کمکاری دوستان و مظلومیّت جبههی حق
علّت بسیاری از بیحجابیها و بیعفتیها، عدم شناخت کافی نسبت به حجاب و عفت است. متأسفانه معتقدین و مروّجین حجاب و عفاف از مردم متدیّن عادی گرفته تا متولّیان فرهنگ جامعه، در کیفیّت و کمّیّت عرضه و تبلیغ این دو گوهر ناب، آنگونه که سزاوار است، نکوشیدند. واقعیّت آن است که همیشه حقیقت در عالم مظلوم بوده و معمولا طرفداران آن، برای اقامهی حق، تبلیغ و دفاع از آن، آنچنانکه بایدوشاید تلاش نمیکنند. تاریخ همواره این مدّعی را ثابت کرده است. تمام انبیاء الهی به خاطر ضعف همراهان و غربت فراوان، توسّط لشکر شیطان به شهادت رسیدهاند. وجود مقدّس پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در روایتی میفرمایند: «مَا مِنْ نَبِيٍّ وَ لَا وَصِيٍ إِلَّا شَهِيدٌ». هیچ پیغمبر و وصیّ پیغمبری نیست مگر آنکه به شهادت میرسد.[1] درباره پیغمبر کُشی اقوام گذشته مخصوصاً قوم بنیاسرائیل، در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد. بهعنوانمثال، خدای متعال در سوره نساء میفرماید: «فَبِما نَقْضِهِمْ مِيثاقَهُمْ وَ كُفْرِهِمْ بِآياتِ اللَّهِ وَ قَتْلِهِمُ الْأَنْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَ قَوْلِهِمْ قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً». به خاطر پیمانشکنی آنها، و انكار آيات خدا، و كشتن پيامبران بهناحق، و به خاطر اینکه (از روى استهزا) میگفتند: «بر دلهای ما، پرده افكنده (شده و سخنان پيامبر را درك نمیکنیم!» رانده درگاه خدا شدند.) آرى، خداوند به علّت كفرشان، بر دلهای آنها مهر زده؛ كه جز عدّهی كمى (كه راه حق میپویند و لجاج ندارند،) ايمان نمیآورند.[2]
اهلبیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم نیز از این قاعده مستثنی نبودند. همانطور که در روایت مذکور ملاحظه شد، اوصیاء پیامبران نیز با شهادت از دنیا میروند. خوب میدانیم که تمام ائمّه اطهار علیهم السّلام به شهادت رسیدند و هیچیک به مرگ طبیعی از دنیا نرفتند. بهعنوان نمونه حضرت سیّد الشّهدا ابا عبدالله الحسین علیه السّلام که به خاطر نامردی مردم کوفه و کسانی که از حرکت حضرت باخبر بودند ولی ایشان را تنها گذاردند، به دست ملعونین عالَم، غریبانه به شهادت رسیدند.
تاریخ خوب به یاد دارد که بارها علی بن ابیطالب علیه السّلام در زمان خلافت کوتاه خود، از سستعنصری، کمکاری و سرپیچی از دستوراتشان توسّط بسیاری از یاران و اصحاب خود گلایه نمودند. امام علیه السّلام در خطبهی 97 نهجالبلاغه چنین فرمودند: «أَيُّهَا الْقَوْمُ الشَّاهِدَةُ أَبْدَانُهُمْ، الْغَائِبَةُ عَنْهُمْ عُقُولُهُمْ، الْمُخْتَلِفَةُ أَهْوَاؤُهُمْ، الْمُبْتَلَى بِهِمْ أُمَرَاؤُهُمْ. صَاحِبُكُمْ يُطِيعُ اللَّهَ وَ أَنْتُمْ تَعْصُونَهُ، وَ صَاحِبُ أَهْلِ الشَّامِ يَعْصِي اللَّهَ وَ هُمْ يُطِيعُونَهُ. لَوَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنَّ مُعَاوِيَةَ صَارَفَنِي بِكُمْ صَرْفَ الدِّينَارِ بِالدِّرْهَمِ، فَأَخَذَ مِنِّي عَشَرَةَ مِنْكُمْ وَ أَعْطَانِي رَجُلًا مِنْهُمْ». اى قومى که جسمهایتان حاضر است و عقلهایتان پنهان و خواستههایتان مختلف و پراکنده و زمامدارانتان به شما مبتلا هستند! رهبر شما خداى را اطاعت میکند و شما او را عصيان میکنید؛ امّا زمامدار اهل شام (معاویه) خدا را معصيت میکند، ولى آنان اطاعتش میکنند. به خدا سوگند! بسيار دوست داشتم معاويه شما را با نفرات خود مبادله میکرد، همچون مبادله کردن دينار به درهم: ده نفر از شما را از من میگرفت و يک نفر از آنها را به من میداد.[3]
تلاش بیوقفهی جبههی باطل
از سوی دیگر همانطور که از کلام مولا امیرالمؤمنین علیه السّلام برمیآید، جبههی باطل بسیار کوشاتر و محکمتر از باطل دفاع نموده و در جهت ترویج و تبلیغ آن از هر کوششی دریغ نمیکنند. امروزه ملاحظه میکنیم که استکبار جهانی و دستهای پشت پردهی ماسونی، برای تضعیف جبههی حق و تقویت سلطهی شیطان بر انسانها، چقدر تلاش میکنند و در این راه از هر ابزاری استفاده کرده و هزینههای هنگفتی مینمایند. یکی از موضوعاتی که به خاطر اهمّیّت بالا و سازندگی فراوان آن، به شدّت مورد حملات پیاپی و بیوقفهی دشمن قرارگرفته، مقولهی حجاب و عفاف است.
ممانعت دشمن از شناخت حجاب
اولین کاری که دشمن در این رابطه در دستور کار خود قرار داده، ایجاد غفلت و جهل نسبت به ماهیت حجاب و عفاف و اثرات عمیق آن بر سعادت و تکامل بشر است، چراکه کافی است مردم از این حقیقت مطّلع شده و به ضرورت آن پی ببرند، آن وقت نقشهی دشمن نقش بر آب شده و کار را برای آنها به شدّت دشوار میکند. بنابراین بهترین شیوهی مبارزه با شیطان و ایادی او و در واقع اوّلین راه آن، آگاهی دادن به تودهی جامعه دربارهی حقیقت حجاب و عفاف، و ثمرات و ضرورت آن میباشد. در این میان نوع طرح مطلب نیز بسیار دقیق و مؤثّر است.
میل باطنی زن به خودآرایی و دلبری
خطاب آیات قرآن کریم درباره عفاف، به همهی مکلّفین اعمّ از زن و مرد متوجّه میشود. یعنی عفتورزی اختصاص به یک جنس و یا صنف خاصی ندارد و همه باید عفیف باشند. مثلا قرآن کریم میفرماید: «وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ...». و كسانى كه امكانى براى ازدواج نمییابند، بايد پاکدامنی پيشه كنند تا خداوند از فضل خود آنان را بینیاز گرداند.[4] زن و مرد و یا دختر و پسر بالغی که بنا به دلایلی توان ازدواج ندارند، نباید به این بهانه دامن خود را به گناه بیالایند، بلکه باید عفت داشته باشند تا خداوند متعال از فضل خود ایشان را بینیاز سازد.
ولی در مورد حجاب و پرهیز از جلوهگریها در برابر نامحرمان، ملاحظه میکنیم که بیشتر، بانوان مورد خطاب آیات و روایات قرار میگیرند، و حالآنکه میدانیم دین مبین اسلام برای مردان نیز میزانی از پوشش و حجاب را لازم و واجب دانسته است. بنابراین چرا بیشتر زنان مورد خطاب حجاب و پرهیز از جلوه گری قرارگرفتهاند؟
شهید مطهّری دراینباره میگوید: «اسلام به قدرت شگرف اين غریزهی آتشين (غریزهی جنسی) توجّه كامل كرده است. روايات زيادى دربارهی خطرناك بودن نگاه، خطرناك بودن خلوت با زن، و بالأخره خطرناك بودن غریزهای كه مرد و زن را به يكديگر پيوند میدهد، واردشده است. اسلام تدابيرى براى تعديل و رام كردن اين غريزه انديشيده است و در اين زمينه، هم براى زنان و هم براى مردان تكليف معيّن كرده است. يك وظیفهی مشترك كه براى زن و مرد هر دو مقرّر فرموده، مربوط به نگاه كردن است: [قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضّوا مِنْ ابْصارِهِمْ وَ يَحْفَظوا فُروجَهُمْ ... قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ ابْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُروجَهُنَّ ...] خلاصهی اين دستور اين است كه زن و مرد نبايد به يكديگر خيره شوند، نبايد چشمچرانی كنند، نبايد نگاههای مملوّ از شهوت به يكديگر بدوزند، نبايد بهقصد لذّت بردن به يكديگر نگاه كنند.
يك وظيفه هم خاص زنان مقرّر فرموده است و آن اين است كه بدن خود را از مردان بيگانه پوشيده دارند و در اجتماع به جلوه گرى و دل ربايى نپردازند، بههیچوجه و هيچ صورت و با هيچ شكل و رنگ و بهانهای كارى نكنند كه موجبات تحريك مردان بيگانه را فراهم كنند. روح بشر فوقالعاده تحریکپذیر است. اشتباه است كه گمان كنيم تحریکپذیری روح بشر محدود به حدّ خاصى است و از آن پس آرام میگیرد.
... امّا علّت اینکه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان يافته است اين است كه ميل به خودنمايى و خودآرايى مخصوص زنان است. ازنظر تصاحب قلبها و دلها، مرد شكار است و زن شكارچى، همچنان كه ازنظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچى. میل زن به خودآرايى از اين نوع حس شكارچي گرى او ناشى میشود. در هيچ جاى دنيا سابقه ندارد كه مردان لباسهای بدننما و آرایشهای تحریککننده به كار برند. اين زن است كه بهحکم طبيعت خاص خود میخواهد دلبرى كند و مرد را دلباخته و در دام علاقهی به خود اسير سازد. لهذا انحراف تبرّج و برهنگى از انحرافهای مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرّر گرديده است».[5]
به همین دلیل در قرآن کریم مشاهده میشود که خداوند متعال مسئلهی تبرّج و خودنمایی را متوجّه بانوان دانسته و ایشان را از آن نهی میکند. از باب نمونه در سورهی احزاب میفرماید: «وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولى ...». و در خانههایتان قرار و آرام گيريد، و [در ميان نامحرمان و كوچه و بازار] مانند زنان دوران جاهليّت پيشين [كه براى خودنمايى با زينت و آرايش و بدون پوشش در همهجا ظاهر میشدند] ظاهر نشويد.[6] و یا در سورهی نور حتّی دربارهی زنان کهنسال و ازکارافتاده فرموده است: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ». و زنان ازکارافتادهای كه اميد به ازدواج ندارند، گناهى بر آنان نيست كه لباسهای (رويين) خود را بر زمين بگذارند، بهشرط اینکه در برابر مردم خودآرايى نكنند و اگر خود را بپوشانند براى آنان بهتر است و خداوند شنوا و داناست.[7]
در روانشناسی نیز به اثبات رسیده که زنان بهطور طبیعی و ذاتی به خودآرایی و به نمایش گذاشتن زیباییهای خود تمایل دارند و از این کار لذّت میبرند. خانم «لمبروزو» روانشناس معروف ایتالیایی دراینباره میگوید: «یکی از امیال عمیق و آرزوهای اساسی زن آن است که به چشم دیگران مطلوب و زیبا باشد و با زیبارویی، زیبایی اندام، موزون بودن حرکات، خوشآهنگی صدا، طرز سخن گفتن و شیوهی خرام خود، مورد توجّه قرار گیرد و احساسات مردان را تحریک و روحشان را مجذوب خود کند».[8]
حجاب، تقویت ایمان و اراده
آنگاهکه زن باوجود داشتن میل به خودآرایی و نشان دادن خود به دیگران، این میل طبیعی و خدادادی را در محیط خانه و برای دل بری از همسر خویش به کار گرفته و ارضاء میکند و خارج از کانون خانه و حریم زناشویی، خود را در پوشش حجاب میپیچد و باوجود گرما و سختیهایی که حجاب و بهویژه چادر دارد، آن را تحمّل میکند، نشاندهندهی آن است که به درجهی بالای ایثار و تقوا و ایمان رسیده است. در حقیقت چنین زنی برای به دست آوردن رضای الهی، حاضرشده ازخودگذشتگی کند و راحتیهای خویش را نادیده بگیرد تا از این راه حیا و عفاف خود را حفظ کرده باشد.[9]
از سوی دیگر رعایت حریم حجاب و عفاف بر مبنای آموزههای دینی و حکم عقل، باوجود سختیها، موجب تقویت اراده انسان نیز میشود. حجاب تمرینی است برای استحکام اراده. اگر زن با نگاه به جامعه و شرایط روز، هر بار رنگ عوض کرده و در تعیین سبک زندگی خود، به قول معروف چشمش به دهان مردم باشد، آرامآرام ارادهی خود را از دست میدهد و این آغاز گرفتاری است. ازاینپس در مواقع حسّاس و سرنوشتساز نمیتواند تصمیم بگیرد. او با این کار شخصیت خود را خوار و حقیر نموده و عنان زندگیاش را در اختیار هرکسی جز خود میگذارد.
پینوشتها:
[1] بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم ج 1 ص 503.
[2] سوره نساء/آیه 155 (ترجمه مکارم).
[3] نهجالبلاغه خطبهی 97 (ترجمه مکارم).
[4] سوره نور/ آیه 33 (ترجمه مکارم).
[5] مجموعه آثار استاد شهید مطهّری ج 19 ص 435 تا 437.
[6] سوره احزاب/ آیه 33 (ترجمه انصاریان).
[7] سوره نور/ آیه 60 (ترجمه مکارم).
[8] راههای تقویت فرهنگ حجاب در حج و زیارت ص 86 (به نقل از کتاب «روح زن» نوشتهی جینا لمبروزو ص 15).
[9] برگرفته از: راههای تقویت فرهنگ حجاب در حج و زیارت ص 86 تا 88.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده