.
 
ازدواج هاى حرام
پرسش 361. ازدواج هاى حرام كدام است؟
ازدواج با افراد زير حرام است:
1. محارم،
2. زن شوهردار،
3. خواهرزن،
4. زن عده دار،
5. خواهر لواط دهنده،
6. كافر غيركتابى (مانند كمونيست ها)،
7. در حال احرام،
8. ازدواج دائم با زن پنجم.
 
هم خوابى دوران عقد
پرسش 362. آيا در زمان عقد (پيش از عروسى)، اجازه پدر عروس در مورد هم خوابى شرط است؟
همه مراجع: اگر دختر در خانه پدر باشد، رفت و آمد به آن خانه براى ارتباط زناشويى، بايد با اجازه پدر او باشد.[5]
 
وجوب ازدواج
پرسش 363. آيا ازدواج در اسلام واجب است، يا اينكه شخص مى تواند تا پايان عمر خود مجرد بماند؟
همه مراجع: اصل ازدواج در اسلام واجب نيست و از مستحبّاتى است كه به آن بسيار سفارش شده است؛ ولى اگر كسى به واسطه نداشتن همسر، به حرام بيفتد، ازدواج بر او واجب مى گردد و حق ندارد تا پايان عمر مجرد باشد.
 
تأخير ازدواج
پرسش 364. اگر جوانى از نظر شغلى و مالى، قادر به ازدواج نباشد؛ آيا باز ازدواج بر او واجب است؟
همه مراجع: اگر امكانات ازدواج براى او فراهم نباشد، معذور است؛ ولى بايد خود را از گناه حفظ كند.[6]
 
حلقه داماد
پرسش 365. آيا خانواده عروس، مى تواند براى داماد حلقه و انگشتر طلا تهيه كند؟
همه مراجع: خريد آن جايز نيست.[7]
 
طلاى زرد
پرسش 366. زينت مردان با طلاى زرد چه حكمى دارد؟
همه مراجع: پوشيدن طلا ـ مانند آويختن زنجير طلا به گردن و به دست كردن انگشتر و ساعت طلا ـ براى مرد حرام است.[8]
 
طلاى سفيد
پرسش 367. طلاى سفيد براى مردان چه حكمى دارد؟
همه مراجع: اگر از جنس طلا باشد، جايز نيست؛ هر چند به رنگ سفيد باشد.[9]
 
حكم پلاتين
پرسش 368. آيا در دست كردن و استفاده از پلاتين براى مرد اشكال دارد؟
همه مراجع: استفاده از پلاتين اشكال ندارد.[10]
تبصره. پلاتين طلا نيست و فلز ديگرى است.
 
زمان عروسى
پرسش 369. آيا مراسم عقد و عروسى در ماه محرم و صفر جايز است؟
همه مراجع: برگزارى اين نوع مراسم، اگر توأم با معصيت و يا هتك حرمت حضرت سيدالشهدا (علیه السلام)  نباشد، اشكال ندارد. اما براى مؤمنان سزاوار است كه حرمت اين ايام را پاس بدارند و از انجام كارهاى شادى آفرين بپرهيزند.[11]
 
دوران نامزدى
پرسش 370. تفريح و رفتن به گردش با نامزد خود ـ كه هنوز عقد نكرده است ـ چه حكمى دارد؟
همه مراجع: تا زمانى كه عقد شرعى خوانده نشده، جايز نيست.[12]
 
صيغه موقت
پرسش 371. زن و مردى صيغه موقّت جارى مى كنند و بعد از آميزش متوجه مى شوند كه عقدشان به جهتى باطل بوده است؛ آيا اين كار آنان در حكم زنا است و بچه به دنيا آمده نامشروع است؟
همه مراجع: با توجه به اينكه به مسأله آگاه نبوده اند، عملشان زنا نبوده و بچه نيز حلال زاده است و اگر بخواهند به زندگى موقّت ادامه دهند، بايد دوباره صيغه عقد را جارى كنند.[13]
 
مدت عقد موقت
پرسش 372. حداقل و حداكثر مدت در عقد موقّت چه مقدار است؟
همه مراجع (به جز تبريزى، سيستانى، مكارم و وحيد): عقد موقت اندازه معيّنى ندارد و مقدار آن، با توافق دو طرف انجام مى پذيرد.[14]
آية اللّه سيستانى: ... بايد مدت آن از مقدار عمر زن و شوهر و يا يكى از آنها بيشتر نباشد كه در اين صورت عقد باطل خواهد بود.[15]
آيات عظام تبريزى، مكارم و وحيد: ... بنابر احتياط واجب، بايد مدت آن از مقدار عمر زن و شوهر يا يكى از آنها بيشتر نباشد. در غير اين صورت، احتياط واجب آن است كه احكام عقد دائم را بر آن جارى سازند.[16]
 
عقد دائم
پرسش 373. آيا جايز است پيش از تمام شدن مدت عقد موقت، زن را به عقد دائم خود در آورد؟
همه مراجع: خير، جايز نيست؛ ولى مى تواند مدت باقى مانده را به او ببخشد و سپس عقد دائم بخواند.[17]
 
صيغه عقد عربى
پرسش 374. آيا در عقد ازدواج ـ خواه دائم يا موقت ـ عربى خواندن شرط است؟
آيات عظام امام، تبريزى، خامنه اى، مكارم، سيستانى و وحيد: بنابر احتياط واجب بايد صيغه به عربى صحيح خوانده شود.[18]
آية اللّه بهجت: خير شرط نيست؛ بلكه مى توانند به هر زبانى كه خواستند بخوانند. اما احتياط مستحب (بهتر) آن است كه به عربى بخوانند.[19]
آيات عظام صافى، فاضل و نورى: بايد صيغه به عربى صحيح خوانده شود.[20]
 
اشتباه صيغه عقد
پرسش 375. اگر در خواندن عقد نكاح يك حرف يا بيشتر اشتباه شود، آيا عقد باطل است؟
همه مراجع: اگر معناى آن عوض شود، عقد باطل است.[21]
 
خواندن صيغه عقد
پرسش 376. كسى كه معناى لفظ عربى صيغه ازدواج را نمى داند، مى تواند آن را بخواند؟
همه مراجع (به جز بهجت): خير، جايز نيست؛ مگر آنكه معناى هر كلمه از عقد را جداگانه بداند و كلمات آن را صحيح ادا كند.[22]
آية اللّه بهجت: بنابر احتياط واجب، نمى تواند آن را به عربى بخواند؛ مگر آنكه بخواهد ترجمه آن را به زبان فارسى و يا زبان ديگرى جارى كند. در اين صورت احتياط مستحب آن است كه هر دو را بخواند (عربى و ترجمه آن).[23]
 
صيغه عقد فارسى
پرسش 377. آيا زن و مرد مى توانند خودشان صيغه ازدواج را به فارسى بخوانند يا اينكه بايد وكيل بگيرند تا عربى خوانده شود؟
آيات عظام امام، سيستانى، صافى، مكارم، نورى و وحيد: اگر نمى توانند خودشان به صورت عربى صحيح بخوانند، مى توانند به فارسى و يا هر زبان ديگرى صيغه را اجرا كنند؛ ولى بايد در همان زبان، لفظى را بگويند كه معناى «زوجت» و «قبلت» را بفهماند و لازم نيست وكيل بگيرند.[24]
آية اللّه بهجت: خواندن عقد نكاح به زبان فارسى و يا هر زبان ديگرى جايز است؛ هر چند توانايى بر خواندن زبان عربى هم داشته باشند و وكيل گرفتن لازم نيست.[25]
آيات عظام تبريزى و فاضل: اگر نمى توانند خودشان به صورت عربى صحيح بخوانند، چنانچه گرفتن وكيل برايشان ممكن باشد ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد وكيل بگيرند و اگر ممكن نيست، مى توانند خودشان به زبان فارسى و يا هر زبان ديگرى صيغه را اجرا كنند؛ ولى بايد در همان زبان، لفظى را بگويند كه معناى «زوجت» و «قبلت» را بفهماند.[26]
 
پرسش 378. اگر دختر و پسرى بخواهند خودشان صيغه عقد موقت بخوانند، كيفيت آن به چه شكل است؟
همه مراجع: پس از تعيين مهر و مدت عقد و رعايت شرايط عقد (مانند اجازه پدر دختر)، نخست دختر بگويد: «زَوَّجْتُكَ نَفْسى فِى الْمُدَّةِ الْمَعْلومَةِ عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ» و پس از آن بدون فاصله (طولانى) پسر بگويد: «قَبِلْتُ التَّزْويجَ».[27]
 
 
مجلس عقد
پرسش 379. آيا زن و شوهر بايد در مجلسى كه صيغه عقد خوانده مى شود، حضور داشته باشند؟
همه مراجع: خير، لازم نيست.[28]
 
روابط مشروع
پرسش 380. آيا هيچ راه شرعى و قانونى ـ به جز ازدواج ـ وجود دارد كه دو جوان روابط مشروع با هم داشته باشند؟ آيا در اسلام چيزى به نام صيغه خواهر و برادرى وجود دارد؟
همه مراجع: خير، تنها راه، ازدواج ـ به طور دائم يا موقّت ـ است و صيغه خواهر و برادرى با نامحرم مشروع نيست.[29]
 
وكيل عقد ازدواج
پرسش 381. آيا خود مرد مى تواند از طرف زن، وكيل شود و عقد را بخواند؟
همه مراجع: آرى، مى تواند.[30]
 
ازدواج اجبارى
پرسش 382. اگر پدر و مادر، فرزندان خود (پسر يا دختر) را مجبور سازند با شخص غير مورد علاقه خود ازدواج كنند، آيا عقد صحيح است؟
همه مراجع: خير، در فرض ياد شده عقد باطل است.[31]
 
عقد در چت
پرسش 383. آيا جايز است عقد ازدواج را از طريق چت و به صورت آنلاين و زنده، اجرا كرد؟
همه مراجع: اگر شرايط صحت عقد را رعايت كنند و صداى يكديگر را بشنوند و بين جملات آنان فاصله طولانى نيفتد، اشكال ندارد و عقد صحيح است.[32]
 
عقد معاطاتى
پرسش 384. آيا عقد و نكاح معاطاتى نيز جايز است؟ به عنوان مثال پسر انگشترى را در دست دختر كند به قصد اينكه همسر يكديگر شوند، بى آنكه صيغه عقد بخوانند؟
همه مراجع: ازدواج معاطاتى، درست نيست و بايد صيغه بخوانند.[33]
 
شاهد ازدواج
پرسش 385. آيا در عقد ازدواج، شاهد گرفتن لازم است؟
همه مراجع: خير، در عقد ازدواج ـ خواه دائم يا موقت ـ حضور شاهد لازم نيست.[34]
 
اجازه پدر 
پرسش 386. آيا در ازدواج با دختر باكره، اجازه پدر يا جد پدرى واجب است و اگر بدون اجازه عقد بخوانند، عقدشان باطل است؟
آيات عظام امام، تبريزى، سيستانى، مكارم و نورى: آرى، بايد با اجازه پدر يا جدّ پدرى دختر باشد و بدون اجازه او عقد باطل است.[35]
آيات عظام بهجت، فاضل: از نظر تكليفى، احتياط واجب آن است كه با اجازه پدر يا جدّ پدرى باشد، ولى اگر بدون اجازه عقد بخوانند، عقد باطل نيست.[36]
آيات عظام خامنه اى، صافى و وحيد: بنا بر احتياط واجب، بايد با اجازه او باشد و اگر بدون اجازه عقد بخوانند بنا بر احتياط واجب، عقد باطل است.[37]
 
اجازه عقد موقت
پرسش 387. آيا عقد موقت نيز مانند عقد دائم، احتياج به اجازه پدر دارد؟
همه مراجع: آرى، تفاوتى بين آن دو نيست.[38]
 
صيغه مَحرميّت
پرسش 388. ما دو نفر همكار مجرد هستيم، براى آنكه روابط مان از نظر شرعى دچار مشكل نشود و به گناه كشيده نشويم، مى توانيم بدون اجازه پدر دختر، ازدواج موقت كنيم؟
همه مراجع: روابط كارى و تحصيلى باعث نمى شود، اذن پدر يا جد پدرى دختر از اعتبار بيفتد.[39]
 
تفاوت مرجع تقليد
پرسش 389. اگر مرد مقلد مرجعى باشد كه معتقد است ازدواج موقت دختر باكره بدون اجازه پدرش جايز نيست؛ ولى دختر مقلد كسى است كه مى گويد اجازه پدر لازم است؛ آيا مرد مى تواند اين دختر را بدون اجازه پدرش عقد كند؟
همه مراجع: در اين فرض نيز بايد با اجازه پدر دختر باشد.[40]
 
رضايت قلبى پدر
پرسش 390. اگر دختر گفت: پدر و مادرم رضايت قلبى به ازدواج دارند؛ آيا مى توان به گفته او بدون اذن پدر با او ازدواج كرد؟
همه مراجع: در اذن پدر، اظهار لازم است و رضايت قلبى كافى نيست.[41]
 
ازدواج دختر
پرسش 391. اگر دختر بكارتش را در دوران كودكى از دست داده باشد (البته نه از راه نامشروع؛ بلكه مثلاً با بازى و ورزش)، آيا در ازدواج با او، اجازه پدرش شرط است؟
همه مراجع: اين دختر حكم دختر باكره را دارد.[42]
 
طلاق دختر
پرسش 392. اگر دختر باكره اى شوهر كند و بدون اينكه با او نزديكى شود، طلاق بگيرد؛ آيا ازدواج با او نياز به اجازه پدر دارد؟
آيات عظام امام، سيستانى و نورى: آرى، بايد با اجازه او باشد.[43]
آيات عظام بهجت، تبريزى، خامنه اى، صافى، فاضل، مكارم و وحيد: بنابر احتياط واجب، بايد با اجازه او باشد.[44]
 
عقد مخفيانه نامزد
پرسش 393. اگر پدر دختر به ازدواج دائم با جوانى اجازه دهد؛ آيا آنان مى توانند براى آشنايى از خصوصيات يكديگر، بدون اطلاع خانواده او، عقد موقت بخوانند؟
همه مراجع: در اين فرض نيز اعتبار اجازه پدر براى خواندن عقد موقت ساقط نمى شود.[45]
 
فوت پدر 
پرسش 394. دختر باكره رشيده اى كه پدرش فوت كرده، اجازه چه كسى براى عقد او لازم است؟
همه مراجع (به جز مكارم): در ازدواج با دختر باكره به جز اجازه پدر و يا جد پدرى، اجازه فرد ديگرى لازم نيست.[46]
آية اللّه مكارم: در صورت فوت پدر و جدّ پدرى، عقد موقت دختر با اجازه حاكم شرع باشد.
 
روابط قبل عقد
پرسش 395. آيا دختر و پسر عاقل و بالغ، مى توانند بدون اطلاع خانواده براى ازدواج با هم صحبت كنند و سپس خانواده را مطلع سازند؟
همه مراجع: خواستگارى و گفت وگوى پيش از عقد، اگر مفسده نداشته و بدون قصد لذت و ترس افتادن در گناه باشد، اشكال ندارد.[47]
 
مخالفت پدر
پرسش 396. در صورتى كه دختر و پسرى هم كفو باشند؛ ولى پدر دختر مخالف ازدواج آنها باشد، آيا باز هم رضايت او لازم است؟ (بايد توجه داشت دختر بالغ و رشيده است و نياز به ازدواج دارد)؟
همه مراجع (به جز بهجت، تبريزى و صافى): اگر پسر ـ شرعاً و عرفاً ـ كفو و همتاى دختر باشد، اجازه پدر لازم نيست.[48]
آيات عظام بهجت و تبريزى: اگر پسر ـ شرعاً و عرفاً ـ كفو و همتاى دختر باشد و ازدواج هم به مصلحت او باشد، اجازه پدر لازم نيست.[49]
آيات عظام خامنه اى و صافى: اگر پسر ـ شرعاً و عرفاً ـ كفو و همتاى دختر باشد و كفو ديگرى نيز پيدا نشود، اجازه پدر لازم نيست.[50]
 
رضايت پدر
پرسش 397. در صورتى كه ولى دختر باكره، به اصل ازدواج دخترش با جوانى راضى است؛ ولى نسبت به خصوصيات ازدواج (مانند مقدار مهر و تعيين زمان عقد و عروسى و...) مخالف است و خود پسر و دختر توافق دارند؛ آيا در اين صورت هم اجازه پدر لازم است؟
همه مراجع: اگر پدر با اصل ازدواج موافق است، ولى نسبت به خصوصيات آن مخالف باشد؛ در اين صورت اجازه او لازم نيست و عقد صحيح است.[51]
 
ازدواج مجدد
پرسش 398. آيا زن مى تواند در ضمن عقد ازدواج، شرط كند كه شوهر او همسر دوم اختيار نكند؟
آيات عظام امام، بهجت، خامنه اى، فاضل، مكارم و نورى: خير، اين شرط صحيح و نافذ نيست؛ ولى اگر شرط كند كه: «زن وكيل شوهر باشد، چنانچه شوهر ازدواج مجدد نمايد، خود را طلاق دهد»، صحيح است.[52]
آيات عظام تبريزى، سيستانى و صافى: آرى، اين شرط صحيح و نافذ است و اگر شوهر بعد از ازدواج، به اين شرط عمل نكرد و ازدواج مجدد نمود، گناه كرده است.[53]
آية اللّه وحيد: بنابر احتياط واجب، اين شرط صحيح و نافذ نيست؛ ولى اگر شرط كند كه: «زن وكيل شوهر باشد، چنانچه شوهر ازدواج مجدد نمايد، خود را طلاق دهد»، صحيح است.[54]
 
زنان بدكاره
پرسش 399. صيغه كردن زنان بدكاره چه حكمى دارد؟
آيات عظام امام، بهجت، خامنه اى و صافى: ازدواج موقت با او كراهت شديد دارد و اگر با او ازدواج كرد، واجب است او را از كار زشتش باز دارد.[55]
آيات عظام تبريزى، سيستانى، فاضل، مكارم، نورى و وحيد: بنا بر احتياط واجب پيش از توبه او، جايز نيست.[56]
 
ازدواج با بى نماز
پرسش 400. آيا ازدواج با شخصى كه نماز نمى خواند، جايز است؟
همه مراجع: ازدواج با او جايز است؛ ولى كراهت دارد.[57]
تبصره. ازدواج با فرد فاسق كراهت دارد و كسى كه نماز نمى خواند، مصداق بارز فسق شمرده مى شود.
 
ازدواج با اهل سنت
پرسش 401. حكم ازدواج دختر شيعه با مردى از اهل تسنن چيست؟
همه مراجع (به جز بهجت، تبريزى و وحيد): ازدواج دختر شيعه با مرد سنى، مكروه است؛ ولى اگر بترسد كه بر اثر ازدواج با او به گمراهى بيفتد، جايز نيست.[58]
آيات عظام بهجت، تبريزى و وحيد: اگر بترسد كه بر اثر ازدواج با او به گمراهى بيفتد، جايز نيست و در غير اين صورت بنا بر احتياط واجب، با او ازدواج نكند.[59]
تبصره. ازدواج با برخى از فرقه ها مانند: غلات، ناصبى ها و خوارج ـ كه خود را مسلمان مى پندارند، ولى در حقيقت محكوم به كفر هستند ـ جايز نيست.
 
 زن شوهردار
پرسش 402. هرگاه با زنى به صورت دائم يا موقّت ازدواج كند، آن گاه معلوم شود كه شوهر دارد، تكليف چيست؟
همه مراجع: عقد باطل است و بايد از او جدا شود و نياز به طلاق هم ندارد.[60]
 
خواهر لواط دهنده
پرسش 403. شخصى پس از بلوغ با پسر بچه اى نابالغ، وطى (لواط) كرده؛ بعد خواهر او را گرفته است. پس از ازدواج متوجه مى شود كه ازدواج با او حرام بوده؛ اكنون تكليف چيست؟
همه مراجع (به جز تبريزى): در فرض ياد شده، آن زن بر مرد حرام است و بايد از او جدا شود و نياز به طلاق هم ندارد.[61]
آية اللّه تبريزى: بنا بر احتياط واجب زن بر مرد حرام است و بايد از او جدا شود و بنا بر احتياط طلاق هم بدهد.[62]
 
پرسش 404. اگر لواط كننده و لواط دهنده هر دو نابالغ باشند، آيا باز ازدواج با خواهر لواط دهنده حرام مى شود؟
آيات عظام امام، بهجت و نورى: آرى، ازدواج با خواهر او حرام مى شود.[63]
آيات عظام تبريزى، صافى، فاضل و مكارم: خير، ازدواج با خواهر او حرام نمى شود.[64]
آيات عظام سيستانى و وحيد: بنابر احتياط واجب، ازدواج با خواهر او حرام نمى شود.[65]
 
ازدواج در عده 
پرسش 405. اگر مردى با زنى كه در عدّه است از روى جهل به مسأله، عقد دائم يا موقت بخواند؛ آيا اين زن بر او حرام ابدى مى شود؟
همه مراجع (به جز مكارم): اگر هر دو نمى دانستند كه ازدواج با زن عدّه دار حرام است؛ چنانچه مرد (در زمان عدّه) با او نزديكى كرده باشد، آن زن بر او حرام ابدى مى شود. اما اگر نزديكى نكرده باشد، تنها عقد باطل است و مى توانند پس از پايان عدّه، با يكديگر ازدواج كنند.[66]
آية اللّه مكارم: اگر وكيل عقد را در عدّه خوانده باشد حرام ابدى نمى شود.
 
پرداخت مهريه
پرسش 406. اگر به اعتقاد اينكه، دختر باكره است با او ازدواج كند، آن گاه بعد از عقد متوجه شود كه بكارتش از بين رفته؛ آيا عقد صحيح است؟ آيا از مهر چيزى كسر مى شود؟
همه مراجع: آرى، عقد صحيح است و بايد مقدار تفاوت مهريه دختر باكره و غيرباكره اى كه همانند و هم شأن او هستند، در نظر گرفت و به نسبت آن از مهريه او كم كرد. به عنوان مثال اگر مهريه اين دختر صد سكه و مهريه دختر باكره هم شأن او، هشتاد سكه و مهريه دختر غيرباكره هم شأن او، شصت سكه طلا باشد؛ در اين صورت شوهر مى تواند هفتاد و پنج سكه طلا به همسرش بدهد.[67]
 
پرسش 407. اگر مردى قصد پرداختن مهريه همسرش را نداشته باشد، آيا اين عقد آنها باطل است؟
همه مراجع: عقد صحيح است و مرد بايد مهريه را بپردازد.[68]
 
پرسش 408. اگر مرد هنگام اجراى عقد ازدواج، مهريه اى را قرار دهد كه مى داند قدرت پرداخت آن را ندارد؛ آيا اين عقد باطل است؟
همه مراجع: خير، عقد صحيح است و بايد مهريه اى را كه تعيين كرده، به زن بپردازد.[69]
 
مهر السنه
پرسش 409. مقدار مهرالسنه را بيان كنيد؟
همه مراجع: «مهر السنه» مقدار مهرى است كه نبى اكرم (صلی الله علیه و آله)  براى همسران خود و حضرت زهرا (علیهاالسلام)  قرار داد. مقدار آن پانصد درهم است و هر درهم، معادل 6/12 نخود نقره سكه دار است. در مجموع برابر 6300 نخود (يا 5/262 مثقال) مى شود و قيمت آن در هر زمان، تابع نرخ همان زمان است.[70]
 
پی‌نوشت‌ها:

[1] . نور (24) ، آيه 32.

[2] . رسول خدا (صلی الله علیه و آله)  فرمود: «ما بُنِىَ بِناءٌ فِى الاِْسْلامِ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ التَّزْويجِ» ؛ «هيچ بنايى در اسلام محبوب تر از ازدواج نزد خداوند بنا نشده است»: وسائل الشيعه، ج 14، ص 3.

[3] . «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ اَحْرَزَ نِصْفَ دِينَه»: وسائل الشيعه، ج 14، ص 5.

[4] . البته برخى از مراجع تقليد (آيات عظام: مكارم، وحيد و تبريزى) معتقدند: اگر مدت عقد موقت از عمر طبيعى زن و شوهر يا يكى از آن دو بيشتر باشد، احتياط واجب آن است كه احكام عقد دائم را بر آن جارى سازند و آية اللّه سيستانى مى فرمايد: اين عقد موقت باطل است و به عقد دائم تبديل نمى شود. ر.ك: سيستانى، وحيد و تبريزى، منهاج الصالحين، فى عقد المتعة و مكارم، استفتائات، ج 2، س 1008.

[5] . تبريزى، استفتائات، س 1656 ؛ دفتر: همه مراجع.

[6] . امام، استفتائات، ج 3، احكام ازدواج، س 9 ؛ تبريزى، صراط النجاة، ج 5، س 513 ؛ دفتر: همه مراجع.

[7] . فاضل، جامع المسائل، ج1، س970 و 97 ؛ نورى، استفتائات، ج2، س532 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س447 ؛ امام، استفتائات، ج2، (كسب هاى حرام) ، س14 و 13 ؛ صافى، هدايه العباد، ج1، 1689 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، (المكاسب المحرمه )، م8 ؛ بهجت، وسيله النجاة، ج1، م1441 و 1442.

[8] . توضيح المسائل مراجع، م832 ؛ نورى، توضيح المسائل، م833 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س444 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م838.

[9] . تبريزى، استفتائات، س2194 ؛ نورى، استفتائات، ج2، س517 ؛ امام، استفتائات، ج1، (لباس نمازگزار) ، س52 ؛ سيستانى، Sistani.org، (زينت )، س2 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج2، س1737 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س443 ؛ مكارم، استفتائات، ج1، س811 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س969 ؛ دفتر: بهجت، وحيد.

[10] . مكارم، استفتائات، ج1، س811 ؛ تبريزى، استفتائات، س2193 ؛ امام، استفتائات، ج1، س50 (لباس نمازگزار) ؛ سيستانى، Sistani.org، زينت، س33 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج1، س969 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س443 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج2، س1739 ؛ دفتر: وحيد، بهجت، نورى.

[11] . تبريزى، صراط النجاة، ج 5، س 521 ؛ دفتر: همه مراجع.

[12] . مکارم، استفتائات، ج 2، س 1095 و دفتر: همه مراجع

[13] . مکارم، استفتائات، ج 2، س 1012، نورى، استفتائات، ج2، س 634، وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، عقدالمتعه و م 1375 و 1376؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج3، م 233 و 92؛ تبریزی، منهاج الصالحین، ج 2، عقد المتعه و م 1375 و م 1376؛ امام، تحریر الوسیله، ج 2، النکاح المنقطع، م 5 و النسب، م 2؛ صافی، هدایة العباد، ج 2، النکاح المنقطع، م 5 و النسب، م 2 و دفتر: خامنه ای، بهجت و فاضل.

[14] . امام، بهجت، صافى و نورى، توضيح المسائل مراجع، احكام نكاح ؛ فاضل و جامع المسائل، ج 1، س 1544 و نورى، توضيح المسائل، احكام نكاح.

[15] . سيستانى، توضيح المسائل مراجع، احكام نكاح.

[16] . مكارم، استفتائات، ج 2، س 1008 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، عقدالمتعه ؛ و تبريزى، منهاج الصالحين، ج 2، عقدالمتعه.

[17] . خامنه اى، استفتاء، س 40 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، 1311 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، ج 2، م 1311 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج3، م 249 ؛ امام، تحرير الوسيلة، ج2، النكاح المنقطع، م 11 ؛ صافى، هداية العباد، ج 2، النكاح المنقطع، م 11 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 694 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1255 ؛ دفتر: بهجت و مكارم.

[18] . توضيح المسائل مراجع، م 2370 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م 2434 و خامنه اى، استفتاء، س 40.

[19] . بهجت، توضيح المسائل مراجع، م 2370.

[20] . توضيح المسائل مراجع، م 2370 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2366.

[21] . توضيح المسائل مراجع، م 2371 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2367 و وحيد، توضيح المسائل، م2435.

[22] . سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 36 و 37 ؛ توضيح المسائل مراجع، م 2372 ؛ وحيد، توضيح المسائل،2436 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2368.

[23] . بهجت، توضيح المسائل، م 1884.

[24] . توضيح المسائل مراجع، م 2370 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م 2434 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2366.

[25] . بهجت، توضيح المسائل مراجع، م 2370.

[26] . توضيح المسائل مراجع، م 2370.

[27] . توضيح المسائل مراجع، م 2368 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2364 و وحيد، توضيح المسائل، م 2432 ؛ دفتر: خامنه اى.

[28] . دفتر: همه مراجع.

[29] . دفتر: همه مراجع.

[30] . توضيح المسائل مراجع، م 2367 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2363 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م 2431 ؛ دفتر: خامنه اى.

[31] . توضيح المسائل مراجع، م 2370 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م 2434 ؛ نورى، توضيح المسائل، م2366 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج2، س 1267 و 1268 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1444 و 1445 ؛ خامنه اى، استفتاء،70.

[32] . امام، نورى، و فاضل، تعليقات على العروة، باب العقد و احكامه، م 10 مكارم، استفتائات، ج 2، س 898 ؛ تبريزى،صراط النجاة، ج 1، س 844 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 30 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، م 1258 ؛ دفتر: وحيد، بهجت و سيستانى.

[33] . تبريزى، صراط النجاة، ج 1، س 1479 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1249 ؛ امام، نورى، فاضل و مكارم، التعليقات على العروة، باب العقد و احكامه، م 1 ؛ دفتر: سيستانى، بهجت، وحيد و خامنه اى.

[34] . وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، 1229 ؛ بهجت، توضيح المسائل، م 1887 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، النكاح، م 3 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، ج 2، م 1229 ؛ امام، نورى، مكارم و فاضل، التعليقة على العروة، النكاح، م 5، صافى، هداية العباد ، ج 2، النكاح، م 5 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س 22.

[35] . امام، استفتائات، ج 3، اولياء العقد، س 4 و 27 ؛ تبريزى، استفتائات، ص 1547 و 1512 و 1556 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، النكاح، م 70 ؛ مكارم، تعليقات على العروة، اولياء العقد، م 2 ؛ دفتر: نورى.

[36] . بهجت، توضيح المسائل، م 1891 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1438 و تعليقات على العروة، ج 2، النكاح، فصل فى اولياء العقد، م 1.

[37] . خامنه اى، استفتاء، س 798 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 1237 و دفتر: صافى.

[38] . امام، تعليقات على العروة، اولياء العقد، م 1 و استفتائات، ج 3، اولياء العقد، س 3 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، اولياء العقد، م 69 ؛ مكارم و فاضل، تعليقات على العروة، اولياء العقد، م 1 ؛ بهجت، توضيح المسائل، م 1891 ؛ صافى، هداية العباد، ج 2، اولياء العقد م 2، تبريزى، استفتائات، س 1511 و منهاج الصالحين، ج 2، م 1237 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 1237 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، س 627 و توضيح المسائل، م 2372.

[39] . خامنه اى، استفتاء، س 86 ؛ امام، استفتائات، ج 3، اولياى عقد، س 10 ؛ سيستانى، Sistani.org، عقد موقت، ش 16 ؛ منهاج الصالحين، كتاب النكاح، اولياء العقد، م 67 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج 2، س 1311 ؛ مكارم، استفتائات، ج 1، س 761 ؛ تبريزى، استفتائات، س 1479 ؛ فاضل و بهجت، توضيح المسائل مراجع، م 385 ؛ دفتر: نورى.

[40] . امام، استفتائات، ج 3، اولياء العقد، س 3 ؛ سيستانى، تعليقات على العروة، التقليد م 55 و توضيح المسائل مراجع، م 2376 ؛ تبريزى، صراط النجاة، ج 1، س 1467 و منهاج الصالحين، ج 2، م 1237 ؛ مكارم، استفتائات، ج 1، س 694 و تعليقات على العروة، التقليد، م 55 ؛ فاضل، تعليقات على العروة، التقليد، م 55 و توضيح المسائل مراجع، م 2376 ؛ بهجت، توضيح المسائل، م 1891 و وسيله النجاة، ج 1، م 35 ؛ صافى، هداية العباد، ج 1، التقليد، م 36 و توضيح المسائل مراجع، م 2376 ؛ دفتر: وحيد ؛ نورى، تعليقات على العروة التقليد، م 55.

[41] . تبريزى، استفتائات، س 1457 و صراط النجاة، ج 1، س 826 ؛ سيستانى، Sistani.org، موقت، س 33 ؛ امام، استفتائات، ج 3، اولياء العقد، س 19 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 87 ؛ مكارم، استفتائات، ج 2، س 917 ؛ دفتر: بهجت، فاضل، وحيد، صافى و نورى.

[42] . امام، فاضل، نورى و مكارم، تعليقات على العروة، اولياء العقد، م 2 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 1237 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، اولياء العقد، م 70 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، اولياء العقد، م 1237 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 84 ؛ بهجت، توضيح المسائل، م 1891 ؛ دفتر: صافى.

[43] . امام، استفتائات، ج 3، اولياء العقد، س 27 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، النكاح، م 70 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2372 و 2373.

[44] . خامنه اى، استفتاء، س 798 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1438 ؛ مكارم، تعليقات على العروة، اولياء العقد، م 2، وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 1237 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، اولياء العقد، م 1237 ؛ بهجت، توضيح المسائل، م 1891 ؛ دفتر: صافى.

[45] . دفتر: همه مراجع.

[46] . توضيح المسائل مراجع، م 2376 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، ج 2، م 1237 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م 2440 و خامنه اى، استفتاء، س 55.

[47] . توضيح المسائل مراجع، م 2376 ؛ مكارم، استفتائات، ج 1، س 765 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1719 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2372 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م 2385.

[48] . نورى، توضيح المسائل، م 2373 ؛ صافى، هداية العباد، ج 2، اولياء العقد، م 2 ؛ امام، فاضل و مكارم، تعليقات على العروة، اولياء العقد، م 1 ؛ سيستانى، توضيح المسائل مراجع، م 2377 ؛ دفتر: وحيد.

[49] . بهجت، توضيح المسائل مراجع، م 2377 ؛ تبريزى، استفتائات، س 1456 و صراط النجاة، ج 2، س 1130.

[50] . خامنه اى، استفتاء، س 54 ؛ صافى، هدايه العباد، ج 2، اولياء العقد، م 2 و جامع الاحكام، ج 2، س 1260.

[51] . امام، استفتائات، ج 3، اولياء العقد، س 19 و دفتر: همه مراجع.

[52] . امام، استفتائات، ج 3، احكام ازدواج، س 55 ؛ مكارم، استفتائات، ج 2، س 907 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 7 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1533 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 637 و توضيح المسائل، م 2534 ؛ دفتر: بهجت.

[53] . سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 333 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، ج 2، م 1395 ؛ صافى، جامع الاحكام،2، 1255.

[54] . وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 1359.

[55] . امام، تحريرالوسيلة، ج 2، النكاح المنقطع، م 18 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 164 ؛ صافى، هداية العباد، ج 2، النكاح المنقطع، م 18.

[56] . نورى و فاضل، تعليقات على العروة، ج 2، النكاح، فصل 4 م 17 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، النكاح،261 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 1303 ؛ مكارم، استفتائات، ج 2، س 927 و تبريزى، منهاج الصالحين، ج 2، م 1303.

[57] . امام، نورى، مكارم و فاضل، العروه الوثقى، ج 2 م 7 ؛ وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 1298 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، ج 2، م 298 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 2 ؛ خامنه اى، اجوبة الاستفتائات، س20 ؛ صافى، هداية العباد، ج 2، م 4 ؛ دفتر: بهجت و خامنه اى.

[58] . سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 215 ؛ مكارم، استفتائات، ج 1، س 708 ؛ امام، تحرير الوسيلة، ج 2، القول فى الكفر، م 8 ؛ صافى، هداية العباد، ج 2، القول فى الكفر، م 8 ؛ نورى، استفتائات، ج 1، 668 ؛ دفتر: فاضل.

[59] . وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 1298 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، ج 2، م 1298 و دفتر: بهجت.

[60] . العروة الوثقى، ج 2 النكاح، فصل 11، السابعه و الثامنه.

[61] . امام، نورى و مكارم، تعليقات على العروة، النكاح، فصل 4، م 21 ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 1، س 1456 ؛ صافى، جامع الاحكام، ج2، س 1370 و 1388 ؛ دفتر: سيستانى، بهجت، وحيد و خامنه اى.

[62] . منهاج الصالحين، ج 2، م 1259 و توضيح المسائل، م 2414.

[63] . امام و بهجت، توضيح المسائل مراجع، م 2405 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2401.

[64] . مكارم، تبريزى و صافى، توضيح المسائل مراجع، م 2405 ؛ فاضل، توضيح المسائل مراجع، م 2405 و جامع المسائل، ج 1 س 1455 و 1456.

[65] . سيستانى، توضيح المسائل مراجع، م 2405 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م 6924.

[66] . توضيح المسائل مراجع، م 2401 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م 2465 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2367 ؛ امام، تحريرالوسيلة، ج 2، النكاح فى العده، م 1 ؛ صافى، هداية العباد، ج 2 النكاح فى العده، م 1 ؛ خامنه اى، استفتاء، س 122.

[67] . وحيد، منهاج الصالحين، ج 3، م 1349 ؛ تبريزى، منهاج الصالحين، ج 2، م 1349 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 3، م 285 ؛ امام، تحريرالوسيلة، ج 2، العيوب، م 16 ؛ صافى، هداية العباد، ج 2، العيوب، م 17 ؛ دفتر: بهجت، خامنه اى، فاضل، مكارم و نورى.

[68] . توضيح المسائل مراجع، م 2446 ؛ نورى، توضيح المسائل، م 2442 ؛ وحيد، توضيح المسائل، م 2510 ؛ دفتر: خامنه اى.

.[69]  دفتر: همه مراجع.

[70] . تبريزى، استفتائات، س 1631 ؛ امام، استفتائات، ج 3، احكام مهريه، س 31 ؛ مكارم، استفتائات، ج 1 ،732  ؛ فاضل، جامع المسائل، ج 2، س 1284 ؛ سيستانى، منهاج الصالحين، ج 2، م 287 ؛ نورى، استفتائات، ج 2، س 628 ؛ صافى، هداية العباد، ج 2، فصل فى المهر، م 1 و دفتر: خامنه اى، بهجت، وحيد.

سیدمجتبی حسینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: