پندها، نکتهها و ضربالمثلها| ۴
اهميّت حقالنّاس
از عالم بزرگوار «سیّد نعمتالله جزایری» نقل شده که در روایت است. در روز قیامت، بنده را بر محلّی که منظر مردم است میآورند و ندا میکنند: هر کس به گردن این شخص حقّی دارد، اکنون موقع رسیدگی به حساب اوست، پیش او بیاید و حقّش را بستاند.
سختترین پیشامد برای آن بنده این است که شخصی را مشاهده کند که او را میشناخته زیرا در آن حال میترسد، آن شخص ادّعایی بر او بنماید.
روایت شده: در مقابل هر یکششم درهم[1] هفتصد نماز قبول شده از او میگیرند و به صاحب حقّ میدهند.[2]
مثال و نتیجه ريا
همانگونه که اسکلت بیجان ارزشی ندارد، و اگر روح از قالب تن بیرون آید، آن تن را باید در خاک پنهان کرد و بعد از چند صباحی بر اثر مصاحبت با همنشین (خاک) به خاک مبدّل میگردد، عمل بدون اخلاص نیز حکم پیکر بیروح را دارد که نهتنها ارزش ندارد بلکه شرک خفی و گناه نابخشودنی است.
پیامبر فرمود: «آهنگ شرک در امّتم پنهانتر است؛ از آهنگ جنبیدن مورچه سیاه بر روی پلاس سیاه در شب تار.»[3] به گفته پروین اعتصامی:
زهد، با نیّت پاک است نه با جامهی پاک / ای بس آلوده که پاکیزه ردایی دارد
در حدیث است که پیامبر(ص) فرمود: «در روز قیامت، ریاکاران را به چهار نام صدا میزنند، ۱ - ای کافر ۲- ای حیلهباز 3- ای گناهکار ۴ - ای زیانکار، کوشش تو تباه گشت، پاداشت نابود شد، نصیبی برای تو نیست. به خاطر آن کسی که عمل میکردی از او تقاضای پاداش کن ای فریبکار!»[4]
بقا را طلب کن
فتحعلی شاه روزی در میان دو تن از زنهای خود، یکی به نام «جهان» و دیگری به نام «حیات» نشسته بود و این شعر را خواند:
نشستهام به میان دو دلبر و دو دلم / که را به مهر بگیرم، در این میان خجلم
جهان گفت: «تو پادشاه جهانی، جهان تو را باید.»
حیات گفت: «حیات اگر نباشد جهان چه کار آید؟»
یکی از بانوان حرمسرا در پشت در، این سخنان را شنید و نام آن بانو «بقا» بود، گفت:
«حیات و جهان هر دوشان بیوفا است
بقا را طلب کن که آخر بقا است.»[5]
چرا عطسه میکنیم؟ و راه جلوگیری از آن چیست؟
هنگام عطسه، هوای درون ششهای خود را ناگهان و به شدّت از راه بینی و دهان بیرون میکنیم. آیا میدانید انگیزه عطسه چیست؟
بدن ما میخواهد چیزی را که وارد بینی ما شده و ما را ناراحت میکند، بیرون کند. اگر چیزی مثل گرد فلفل، وارد بینی ما شود، عصبهای بینی خبر آن را به مغز میرسانند، مغز هم فوری به عضلههای ششها فرمان میدهد تا گرد فلفل را از بینی بیرون کنند، آن وقت عضلههای ششها خودشان را جمع میکنند و بعد ناگهان و به شدّت هوای درون ششها را از راه بینی و دهان به بیرون میرانند. با این کار، گرد فلفل هم همراه هوا از بینی بیرون رانده میشود. سرعت هوایی که به این ترتیب از بینی خارج میشود تقریباً ۳۰۰ کیلومتر در ساعت است.
گردههای گلها و شکوفهها هم برخی از مردم را به عطسه کردن میاندازد. اینگونه مردم در برابر گرده گل و شکوفه حسّاسیّت دارند ولی بیماری «زکام» همه کس را به عطسه کردن میاندازد.
وقتی که دچار عطسه کردن پیدرپی میشویم، جلوگیری کردن از آن دست خودمان نیست. گاهی میتوانیم از عطسه کردن جلوگیری کنیم. بهترین راه برای این کار این است که لب بالا را با دست یا دندان به شدّت فشار دهیم، به طوری که دردمان بیاید. عصبهای لب خبر این درد را به مغز میرسانند آنگاه دیگر مغز ما خبرهایی را که از عصبهای بینی برایش رسیده است فراموش میکند. یعنی به عضلههای ششهای ما فرمان نمیدهد که خودشان را جمع کنند و هوای درون خود را بیرون برانند. در نتیجه ما هم عطسه نمیکنیم.
عطسه کردن برای کسی که عطسه میکند مفید است، امّا ممکن است برای دیگران ضرر داشته باشد؛ بینی او پر از میکرب است، وقتی که او عطسه میکند، میکروبهای بینی او در هوا پراکنده میشوند، و ممکن است دیگران را هم بیمار کند، برای همین است که میگویند: «وقتی که عطسه میکنیم، باید با دستمالی جلو بینی و دهانمان را بگیریم.»[6]
هر چه بیشتر خدمتش میکنی سرکشتر میشود!
سعدی میگوید: از بزرگی پرسیدم معنای این حدیث: «أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْكَ»[7] چیست؟
در پاسخ گفت: هر دشمنی را احسان کنی، دوست گردد مگر «نفس» را که هر چه با او مدارا کنی مخالفتش زیادتر میشود:
فرشته خوی شود آدمی به کم خوردن / اگر خورَد چو بهایم بیوفتد چو جماد
مراد هر که بر آری مطیع امر تو گشت / خلاف نفس که فرمان دهد چون یافت مراد[8]
اتمسفر (كره هوا)
اتمسفر؛ عبارت است از کره هوا که زمین را احاطه کرده و جاذبه زمین آن را در اطراف خود نگه داشته است از اینرو هوای نزدیک زمین سنگینتر از هوای طبقات بالا است.
کره هوا به چند طبقه تقسیم شده است:
1. جوّ (تراپسفر) که هوای محیط بر زمین است و قطر آن در حدود خط استوا ۱۶ کیلومتر و در حدود قطبین ۱۰ کیلومتر میباشد.
تمام تغییرات جوّی از قبیل باد و باران و طوفان در این قسمت سرچشمه میگیرد.
2. محیط بر جوّ (استراتسفر) که محیط بر طبقه جوّ است و ضخامت آن در حدود ۸۰ کیلومتر میباشد در این طبقه، طوفانی وجود ندارد و مقدار ابرها بسیار کم است.[9]
از فضل پدر تو را چه حاصل؟
عربی را دیدم به پسرش چنین میگفت: «يا بُنَيّ أَنَّكَ مَسْئُولٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ماذا اكْتَسَبْتَ وَ لَا يُقَالُ بِمَنْ انتَسَبتَ؟ پسرم در روز قیامت از تو میپرسند عملت چیست؟ نگویند پدرت کیست؟»
جامه کعبه را که میبوسند / او نه از کرم پیله نامی شد
با عزیزی نشست روزی چند / لاجرم همچو او گرامی شد.[10]
هشت اندرز از کتابهای آسمانی
پیشوای ششم، امام صادق(ع)، روزی به یکی از شاگردانش فرمود: در تمام این مدّتی که از من تعلّم نمودی، چه چیز یاد گرفتی؟
شاگرد: هشت مسئله از حضرتت آموختم.
امام صادق(ع): آن هشت مسئله را برای من بیان کن، تا بدانم چیست؟
شاگرد، مسائل هشتگانه را به آن حضرت به این ترتیب، عرض کرد:
1- دیدم با هر دوستی هنگام مردن، جدایی حاصل میشود، سعی کردم تا دوستم کسی باشد که در وقت مرگ از من جدا نشود، بلکه در تنهایی مونس من باشد و آن انجام کارهای نیک و خیر است که خداوند در قرآن میفرماید:
«مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً یُجْزَ بِهِ: هر کس عمل بدی انجام دهد كيفر داده میشود.»[11]
حضرت فرمود: به خدا سوگند نیکو فهمیدهای!
۲ - دیدم گروهی را به مال افتخار میکنند و گروهی به حسب و طایفه مباهات مینمایند و گروهی به... ولی مشاهده نمودم که خداوند متعال، افتخار عظیم را در تقوا قرار داده است آنجا که در قرآن میفرماید:
«إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم:
گرامیترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شما است.»[12]
کوشش کردم این که نزد خدا، کریم باشم. ( که بهترین افتخارات است)
حضرت فرمود: به خدا سوگند نیکو فهمیدهای!
٣- دیدم مردم در میان لهو و هواپرستی غوطهور هستند، امّا از قرآن شنیدم که خدا میفرماید:
«وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى:
آنان که از خداوند ترسیدند و پیروی از هوای نفس ننمودند، بهشت جای آنها است.»[13]
سعی نمودم تا نفس کشی نموده و جلب رضایت و خشنودی خداوند نمایم.
حضرت فرمود: به خدا سوگند نیکو فهمیدهای!
4- دیدم هر کسی که چیز نفیسی به دستش میرسد، میکوشد تا آن را حفظ کند، ولی از خدا شنیدم که در قرآن میفرماید:
«مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً كَثِيرَةً:
کیست که وام به خدا (در راه خدا انفاق یا قرضالحسنه) بدهد تا خدا چندان برابر به او عنایت فرماید.»[14]
همّت گماشتم که هر چیز نفیس و گرانبهایی که به دستم رسید در راه خدا بدهم تا برای روز حاجت من (قیامت) ذخیره گردد.
حضرت فرمود: به خدا سوگند درست فهمیدهای!
5- دیدم مردم بر سر رزق و روزی، حسادت میورزند، کلام خدا را شنیدم که در قرآن میفرماید:
«نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضاً سُخْرِيّاً:
ما در دنیا رزق و روزی انسان را تقسیم و تقدیر کردیم و بعضی را بر بعض دیگر بیشتر دادیم (بعضی را غنی و بعضی را فقیر کردیم) تا بعضی، حوایج بعضی دیگر را برآورند ولكن رحمت پروردگار بهتر از اموالی است که آنها جمع میکنند.»[15]
بر احدی حسد نبردم و از مالی که از دستم رفت افسوس نمیخورم.
حضرت فرمود: به خدا سوگند کار خوب انجام میدهی!
۶- دیدم بعضی از مردم به خاطر کینههایی که در دل دارند با بعض دیگر دشمن میباشند، از خداوند شنیدم که در قرآن میفرماید:
«إِنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً؛
شیطان دشمن شما است شما نیز او را دشمن قرار دهید.»[16]
مشغول شدم به دشمنی با شیطان، دیگر دشمنی با مردم نمیکنم.
حضرت فرمود: آفرین، به خدا سوگند خوب کاری میکنی!
۷- دیدم مردم در راه به دست آوردن روزی، بسیار تلاش و پافشاری میکنند ولی از خدا شنیدم که در قرآن میفرماید:
«وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ مَا أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ مَا أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ:
نیافریدم جنّیان و انسان را مگر برای پرستش خدا، ما از آنان روزی نخواستهایم و طعامی اراده نکردهایم (یعنی روزی دهنده، ما هستیم و اراده نکردیم که روزی دهنده و طعام بخشنده انسان باشد)، خداوند روزی دهنده توانا است.»[17]
دانستم که وعده خدا حقّ است و گفتارش راست میباشد، اطمینان به وعده او پیدا کردم و راضی به گفتارش شدم، از این راه به عطای خداوند دل بستم، نه به مالم که در نزد غیر خدا است.
حضرت فرمود: به خدا سوگند نیکو فهمیدهای!
۸- دیدم بعضی، به بدن و پیکر سالم خود، اعتماد دارند و برخی به مال زیاد خویش دلبستهاند، و گروهی به افرادی مانند خودشان (ضعیف) تکیه نمودهاند و شنیدم فرموده خداوند را که میفرماید:
«وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً- وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ:
کسی که پرهیزکار باشد خداوند او را از گرفتاریها بیرون آورده و روزی او را از راهی که گمان به آن ندارد میرساند، کسی که به خدا توکّل نماید، خدا او را کافی است.»[18]
به خداوند توکّل نمودم و به غیر او اعتماد نکردم.
امام صادق(ع): «سوگند به خدا! تعالیم «تورات»، «انجیل»، «زبور»، «قرآن» و سایر کتابهای آسمانی به این چند مسئله برگشت میکنند.»[19]
پینوشتها
[1] . هر درهمی ۶ر ۱۲ نخود نقره است.
[2] . الكلام يجرّ الكلام، ج ۱، ص ۲۲۴.
[3] . مهر تابان، ص ۲۶ .
[4] . وسيلة النجاة؛ في النيّة.
[5] . کشکول بيان الحق، ص ۵۸.
[6] . جراید .
[7] . دشمنترین دشمنان تو نفس است که همیشه همراه تو است.
[8] . گلستان سعدی، ص ۱۶۱.
[9] . علوم طبیعی.
[10] . گلستان سعدی، ص ۱۵۴.
[11] . نساء ،۱۲۳.
[12] . حجرات، ۱3.
[13] . نازعات، ۴۰.
[14] . بقره، ۲۴۵.
[15] . زخرف، ۳۲.
[16] . فاطر، ۶.
[17] . ذاریات، ۵۶ تا ۵۹.
[18] . طلاق، ۲ و ۳.
[19] . المواعظ العددیّه، ص ۲۰۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی