آیا در نزد خدای بزرگ گناهی هست که نابخشودنی باشد؟
به طور کلّی تمام گناهان، اگر به طور شایسته تدارک و جبران شود مورد آمرزش و عفو است. شرک به خدا - خواه عقیدتی باشد و خواه عملی - ابتدا با تصحیح عقیده و در اعتقاد به توحید، و سپس با ترک عمل شرکآمیز، و توبه کردن جبران میشود.
ظلم به مردم و حقّ الناس نیز با ادای حقّ ذیحق، و توبه محو میگردد. و اگر شخص، قادر به ادای حق نباشد، ممکن است توبه و طلب مغفرت برای صاحب حقّ، موجب جبران حقّ او در آخرت گردد و گناهی که فقط به نافرمانی شخصی ارتباط داشته باشد، اگر عملی است که قضا و جبران داشته باشد (مثل: تَرک نماز) با توبه و قضا جبران میگردد؛ و اگر صرف معصیّت و مخالفت است، مثل بسیاری از گناهان کوچک و بزرگ، با توبه نصوح و جدی تدارک میشود و خلاصه راه باز است. فقط گاه ممکن است طبع بعضی گناهان یا اصرار در بعضی معاصی این اثر وضعی را داشته باشد که صاحب آن موفّق به توبه و حصول حال ندامت و پشیمانی نگردد؛ چنان که در قرآن مجید میفرماید: ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَ كَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ[1] .
نکته دیگر که در اینجا قابل ذکر هست این است که به گفته قرآن کریم و روایات شریفه، اگر کسی مشرک و با فساد عقیده بمیرد، گناه او آمرزیده نخواهد شد؛ ولی در مورد گناهان دیگر اگر انسان حتّی بدون توبه بمیرد ممکن است مورد عفو و آمرزش قرار بگیرد، چنان که در مورد اهل ولایت امیرالمؤمنین(ع) است، آیه إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ[2]، و روایاتی که ظلم در آنها بر سه قسم تقسیم شده: «الظُّلمُ ثَلاثَة وَ ظلم یَغفِره الله» الحدیث[3] به همین معانی دلالت دارد که برای بیان تفصیل بیشتر، فعلاً مجال نیست.
آثار گناهان کبیره (از قبیل: زنا، شرب خمر، غیبت، غصب و ...) که انسان از روی جهل و غفلت مرتکب شده است، پس از برطرف شدن غفلت چگونه مرتفع میگردد؟
نسبت به غصب علاوه بر ادای مال غصبی به صاحب آن و ادای اجرتالمثل زمان غصب بعد از ادای حقّ الناس، استغفار و توبه جدّی نماید، انشاءالله خداوند میآمرزد.
نسبت به شرب خمر هم استغفار و توبه جدّی نماید، انشاءالله خداوند میآمرزد. و در صورت جهل به موضوع، گناه شمرده نمیشود.
نسبت به غیبت با امکان حلیّت طلبیدن از شخصی که از او غیبت کرده، از او حلّیّت بطلبد و اگر ممکن نیست و سبب دشمنی و فتنه میشود به همان استغفار اکتفا کند.
توبه و اعمالی که بیمار، پس از مطّلع شدن از مسئله انجام میدهد چه حکمی دارد؟
برحسب آیه وَ لَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ[4]، از کسانی که با بیتوجّهی و بیاعتنایی به اوامر و نواهی، زندگی خود را در معصیّت و ظلم و گناه صرف کردهاند وقت معاینه مرگ، توبه نیست و مثل توبه فرعون در حال غرق شدن هست. امّا ظاهراً اشخاص مبتلا به امراض مهلک که احتمال شفا و بهبودی نسبی میدهند و حال آنها حال احتضار و مرگ نیست، میتوانند توبه نمایند؛ یعنی واجب است توبه نمایند و امیدوار به رحمت و مغفرت خدا باشند. این اشخاص مصداق این آیه از قرآن نیستند.
هر هنگام ممکن است مسئله استغفار و استرحام از خدا، مفید واقع شود و شخص استغفار کننده مورد مغفرت و رحمت بیانتهای الهی قرار گیرد. بنابراین باید این اشخاص هم با استغفار و تدارک مافات به وسیله اعمال خیر ممکن و وصیّت به امور خیر، امیدوار و دل آرام باشند و به خدا حسن ظن داشته باشند؛ چنان که روایات، مفصّلاً این معانی را بیان نمودهاند.
اگر کسی نسبت به والدین خود بدی کرده باشد و آنها فوت کردهاند، چگونه میشود جبران کرد؟
فعلاً میتواند با قرائت قرآن و دادن خیرات و احسان نسبت به آنها، موجبات خشنودی آنها را فراهم سازد و از خداوند متعال برای آنها و خودش طلب مغفرت نماید.
پینوشتها
[1] - روم/10.
[2] - نساء/48.
[3] - وسائل:16/52.
[4] - نساء/18.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی