حجاب و آزادی| ۲
در مقالهی قبل دربارهی نقد نظریهی فروید و راسل به سه نکته اشاره کردیم و اینک به ادامهی این بحث میپردازیم.
نکتهی چهارم: دین مبین اسلام بههیچوجه قائل به سرکوبی غرائز نیست، چراکه در این صورت هدف از آفرینش آنها بیهوده شده و نقض غرض خواهد بود. بلکه خالق یکتا که خود انسان و غرائز او را آفریده، برنامهی جامع و کاملی برای هدایت آن بهمنظور پیشرفت و سعادت بشر تنظیم نموده است. غریزهی جنسی که آفریدهی خداوند متعال است، چنان چه تحت کنترل انسان قرار گیرد، موجبات سلامت و سعادت بشر را فراهم میکند و چنان چه رهاشده و تحت تربیت و برنامهی عقل و شرع قرار نگیرد، نهتنها آرام نمیشود بلکه همچون آتشی که هرلحظه بر هیزمش افزودهشده است، شعلهورتر میگردد.
برخی با استفاده از واژگان زیبایی چون «آزادی» و «سرکوب نکردن غرائز» درصدد خلط مبحث و مغالطه هستند، درصورتیکه آزادی تا وقتی ستوده و زیباست که موجب سلب آسایش دیگران نشود و با کمال فرد و جامعه تناقض نداشته باشد، و بر همین مبناست که تمام جوامع بشری از روز نخست تاکنون معتقد به قانون و چهارچوب داشتن آزادی بودهاند. همچنین برنامه داشتن و قانونمند بودن غرائز به معنی سرکوب غریزه نیست، بلکه معنی درست آن هدایت غرائز برای استفاده صحیح از آنهاست. درنتیجه اسلام قانونی برای سرکوبی غرایز و بهطور خاص غریزه جنسی ندارد و قانون حجاب و عفاف برنامهای است برای کنترل غریزهی اشباعناپذیر جنسی که حقیقتش با سرکوب این غریزه کاملاً تفاوت دارد.
رهبانیت مصداق سرکوب غرائز
طبق همین مبنا اسلام با رهبانیت به معنایی که از دیرباز در میان جامعهی روحانیون مسیحی رایج بوده است، مخالف است. مصداق درست سرکوبی غریزهی جنسی همان رهبانیت موجود در میان راهبها و راهبههای مسیحی است که آنها را موظّف به ترک ازدواج میکند. قرآن کریم دراینباره میفرماید: «ثُمَّ قَفَّيْنا عَلى آثارِهِمْ بِرُسُلِنا وَ قَفَّيْنا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ آتَيْناهُ الْإِنْجِيلَ وَ جَعَلْنا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُونَ». سپس در پى آنان رسولان ديگر خود را فرستاديم، و بعد از آنان عيسى بن مريم را مبعوث كرديم و به او انجيل عطا كرديم، و در دل كسانى كه از او پيروى كردند رأفت و رحمت قراردادیم و رهبانیتی را كه ابداع كرده بودند، ما بر آنان مقرّر نداشته بوديم گرچه هدفشان جلب خشنودى خدا بود، ولى حقّ آن را رعايت نكردند ازاینرو ما به كسانى از آنها كه ايمان آوردند پاداششان را داديم و بسيارى از آنها فاسقاند.[1]
در توضیح رهبانیتی که در آیهی فوق ذکر گردیده است، برخی از تفاسیر چنین مینویسند:
رهبانیت بدعتی در مسیحیت
رهبانیت از مادهی «رهبه» به معنى خوف و ترس است كه در اینجا خوف و ترس از خدا منظور است، و به گفتهی راغب در مفردات، ترسى است كه آميخته با پرهيز و اضطراب باشد و «ترهّب» به معنى «تعبّد» و عبادت كردن و «رهبانیت» به معنى شدّت تعبّد است. به نظر میرسد «رهبانیت» در آغاز مصداقى از زهد و بیاعتنایی نسبت به دنيا بود، ولى بعداً به تحریفهای گستردهای كشيده شد. آيهی فوق را هر گونه تفسير كنيم نشان مىدهد كه نوعى رهبانیت مطلوب در ميان مسيحيان وجود داشت، هر چند در آئين مسيح چنين دستور الزامى به آن ها داده نشده بود، ولى پيروان مسيح آن رهبانیت را از حدّ و مرز آن بيرون برده و به انحراف و تحريف كشاندند. به همين دليل اسلام به شدّت آن را محكوم كرده، و حديث معروف «لا رهبانية فى الاسلام/ در اسلام رهبانیت وجود ندارد»، در بسيارى از منابع اسلامى[2] ديده مىشود.
از جمله بدعتهای زشت مسيحيان در زمینهی رهبانیت «تحريم ازدواج» براى مردان و زنان تارك دنيا، و ديگر «انزواى اجتماعى» و پشت پا زدن به وظائف انسان در اجتماع، و انتخاب صومعهها و ديرهاى دورافتاده براى عبادت و زندگى در محيطى دور از اجتماع بود، سپس مفاسد زيادى در ديرها و مراكز زندگى رهبانها به وجود آمد. اصولاً انسان موجودى است كه براى زندگى در اجتماع ساختهشده، و تكامل معنوى و مادّى او نيز در همين است كه زندگى جمعى داشته باشد، و لذا هیچیک از مذاهب آسمانى اين معنى را از انسان نفى نمىكند، بلكه پایههای آن را محکمتر میسازد.
تفاوت زهد با رهبانیت
خداوند در انسان «غریزهی جنسى» را براى حفظ نسل آفريده، هر چيزى كه آن را بهطور مطلق نفى كند مسلّماً باطل است. زهد اسلامى كه به معنى سادگى زندگى و حذف تجمّلات و عدم اسارت در چنگال مال و مقام است، هيچ ارتباطى به مسأله ی رهبانیت ندارد، زيرا رهبانیت معنى جدايى و بيگانگى از اجتماع است، و زهد به معنى آزادگى و وارستگى به خاطر اجتماعیتر زيستن است. در حديث معروفى میخوانیم «عثمان بن مظعون» فرزندش از دنيا رفته بود، بسيار غمگين شد، تا آنجا كه خانهاش را مسجد قرارداد و مشغول عبادت شد (و هر كار را جز عبادت ترك گفت) اين خبر به رسول خدا صلّی الله علیه و آله رسيد، او را احضار كرده، فرمودند: «يَا عُثْمَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَكْتُبْ عَلَيْنَا الرَّهْبَانِيَّةَ إِنَّمَا رَهْبَانِيَّةُ أُمَّتِي الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ». اى عثمان! خداوند متعال رهبانیت را براى امّت من مقرّر نداشته، رهبانیت امّت من جهاد در راه خدا است.[3] اشاره به اینکه اگر میخواهی پشت پا به زندگى مادّى بزنى، اين عمل را بهصورت منفى و انزواى اجتماعى انجام مده، بلكه در يك مسير مثبت، يعنى جهاد در راه خدا، آن را جستجو كن. آرى از نظر تعليمات اسلام مهم آن است كه انسان در دل اجتماع وارسته و زاهد باشد نه در انزوا و بيگانگى از اجتماع.
منشأ تاریخی رهبانیت
با اینکه پیامبر خدا حضرت مسیح علی نبیّنا و آله و علیه السّلام به خاطر عمر کوتاهی که پیش از عروج خود به آسمان طی نمود و به جهت سفرهای تبلیغی فراوان به اقصی نقاط دنیا، نتوانست ازدواج کند، امّا هرگز مؤمنین و مسیحیان را از ازدواج نهی نکرد و ایشان را به رهبانیت و دوری از تشکیل خانواده و حضور در اجتماع سفارش ننمود. به همین جهت تواريخ موجود مسيحيت نشان مىدهد كه رهبانیت بهصورت فعلى در قرون اوّل مسيحيت وجود نداشته، و پيدايش آن را بعد از قرن سوّم ميلادى، هنگام ظهور امپراتوری رومى به نام «ديسيوس» و مبارزهی شديد او با پيروان مسيح علی نبیّنا و آله و علیه السّلام میدانند، آنها بر اثر شكست از اين امپراتور (خونخوار) به کوهها و بیابانها پناه بردند.[4]
در روايات اسلامى نيز همين معنى بهصورت دقیقتری از پيغمبر گرامى اسلام صلّی الله علیه و آله نقلشده كه روزى آن حضرت به «ابن مسعود» فرمودند: مىدانى رهبانیت از كجا پيدا شد؟ عرض كرد: خدا و پيامبرش آگاهترند، فرمودند: بعد از عيسى جمعى از جبّاران ظهور كردند و مؤمنان سه مرتبه با آنها پيكار نموده و شكست خوردند، لذا به بیابانها متوارى شدند، و به انتظار ظهور پيامبر موعود عيسى (حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله) در غارهاى کوهها به عبادت مشغول گشتند، بعضى از آنها بر دين خود باقى ماندند و بعضى راه كفر پيش گرفتند، پسازآن این آیه را تلاوت نمودند: «رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ...». سپس افزودند: آيا میدانی رهبانیت امّت من چيست؟ عرض كرد: خدا و رسولش آگاهترند، فرمودند: رهبانیت امّت من هجرت و جهاد و نماز و روزه و حج و عمره است.[5]
مورّخ مشهور مسيحى «ويل دورانت» در تاريخ معروف خود در جلد 13 بحث مشروحى راجع به رهبانان نقل مىكند، او معتقد است پيوستن «راهبهها» (زنان تارك دنيا) به «راهبان» از قرن چهارم ميلادى شروع شد و روز به روز كار رهبانیت بالا گرفت تا در قرن دهم ميلادى به اوج خود رسيد.
فساد اخلاقى ناشى از رهبانیت
در دائرةالمعارف قرن بيستم میخوانیم: بعضى از رهبانها تا آن اندازه توجّه به جنس زن را عمل شيطانى مىدانستند كه حاضر نبودند حيوان مادهای را به خانه ببرند! مبادا روح شيطانى آن به روحانيت آنها صدمه بزند، امّا بااینحال تاريخ فجايع زيادى را از ديرها به خاطر دارد. انحراف از قوانين آفرينش هميشه واکنشهای منفى به دنبال دارد، بنابراین جاى تعجّب نيست كه وقتى انسان از زندگى اجتماعى كه در نهاد و فطرت او است فاصله بگيرد، گرفتار عکسالعملهای منفى شديد مىشود، لذا رهبانیت بهحکم اینکه بر خلاف اصول فطرت و طبيعت انسان است، مفاسد زيادى به بار میآورد از جمله:
1- رهبانیت با روح مدنى بالطبع بودن آدمى میجنگد و جوامع انسانى را به انحطاط و عقبگرد میکشاند. 2- رهبانیت نهتنها سبب كمال نفس و تهذيب روح و اخلاق نيست. بلكه منجر به انحرافات اخلاقى، تنبلى، بدبينى، غرور، عجب و خودبرتربینی و مانند آن میشود. 3- ترك ازدواج كه از اصول رهبانیت است نهفقط كمالى نمیآفریند بلكه موجب پيدايش عقدهها و بیماریهای روانى میگردد، تا آنجا كه به گفتهی «ويل دورانت» پاپ انيوسان سوّم يكى از ديرها را بهعنوان فاحشهخانه توصيف كرد. و بعضى از آنان مركزى براى اجتماع شکمپرستان و دنياطلبان و خوشگذرانها شده بود تا آنجا كه بهترين شرابها در ديرها پيدا میشد.
اين بحث را با حديثى از مولا على علیه السّلام پايان مىدهيم: در حديثى ذيل آيهی «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمالًا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً». بگو آيا به شما خبر دهم كه زیانکارترین مردم کیاناند؟ آنها هستند كه تلاشهایشان در زندگى دنيا گمشده بااینحال گمان مىكنند كار نیک انجام مىدهند.[6] امیرالمؤمنین علیه السّلام در تفسير این آیه فرمودند: «هُمُ الرُّهبانُ الَّذينَ حَبَسُوا اَنفُسَهُم فِى السوارى». يكى از مصاديق بارز آن رهبانها هستند كه خود را در ارتفاعات کوهها و بیابانها محبوس داشتند و گمان كردند كار خوبى انجام مىدهند.[7]
نکتهی پنجم: بر خلاف ادّعای افرادی چون فروید و راسل، کنترل شهوت و غریزهی جنسی، موجب پیشرفت و کمال انسان است و این افسارگسیختگی غریزهی جنسی است که باعث بیماریهای روحی و روانی مختلف میشود. پیشازاین نیز در مباحث قبلی بدین موضوع پرداخته بودیم و اینک مناسب است تا جملاتی از شهید بزرگوار مطهّری را در این رابطه مرور کنیم: «نبودن حريم ميان زن و مرد و آزادى معاشرتهای بیبندوبار، هیجانها و التهابهای جنسى را فزونى بخشیده و آن را بهصورت يك عطش روحى و يك خواست اشباع نشدنى درمیآورد. غریزهی جنسى غریزهای نيرومند، عميق و «دریاصفت» است، یعنی همانطور که نوشیدن از آبشور دریا نهتنها انسان را سیراب نمیسازد، بلکه او را تشنهتر نموده و تا هلاکت او را بهپیش میبرد، غریزه جنسی نیز هر چه بيشتر اطاعت شود سرکشتر میگردد.
روح بشر فوقالعاده تحریکپذیر است. برخلاف ادّعاى افرادى مانند راسل، غريزه جنسى با آزاد گذاشتن كامل و خصوصاً با فراهم كردن وسائل تحريك هرگز سير نمىشود و اشباع نمیگردد. اشتباه است كه گمان كنيم تحریکپذیری روح بشر محدود به حدّ خاصى است و ازآنپس آرام میگیرد. همانطور كه بشر -اعمّ از مرد و زن- در ناحیهی ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملّك جاه و مقام سير نمىشود و اشباع نمیگردد، در ناحیهی جنسى نيز چنين است. هيچ مردى از تصاحب زيبارويان و هيچ زنى از متوجّه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالأخره هيچ دلى از هوس سير نمىشود.
و از طرفى تقاضاى نامحدود، خواهناخواه انجام ناشدنى است و هميشه مقرون است بهنوعی احساس محروميت. (چنان چه در مفاسد بیحجابی بیان شد) دست نيافتن به آرزوها بهنوبهی خود منجر به اختلالات روحى و بیماریهای روانى میگردد. چرا در دنياى غرب اینهمه بيمارى روانى زياد شده است؟ علّتش آزادى اخلاقى جنسى و تحريكات فراوان سكسى است كه بهوسیلهی جرايد و مجلّات و سينماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غيررسمى و حتّى خیابانها و کوچهها انجام مىشود».[8]
ادامهی این بحث را انشاء الله در مقالهی بعد دنبال کنید.
خودآزمایی
1- آیا حجاب و عفاف به معنای سرکوبی غرایز است؟
2- منظور از رهبانیت چیست؟
پینوشتها:[1] سوره حدید/ آیه 27 (ترجمه مکارم).
[2] در «مجمع البحرين» در ماده رهب اين حديث آمده است، و در «نهايه» ابن اثير نیز ذكر شده است.
[3] الأمالي (للصدوق) ص 66.
[4] دائرة المعارف قرن بيستم «ماده رهب».
[5] بحار الأنوار (ط - بيروت) ج 14 ص 277.
[6] سوره کهف/ آیه 103 و 104 (ترجمه مکارم).
[7] برگرفته از تفسير نمونه ج 23 ص 384 تا 390.
[8] برگرفته از: مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (مسأله حجاب) ج 19 ص 435 تا 437.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده