کد مطلب: ۳۲۳۴
تعداد بازدید: ۱۵۶۸
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار : ۲۴ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۸:۱۷
معارف دین| ۵۰
آیات قرآن مجید و احادیث شریفه دلالت دارند که هر کس توبه نماید، توبه‌اش قبول، و گناهانش آمرزیده می‌شود. با توبه، وجدان آرام می‌شود و شخص باید نسبت به آینده مراقب خود باشد (و الله العالم).
1 - اگر شخصی مرتکب کبیره‌ای شود و سپس پشیمان گشته و یکسره مورد عذاب وجدان باشد، از کجا می‌تواند بفهمد که خداوند مهربان توبه وی را پذیرفته است تا از آن عذاب وجدان آسوده شود؟
آیات قرآن مجید و احادیث شریفه دلالت دارند که هر کس توبه نماید، توبه‌اش قبول، و گناهانش آمرزیده می‌شود. با توبه، وجدان آرام می‌شود و شخص باید نسبت به آینده مراقب خود باشد (و الله العالم).
2 - شخصی که فکر انجام گناه بزرگی کرده ولی موفّق به انجام آن نشده، تا چه حدّ گناه انجام داده است؟
کسی که مرتکب آن گناه نشده گناهی بر او نوشته نمی‌شود؛ امّا باید دانست که فکر انجام گناه مخصوصاً اگر تکرار شود، مضرّ هست و ممکن است تدریجاً منتهی به انجام آن شود.
3 - اگر فردی در شرایط حضرت یوسف و زلیخا قرار گیرد و نتواند بر نفس خود مسلّط شود تا چه حد گناه انجام داده است؟
تا عملی انجام نشده – چنان که در جواب سؤال قبل گفته شد - معصیّتی نکرده، و در هر شرایط ارتکاب گناه جایز نیست؛ مگر آن که شخص، اکراه بر گناه شود.
4 - حکم کسی که شرایط انجام یک گناه را برای دیگری فراهم می‌سازد، با کسی که گناه را انجام داده چیست؟
هر دو گناهکارند و در بعضی موارد برای کسی که وسیله گناه را برای دیگری فراهم کند، حدّ شرعی معیّن شده است. به‌ طور کلّی اگر هر یک از این گناهان نزد حاکم شرع ثابت شود، گناهکار برحسب مورد، مستوجب حدّ شرعی یا تعزیر خواهد بود.
5 - شخصی معبّر وجود دارد که تعبیرات خواب او غالباً مطابق با واقع است و گاهی تعبیر خواب او کاشف از مغیبات و آینده هست. آیا تعبیر کردن خواب برای این شخص، از نظر شرعی چطور است؟
تعبیر به ‌احتمال، در صورتی ‌که مشتمل بر اهانت به مؤمنین نباشد و بعضی مفاسد مانند سودجویی و دشمنی بر آن مترتّب نشود، مانعی ندارد.
6 - غیبت یعنی چه؟
غیبت آن است که انسان نقص کسی را در غیاب او برای مردم بگوید به ‌طوری ‌که اگر صاحب آن نقص بشنود بدش بیاید و تفاوت نمی‌کند که نقص بدنی او را بگوید و یا اخلاقی و یا نقص زندگی و آنچه که به او مربوط است را بگوید، و به نحو کلّی مطلبی بگوید که اگر طرف مقابل بشنود ناراحت شود (و الله العالم).
7 - آیا غیبت از کبایر است؟ تعریف غیبت به نظر حضرت‌عالی چیست؟
غیبت از کبایر است، و آن عبارت است از ذکر برادر مؤمن به چیزی که باعث وهن او بوده و او راضی نباشد و آن نقص نیز در او باشد؛ و اگر نباشد، تهمت است (و الله العالم).
8 - آیا حرمت غیبت مختص شیعیان است؟ آیا حرمت غیبت کردن مختص به بالغین است؟ (یعنی آیا می‌توان از ممیّز نابالغ و غیر ممیّز غیبت کرد؟)
احوط، ترک است (و الله العالم).
9 - آیا استماع غیبت جایز است؟ به فرض این که تا انسان بفهمد که طرف مقابل غیبت کرده آیا با استماع، همان حکم را دارد؟
از وقتی ‌که مستمع بفهمد که گوینده، غیبت می‌کند استماع جایز نیست (و الله العالم).
10 - صحبت کردن در مورد کسانی که در مملکت یک نوع مسئولیّتی دارند  - مثلاً این که کسی بگوید فلان فرمان‌دار یا فلان مسئول، کاری که در آن زمان انجام داد خوب بود، یا بد بوده است - اشکال شرعی دارد؟ آیا این غیبت است؟
اگر به‌ عنوان ذکر عیب بگوید و هدف دیگری در بین نباشد - نظیر این که انسان پشت سر کسی بگوید: آدم بدقیافه‌ای است - این غیبت و حرام است؛ و اگر واقعاً اشکال به عمل او دارد و هدفش این است که ایراد کار معلوم و علاج شود، اشکال ندارد؛ و در جایی که این مقصود حاصل می‌شود، جایز است (و الله ‌العالم).
11 – هنگامی ‌که انتخابات مجلس شورای اسلامی، یا ریاست جمهوری پیش می‌آید، مردم در این زمینه بحث‌های فراوانی می‌کنند. آیا صحبت کردن، در مورد شخصیّت نامزدهای انتخاباتی مثل ‌این که بگویند: فلان آقا به دلیل فلان کارش یا فلان خطّ فکری، صلاحیّت این کار را ندارد ، اشکال شرعی دارد یا نه؟ آیا این غیبت است؟
جواب محتاج به بیان تفصیلاتی است که با نامه و استفتاء، تمام نمی‌شود؛ به‌ هر حال مسلمان باید عِرض و آبروی مسلمان را محترم بدارد و در مقام عیب افراد، فقط به ضرورت‌های شرعیّه اکتفا کند (و الله العالم).
12 - آیا غیبت کردن در موقعی‌که فردی خواستار مشورت است، جایز هست؟ اگر کسی از انسان مشورت نخواهد، ولی انسان احساس خطر کند، آیا اینجا غیبت کردن جایز است؟
در امور مهمّه و قابل‌ اعتنا که غالباً در آن‌ها مشورت می‌شود، اگر خیرخواهی و راهنمایی طرف، متوقّف بر ذکر عیب فردی باشد، جایز است. موارد احساس خطر، بدون این که از انسان مشورت خواهی کنند، مختلّف است و نمی‌توان با این عنوان کلّی، تجویز غیبت کرد (و الله العالم).
13 - غیبت در چه مواردی جایز است؟
غیبت در چند مورد جایز است؛ از جمله: در مقام تظلّم و در مقام دفع منکر (و الله العالم).
14 - آیا سلب صفات کمالیّه (مثل: علم یا شجاعت) یا سلب فضایل (مثل: نماز شب خواندن) غیبت است؟ مثلاً گفته شود: فلان دکتر به ‌اندازه مدرکش سواد ندارد یا به ‌اندازه مقام و شأنش علم ندارد.
ذکر تعبیرات مذکوره و یا نظایر آن، قهراً تنقیص محسوب می‌شود و جایز نیست. ولی اگر عناوین دیگری مانند: گول خوردن اشخاص و یا غیر آن از اموری که اهمّیّت آن از این ‌گونه تنقیص بیشتر است محقّق می‌شود، مانع ندارد؛ امّا تشخیص موارد، بسیار مشکل است (و الله العالم).
15 - اگر از شخصی که نمی‌شناسیم حرفی زده شود - به‌ طوری ‌که در صورت شناختنش غیبت است - و این احتمال وجود دارد که در آینده، ما او را ببینیم، آیا ذکر آن عیوب و گناهانی که پنهان هست، قبل از دیدنش غیبت است؟
در فرض سؤال، اگر گوینده عیب آن شخص، او را می‌شناسد برای او حرام است؛ و اگر شنونده احتمال عقلایی می‌دهد که بعداً او را ببیند، نباید گوش بدهد و اگر چیزی هم شنیده نباید به دیگران بگوید (و الله العالم).
16 - در مورد حقّ النّاس، اگر مثلاً از شخصی غیبت کرده یا به او تهمت زده، آیا حتماً باید حلالیّت بطلبد یا خیر، فقط توبه کند؟ و اگر او رضایت نداد آیا با تضرّع و ناله در درگاه خداوند بخشیده می‌شود؟
اگر مفسده نداشته باشد حلّیّت بطلبد و اگر بر حلّیّت طلبیدن، مفسده مترتّب شود و یا حلال نکند، توبه کند و برای آن فرد هم استغفار نماید؛ ان‌شاءالله خداوند می‌آمرزد. البتّه اگر باعث ریختن آبروی او شده، اگر می‌تواند، جبران نماید.
17 - اگر کسی لفظاً بگوید: «به خاطر تهمتی که به من زده‌ای، تو را بخشیدم؛» و قلباً او را نبخشد، تهمت زننده چه باید بکند؟
اگر تهمت زننده می‌داند که طرف فقط لفظاً می‌گوید: بخشیدم، ولی قلباً نبخشیده، ظاهراً آن بخشش اثر ندارد، تهمت زننده توبه کند و اگر قابل جبران نباشد توبه کافی است (و الله العالم).
18 - دروغ یعنی چه؟
دروغ یعنی خلاف واقع گفتن؛ مثلاً کاری را که واقع نشده، خبر از وقوع آن بدهد و یا مطلبی را که برای کسی نگفته بگوید، گفته‌ام و نظایر این‌ها (و الله العالم).
19 - آیا دروغ گفتن از روی ناچاری اشکال دارد یا خیر؟
موارد ناچاری فرق می‌کند؛ در بعضی از آن‌ها دروغ جایز است؛ مثلاً اگر دروغ نگوید برای او خطر جانی داشته باشد؛ ولی ناچاری‌های معمول در بین مردم که نوعاً ناچاری حساب نمی‌شود، مجوّز دروغ نیست (و الله العالم).
20 - آیا در مواقع دفع ضرر جانی یا مالی یا عِرضی از خود یا مؤمنین، یا در موقع جنگ یا در موقع اصلاح بین چند نفر (اصلاح ذات البین)، یا در موقع وعده دادن به همسر برای آرام کردن او، دروغ گفتن جایز است؟ به‌ طورکلّی در چه مواقعی دروغ گفتن جایز می‌شود؟
به ‌طور کلّی در مواردی که دروغ گفتن دارای مصلحت باشد (مصلحت راجح شرعی نه هر چیزی که گوینده، آن را مصلحت بداند)، حرام نیست؛ بلکه در بعضی موارد مانند: حفظ نفس و عرض، و بلکه اصلاح ذات بین، واجب هست (و الله العالم).
21 - دروغی که به شوخی گفته شود – به ‌گونه‌ای که قراینی مبنی بر وجود قصد شوخی، وجود داشته باشد - جایز است؟
در فرض سؤال، حرمت آن معلوم نیست؛ اگرچه احتیاط ترک آن است. در روایات وارد شده که: مؤمن طعم ایمان را نمی‌چشد، مگر این که دروغ را چه به ‌طور جدّی و چه شوخی ترک کند (و الله العالم).
22 - آیا استماع دروغ جایز است؟
حرمت مجرّد استماع دروغ با عدم ترتّب مفاسد بر آن معلوم نیست (و الله العالم).
23 - در خواندن ادعیّه یا در نماز، عباراتی وجود دارد که از لحاظ توحیدی معانی والایی دارند؛ مثل: «اِلَهِی مَن لِی غَیرُکَ» یا «إیّاکَ نَعبُدُ وَ إیّاکَ نَستَعِین». چه کنیم که دروغ نگفته باشیم؟
اگر به‌ حسب اعتقاد، معانی و مضامین آن‌ها را صحیح بداند – گر چه عملاً خلاف آن کند - دروغ محسوب نیست (و الله العالم).
24 - داستان‌هایی که ساخته می‌شود طبعاً دروغی هستند و واقعیّت ندارند؛ امّا برای آموزش مثبت به مخاطبین ساخته و گفته می‌شود. از لحاظ شریعت مقدّس، این‌گونه داستان‌ها چه حکمی دارد؟
قصهّ‌هایی که ناقل می‌داند دروغ است، نباید به ‌صورت اخبار از واقع نقل کند (و الله العالم).
25 - «توریّه» چیست؟
مراد از «توریّه» آن است که ظاهر کلام خلاف آن چیزی باشد که قائل اراده کرده است (و الله العالم).
26 - آیا «توریّه» مطلقاً جایز است یا فقط «توریّه»ای که مانع مفسده‌ای شود جایز است؟
«توریّه» در صورت عدم استلزام مفسده، اشکال ندارد (و الله العالم).
27 - «توریّه» بدون مفسده و بدون مصلحت چه حکمی دارد؟
جایز است (و الله العالم».
28 - کسی که راز دوستش را به دیگران بگوید، آیا مرتکب گناه شده یا خیر؟
بلی؛ کشف اسرار دیگران معصیّت است (و الله العالم).
29 - آیا این که راز پدر و مادر و دیگران را – در صورتی‌ که آن‌ها ندانند - برای دوستان مطمئن فاش سازد، یا برای راهنمایی و یا برای این که ناراحتی‌اش را به دیگران بگوید آن راز را آشکار سازد، اشکال دارد یا خیر؟
بلی؛ اشکال دارد (و الله العالم).
30 - اگر کسی به خود انسان یا به پدر و مادر و خانواده او، یا به اساتید او، یا به علمای دین و روحانیّون فحش و ناسزا بگوید، یا این که آن‌ها را کتک بزند، آیا انسان اجازه دارد که او را کتک بزند یا نه؟ وظیفه انسان در این‌گونه موارد چیست؟
نسبت به فحش و ناسزا می‌تواند به حاکم شرع رجوع نماید تا در صورت اثبات عند الحاکم، طبق ضوابط شرعی، حاکم او را مورد تعزیر یا حدّ شرعی قرار دهد.
نسبت به کتک نیز رفع امر به حاکم شرعی نماید تا حاکم طبق ضوابط در صورت اثبات، او را محکوم‌به تعزیر یا قصاص یا دیه نماید. ولی اگر دفاع از کسی که در مقام اذیّت و کتک زدن به شخص برآمده متوقّف بر کتک زدن به او باشد، به مقدار رفع شرّ او جایز است (و الله العالم).
31 - بعضی‌ها برای این که لطیفه‌ای را تعریف کنند یا کسی را بخندانند، مثلاً می‌گویند: «یک روز یک ترک ...». آیا به ‌کار بردن کلمه «یک ترک»، اشکال شرعی دارد یا نه؟
اگر توهین شمرده شود، جایز نیست (و الله العالم).
32 - آیا «کبر» از «کبایر» است؟ به ‌طور کلّی «کبر» به چه معناست؟ آیا گناهی قلبی است، یا تا موقعی‌که ظهور پیدا نکرده گناه نمی‌باشد؟
«کبر» تا به ‌وسیله اعمال، ظهور پیدا نکرده، حرمت شرعی ندارد؛ امّا از روایات و مجموعه دستورات اسلامی استفاده می‌شود که این صفت از اوصاف مهلکه است و باید آن را زایل کرد (و الله العالم).
33 - «ریا» چیست؟
«ریا» این است که عمل عبادی را برای ارائه به مردم انجام دهد، نه برای خدا؛ و مبطل عمل است. شخصی که به خدا و روز جزا ایمان دارد و محرّک او برای عبادت اطاعت خداوند است، ریا - که در حقیقت ضایع کردن عمل است - نمی‌کند (و الله العالم).
قطع رحم
34 - آیا قطع رحم از گناهان کبیره است؟
بلی، از گناهان کبیره است (و الله العالم).
35 - «رَحِم» به چه کسانی گفته می‌شود؟
«رحم» کسانی هستند که از راه نسب با انسان قرابت دارند؛ مثل پدر، اولاد، برادر، عمو، دایی و غیرهم (و الله العالم).
36 - آیا می‌شود با قطع رحم مقابله ‌به‌ مثل کرد؟ آیا قطع از رحمی که کافر حربی یا ذمّی یا فاسق یا تارک‌الصّلاة باشد جایز است؟
مقابله ‌به ‌مثل، جایز نیست. صله با رَحِمی که کافر حربی یا ذمّی یا تارک‌الصّلاة یا فاسق باشد، در صورتی‌ که ارشاد و امر به‌ معروف و نهی ‌از منکر باشد مطلوب است و اگر مرتدع نشود باید ترک معاشرت کرد (و الله العالم).
37 - صله واجب با چه عملی محقق می‌شود؟ آیا حدود آن به‌ وسیله فقه تعیین می‌شود، یا عرف تعیین می‌کند؟ آیا خویشاوندان ‌همسر برای همسر دیگر، رحم است؟
حدّ معیّنی ندارد و موارد مختلف است؛ صله گاهی با بذل مال است؛ گاهی با ملاقات، و گاهی حتّی با سلام. خویشاوندان ‌همسر، رَحِم نیستند (و الله ‌العالم).
38 - گروهی از افراد - به‌ ویژه خانم‌ها - به یک سری مسائل خرافی اعتقاد دارند؛ مثلاً عنوان می‌کنند که: «فلانی را چشم و نظر کرده‌اند.»، «چشم فلان شخص، شور است.»، «دست او سنگین است.» و یا برخی معتقدند که مثلاً: چنین پرنده‌ای، بدبختی می‌آورد.
آیا می‌توان به چنین مواردی اعتقاد داشت؟
این که چشم در هر مورد و در هر شرایط و نسبت به هر کس اثر داشته باشد معلوم نیست. اجمالاً گاهی ممکن است اثر سوئی در بعضی موارد داشته باشد که آن ‌هم به‌ صورتی‌ که در اذهان است و هر ضرر و حادثه‌ای را - که حتّی علل عادی آن معلوم است - به چشم نسبت می‌دهند، صحیح نیست.
بیش از دعا و صدقه برای دفع آن و دفع خطرات دیگر نباید به آن اعتنا کرد. مخصوصاً نسبت دادن یک گرفتاری و حادثه به چشم زدن شخص معیّن، حرام است.
عقیده به این که پرنده خاصّی موجب بدبختی می‌شود خرافی است.
وظیفه یک مسلمان این است که کارهایش را با روش معقول و منطقی انجام دهد و کسی را به این گمان‌ها متّهم نکند و طبق دستور قرآن مجید و احادیث شریفه برای دفع بلا دعا کند و صدقه بدهد و با عزم محکم وظایف خود را انجام دهد: «اِدفَعُوا البَلَاء بِالصَّدَقَةِ وَ الدُّعَاءِ».[1] 
 

پی‌نوشت‌

 
[1] . وسائل:9/380 ادفعوا البلاء بالدعاء.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مهدی 33 ساله
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۵۶ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۵
0
0
با سلام و وقت به خیر
کلید واژه های مربوط به من:وسواس تکرار افکار بد، احساس گناه از افکار بد و در نتیجه ترس از مرگ،وسواس به نجاست و نه کثیفی، سوال های اعتقادی آمیخته با بدی و هراس، امر شدن به دستور وسواس

از کودکی دارای وسواس فکری مقاوم هستم.سال ها افکار بد در سرم مدام تکرار میشد.بعد از خوردن داروها و کمتر اهمیت دادن تکرار بهتر شد.
بعد وسواس خلاقیت نشان داد و برای انجام هر گناهی گفت افکار بد را تکرار می کند و در نتیجه علت و تقصیر افکار بد خودت هستی و بعد چون بین بعضی کارها و آمدن فکر بد هیچ ارتباطی ارتباطی ندیدم بهتر شد و بعد وسواس خود را آپدیت کرد.و گفت انجام فلان گناه احتمال یاداوری ان شکل فکر بد توسط من وسواس را خیلی زیاد میکند و در نتیجه تو راضی به آمدن فکر بد شدی در نتیجه مسئولیت افکار بد به عهده توست.و اگر فلان کار را نمی کردی فکر بد نمی آمد. و در نتیجه احساس گناه از امدن افکار بد اضطراب ایجاد کند.
حال سوال من این هست که ایا گناه افکار بد بر عهده من هست یا چون من قلبا ناراضی و بی اختیار و بی باور به امدن افکار بد بودم بار امدن افکار بد بر عهده من دیگر نیست؟
ایا اگر وسواس مرا شرطی کنه میتونم تحت هر شرایطی به امدن افکار بد بی اعتنا باشم؟
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: