آیا مصرف زکات تنها در هشت مورد مذکور است؟
در آیهی ۵۸ سورهی توبه، منافقان پیامبر عزیز را در مورد نحوهی مصرف زکات سرزنش کرده و میگفتند: چرا زکات جمعآوری شده را فقط در موارد خاص مصرف میکند. خداوند میفرماید: انتقاد و کنایه آنان بر اساس منافع شخصی است، اگر مقداری از زکات به آنان داده شود راضی میگردند و اگر داده نشود، عصبانی میشوند. «وَ مِنهُم مَن یَلمِزکَ فِی الصَّدَقاتِ فَاِن اُعطوا مِنهَا رَضَوا وَ اِن لَم یَعطُوا مِنهَا اِذا هُم یَسخَطُونَ»
و در آیهی بعد میفرماید: اگر این منافقان (به جای انتقاد و انتقام)، به آنچه خدا و رسول به آنان عطا کرده بود، راضی بودند و میگفتند خداوند ما را کفایت میکند، و در آیندهی خدا و رسول از فضلش به ما لطف خواهند کرد، برایشان بهتر بود.
سپس آیهی ۶۰، با صراحت و قاطعیّت مصرف زکات را در هشت مورد منحصر کرده است.
ما این آیه را به صورت یک تقسیم ریاضی ترسیم میکنیم که جملهی صدقات، مقسوم و هشت مورد مصرف، مقسوم علیه باشد و اینک باید شاهد خارج قسمت باشیم که بیانگر چهرهی نظام اسلامی است.
آری، اگر نظام اسلامی مقداری از اموال اغنیا و پردرآمدها را بگیرد و در مصارف هشتگانهای که ذکر شده است مصرف کند، جامعهی اسلامی به جامعهای تبدیل میشود که در آن زندگی فقرا تأمین شده است، دلها جذب و نیروهای اسیر آزاد شدهاند، مهرههای ورشکسته اقتصادی به حرکت درآمده، انواع کارهای عامّ المنفعة و خداپسندانه صورت گرفته و گرفتاران و درراهماندگان نجات یافتهاند.
در جملهی پایانی آیه به دو نکتهی مهم اشاره میشود: یکی این که تقسیم زکات بر هشت گروه از طرف خداوند واجب شده است: «فَرِیضَةً مِنَ اللهِ» و دیگر جایی برای چانه زدن نیست.
دوّم اینکه سرچشمهی این قانون و این نحوهی تقسیم، علم و حکمت الهی است: (وَ اللهُ عَلیمٌ حَکیمٌ)
آری، اگر مبنای قانون، اطلاعات محدود بشری، خواستهها، یافتهها، بافتهها، عادات و رسوم، شرایط سیاسی و اجتماعی، قبیلهای و قومی باشد، جای تردید و اظهارنظر هست که چرا زکات در هشت مورد مصرف شود ولی قانونی که برخاسته از علم و حکمت بینهایت الهی است و مطابق با عقل و فطرت و نیازهای واقعی بشر در تمام عصرها و نسلهاست، باید با عشق پذیرفته شود و همانگونه که در انجام دستورات پزشک متخصص چون و چرا نمیکنیم، باید در انجام فرامین الهی نیز تسلیم باشیم.
اگر گفته شود نیازهای افراد یا جوامع در شرایط مختلف تفاوت دارد، پس آیا بهتر نبود مصرف زکات را خود ما تعیین میکردیم؟
در پاسخ میگوییم:
در آیهای که مصارف هشتگانهی زکات مطرح شده است، عبارت «فی سبیل الله» به کار رفته که معنای آن این است که زکات را میتوان در راه خدا مصرف کرد و راه خدا در هر زمان میتواند مصداق و جلوهای داشته باشد. گاهی مصداق راه خدا، تأمین امکانات ازدواج برای افراد بیهمسر است و گاهی ایجاد شغل برای افراد بیکار، گاهی هم فراهم کردن زمینه برای تحصیل افراد متعهّد. بنابراین تأمین نیازهای واقعی فرد و جامعه از هر نوع که باشد، مصداق «فی سبیل الله» به حساب میآید.
آیا زکات باید به هشت قسمت مساوی تقسیم شود؟
در آیهی شصت سورهی توبه برای زکات هشت مصرف نام برده شده که عبارتند از: فقرا، مساکین، دستاندرکاران دریافت زکات، هزینهی جذب دلها، خرید و آزاد کردن بردگان، کمک به بدهکاران، هزینه کردن در کارهای خداپسندانه و عام المنفعه، کمک به مسافرانی که در راه به مشکلات برمیخورند. در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه آیا باید زکات در این موارد یکسان هزینه شود؟
پاسخ را از امام صادق(ع) میشنویم: امام از شخصی به نام عمرو بن عبید میپرسد: زکات مال خود را چگونه تقسیم میکنی؟ گفت: به هشت جزء مساوی. امام فرمود: ممکن است تعداد یک صنف (مثلاً فقرا) ده هزار نفر، ولی تعداد صنف دیگر چند نفری بیشتر نباشد. گفت: بله، ولی تقسیم من یکسان است. امام فرمود: این عمل تو خلاف راه و روش پیامبر است. پیامبر اسلام(ص) در تقسیم زکات، مصلحتاندیشی میفرمودند.[1]
آری، زکات از بودجههای حکومت است و باید دست حاکم اسلامی در نحوهی مصرف آن باز باشد.
چرا در جامعه فقیر وجود دارد؟
فقر انواعی دارد: گاهی به خاطر تنپروری است. گاهی به دلیل نادانی است. گاهی به جهت حقارت و خودکمبینی است. گاهی به طور طبیعی است. گاهی هم انتخابی است.
آنجا که ریشهی فقر، تنپروری، جهل، حقارت، استعمار و استثمار باشد، اسلام به شدّت از آن انتقاد کرده است. ولی در جایی که فقر انتخابی باشد، یعنی انسان زندگی ساده و زاهدانهای را انتخاب میکند تا گرفتار ثروتاندوزی، جمع مال، حفظ مال، بخل و حرص نشود، در نظر اسلام این فقر ارزش است.
آنچه مربوط به بحث زکات میشود، فقر طبیعی است. یعنی فرد، تمام تلاش خود را کرده است، امّا به دلایل مختلف درآمد او کفاف زندگیش را نمیدهد و یا اصولاً امکان کار و تلاش ندارد، از کار افتاده است و یا سرپرست خانواده در اثر سانحه یا به مرگ طبیعی از دنیا رفته و خانوادهاش درآمدی ندارند. این فقر بر اساس تنپروری، جهل، حقارت، استعمار و استثمار نیست. اینجا یک آزمایش الهی برای فقیر و غنی است که فقیر چه مقدار صبر میکند و غنی چه مقدار بذل میکند. اسلام برای حلّ این نوع فقر دستوراتی از قبیل پرداخت خمس، زکات، انفاق، صدقه و... داده است.
بنابراین کسی نمیتواند بگوید که نظام دینی، ابتدا جامعه را به دو قطب فقیر و غنی تقسیم کرده و سپس سفارش به انفاق و خمس و زکات مینماید، بلکه این امری طبیعی است که بر اساس تفاوت استعدادها، ابتکارات و گاهی مقدّرات حکیمانهی الهی جامعه به دو گروه تقسیم میشود، ولی این تفاوتها با دستورات واجب یا مستحب جبران میشود.
به چه کسانی نباید زکات بدهیم؟
در این بحث با توجّه به روایات، کسانی که حق گرفتن زکات ندارند، معین شدهاند، از جمله:
۱- کسانی که میتوانند بدون مشقّت حرفهای بیاموزند و از طریق آن امرار معاش کنند.[2] امام باقر(ع) فرمود: «ان الصّدقة لاتحلّ... لذی مرةٍ سویٍ قویٍ»[3] افراد تندرست و قوی، نباید زکات بگیرند و نباید به آنها زکات داد.
در جامعه افرادی با این که قدرت کار کردن دارند، به خاطر تنپروری خود را مشمول زکات میپندارند.
۲- به کسی که شراب میخورد، زکات ندهید.[4]
۳- به کسانی که سرسختانه و با علم و آگاهی با مسلمین عناد میورزند و نسبت به اهل بیت پیامبر(ع) کینه و لجاجت دارند، زکات ندهید.[5]
۴- در روایت میخوانیم: به افراد ناصبی نیز زکات ندهید، مگر آن که از زبان او بترسید و از طریق زکات بتوانید دین و آبروی خود را حفظ کنید.[6] و همچنین نااهلانی که از طریق شعر و تهمت و امثال آن آبروی دیگران را مخدوش میکنند.[7]
۵- امام رضا(ع) فرمود: به کسانی که انحراف آنان نسبت به اهل بیت روشن و شناخته شده است، زکات ندهید.[8]
۶- به کسانی که تحت سرپرستی و واجب النفقة فرد هستند، زکات نمیرسد. «و کلّ من من هو فی نفقتک فلا تعطه»[9]
۷- به افراد غَنیّ، زکات پرداخت نمیشود.[10]
۸- به صاحبان حرفه زکات نمیرسد.[11]
۹- به کسانی که انحراف عقیده دارند، مثلاً واقفیّه و هفت امامی هستند، زکات پرداخت نمیشود.[12]
البتّه پرداخت کمی از زکات به گروهی که در راه حق نیستند ولی لجاجتی هم ندارند، بلامانع است.[13]
خودآزمایی
1- نیازهای افراد یا جوامع در شرایط مختلف تفاوت دارد، پس آیا بهتر نبود مصرف زکات را خود ما تعیین میکردیم؟ توضیح دهید.
2- آیا باید زکات در این موارد یکسان هزینه شود؟ شرح دهید.
3- به چه کسانی نباید زکات بدهیم؟
پینوشتها
[1]. تفسیر کنزالدّقائق، ج ۵، ص ۴۸۰.
[2]. تحریر الوسیله، امام خمینی(ره).
[3]. وافی، ج ۶، ص ۱۷۴.
[4]. وافی، ج ۶، ص ۱۹۲.
[5]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۸۰.
[6]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۷۹.
[7]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۸۰.
[8]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۷۷.
[9]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۶۷.
[10]. وافی، ج ۱۰، ص ۱۶۰.
[11]. وافی، ج ۶، ص ۱۷۴.
[12]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۸۷-۲۷۹.
[13]. جامع الأحادیث، ج۹، ص ۲۸۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محسن قرائتی