فصل دوازدهم؛ مرابطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه | ۲
مراقبه
مرحله دوّم از مراحل مرابطه، مراقبت است. یعنى انسان پس از آن كه با خود عهد و پیمان بست باید در تمام اوضاع و احوال مراقب و نگران خویش باشد، مبادا در اثر غفلت و سهلانگارى، عهدى را كه بسته است بشكند.
بدیهى است یكى از صفات بارز مؤمن پاسدارى از عهد و پیمان است، چنان كه فرمود:
«وَ الَّذینَ هُمْ لَاماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ.[1]
مؤمنان نسبت به امانتها و عهد و پیمانشان پاى بندند.»
حقیقت مراقبت آن است كه هیچگاه خداى را فراموش نكنیم و به اعمال و اذكارى كه ما را به یاد خدا وامیدارد مداومت داشته باشیم و به هر كارى صبغه خدایى بزنیم و هر كارى را به یاد او آغاز كنیم. مثلا در موقع نشستن حتى المقدور رو به قبله بنشینیم و در هنگام خوابیدن رو به قبله به طرف راست بدن بخوابیم و از لغو و مجالس بطّالین دورى جوییم. خلاصه لحظهاى خداى را از یاد نبریم كه هر كس خداى را فراموش كند خداوند نیز او را فراموش خواهد كرد: «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیهُمْ»[2]. بدا به حال بندهاى كه خداوند او را فراموش كند و به حال خود واگذاردش كه بیتردید چنین كسى طعمه شیاطین خواهد شد.
هر كس خدا را فراموش كند سرانجام از خود بیگانه شده و شخصیت والاى انسانى خویش را از دست خواهد داد، چنان كه فرمود:
«وَ لا تَكُونُوا كَالَّذینَ نَسُوا اللّهَ فَانْسَیهُمْ اَنْفُسَهُمْ ....[3]
مانند كسانى نباشید كه به طور كلّى خدا را فراموش كردند و خدا هم آنها را از خود بیگانه كرد تا آنجا كه خود را فراموش نمودند [و از مقام بندگى و انسانیت سقوط كردند] ....»
گویند هنگامى كه زلیخا با یوسف خلوت كرد و او را به خویش میخواند ناگهان چشمش افتاد به بتى كه در آن حجره قرار داشت. بیدرنگ برخاست و پردهاى روى آن افكند. یوسف به او گفت: تو از مراقبت جمادى شرم دارى، پس چگونه من از مراقبت خداوند جبّار شرمنده نباشم؟[4] بنابراین، باید همیشه مراقب اعمال خویش باشیم و بكوشیم كه در زندگى با احتیاط گام برداریم كه مراقبت و احتیاط انسان را از غفلت و لغزش باز میدارد، و همان طور كه نسبت به امور دنیا دقّت و احتیاط میکنیم در امور آخرت نیز جانب احتیاط را بگیریم و هیچگاه از خداوند متعال غافل نشویم.
باید دانست كه مراقبت را درجاتى است كه این درجات به درجات معرفت و ریاضت سالك بستگى دارد. نخستین درجه، مراقبت پرهیزكاران و بالاترین آن، مراقبت مقربان است. به قول شاعر:
رسد آدمى به جایى كه به جز خدا نبیند
بنگر كه تا چه حد است مقام آدمیت
انسان میتواند در اثر ریاضت و مجاهدت و مراقبت تا به مقام قرب رسد و مستغرق جمال و طلعت زیباى ذوالجلال گردد، كه در آنجا مسئله برعكس شده، خدا مراقب بندهاش میشود، چنان كه درباره یوسف فرمود:
«وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِها لَوْلا اَنْ رَاى بُرْهانَ رَبِّهِ ...[5]
آن زن (زلیخا) از فرط عشق با آن كه از یوسف جواب رد شنید باز دست از او برنمیداشت و در وصل او اصرار و اهتمام میکرد و اگر لطف خاص خدا و برهان روشن حق نگهبان یوسف نبود او هم به میل طبیعى به زلیخا متمایل میشد.
پس خدا بنده مخلص خویش را با ارائه جمال و جلال سرمدى از چهره زیباى زلیخا منصرف كرد و او را از لغزش باز داشت، به طورى كه تصوّر و خیال گناه را از دلش بزدود.
«طُوبى لِمَنْ راقَبَ رَبَّهُ وَ خافَ ذَنْبَهُ.[6]
خوشا به حال آن كه همیشه خدا را در نظر داشته و از گناه خویش بیمناك باشد.
امیرالمؤمنین(ع) در باره مراقبت كلماتى دارند كه به دو مورد اشاره میشود:
«ینْبَغِی أَنْ یكُونَ الرَّجُلُ مُهَیمِناً عَلَى نَفْسِهِ مُرَاقِباً قَلْبَهُ حَافِظاً لِسَانَه.[7]
سزاوار است كه انسان بر خویش اشراف داشته و همیشه مراقب قلب خود و نگهدار زبان خویشتن باشد.»
و در جاى دیگر مؤمن عاقل را این گونه توصیف میکند:
«... رَاقَبَ فِی یوْمِهِ غَدَهُ وَ نَظَرَ قُدُماً أَمَامَه....»[8]
«... كسى كه در امروز به فكر فردایش باشد و همیشه چند قدم جلوتر را ببیند عاقل است ...»
محاسبه نفس
از جمله اصول اخلاقى و عرفانى، اصل محاسبه است. سالكان راه خدا و طلّاب دار بقا همان طور كه در صبحگاهان با خویش عهد و میثاق میبندند، ساعتى را نیز براى محاسبت و بازنگرى در اعمال روزانه در نظر میگیرند. مرحوم نراقى مینویسد:
«قَد وَردَ فِی الاخبَارِ إنَّ العاقِلَ ینبغِى أن یكونَ لَهُ أربَعُ سَاعاتٍ، سَاعَةٌ یناجِى فِیهَا رَبَّهُ وَ سَاعةٌ یحاسِبُ فِیهَا نَفسَهُ وَ سَاعةٌ یتَفَكَّرُ فِی صُنعِ اللّه وَ ساعَةٌ یخلُوا فِیهَا لِلمَطعَمِ وَ المَشرَبِ.[9]
سزاوار است انسان خردمند براى خود چهارگاه معین كند كه یكى از آنها گاه حساب و بازنگرى در اعمال روزانه است. البته مناسب است گاه محاسبه شامگاهان پیش از خواب باشد تا انسان كاملا از سود و زیان و دخل و خرج روزانه آگاه گردد.»
محاسبه یعنى حسابرسى و بازنگرى نسبت به گذشته و تعهد نسبت به آینده. اصل محاسبه با توجّه و مراعات 7 اصل تحقق میپذیرد:
1) اصل تقدیر و اندازهگیرى، 2) اصل مسئولیت پذیرى، 3) اصل بقاى عمل، 4) اصل ثبت و ضبط اعمال، 5) اصل حسابرسى و بازخواست، 6) اصل مجازات و بازتاب اعمال، 7) اصل توبه و جبران.
الف. اصل تقدیر و اندازهگیرى از اصول مسلّمه عالم خلقت و از پایههاى عالم آفرینش است و به تعبیر قرآن، هر چیز نزد خدا با اندازه و مقدار خاصى تقدیر و ارزیابى شده است، آنجا كه میفرماید:
«... وَ كُلُّ شَىْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ.[10]
و هر چیز نزد او [: خدا] مقدار معینى دارد.»
و نیز میفرماید:
«وَ انْ مِنْ شَىْءٍ الّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِلُهُ الّا بَقَدَرٍ مَعْلُومٍ.[11]
خزاین همه چیز نزد ما است و ما جز به اندازه معین آن را نازل نمیکنیم.»
و در جاى دیگر میفرماید:
«... وَ كُلَّ شَىْءٍ احْصَیناهُ فی امامٍ مُبینٍ.[12]
و ما همه چیز را در دیوان محاسبات [: دیوان روشن و بدون ابهام] آمار گیرى كردهایم.»
همچنین مىفرماید:
«لَقَدْ اَحْصَیهُمْ وَ عَدَّهُمْ عَدّاً.[13]
... بدون هیچ گونه سهل انگارى، خداوند نفوس بشرى را سر شمارى و آمار آنها را مشخص كرده است.»
ب. مسئولیت و تعهد در برابر خداوند و جهان و ابناى بشر امانتى است الهى كه بر دوش آدمى گذارده شده و احساس مسئولیت نهادهاى فطرى است، چنان كه فرمود:
«انّا عَرَضْنَا الامانَةَ عَلَى السَّمواتِ وَ الارْضِ وَ الْجِبالِ فَابَینَ انْ یحْمِلْنَها وَ اشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الانْسانُ انَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً.[14]
ما بار امانت [: بار مسئولیت و تكلیف] را بر آسمانها و زمین و كوهها عرضه داشتیم، آنها زیر بار نرفتند و ترسیدند، ولى انسان [در اثر داشتن اختیار و اراده و قدرت انتخاب] این بار را به دوش گرفت، كه او ستمكار و نادان بود [و پذیرش این مسئولیت براى او ممكن و مفید و لازم مینمود].»
ج. اصل بقا یك اصل علمى و فلسفى است (و الفاظى از قبیل فنا و هلاك و مرگ و نیستى همه اشاره به تغییر و تحول و جابجا شدن و تغییر منزل است و فناى مطلق براى وجود مفهومى ندارد كه به قول حكما وجود هیچگاه به نقیض خود- یعنى نیستى- تبدیل نمیشود كه این جمع بین نقیضین است) و قرآن آن را با صراحت تثبیت میفرماید.
در یك جا میفرماید:
«... وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً ....[15]
... در روز حساب آنچه كردهاند پیش روى خود مییابند ...»
و در آیه دیگر میفرماید:
«فَمَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یرَهُ وَ مَنْ یعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یرَهُ.[16]
پس هر كس یك ذره عمل نیك انجام دهد آن را خواهد دید و هر كس یك ذره عمل بد انجام دهد آن را خواهد دید.»
و باز میفرماید:
«یا بُنَىَّ انَّها اِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فی صَخْرَةٍ اَوْ فِى السَّمواتِ اَوْ فِى الارْضِ یأتِ بِهَا اللَّهُ انَّ اللَّهَ لَطیفٌ خَبیرٌ.[17]
پسرم! اگر به اندازه دانه خردلى [عمل نیك یا بد] باشد و در دل سنگى یا در گوشهاى از آسمانها یا در زمین قرار گیرد خداوند آن را [در قیامت براى حساب] میاورد، كه خداوند دقیق و آگاه است.»
خودآزمایی
1- حقیقت مراقبت چیست؟
2- اصل محاسبه با توجّه و مراعات چه اصولی تحقق میپذیرد؟
3- نخستین و بالاترین درجه مراقبت کدامند؟
پینوشتها
[1] . مؤمنون- 8.
[2] . توبه- 67.
[3] . حشر- 19.
[4] . جامع السعادات، ج 3- ص 96.
[5] . یوسف- 24.
[6] . شرح غرر، ج 4- ص 238، شماره 5938.
[7] . فهرست غرر، ص 393، شماره 10947.
[8] . نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 83.
[9] . جامع السعادات، ج 3- ص 99.
[10] . رعد- 8.
[11] . حجر- 21.
[12] . یس- 12.
[13] . مریم- 94.
[14] . احزاب- 72.
[15] . كهف- 49.
[16] . زلزال- 8 و 7.
[17] . لقمان- 16.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی