امام باقر(ع) در دوران امامت| ۲
زراره، ابوبصیر و محمّد بن مسلم و ...
چهار نفر از شاگردان برجسته امام باقر(ع) که خود هرکدام شخصیّتی ممتاز و مرجعی بزرگ بودند عبارتاند از: زراره، ابوبصیر، بَرید بن معاویه عجلی و محمّد بن مسلم.
روزی امام صادق(ع) از این چهار نفر شاگرد برجسته پدرش یاد کرد و فرمود: اینها از کسانی هستند که خداوند در شأنشان فرموده:
«وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُولئِک الْمُقَرَّبُونَ»[1]:
«پیشگامان پیشگامانند، آنها مقرّبان درگاه خدا میباشند».[2]
نیز فرمود:
«این چهار نفر از کسانی هستند که پدرم (امام باقر(ع)) آنها را امین در مسائل حلال و حرام دانست، آنها مخزن و صندوق علم پدرم بودند، هماکنون نیز آنها مخزن اسرار من و اصحابم میباشند، و به راستی که از یاران نزدیک پدرم بودند، هرگاه خداوند اراده عذاب به اهل زمین کند، به خاطر وجود آنها، عذاب را رفع مینماید، آنها ستارگان شیعیانم هستند، آنها مکتب پدرم را زنده کردند، خداوند به وسیله آنها هر بدعتی را نابود ساخت، آنها افرادی هستند که دین اسلام را از دستبرد تحریف و انحراف طرفداران باطل، و منحرفان، حفظ میکنند، سپس امام صادق(ع) گریه کرد».
روایت کننده پرسید آنها کیستند؟
امام صادق(ع) فرمود: «صلوات خدا بر آنها در حال زندگی و پس از مرگ، که عبارتاند از: بَرید عجلی، زراره، ابوبصیر و محمّد بن مسلم».[3]
اَبان بن تَغلِب و حُمران بن اَعيَن
دو شاگرد برجسته دیگر حوزه امام باقر(ع) اَبان بن تغلب و حُمران بن اَعیَن است، مقام اَبان، در حدّی بود که امام باقر(ع) به او فرمود:
«اِجْلِسْ فِي مَسْجِدِ اَلْمَدِينَةِ وَ أَفْتِ اَلنَّاسَ فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ يُرَى فِي شِيعَتِي مِثْلُكَ»:
«در مسجد مدینه بنشین و برای مردم فتوا بده، چرا که من دوست دارم که در میان شیعیانم فردی مانند تو دیده شود».[4]
ابن ندیم در فهرست خود می نویسد: «اَبان سه کتاب تألیف نمود: ۱- کتاب في القراآت ۲- کتاب في معاني القرآن ۳- کتاب في اصول الحديث عَلَى مذهب الشيعه.»
امام صادق(ع) در شأن حُمران بن اَعْيَن فرمود:
«إِنَّهُ مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ حَقّاً لاَ يَرْجِعُ أَبَداً»:
«حُمران به حقیقت از مؤمنان است و هرگز از ایمان دست برنمیدارد».[5]
نیز خطاب به او فرمود:
«اَنتَ مِن شِيعَتِنَا فِي الدُّنيَا وَ الآخِرَةِ»:
«تو در دنیا و آخرت از شیعیان ما هستی».[6]
فروتنی علمای برجسته در محضر امام باقر(ع)
کوتاه سخن آن که: حوزه تدریس امام باقر(ع) از نظر کیفیّت و کمیّت به قدری فوقالعاده و چشمگیر بود، که علما و محدّثان بزرگی در شأن امام باقر(ع) در رابطه با مقام علمی و حوزه درسش چنین تعبیر کردهاند:
«مَا رَأَيْتُ الْعُلَمَاءَ عِنْدَ أَحَدٍ قَطُّ أَصْغَرَ مِنْهُمْ عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ(ع)»:
«هرگز دانشمندان را ندیدم نزد احدی خود را آنقدر کوچک کنند که در نزد امام باقر(ع) کوچک مینمودند».[7]
یعنی تمام برجستگان و شخصیّتهای بلندپایه علمی جهان اسلام و ... وقتی در محضر امام باقر(ع) مینشستند، آنچنان تحتالشعاع مقام علمی او قرار میگرفتند، که خود را کوچک و ناچیز مییافتند.
حَکَم بن عُتَيبَه یکی از علمای برجسته و معروف معاصر امام باقر(ع) بود، او وقتیکه به محضر آن حضرت میرسید، آنچنان خودباخته و ناتوان جلوه میکرد که یکی از دانشمندان به نام عطاء میگوید:
«رَأيتُ الحَكَمَ عِنَدَهُ كَأنَّهُ عُصفُورٌ مَغلُوبٌ»:
«حکم بن عتيبه را در محضر امام باقر(ع) همانند گنجشک شکست خورده میدیدم».[8]
و عبدالله بن عطاء مکّی میگوید:
«وَ لَقَدْ رَأَيْتُ اَلْحَكَمَ بْنَ عُتَيْبَةَ مَعَ جَلاَلَتِهِ فِي اَلْقَوْمِ بَيْنَ يَدَيْهِ كَأَنَّهُ صَبِيٌّ بَيْنَ يَدَيْ مُعَلِّمِهِ»:
«همانا حکم بن عُتَيبَه را با آن جلالت و شکوهی که در میان قوم داشت، در محضر امام باقر(ع) همچون کودکی در نزد استادش دیدم».[9]
سرافکندگی علمای بزرگ در برابر امام باقر(ع)
عمر بن ذرقاضی، و ابن قیس ماصر، و صلت بن بهرام از شخصیّتها و علمای برجسته و معروف اهل تسنّن در قرن اول هجری بودند، این سه نفر در سفر حجّ تصمیم گرفتند در مدینه به حضور امام باقر(ع) رسیده و چهار هزار مسئله (روزی سی مسئله) بپرسند (و به قول خودشان، با این کار آن حضرت را در بنبست و تنگنا قرار دهند).
ثُوَیر بن فاخته معروف به «ابوجهم کوفی» که از شاگردان امام باقر(ع) بود، در سفر حجّ با سه شخص نامبرده همسفر شد، آنها به وی گفتند: چهار هزار مسئله نوشتهایم و میخواهیم از امام باقر(ع) بپرسیم، از شما خواهش میکنیم، از امام باقر(ع) برای ما اجازه شرفیابی به حضورش را بگیر.
ابوجهم میگوید: من پیش خود غمگین شدم، با آنها وارد مدينه شدیم، من از آنها جدا شده و به حضور امام باقر(ع) رسیدم و ماجرا را به امام باقر(ع) گفتم و عرض کردم من در اینباره غمناک هستم.
فرمود: هیچ غمگین مباش، هرگاه آمدند، اجازه ورود به آنها بده.
فردای آن روز، خادم امام آمد و گفت: گروهی با عمر بن ذر، آمدهاند و اجازه ورود میطلبند.
امام فرمود: به آنها اجازه بده وارد شوند، اجازه داده شد و آنها به حضور امام باقر(ع) وارد شدند و پس از سلام نشستند. ولی شکوه امام آنچنان بر آنان چیره شده بود که مدّت طولانی گذشت، که هیچ کدام سخن نگفتند.
وقتی که امام این وضع را مشاهده کرد، به کنیزش فرمود: غذا بیاور، کنیز سفره غذا را آورد و گسترد، امام باقر(ع) شروع به سخن کرد (تا بلکه آنها نیز سخن بگویند) فرمود: «حمد و سپاس خداوندی را که برای هر چیزی حدی قرار داده و حتی برای این سفره طعام نیز حدّی هست».
ابن ذر گفت: حدّ سفره غذا چیست؟
امام فرمود: «خوردن غذا با نام خدا شروع شود، و پس از دست کشیدن از غذا، حمد و سپاس الهی به جا آورده شود».
پس از مدّتی، امام از کنیز آب خواست، کنیز کوزه آبی آورد، امام فرمود: «حمد و سپاس خداوندی را که برای هر چیزی حدی قرار داده که بازگشت به سوی آن حدّ دارد، حتی برای این کوزه حدّی است که به آن منتهی میشود».
ابن ذر گفت: حدّ آن چیست؟
امام فرمود: «آغاز نوشیدن، همراه نام خدا باشد، و پس از نوشیدن حمد خدا را به جای آورد، و از ناحیه دسته کوزه آب نیاشامد، و همچنین از جانب شکستگی کوزه آب نیاشامد. (که مکروه است)».
بعد از غذا، و جمع کردن سفره، امام باقر(ع) از آنان خواست که سخن بگویند و سؤالات خود را مطرح سازند. ولی آنان همچنان خاموش و ساکت بودند. سرانجام امام از این در پرسید: «آیا از احادیث ما که به شما رسیده، سخنی نمیگویی؟»
ابن ذر گفت: چرا ای پسر رسول خدا(ص)، از جمله: رسول خدا(ص) فرمود:
«إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ ثَقَلَيْنِ أَحَدُهُمَا أكبَرُ مِن الآخَرِ، كِتَابَ اَللَّهِ وَ أَهْلَ بَيْتِي إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا»:
«من در میان شما دو چیز گرانقدر به یادگار میگذارم که یکی از آنها بزرگتر از دیگری است: کتاب خدا و اهلبیت من، هرگاه به این دو تمسّک نمودید، هرگز گمراه نخواهید شد».
امام باقر(ع) فرمود: ای پسر ذر هرگاه (در روز قیامت) با رسول خدا(ص) ملاقات کنی و او از تو بپرسد که با ثِقلَين (قرآن و عترت) چگونه رفتار کردی، چه پاسخ میدهی؟
ابن ذر با شنیدن این سخن، بیاختیار گریست، آن چنان که اشکهایش از محاسنش فرو میریخت و گفت:
«أمَّا الأَكبَرُ فَمَزَّقناهُ و أمَّا الأَصغَرُ فَقَتَلناهُ»:
«امّا امانت بزرگتر (قرآن) را پاره کردیم، و امانت کوچکتر (ائمّه اهلبیت(ع)) را کشتیم».
امام فرمود: آری اگر چنین بگویی، راست گفتهای، آنگاه فرمود:
«يَا اِبْنَ ذَرٍّ لاَ وَ اَللَّهِ لاَ تَزُولُ قَدَمٌ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ ثَلاَثٍ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ مَالِهِ أَيْنَ اِكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ»:
«ای پسر ذر! سوگند به خدا، در روز قیامت، هیچ کسی قدم برنمیدارد، مگر این که از او سه سؤال میشود:
۱. از عمرش که در چه راهی به پایان رسانده است.
۲. از مالش که از کجا به دست آورده و در چه راهی مصرف نموده است.
٣. و از حبّ و دوستی ما اهلبیت رسول خدا(ص)».
ابوجهم میگوید: آنها برخاستند و رفتند، امام باقر(ع) به خادم خود فرمود: «پشت سر آنها برو، مواظب باش ببین به همدیگر چه میگویند».
خادم پشت سر آنها رفت و پس از مدّتی بازگشت و به امام عرض کرد: همراهان ابن ذر به او گفتند: «آیا برای چنین ملاقاتی به اینجا آمده بودیم؟» (یعنی مگر بنا نبود چهار هزار مسئله بپرسیم؟!).
ابن ذر گفت: «وای بر شما، ساکت باشید، چه بگویم درباره کسی که معتقد است خداوند از مردم در مورد ولایت او سؤال و بازخواست میکند و به حدود و رموز احکام غذا و آب واقف است».[10]
خودآزمایی
1. چهار نفر از شاگردان برجسته امام باقر(ع) که خود هر کدام شخصیّتی ممتاز و مرجعی بزرگ بودند را نام ببرید؟
2. طبق فرمایش امام باقر(ع)، سه سوال که از هر فرد در روز قیامت میشود، چیست؟
3. سه کتاب تألیف اَبان را نام ببرید؟
پینوشتها
[1] . واقعه ،۱۰ و ۱۱.
[2] . بهجة الآمال، ج ۴، ص ۱۶۹.
[3] . همان مدرک.
[4] . سفينة البحار، ج ۱، ص ۷.
[5] . الائمّة الاثني عشر (هاشم معروف) ج ۲، ص ۱۹۷.
[6] . همان مدرک، ص ۳۳۴ - ۳۳۵ - بهجة الامال، ج ۳، ص ۳۸۵.
[7] . اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۵۱.
[8] . اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۵۱.
[9] . اعلام الوری، ص ۲۶۳.
[10] . اعیان الشیعه، ط ارشاد، ج 4، ص27.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی