کد مطلب: ۳۱۹۶
تعداد بازدید: ۱۳۵۳۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۸ دی ۱۳۹۸ - ۱۴:۵۷
شرح دعای مکارم‌الاخلاق (۶۶)
قرآن کریم در سوره‌ی بقره آیه‌ی 264 مى ‏فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! بخشش هاى خود را با منّت و آزار باطل نسازيد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏».
امام زین العابدین علیه السّلام در ادامه‌ی دعای مکارم الاخلاق پس از فرازِ: «وَ أجْرِ لِلناسِ عَلى‏ يَدِيَ الخَيْرِ/ و خیر را با دستان من برای مردم جاری ساز»، می‌فرمایند: «وَ لا تَمْحَقْهُ بِالمَنِّ». و آن (خیر) را با منّت گذاردن نابود مفرما.
 

معنی «مَحْق» در لغت


کتاب های لغت در باره‌ی معنای «مَحْق» این گونه نوشته اند: «المَحْق‏: النّقص و المحو و الإبطال». محق یعنی: نقص، محو شدن و باطل کردن.[1] «مَحَقَهُ‏: (مَحْقاً) مِنْ بَابِ نَفَعَ نَقَصَهُ وَ أَذْهَبَ مِنْهُ البَرَكَةَ وَ قِيلَ هُوَ ذَهَابُ الشَّى‏ءِ كُلِّهِ حَتَّى لا يُرَى لَهُ أَثَرٌ». مَحَقَهُ‏ (مَحْقاً) از بابِ نَفَعَ، یعنی: آن را ناقص کرد و برکت را از او برد؛ و گفته شده مَحْق به معنای از بین رفتن شیء است به طور کامل تا جایی که اثری از آن دیده نشود.[2] در دو آیه از قرآن کریم از این کلمه استفاده شده است: در سوره‌ی بقره می‌فرماید: «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ». خداوند، ربا را نابود مى‌‏كند و صدقات را افزايش مى‌دهد! و خداوند، هيچ انسانِ ناسپاسِ گنهكارى را دوست نمی‌دارد.[3] و در سوره‌ی آل عمران فرموده است: «وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ». و تا خداوند، افراد باايمان را خالص گرداند (و ورزيده شوند) و كافران را به تدريج نابود سازد.[4] همان طور که ملاحظه می‌شود، در هر دو مورد نیز صحبت از نابودی ربا و کافران است.
 

معنی «منّت گذاردن»


سیّد علی خان مدنی در شرح دعای مکارم الاخلاق در باره‌ی معنای منّت گذاشتن می‌نویسد: «و المنّ: أن يعتدّ المحسن على من أحسن إليه بإحسانه، و يريه أنّه أوجب عليه بذلك حقّاً». و منّت گذاشتن بدین معناست که شخص نیکوکار، احسان و نیکی ای که به فردی کرده است را به حساب آورده و بزرگ بشمارد و به او نشان دهد که به سبب این احسان بر او حقّی واجب شده است.[5]
 

منّت گذاردن و نابودی عمل


امام زین العابدین علیه السّلام در باره‌ی اثر ویران گر منّت گذاشتن می‌فرمایند: «وَ لا تَمْحَقْهُ بِالمَنِّ/ و آن (خیر) را با منّت گذاردن نابود مفرما». یعنی کار خیر و احسانِ به دیگران هر قدر هم که بزرگ و چشم گیر باشد، برای نابودیش کافی است که با منّت گذاشتنِ شخص نیکوکار همراه گردد. منّت گذاردن همانا و نابودی عمل نیک همان. امّا نابودی احسان به چه معناست و دلیل آن چیست؟ برخی از شارحین پاسخ این سؤال را این گونه شرح می‌دهند: «و اعلم أنّ المراد بمحق الإحسان‏ و إبطاله بالمنّ: عدم استحقاق الثواب عليه‏ رأسا، لاتيانه به على غير الوجه المأمور به، و هو إيقاعه على الوجه الذي لا يستحقّ عليه الثواب، لا أنّ الإحسان أوجب أجرا و ثوابا، ثمّ إنّ ذلك المنّ أزالهما و أبطلهما». مراد از مَحق احسان و باطل کردنش به وسیله‌ی منّت گذاردن، عدم استحقاق ثواب از ابتدا است، چراکه شخص نیکوکار عمل نیک خود را آن گونه که خدای متعال فرمان داده است، به جا نیاورده، در واقع طوری آن را انجام داده است که استحقاق ثواب و پاداشی بر آن ندارد، نه این که این انفاق و احسانِ او، اجر و ثوابی را در پی داشته و منّت گذاشتنش آن را از بین برده و باطل کرده باشد.[6] و شاید به همین خاطر است که خداوند متعال در قرآن کریم، انسان منّت گذار را به فرد ریاکار تشبیه می‌کند. انسان ریاکار نه تنها به واسطه‌ی عبادت خود مستحقّ ثوابی نمی‌شود، بلکه عمل او بر خلاف ظاهر نیکش، باطن پلیدی دارد و نزد خداوند عزّ و جلّ از گناهان بزرگی به حساب می‌آید که صاحب خود را مستحقّ عذاب می‌سازد. لذا عملِ همراه با ریا، از ابتدا ثوابی ندارد تا بخواهد به وسیله‌ی ریا از بین برود، همچنین است احسانِ توأم با منّت، که اصلاً صاحب آن استحقاق ثواب و اجر ندارد.
حال باید دید چرا منّت نهادن بر سر فردی که مورد احسان قرار گرفته، نزد خداوند متعال تا این اندازه مبغوض واقع شده است. در کتاب «رياض السالكين» در این باره چنین آمده است: «و هو مذموم جدّا مبطل لأجر الإحسان، قال تعالى: [يا أيُّها الّذينَ آمَنوا لا تُبْطِلوا صَدَقاتِكُمْ بالمَنَّ و الأذى]، و ذلك لما فيه من انكسار قلب الفقير، و من تنفير ذوي الحاجة عن معروفه، و من عدم الاعتراف بأنّ النعمة نعمة اللّه و العباد عباده، و إذا كان العبد في هذه الدرجة كان محروما من مطالعة الأسباب الربانيّة الحقّة، فكان في درجة البهائم التي لا يترّقى في نظرها من المحسوس إلى المعقول ...».
 و این منّت گذاشتن بسیار مذموم است و باطل کننده‌ی اجر کار نیک می‌باشد، خداوند تعالی فرموده است: ای کسانی که ایمان آورده اید صدقات خود را با منّت گذاشتن و اذیت باطل نکنید. و علّت این ابطال چیزی است که در منّت وجود دارد که همان شکستن دل فقیر و نفرت پیدا کردن حاجتمند از احسانِ نیکوکار است و از سوی دیگر منّت گذاشتن، عدم اعتراف به این حقیقت است که نعمتی که بدان احسان شده، در واقع از آنِ خداوند است و بنده هایی که مورد احسان واقع شده اند، بندگان خدا هستند. و زمانی که بنده به این درجه (از غفلت) رسید، از مطالعه و دقّت در اسباب حقیقی پروردگار محروم می‌شود و بدین وسیله با چهارپایان هم درجه خواهد بود، حیواناتی که قدرت ترقّی از عالم محسوسات و ماده به عالم معقولات و معنویّات را ندارند.[7]
منّت‏ منه كه خدمت سلطان همى ‏كنى/ منّت‏ شناس از او كه به خدمت بداشتت‏[8]
 

مذمّت «منّت» و نتیجه‌ی آن در قرآن و حدیث


قرآن کریم در سوره‌ی بقره آیه‌ی 264 مى ‏فرمايد: اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! بخشش هاى خود را با منّت و آزار باطل نسازيد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى‏». سپس اين عمل را تشبيه به انفاق هايى كه توأم با رياكارى و خودنمايى است مى ‏كند، مى ‏فرمايد: اين همانند كسى است كه مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى ‏كند و ايمان به خدا و روز رستاخيز ندارد: «كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ». و بعد مى ‏افزايد: (كار او) همچون قطعه سنگ صافى است كه بر آن (قشر نازكى از) خاك باشد (و بذرهايى در آن افشانده شود) و باران درشت به آن برسد، (و خاك و بذرها را بشويد) و آن را صاف رها سازد، آن ها از كارى كه انجام داده ‏اند چيزى به دست نمى ‏آورند: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ عَلَيْهِ تُرابٌ فَأَصابَهُ وابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْداً لا يَقْدِرُونَ عَلى‏ شَيْ‏ءٍ مِمَّا كَسَبُوا».
«صفوان» به معنى قطعه سنگ بزرگ و صاف است كه چيزى در آن نفوذ نمی‌كند و چيزى بر آن قرار نمى ‏گيرد، و «وابل» به معنى باران سنگين دانه درشت است، و لذا به كارهاى سخت و سنگين و مصيبت بار نيز اطلاق شده است، و «صلدا» نيز به معنى سنگ صافى است كه چيزى بر آن نمی‌رويد. چه تعبير لطيف و رسا و گويايى؟! قطعه سنگ محكمى را در نظر بگيريد كه قشر رقيقى از خاك روى آن را پوشانده باشد و بذرهاى مستعدّى نيز در آن خاك افشانده شود و در معرض هواى آزاد و تابش آفتاب قرار گيرد، سپس باران دانه درشت پر بركتى بر آن ببارد، با اين كه تمام وسايل نمو و رشد در اين جا فراهم است، ولى به خاطر يك كمبود، همه چيز از بين می‌رود و اين باران كارى جز اين نمى ‏كند كه آن قشر باريك را همراه بذرها مى ‏شويد و پراكنده مى ‏سازد و سنگ سخت غير قابل نفوذ را كه هيچ گياهى بر آن نمى ‏رويد، با قيافه‌ی خشونت‏ بارش آشكار مى ‏سازد، چرا كه بذرها در محلّ نامناسبى افشانده شده بود، ظاهرى آراسته و درونى خشن و غير قابل نفوذ داشت و تنها قشر نازكى از خاك روى آن را گرفته بود، در حالى كه پرورش گياه و درخت نياز به خاك عميقى دارد كه براى پذيرش ريشه ‏ها و ذخيره‌ی آب و تغذيه‌ی گياه آماده باشد.
اين گونه است اعمال رياكارانه و انفاق هاى آميخته با منّت و آزار كه از دل هاى سخت و قساوتمند سرچشمه می‌گيرد و صاحبانش هيچ بهره ‏اى از آن نمى ‏برند و تمام زحماتشان بر باد مى ‏رود. و در پايان آيه مى ‏فرمايد: و خداوند گروه كافران را هدايت نمی‌كند: «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرِينَ». اشاره به اين كه خداوند توفيق هدايت را از آن ها می‌گيرد چرا كه با پاى خود، راه كفر و ريا و منّت و آزار را پوييدند، و چنين كسانى شايسته هدايت نيستند، و به اين ترتيب انفاق هاى ريايى و آميخته با منّت و آزار، همه در يك رديف قرار گرفته ‏اند.[9] علّامه طباطبائی نیز از این آیه شریفه چنین استفاده کرده اند: «وابل (باران پشت ‏دار) هر چند از روشن ‏ترين اسباب حيات و نمو است، و همچنين هر چند خاك هم سبب ديگرى براى آن است، امّا وقتى محلّ اين آب و خاك، سنگ سخت باشد عمل اين دو سبب باطل مى ‏گردد، بدون اين كه نقصى و قصورى در ناحيه‌ی آب و خاك باشد، پس اين حال سنگ سخت بود و عيناً حال رياكار نيز چنين است: براى اين كه وقتى رياكار در عمل خود، خدا را در نظر نمی‌گيرد، ثوابى بر عملش مترتب نمی‌شود، هر چند كه نفس عمل هيچ نقصى و قصورى ندارد، چون انفاق سببى است روشن براى ترتيب ثواب، ليكن به خاطر اين كه قلب صاحبش چون سنگ است، استعداد پذيرفتن رحمت و كرامت را ندارد.[10]
آری منّت گذار و ریاکار قلبی بیمار دارد که او را به سمت منّت گذاردن و ایذاء مؤمن، و تظاهر و ریا در برابر دیگران سوق می‌دهد، چنان چه فیض کاشانی در این باره می‌نویسد: «از نظر من منّت داراى ريشه و منشأ است و آن از احوال دل و صفات آن است و افعالى كه بر زبان و جوارح ظاهر مى ‏شود فروع و شاخه‏ هاى آن مى ‏باشد. اصل آن اين است كه شخص عطاكننده خود را احسان‏ كننده و نعمت‏ دهنده به فقير مى ‏بيند در حالى كه حقّ آن است كه فقير را احسان ‏كننده به خود بشناسد، زيرا حقّى را كه خداوند براى خود مقرّر داشته از وى قبول كرده و باعث تزكيه و نجات او از آتش دوزخ شده است؛ و اگر فقير آن را نمى ‏پذيرفت وى همواره در گرو آن بود».[11]
امام صادق علیه السّلام از جدّ بزرگوارشان رسول خدا صلّی الله علیه و آله نقل می‌کنند که حضرت فرمودند:‏ «مَنْ أَسْدَى إِلَى مُؤْمِنٍ مَعْرُوفاً ثُمَّ آذَاهُ بِالْكَلَامِ أَوْ مَنَّ عَلَيْهِ فَقَدْ أَبْطَلَ اللَّهُ صَدَقَتَهُ ثُمَّ ضَرَبَ اللَّهُ فِيهِ مَثَلًا فَقَالَ‏ كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ وَ لا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوانٍ ...‏ وَ قَالَ مَنْ أَكْثَرَ مَنَّهُ وَ أَذَاهُ لِمَنْ يَتَصَدَّقُ عَلَيْهِ بَطَلَتْ صَدَقَتُهُ كَمَا يَبْطُلُ التُّرَابُ الَّذِي يَكُونُ عَلَى صَفْوَانٍ». هر کس به مؤمنی نیکی کند و پس از آن با سخن او را بیازارد یا بر او منّت گذارد، قطعاً خداوند صدقه‌ی او را باطل می‌سازد. سپس خداوند در این مورد مثالی زده است، فرموده: «همانند كسى كه مال خود را براى نشان دادن به مردم، انفاق می‌كند و به خدا و روز رستاخيز، ايمان نمى ‏آورد، (كار او) همچون قطعه سنگى است ...» و حضرت فرمودند: هر کس که منّت و آزار خود را به کسی که به او صدقه داده است زیاد کند، صدقه‌ی او باطل می‌شود و از بین می‌رود همان طوری که ‏خاک روی قطعه سنگ (به سبب باران) از بین می‌رود.[12]
ترا نيست منّت‏ ز روى قياس‏/ خداوند را منّ و فضل و سپاس
كه در كار خيرت به خدمت بداشت‏/ نه چون ديگرانت معطّل گذاشت‏
همه كس به ميدان كوشش درند/ ولى گوى بخشش نه هر كس برند
تو حاصل نكردى به كوشش بهشت/ خدا در تو خوى بهشتى بهشت[13]
 

درمان منّت گذاشتن


برای درمان این بیماری اخلاقی، توجّه به چند نکته و تفکّر در آن ها ضروری است. مرحوم ملّا احمد نراقی در این رابطه می‌نویسد: «و امّا علاج خلاصى از منّت گذاردن، آن است كه: بداند كه في الحقيقه فقير، احسان نسبت به او كرده كه صدقه‌ی او را قبول نموده، و موجب رستگارى او گرديده است. پس بايد دهنده، ممنون فقير باشد. و بداند كه: - همچنان كه در حديث وارد است- دست فقير در گرفتن صدقه، نايب دست خداست. و آن چه به فقير مى ‏رسد همانا كه به خدا رسيده است. و از اين جهت، سنّت است كه: آن كه صدقه مى ‏دهد دست خود را ببوسد. و دست خود را بر بالاى دست فقير نگذارد. بلكه دست خود را بگشايد تا فقير بردارد. و چگونه كسى هزار مرتبه ممنون نگردد از دستى كه نايب دست خداست و از او چيزى قبول مى ‏كند؟! و با همه‌ی اين‏ ها خدا هر صدقه را چندين مقابل عوض در دنيا و آخرت وعده فرموده است.
پس اگر توقّع و اميد آن را ندارد، زهى احمق كه مال خود را به عبث ضايع می‌كند. و اگر چشم عوض از خدا دارد پس به چه وجه منّت بر فقير گذارد؟! و اين مثل آن است كه: كسى چيزى به تو حواله كند كه به زيد بدهى و او اضعاف مضاعف عوض به تو دهد و تو در چيزى كه به زيد می‌دهى منّت بر او گذارى».[14]
جان سپردن به رنج و درويشى‏/ به كه منّت‏ كشيدن از هر كس‏
يك جو همّت آمدن در پيش‏/ به ز صد بار منّت‏ اندر پس‏
كى شود زلّه‏ خوار خوان خسان‏/ آن كه قانع شد از جهان بر خس‏
چند بر آرزوى دل طلبى‏/ مسكن پاك و مأكل و ملبس
گر به روزى رسى به قدر كفاف‏/ از جهان و جهانيانت بس‏[15]
 

خودآزمایی


1- منّت گذاشتن چه اثری در انفاق می‌گذارد؟
2- راه درمان منّت گذاردن چیست؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1] النهايه في غريب الحديث و الاثر ج ‏4 ص 303.   

[2] المصباح المنير ج ‏2 ص 565.   

[3] سوره بقره/ آیه 276 (ترجمه مکارم).

[4] سوره آل عمران/ آیه 141 (ترجمه مکارم).

[5] رياض السالكين في شرح صحيفة سيد الساجدين ج ‏3 ص 298.

[6] همان.

[7] همان.

[8] شرح گلستان سعدي ص 640.

[9] برگرفته از: تفسير نمونه ج ‏2 ص 324 و 325.

[10] ترجمه الميزان ج ‏2 ص 599.

[11] راه روشن؛ ترجمه المحجة البيضاء فى تهذيب الإحياء ج ‏2 ص 121.

[12] تفسير القمي ج ‏1 ص 91.

[13] شرح بوستان سعدي ص 145.

[14] معراج السعادة (انتشارات هجرت) ص 420.

[15] خرابات؛ در بيان حكمت، شجاعت، عفت و عدالت ص 231.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
بنده خدا
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۸:۰۳ - ۱۴۰۱/۱۱/۱۳
0
4
سلام من یه برادر دارم از کار کوچیک تا بزرگ هرکاری میکنه منت میذاره . اگه گهگاهی وعده غذایی درست کنه و تو چیزی بگی یا کاری کنی که باب میلش نباشه سریع میگه چقدر بینمکی همین الان من غذا درست کردم تو خوردی . یا مثلا یه کاری میکنه میگه تشکر کردی از من ، من واست فلان کارو کردم. دنبال یکی از کارهای خانوادگیمونه بعد اومد تو اتاق من یه وسیله ای و استفاده کرد سرجاش نذاشت . بهش گفتم فلان وسیله رو برداشتی بذار سرجاش میگه من دنبال فلان کار خانوادگی رفتم تو هر کاری من میگم باید واسم انجام بدی.
به خدا خسته شدم دیگه کسی راه حلی نداره ؟ نمیدونم باید چی کارش کنم.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: