فصل سیزدهم؛ نیت، اخلاص و پرهیز از شرك و ریا و نفاق | ۱
نیت، روح عمل
از آنجا كه اخلاق اسلامى بر اساس تزكیه و تقویت بنیه معنوى و فضایل نفسانى و ارزشهاى والاى انسانى نهاده شده است، بدین جهت، در كلیه اعمال اعم از قلبى و بدنى- به ویژه عبادات- اصالت با نیت است.[1] نیت تا آن درجه مؤثر است كه چنانچه عملى غیر عبادى و مباح با صبغه الهى و قصد قربت انجام شود عنوان عبادت به خود مىگیرد و داراى اجر و ثواب مىشود. مثلا اگر غذا خوردن یا استراحت را با این قصد انجام دهیم كه با خوردن غذاى خوب و استراحت كافى بتوانیم بهتر عبادت كنیم و یا بیشتر در خدمت مردم باشیم آن غذا خوردن و استراحت عبادت محسوب مىشود و حال آنكه این گونه اعمال ذاتا عبادت نیست. پس، با این وضع مىتوان گفت كه نیت، روح عمل و حقیقت آن است. به تعبیر دیگر، آنچه در اسلام اهمیت دارد جنبه باطنى و حقیقى عمل است كه ارزش و قبولى اعمال به آن بستگى دارد. در این مورد توجه شما را به چند حدیث جلب مىكنیم:
رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلم فرمود:
«إنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیاتِ، وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى، فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ، وَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ لِدُنْیا یصِیبُهَا أَوْ امْرَأَةٍ ینْكِحُهَا فَهِجْرَتُهُ إلَى مَا هَاجَرَ إلَیهِ.»[2]
همانا اعمال وابسته به نیت است و براى انسان همان است كه قصد كرده و هدف قرار داده. هر كس به خاطر خدا و رسول هجرت كرده هجرتش به سوى خدا و رسول است و هر كس به خاطر زنى كه با او ازدواج كند و یا به خاطر ثروتى كه به چنگ آورد هجرت كرده است هجرتش به سوى همان خواهد بود.
و نیز فرمود:
«نِیةُ المُؤمنِ خَیرٌ مِن عَمَلِهِ ، و نِیةُ الكافِرِ شَرٌّ مِن عَمَلِهِ، و كُلُّ عامِلٍ یعمَلُ على نِیتِهِ».[3]
نیت مؤمن از عمل او بهتر و نیت كافر از عمل او بدتر است، و هر كس طبق نیتش كار مىكند.
امام چهارم حضرت على بن الحسین علیه السلام فرمود:
«لَا عَمَلَ إلّا بِنیةٍ.»[4]
هیچ عملى بدون نیت پذیرفته نمىشود.
پیامبر اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلم در حدیثى فرمود:
«إنَّمَا یبعَثُ النّاسَ عَلَى نِیاتِهِم.»[5]
در روز قیامت مردم طبق نیات خود بر انگیخته مىشوند.
و در حدیث دیگرى فرمود:
«یحشَرُ النّاسَ عَلَى نِیاتِهِم.»[6]
مردم طبق نیتهاى خود در روز قیامت محشور مىشوند.
و نیز در حدیثى از امام صادق علیه السلام دراینباره مىخوانیم:
«إنَّ اللّهَ یحشَرُ النّاسَ عَلَى نِیاتِهِم یومَ القِیامَة.»[7]
پروردگار متعال در روز قیامت مردم را بر وفق اندیشهها و نیتهاى قلبى آنها محشور خواهد كرد.
خودآزمایی
1- چرا در كلیه اعمال اعم از قلبى و بدنى- به ویژه عبادات- اصالت با نیت است؟
2- توضیح دهید نیت تا چه اندازه در اعمال مؤثر است؟
3- دو حدیث درباره نیت عمل بیان کنید.
پینوشتها
[1] هر چند بحث نیت، از مباحث گسترده و دامنهدار و داراى ابعاد مختلف است ولى به طور اختصار به بررسى و تحلیلى دراینباره مىپردازیم:همان گونه كه یاد آور شدیم پایه و اساس هر كار و معیار ارزش هر عبادتى نیت است. در كتابهاى فقهى و اخلاقى نیت به دو معنى اطلاق مىشود:الف. نیت به معناى قصد محقّق عنوان عمل.ب. نیت به معنى انگیزه و داعى بر عمل.توضیح اینكه عناوین و خصوصیات اعمال بر دو نوع است:- عناوین قصدیه- عناوین غیر قصدیه قسم اول (عناوین قصدیه) عناوینى است كه بدون قصد و عنایت خاص محقق نمىشود، مانند احترام و تكریم و تجلیل و اقتدا در نماز جماعت، وضو، غسل، نماز و ... به طور مثال، در مورد احترام و اكرام به اشخاص تنها سلام كردن و برخاستن كافى نیست، زیرا گاهى سلام و قیام به عنوان تمسخر انجام مىپذیرد و هیچ گونه احترامى در آن ملحوظ نمىشود. سلام و قیام در صورتى تحیت و احترام است كه با این قصد انجام گیرد. همچنین اقتدا در نماز جماعت به صرف شركت در جماعت محقق نمىشود بلكه باید به قصد اقتداى به امام جماعت باشد. همین طور وضو و غسل و نماز، كه صرف شستشو و یا صرف خواندن حمد و سوره در تحقق وضو و نماز كافى نیست بلكه باید شستن اعضاى وضو و غسل به قصد وضو و غسل، و خواندن حمد و سوره به قصد نماز باشد و تنها به وجود یك سلسله اعمال و حركات مقصود محقّق نمىشود. پس در این گونه اعمال و عبادات نیت معتبر است یعنى قصد عنوان عبادت در مقام عمل باید به طور جدّى ملحوظ گردد.امّا نیت به معنى داعى و انگیزه بر عمل، یعنى پیش از آنكه انسان براى اداى نماز برخیزد این سؤال پیش مىآید كه انگیزه انجام نماز چیست؟ همچنین كسى كه در برابر استاد به عنوان احترام قیام مىكند این سؤال مطرح مىشود كه با چه انگیزهاى به استاد احترام مىكند؟ سایر اعمال و عبادات نیز این گونه است. خلاصه، بحث در این است كه انگیزه واقعى یعنى آنچه انسان را وادار به عمل مىكند، چیست. آیا خالصانه و مخلصانه این عبادات را انجام مىدهد یا آنكه ریا و تظاهر و سایر مقاصد دنیوى و دواعى غیر الهى او را وادار به انجام عمل یا عبادات كرده است؟ آیا احترام به استاد براى این است كه حقوق استادى و معلمى را ادا كرده باشد یا به خاطر این است كه روز امتحان نمره خوبى بگیرد و یا حد اقل براى اینكه همرنگ جماعت شود در برابر استاد مىایستد و احترام مىكند؟ و همچنین آیا شركت در نماز جماعت براى اطاعت از دستور خداوند و حفظ وحدت مسلمین است یا براى تظاهر و خداى ناكرده براى دورویى و نفاق و جاسوسى و ...؟با توجه به این مقدّمه باید دانست كه نیت به هر دو معنا مقوّم اعمال و عبادات است و اینكه در كتابهاى فقه و اخلاق ذكر كردهاند كه در عبادات نیت معتبر است، هر دو معنى منظور است. به این جهت مىبینیم در كتابهاى فقهیه مىگویند: «النیة هی القصد إلى الفعل مع كون الدّاعى امر اللّه تعالى» (عروة الوثقى، كتاب الطهاره) یعنى نیت همان قصد عنوان عمل به ضمیمه انگیزه اطاعت از امر خدا است. كه انگیزه انسان در انجام عمل تنها باید اطاعت امر الهى و تقرّب به او باشد.نكته دیگر كه توجه به آن ضرورت دارد این است كه آنچه در صدر بحث در مورد نیت گفته شد شامل هر دو بعد آن (قصد و انگیزه) مىشود. یعنى خلقیات انسان، هم در مورد انتخاب عناوین اعمال و تنوّع آن و هم در مورد انگیزهها و تنوّع دواعى، مؤثر است و مثل معروف «از كوزه همان برون تراود كه در اوست» در هر دو مورد صدق مىكند. یعنى انتخاب این گونه عناوین با چنین انگیزههایى همه و همه متأثر از خلقیات و ملكات انسان است. یك انسان مادّى نماز را از دیدگاه ورزش و تحرّك جسمى توجیه مىكند، ولى انسان مؤمن آن را از بعد عبادى و ملكوتى مىپذیرد و براى هر یك از شرایط و اركان و افعال و اذكار نماز اسرارى معنوى و ماورایى تصویر مىكند.[2] سنن ترمذى، چاپ بیروت، ج 4- ص 179، كتاب فضائل الجهاد، باب 16، حدیث شماره 1647، سنن ابن ماجه، ج 2- ص 1413، كتاب الزهد، باب النیة، حدیث 4227، مسند احمد حنبل، ج 1- صص 25 و 43، صحیح بخارى، ج 1- ص 1، منیة المرید، ص 42، صحیح مسلم، ج 2- ص 103، الترغیب و الترهیب، چاپ بیروت، ج 1- ص 56.[3] وسائل الشیعه، چاپ اسلامیه، ج 1- ص 35، بحار الانوار، چاپ بیروت، ج 67- ص 189، اصول كافى، چاپ اسلامیه، ج 2- ص 84، حدیث 2، منیة المرید، چاپ خیام قم، سال 1402 ه- ق.، ص 43.[4] بحار الانوار، چاپ بیروت، ج 67- صص 185 و 204 و 207، وسائل الشیعه، چاپ اسلامیه، ج 1- ص 33، احادیث 1- 3( و در ص 34 حدیث 9 نیز از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلم این حدیث نقل شده است)، اصول كافى، ج 2- ص 84 چاپ اسلامیه.[5] سنن ابن ماجه، ج 2- ص 1414، كتاب الزهد، حدیث 4229، بحار الانوار، چاپ بیروت، ج 67- ص 249، منیة المرید، ص 43، الترغیب و الترهیب، ج 1- ص 57.[6] سنن ابن ماجه، ج 2- ص 1414.[7] وسائل الشیعه، چاپ اسلامیه، ج 1- ص 34، حدیث 5، بحار الانوار، چاپ بیروت، ج 67- ص 209.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی