درآمد
كيفيت كار
در پاسخ به اين پرسش كه چگونه انسان میتواند خود را تهذيب كند، بايد به چند نكته اساسى توجّه كرد:
1. چنان كه در تربيت و سلامت بدن رياضت و ورزش لازم است در خودسازى و تهذيب نيز رياضت و جهاد با نفس ضرورت دارد.[1]
2. همان گونه كه در تربيت جسم از اندك شروع كرده و به تدريج بالا میروند در تربيت روح نيز بايد از اندك شروع كرد و به تدريج به مراحل بالا و بالاتر رسيد.
پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله فرموده است:
«إِنَّ هَذَا الدِّينَ مَتِينٌ فَأَوْغِلُوا فِيهِ بِرِفْقٍ وَ لَا تُكَرِّهُوا عِبَادَةَ اللَّهِ إِلَى عِبَادِ اللَّهِ فَتَكُونُوا كَالرَّاكِبِ الْمُنْبَتِّ الَّذِي لَا سَفَراً قَطَعَ وَ لَا ظَهْراً أَبْقَى.»[2]
«به راستى اين دين استوار و پابرجا است، با مدارا در آن وارد شويد و بندگان خدا را به زور وادار به عبادت نكنيد، پس مانند سوار واماندهای خواهيد شد كه نه راه را طى كرده و نه مركب را سالم نگه داشته است.»
امام صادق عليه السّلام فرمود:
«اجْتَهَدْتُ فِي الْعِبَادَةِ وَ أَنَا شَابٌّ فَقَالَ لِي أَبِي يَا بُنَيَّ دُونَ مَا أَرَاكَ تَصْنَعُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً رَضِيَ عَنْهُ بِالْيَسِيرِ.»[3]
«من در نوجوانى بيش از اندازه عبادت میکردم. پدرم به من فرمود: پسرم! بيش از توان خود عبادت میکنی، خداوند عزّوجلّ اگر بندهاى را دوست بدارد با عبادت اندك از او خشنود میشود.»
3. چنان كه در ورزش بدنى، تداوم و استمرار لازم است در رياضت نفسانى نيز تداوم شرط است، كه خداوند تعالى فرموده است:
«اِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنا اللّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ الّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا ...»[4]
«آنان كه میگویند پروردگار ما خداى يكتا است و سپس بر اين گفتار استوار و پابرجا باقى بمانند فرشتگان بر آنها فرود آيند و به آنها گويند مترسيد و اندوهناك مباشيد ...»
و نيز فرموده است:
«إلّا الْمُصَلّينَ، الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ.»[5]
«[انسانها حريص و ناشكيبايند] مگر نمازگزاران، آنان كه پيوسته نماز خويش را به جا میآورند.»
و از امير مؤمنان عليه السّلام آمده است:
«قَلِيلٌ مَدُومٌ عَلَيْهِ خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْه.»[6]
«عمل اندكى كه پيوسته باشد بهتر است از بسيارى كه تو را خسته و وامانده سازد.»
و به قول شاعر «رهرو آن است كه آهسته و پيوسته رود». و نيز از آن حضرت نقل شده است كه فرمود:
«وَ اقْتَصِدْ يَا بُنَيَّ فِي مَعِيشَتِكَ وَ اقْتَصِدْ فِي عِبَادَتِكَ وَ عَلَيْكَ فِيهَا بِالْأَمْرِ الدَّائِمِ الَّذِي تُطِيقُه.»[7]
«فرزندم [حسن]! در زندگى و عبادتت میانهرو باش، و بر تو باد به انجام كارى كه بتوانى آن را ادامه دهى.»
و در حديث ديگرى از امام باقر عليه السّلام نقل شده است:
«أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَا دَاوَمَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَلَّ.»[8]
«محبوبترين كار نزد خداى عزّوجلّ آن است كه انسان بر آن مداومت كند هر چند اندك و ناچيز باشد.»
از بعضى احاديث بر میآید كه كمترين مدّت براى مداومت، يك سال است. امام صادق عليه السّلام میفرماید:
«إِذَا كَانَ الرَّجُلُ عَلَى عَمَلٍ فَلْيُدِمْ عَلَيْهِ السَّنَة.»[9]
«هنگامى كه انسان كارى را شروع میکند بايد تا يك سال آن را ادامه دهد.»
4. چنان كه در سلامت جسم، فعل و ترك (دارو و پرهيز) هر دو با هم مؤثّر است در سلامت و تهذيب روح نيز فعل و ترك هر دو لازم است مانند اداى واجبات و ترك محرّمات، تولّى و تبرّى، به جا آوردن مستحبّات و ترك مكروهات و ... و اين فعل و ترك در جميع مراحل بايد همچنان ادامه يابد زيرا بدون آن هيچ عملى پذيرفته نيست و آنها كه صالح و طالح و بد و خوب را با هم مخلوط میکنند راه به جايى نمیبرند، چنان كه فرمود:
«... إنَّما يَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ.»[10]
«... خداوند تنها از اهل تقوا میپذیرد.»
5. مهمترين چيزى كه در جميع مراحل بايد رعايت شود حضور قلب و اخلاص است. همان گونه كه در ورزشهاى جسمانى تمركز اراده مؤثّر است در عبادات شرعى و رياضتهاى نفسانى نيز تمركز اراده و اخلاص در نيّت و حضور قلب نقش اساسى را ايفا میکند. خداوند متعال در قرآن كريم مكرّر بر اين نكته تأكيد دارد كه در مسير دين و پرستش بايستى اخلاص داشته باشيد، چنان كه میفرماید:
«وَ ما امِرُوا إلّا لِيَعْبُدُوا اللّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدّينَ ...»[11]
«به آنها دستورى داده نشده بود جز اين كه خدا را با كمال اخلاص پرستش كنند...»
و بعداً توضيح خواهيم داد كه نيّت و انگيزه، يگانه مبيّن شخصيّت انسان و فصل مميّز او از ساير انسانها است. اخلاص در نيّت تنها نقطه اوج انسان به سوى حقيقت و مقصد اعلى است، كه فرمود:
«وَ أنَّ إلى رَبِّكَ الْمُنْتَهى.»[12]
«پايان همه چيز و همه كس به سوى اوست.»
و همه خواه ناخواه به سوى او در حرکتاند:
«يَا أيُّهَا الْإنْسانُ إنَّكَ كادِحٌ إلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقيِهِ.»[13]
«اى انسان! تو خواه ناخواه به سوى پروردگارت خواهى رفت و او را ديدار خواهى كرد.»
البتّه اين ديدار در صورتى مفيد است كه با عشق و اخلاص همراه باشد، يعنى مهم آن است كه اين راه را از روى رضا و رغبت بپيماييم و به مصداق كريمه «وَ ما تَشَاءُونَ إلّا أنْ يَشاءَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمينَ»[14] چيزى جز رضاى او نخواهيم و به چيزى جز مشيّت و خواست پروردگار عالم نينديشيم و به شوق وصال او غم هجران را تحمّل كنيم. چنانچه در اين مرحله ثابت قدم باشيم و از خطرات محفوظ بمانيم، به سر منزل ولايت و كرامت واصل خواهيم شد و امكان دارد چيزهايى ببينيم و دست به كارهايى بزنيم كه براى بعضى غير قابل قبول و براى بعضى ديگر شگفت انگيز و براى برخى راه گشا و باعث تنبّه باشد. در اين مرحله نيز چنانچه لطف الهى شامل حال شود حجابها يكى پس از ديگرى برداشته میشود و انوار الهى فرا راه سالك قرار میگیرد، تا جايى كه به مرحله «فناء في اللّه»[15] میرسد، يعنى هر چه را جز او ترك میگوید و سرانجام به مقام «محو و صحو» نائل میشود، يعنى محو جمال و جلال حقّ گشته و جز او چيزى نمیبیند و خود مظهر صفات جمال و جلال حقّ تعالى میگردد و در عمق وجدان خويش جز او آغازى و انجامى و ظاهرى و باطنى مشاهده نمیکند و حقيقت كريمه «هُوَ الْأوَّلُ وَ الْآخِرُ و الظّاهِرُ وَ الْباطِنُ ...»[16] سراسر وجودش را فرا میگیرد و همه عالم را مظاهر و مجالى حضرت حقّ میبیند، چنان كه فرمود:
«... فَاَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ ...»[17]
«... به هر سو كه روى بگردانيد پس آنجا روى خدا است ...»
به قول بابا طاهر همدانى:
به صحرا بنگرم صحرا ته وينم
به دريا بنگرم دريا ته وينم
به هر جا بنگرم كوه و در و دشت
نشان از قامت رعنا ته وينم
نقاط آغاز
حال نوبت آن رسيده است كه به قسمت دوّم بحث (نقاط آغاز) بپردازيم و اينك برخى از آن نقاط از نظرتان میگذرد:
1. معرفة النّفس (خودشناسى و خداشناسى)
2. يقظه (خودآگاهى و احساس مسئوليّت)
3. تذكّر (خدا آگاهى) 4
. تفكّر و تدبّر (سير در آفاق و انفس)
5. حبّ و بغض في اللّه (تولّى و تبرّى)
6. علم به شرايع و احكام
7. انتخاب رفيق صديق و دورى از افراد ناصالح
8. پرهيز از محرّمات (دورى از گناه و معصيت)
9. توبه و استغفار
10. اداى فرايض و واجبات
11. التزام عملى به نوافل و مستحبّات و ترك مكروهات
12. مرابطه، مراقبه، محاسبه، معاتبه.
13. نيّت، اخلاص، و پرهيز از شرك و ريا و نفاق
14. رياضت و مجاهدت با نفس
15. نظم و انضباط و تقسيم اوقات
16. غنيمت شمردن فرصتها
17. خدمت به بندگان خدا
18. توكّل و اعتماد بر خداوند
19. حُسن سلوك و خوش رفتارى با مردم
20. زهد
21. قناعت
البته، هر يك از اين نقاط خود داراى مراتب و مراحلى است كه نسبت به اشخاص و افراد و شرايط، شدّت و ضعف پيدا میکند كه شرح آن مجالى ديگر میخواهد، ولى اجمالاً بايد دانست كه مصاديق واجب و حرام و مستحب و مكروه و مباح براى همه يكسان نيست، چه بسا عملى براى فردى مستحب و براى ديگرى واجب باشد، مانند تهجّد و شبزندهداری كه براى مردم مستحبّ مؤكّد و براى پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم واجب بود، و نيز بايد توجّه داشت كه ترتيب و طبقهبندی مذكور بر حسب برداشت و ملاحظاتى است كه براى نويسنده ملحوظ بوده و ممكن است به ملاحظات ديگر، اين ترتيب طور ديگرى تنظيم گردد.
بديهى است تحديد و مرزبندى در امور معنوى و جريانات مستمرّ كيفيات باطنى و اخلاقى سخت دشوار است و شايد اختلاف نظرها در اين باب ناشى از همين ظرافت و واقعيّت باشد. در هر حال، اين ترتيب و طبقهبندی ترتيب شرفى و رتبى و به لحاظ اهمّ و مهم است، و الّا امكان دارد پارهای از اين نقاط در يك جا و در يك زمان جمع شوند و گاهى ممكن است اجتماعشان ضرورى و لازم باشد و احياناً برخى از نقاط زمینهساز مراحل بعدى هستند. آنچه مسلّم است اين نقاط را وجه اشتراكى است كه سالك إلى اللّه بايد اين مراحل را طى كند و از اين مسير راه را ادامه دهد تا به مراحل بالاتر دست يابد و به يارى خدا و مجاهدت و رياضت به مرتبه نفس مطمئنّه نائل آيد و بدون واسطه به خطاب «يا أيَّتُهَا النَّفْسُ المُطْمَئِنَّةُ ارْجِعى إلى رَبِّكِ ...»[18] مخاطب گردد و در مقام قرب در جوار بندگان مقرّب الهى جاى گيرد.
خودآزمایی
1- در خودسازى، تربیت روح و تهذيب، توجه به چه نکاتی ضرورت دارد؟ ۴ مورد را بیان کنید.
2- آیه «إلّا الْمُصَلّينَ، الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ.» به چه نکتهای در تربیت نفس اشاره دارد؟
3- 5 مورد از نقاط شروع برای تهذیب نفس را بیان کند.
پینوشتها
[1]. براى اطّلاع بيشتر، رك. بحث «رياضت و مجاهدت با نفس».
[2]. اصول كافى، ج 2- ص 86، باب الاقتصاد في العبادة. در اين مورد مىتوانيد رك. بحار الانوار، ج 68- ص 209.
.[3] اصول كافى، ج 2- ص 86.
.[4] فصّلت- 30.
.[5] معارج- 22.
[6]. نهج البلاغه صبحى صالح، حكمت 444.
.[7] بحار الانوار، ج 68- ص 214 به نقل از امالى شيخ طوسى، ج 2.
[8]. اصول كافى، ج 2- ص 82 باب استواء العمل و المداومة عليه.
[9]. همان.
.[10] مائده- 27.
.[11] بيّنه- 5.
.[12] نجم- 42.
.[13] انشقاق- 6.
.[14] تكوير- 29.
.[15] مرحله فنا مرحله ترك اغيار است و مرتبه محو و صحو، مرتبه محو غير و نفى غيريّت. يعنى در اين مرتبه ديگر غيرى ديده نمىشود تا آن را ترك گويد و هر چه مىبيند خدا مىبيند و جز او چيزى را نمىبيند و اين مرتبه را مرتبه «حقّ اليقين» مىنامند، چنان كه مرتبه فنا را «عين اليقين» مىگويند. البته رسيدن به اين مقامات كار هر كسى نيست و بسيارى از مدّعيان وصول حتّى به مفهوم آن نيز نرسيدهاند چه رسد به حقيقت آن و به قول شاعر:
هر كه را اسرار حق آموختند
مهر كردند و دهانش دوختند
پس مواظب باشيد فريب ادّعاها را نخوريد كه مردان حقّ گمناماند و مُهر سكوت بر لب دارند. ضمناً متوجّه باشيد كه در تفسير اين مقامات از اهل فنّ استفاده كنيد و به تفسير جاهلان بىاعتنا باشيد، كه تفسير جاهلان كفر است و الحاد. و نَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الكُفرِ وَ الاِلحَادِ وَ الفُسُوقِ وَ العِصيَانِ.
.[16] حديد- 3.
.[17] بقره- 115.
.[18] فجر- 27 و 28.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی