حضرت علی(ع) در عصر خلفاء| ۱
اشاره:
ماجرای غدیر، و دلائل و نشانههای دیگر، و وصیّتهای پیامبر(ص)، و لیاقتهای حضرت علی(ع)، همه و همه بیانگر آن بود که آن حضرت جانشین بلافصل پیامبر اسلام(ص) است، و مقام رهبری بعد از پیامبر(ص)، تنها سزاوار او است، ولی ریاستطلبان، این حقّ مسلّم علی(ع) را از او گرفتند، و هنوز پیکر مقدّس پیامبر(ص) را به خاک نسپرده بودند، به «سقیفهی بنی ساعده» (مرکز اجتماع خود) رفتند و پس از کشمکشها و گفتگوها، در غیاب علی(ع) و بنیهاشم و ... ابوبکر را به عنوان خلیفه رسول خدا(ص) نصب نمودند.
به هر حال سخن در اینجا بسیار است، ما در اینجا به طور کوتاه به ذکر نمونههایی از شیوهی زندگی حضرت علی(ع) با خلفاء میپردازیم.
علی(ع) در عصر خلافت ابوبکر
اعتراضات و دفاعیّات علی(ع)
هنگامی که ابوبکر زمام امور خلافت و رهبری را بعد از پیامبر(ص) به دست گرفت، حضرت علی(ع) با یارانش، به شدّت اعتراض کردند، و در هر فرصتی با احتجاج و استدلال، از حقّ خود دفاع نمودند، اعتراضها و دفاعیّات علی(ع) بسیار است، در اینجا به ذکر چند فراز بسنده میشود:
۱- هنگامی که حضرت علی(ع) را برای بیعت با ابوبکر، به مسجد احضار کردند و به او گفتند با ابوبکر بیعت کن، فرمود:
«اَنَا اَحَقُّ بِهذَا الْاَمْرِ مِنْهُ وَ اَنْتُمْ اَوْلی بِالْبَیْعَةِ لِی...:
من سزاوارتر و شایستهتر به این مقام (رهبری) هستم، و سزاوارتر برای شما آن است که با من بیعت کنید... من نزدیکترین شخص به پیامبر(ص) در زندگی و رحلتش هستم، من وصیّ و وزیر و گنجینهی اسرار و علم او هستم، راستگوی بزرگ، و جداکنندهی اعظام حق و باطل، من هستم، من نخستین کسی هستم که به پیامبر(ص) ایمان آوردم و او را تصدیق نمودم، و در جهاد همراه او بهتر از همهی شما صبر و مقاومت نمودم، و از همهی شما به قرآن و سنّت آگاهترم...»[1]
۲- ابوبکر برای خلافت خود به بیعت مردم در شورای سقیفه، و به اینکه من از صحابه و یاران نزدیک پیامبرم، و در همهجا او را یاری کردم، استدلال میکرد.
حضرت علی(ع) در اعتراض به سخن او فرمود:
«وا عَجَبا اَتَکُونُ الْخِلافَةُ بِالصَّحابَةِ، وَ لا تَکُونُ بِالصَّحابَهِ وَ الْقَرابَةِ:
شگفتا! آیا خلافت به دلیل صحابی بودن، ثابت شود، ولی به دلیل صحابی بودن و نزدیک بودن و خویشاوندی ثابت نشود؟!»[2].
و نیز آن حضرت در پاسخ ابوبکر، این دو شعر را سرود و خواند:
فَاِنْ کُنْتَ بالشُوری مَلَکْتَ اُمُورَهُمْ/ فَکَیْفَ بِهذا وَالْمُشِیرُونَ غُیَّبٌ
وَاِنْ کُنْتَ بِالْقُربی حَجَجْتَ خَصِیمَهُمْ/ فَغَیْرُکَ اَوْلی بِالنَّبِیِّ وَ اَقْرَبُ:
«اگر تو از طریق شورا، زمام امور مردم را به دست گرفتی، این چه شورایی است که در آن، طرفهای مشورت (امثال من و بنیهاشم) غایب بودند؟
و اگر از طریق نزدیکی و خویشاوندی با پیامبر(ص)، استدلال کردی، دیگران از تو، به پیامبر(ص) نزدیکترند».[3]
استدلالها و دفاعیّات علی(ع) بسیار است، یکی از آنها خطبه ۳ نهجالبلاغه (خطبهی شقشقیّه) میباشد، در این راستا به کتاب ارزشمند «الغدیر»، مراجعه شود، ما در اینجا به همین مقدار اکتفا میکنیم.
تلاشهای علی(ع) در ابعاد دیگر حکومت اسلامی
سیاستهای انحرافی باعث شد که حضرت علی(ع) در عصر خلافت عمر و ابوبکر و عثمان، یعنی ۲۵ سال از مقام رهبری و از متن حکومت اسلامی برکنار گردید، ولی به خاطر حفظ اساس اسلام، دست به شمشیر نزد، و پس از اتمام حجّت، برای حفظ انسجام و وحدت، در ابعاد دیگر اسلامی به تقویت اسلام پرداخت، و از اموری که موجب جرئت دشمنان اسلام، و باعث تضعیف اسلام گردد، به طور جدّی خودداری نمود.
آن حضرت در این راستا، در دو جهت کوشش فراوان نمود:
۱- تلاشهای فرهنگی و بیان احکام، و داوری در مشکلات ۲- تلاش برای توسعه امور اقتصادی، و زراعت و کشاورزی برای تولید و فقرزدایی.
در عین حال در بعضی از موارد، به خاطر دفاع از مظلومین، و تثبیت حقّ، به طور جدّی اقدام میکرد، و به افراد ناحق، به شدّت اعتراض مینمود، برای روشن شدن این مطلب، ناگزیریم به ذکر چند نمونه، در این راستا بپردازیم:
تلاشهای فرهنگی حضرت علی(ع)
۱- حضرت علی(ع) طبق وصیّت پیامبر(ص) در خانه نشست و به تنظیم قرآن، پرداخت، قبلاً آیات قرآن در تختهها و شانههای گوسفند و پارچهها نوشته شده بود، حضرت علی(ع) در خانه مشغول تدوین و تنظیم قرآن گردید، ابوبکر برای او پیام داد که از خانه بیرون بیا و با ما بیعت کن، حضرت علی(ع) در پاسخ چنین پیام داد:
«من به جمعآوری قرآن، اشتغال دارم، سوگند به خدا یاد کردهام که عبا بر دوش نیفکنم مگر برای نماز، تا قرآن را تألیف و تنظیم نمایم».
آن حضرت، پس از پایان دادن این کار مهم، آن را در پارچهای نهاد و سرش را مهر کرد.
سپس به مسجد آمده و موضوع تدوین قرآن را برای مردم توضیح داد، و حجّت را بر مردم تمام کرد، گرچه با بیمهری سران قوم روبرو شد، حتّی یکی از سران، گستاخانه گفت: «قرآن را بگذار و خودت به دنبال کار خود برو»[4].
۲- در عصر خلافت ابوبکر، گاهی گروههای مسیحی یا یهودی، نزد ابوبکر میآمدند و پرسشهایی مینمودند، ابوبکر از جواب آنها درمانده میشد، از حضرت علی(ع) استمداد میکرد، آن حضرت برای حفظ آبروی اسلام، حاضر میشد و به پرسشها پاسخ میداد، و همچنین گاهی در امور قضایی، مواردی رخ میداد که همه در مورد داوری آن، درمانده میشدند، و علی(ع) را حاضر نموده و با داوری او، مسأله حل میشد.
تلاشهای اقتصادی علی(ع)
حضرت علی(ع) به اقتصاد خوب، و تأمین معاش از راه صحیح، و زراعت و توسعه آن، بسیار اهمیّت میداد، به فرزندش امام حسن(ع) فرمود:
«لا تَلُمْ اِنْساناً یَطْلُبُ قُوتَهُ، فَمَنْ عَدِمَ کَثُرَ خَطایاهُ:
انسانی را که برای کسب معاش زندگی، تلاش میکند، سرزنش نکن، زیرا کسی که وسائل زندگیش تأمین نباشد، خطاهای او بسیار خواهد بود».[5]
بر همین اساس، آن بزرگوار برای تأمین معاش زندگی خود و مستضعفان، تلاش پیگیر و وسیع داشت، برای روشن شدن مطلب، در میان دهها نمونه، به این دو نمونه توجّه کنید:
امام صادق(ع) فرمود: حضرت علی(ع) روزی از کنار جمعی از قریش عبور کرد، آنها پیراهن کهنه آن حضرت را دیدند (به اصطلاح به او متلک گفتند و) اظهار داشتند که علی(ع) فقیر و تهیدست است و بر اثر فقر پیراهن فرسوده پوشیده است.
هنگامی که امام علی(ع) سخن آنها را شنید، به متصدّی نخلستانهای احداثی خودش فرمود: «امسال خود خرماها را به فقرا نده، بلکه خرماها را به بازرگانان بفروش و پول آنها را در همان انباری که خرماها را در آنجا جمع میکردی بگذار».
متصدّی طبق دستور علی(ع) رفتار نمود، جُوالی (یا جوالهایی) پر از پول (درهم) تهیه شد و آن را در انبار گذاشت.
سپس علی(ع) برای همانها که حضرتش را تهیدست خوانده بودند، پیام فرستاد و آنها را دعوت کرد، آنان به حضور علی(ع) آمدند، سپس خرما طلبید، متصدی برای آوردن خرما، از انبار بالا رفت، هنگام فرود آمدن پایش به جُوال خورد، و جوال پاره شد و پولهای زیاد آن در زمین پخش گردید.
آن افراد متلکگو از روی تعجب گفتند:
«ما هذا یا اَبَاالْحَسَن:
ای علی! این پولهای زیاد چیست؟»
آن حضرت در پاسخ فرمود:
«هذا مالُ مَن لامالَ لَهُ:
این مال کسی است که مال ندارد!»
سپس جلو چشم آنها، آن پولها را تقسیم کرده و برای مستمندانی که هر سال برایشان خرما میفرستاد، فرستاد[6] و به آن یاوهگوها نشان داد که سادهزیستی و سادهپوشی علی(ع) به خاطر فقر او نیست.
امام صادق(ع) فرمود:
«کانَ اَمِیرُالْمُؤْمِنینَ صَلَواتُاللهِ عَلَیْهِ یَضْرِبُ بِالْمَرِّ وَ یَسْتَخْرِجُ الارضین... وَ اِنَّ اَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ اَعْتَقَ اَلْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ مالِهِ وَ کَدِّ یَدِهِ:
امیر مؤمنان (درودهای خدا بر او باد) در زمین بیل میزد و مواهب و نعمتهای زمین را با کشاورزی خود استخراج مینمود، و آن حضرت از مال شخصی خود و از محصول دسترنج خویش هزار برده خرید و آزاد کرد».[7]
خودآزمایی
1- ابوبکر برای خلافت خود به چه مواردی استدلال میکرد؟
2- حضرت علی(ع) برای حفظ وحدت و انسجام مسلمانان و تقویت اسلام، در دو جهت کوشش فراوان نمود، آنها را بیان کنید.
3- چرا امام علی(ع)، به متصدّی نخلستانهای خودش فرمود: «امسال خرماها را به بازرگانان بفروش»؟
پینوشتها
[1] احتجاج طبرسی، ج ۱، ص۹۵.
[2] شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید، ج ۱۸، ص ۴۱۶.
[3] همان مدرک، و نهجالبلاغه، حکمت ۱۹۰.
[4] اقتباس از بیتالاحزان محدّث قمّی، ص ۱۳۲ و ۱۳۳.
[5] بحار، ج ۷۲، ص ۴۷.
[6] سفینةالبحار، ج ۲، ص ۵۵۸.
[7] فروع کافی، ج ۵، ص ۷۴.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی