مقدّمه
پس از رحلت رسول اکرم(ص) دو حادثهی مهم و سرنوشتساز روی داد که تمامی حوادث بعد از آن را تحت تأثیر قرار داد. این دو حادثه یکی تشکیل سقیفه و غصب خلاقت مسلمین و دیگری غصب «فدک» یعنی قطعه زمین اهدایی پیامبر گرامی اسلام(ص)، به دخترش فاطمهی زهرا(س) بود. پس از مدّت بسیار کوتاهی از این دو رویداد و بعد از چند بار پیگیری برای بازپسگیری فدک و بینتیجه بودن آن، حضرت زهرا(س) در مسجدالنّبی(ص) حاضر شد و خطابهای را در حضور مهاجرین و انصار ایراد فرمود که از آن پس به خطبهی فدک معروف گردید.
این خطبه نه تنها مسائل مربوط به فدک را به خوبی و حقّ اهلبیت(ع) در آن را به روشنی اثبات میکند، بلکه مشتمل بر مضامین بلند در معارف اعتقادی است. بیان اصول اعتقادی با بیانی شیوا از توحید گرفته تا نبوّت و معاد، اسرار احکام و اوامر و نواهی الهی، ذکر وضع مردم قبل از بعثت رسول خدا(ص)، مبارزات و سختیهای پیامبر(ص) و علی(ع) برای پیروزی و تثبیت دین خدا، فتنههای دشمنان و برخی منافقان در تمام این زمانها، تعیین جانشینی علی(ع) از طرف خدا در روز غدیر، رحلت پیامبر(ص) و عهدشکنی اصحاب، غصب خلافت و مخالفت با حکم خدا در قرآن، غصب فدک و کنار زدن احکام صریح ارث و هبه و بسیاری موضوعات دیگر، از جمله مطالب این خطبه است که در نهایت اختصار و در اوج استحکام و زیبایی بیان شده است.
اهمیّت این خطبه تا آنجا است که ائمّهی اطهار(ع) آن را نقل کردهاند و علمای دین بر حفظ، فراگیری و نشر آن اهتمام و تأکید ویژه داشتهاند. علمای بزرگوار شیعه در طول تاریخ، اسناد و مدارک این خطبه و شرحهایی از آن را به رشتهی تحریر در آورده و برای جامعهی مسلمین به یادگار گذاشتهاند؛ تا جایی که غیر از دهها کتاب به زبان عربی و فارسی، ترجمههایی از این آثار به زبانهای ترکی، اردو، فرانسوی و... صورت گرفته است.
حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی كه سالها است شمع فروزان وجودش، محفل شیفتگان مكتب اهل بیت را روشنی و گرمی میبخشد و چشمهی زلال دروس مختلف ایشان، مشتاقان معارف حقّه را متناسب با سطح فكری و میزان طلبشان سیراب میکند، در سال 1374 طیّ ۱۷ جلسه، به شرحی مختصر از خطبهی حضرت زهرا(س) پرداختند. همانطور كه در ابتدای بحث حضرت استاد اشاره میفرمایند، روش بحث متناسب با زمان، مكان و مخاطبان بوده و این شرح، مابین ترجمه و توضیح است؛ تا یک اثر مفصّل و جامع. این شرح كه با روشی خاصّ به زبان ملكوتی ایشان بیان گردیده، علاوه بر توضیح بسیاری از مسائل اصلی این خطبه، حاوی نكات بدیع در كشف راز و رمزهای این خطبه است كه بر جان و دل خواننده مینشیند و در ضمیر انسانهای پاک، اثر میگذارد.
کلیّات
دورنمائی از خطبه و اهداف حضرت زهرا(س)
موضوع بحث پیرامون خطبهای است که حضرت زهرا بعد از وفات پدرشان در مسجد آن حضرت، ایراد فرمود. نکتهی کلّیای که باید در ابتدای بحث بگویم، دربارهی جهت ایراد این خطبه است. مسألهی فدک، در واقع مسألهای است که هم عامّه و هم خاصّه آن را قبول دارند. روایات متعدّدی هم داریم که این زمین، ملک شخصی پیغمبر بود و یهود آن را به حضرت بخشیده بودند. فدک اصلاً جزو غنایم جنگی نبوده است. یهودیان خودشان آن را به پیغمبر هدیه دادند. بعد هم پیغمبر آن را بهخاطر مصالحی به حضرت زهرا بخشید که توضیح آن خواهد آمد. نکتهی مهمّی که باید به آن اشاره کنم این است که فدک ملک شخصی حضرت زهرا بود و پدرش آن را در زمان حیاتش به او بخشیده بود؛ همه هم این مسأله را میدانستند. هم عامّه و هم خاصّه این مطلب را نوشتهاند. امّا وقتی که غاصبین خلافت، فدک را از دست کارگزاران حضرت خارج کردند و حضرت زهرا برای احقاق حقّشان به مسجد تشریف آوردند و این خطبهی پر مغز را خواندند، اصلاً روی این مسأله تکیه نکردند که شما نِحله و هدیهی پدر مرا از من گرفتید و خدمهام را از آنجا بیرون کردید. حضرت در این خطبه روی دو مسألهی دیگر تکیه کرد که مطلب مهمّی در آنها نهفته است. هر دو مطلب هم مربوط به قرآن بود؛ یعنی چون اتّفاقات اخیر آن روزها، در حقیقت ثُلمه در دین و مخالفت با حکم الله بود، حضرت برای حقّ شخصی خود قیام نکرد؛ بلکه میخواست جلوی این ضربه به دین را بگیرد. اگر تمام زمین هم مال حضرت زهرا بود و کسی تقاضا میکرد، همه را به او میداد. بحث امور سیاسی و اجتماعی هم جدا است که برخی گفتهاند: حضرت دنبال پس گرفتن فدک بود تا جنبههای سیاسی و اجتماعی مربوط به خاندان وحی را ترمیم کند! این حرفها هم مطرح نبود. آنچه که اصل حرکت حضرت بود و باعث شد او با چنان حالتی بر همه نهیب بزند و مهاجر و انصار را توبیخ کند، مسألهی دیگری بود.
مطلب اوّل این بود که حضرت دید در برابر این حقخوریها، کسی حرفی نمیزند و غاصبین هم ادّعا دارند که اصلاً حکم الهی، این نیست. اینجا اصل دین و احکام الهی در خطر بود نه یک تکّه زمین و یا حتّی مسألهی خلافت. لذا حضرت در این خطبه اوّل به مسألهی غصب فدک اشاره کرد و بعد مسألهی غصب خلافت را پیش کشید؛ امّا از جنبهی دینی، نه شخصی. غاصبین، در بحث فدک اصلاً مسألهی هدیه بودن را مطرح نکردند و گفتند: فدک میراث پیغمبر است. لذا بحث، بحث میراث، یعنی ارث بردن بود. پیغمبراکرم که یک بچّه بیشتر نداشت. اگر انسان یک بچّه داشته باشد، میراثش به چه کسی میرسد؟ به همان بچّهاش، به دخترش میرسد. حضرت زهرا در اینجا که دید اینها دارند این حرفها را میزنند دو مطلب را گفت؛ یک اینکه فرمود: فرض کنید که پدرم این باغ را به من نبخشیده و هنوز مال پدرم است؛ حالا که پدر من فوت کرده است، ارثش به چه کسی میرسد؟ ارتش به من میرسد و شما دارید بر خلاف آیات قرآن عمل میکنید، چون قرآن میگوید: ارث هر کس به فرزندش میرسد. پس شما دارید بر خلاف آیات قرآن رفتار میکنید؛ دارید به دین ضربه میزنید و در دین ثلمه وارد میکنید. مطلب دوم حضرت دربارهی روایتی بود که آنها جعل کردند و گفتند: قبلاً پدرت به ما گفته است: «نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءَ لاَ نُورِّثُ»؛ ما انبیا چیزی را به ارث نمیگذاریم. حضرت فرمودند: باز هم شما دارید برخلاف قرآن حرف میزنید. چون پدر من هیچوقت بر خلاف قرآن حرف نمیزند. پدر من در همین قرآن آیات متعدّدی را از طرف خدا آورد که میفرمود: انبیا هم ارث میگذارند.
لذا وقتی که حضرت دیدند اینها میخواهند با این دو اصل قرآنی مخالفت کنند، در برابرشان ایستاد و ذرّهای هم کوتاه نیامد. ثقل و محور تمام محاجّهی حضرت دربارهی فدک روی این دو مطلب دور میزند. لذا یکی یکی آیات قرآن را مطرح کرد. این ثلمه در دین است که حکمی از احکام الهی انکار شود. حضرت سراغ این مسأله رفت و بحثش اصلاً شخصی نبود. هیچ کدام از اینها هم جوابی به سخنان حضرت ندادند. ما در تاریخ نداریم که اینها جوابی داده باشند.
پس بحث ارث، یک بخش از خطبهی حضرت زهرا(س) بود. بخش دیگر، مسألهی خلافت بود. خلافت هم مثل قضیهی ارث، مسألهی شخصی نبود، بلکه انکار حکم الهی بود؛ یعنی غاصبین داشتند اصل وجود این حکم را منکر میشدند و این هم ضربه به دین بود. لذا حرکت حضرت چند بُعدی بود. حضرت داشت راجع به مسألهی حکمالله با اینها محاجّه میکرد. فرمود: شما دارید حکمالله را زیر پا میگذارید.
سند خطبه
حال وارد متن خطبه شویم. البتّه شرح کامل این خطبه نیازمند فرصت و مجال بسیار مفصّلی است، امّا من سعی میکنم تا با عنایت خداوند بحثی بین ترجمه و شرح در مورد این خطبه ارائه دهم.
از نظر سند باید گفت، این خطبه را هم علمای عامّه و هم علمای خاصّه نقل کردهاند، به همین خاطر نقل و سند خطبه، انحصار به شیعه ندارد و علمای عامّه نیز آن را به اسناد گوناگون نقل میکنند. یکی از کسانی که این خطبه را نقل کرده ابن ابیالحدید است. وی در شرح نهجالبلاغه امام علی(ع) در ذیل نامهی امام به عثمانبن حنیف به مناسبتی به مسئلهی «فدک» اشاره کرده و این خطبه را با اسناد گوناگون و معتبر از نظر عامّه نقل میکند. در بین این اسناد از عبداللهبن حسن مثنّی بهعنوان کسی که این خطبه را نقل کرده است نام میبرند. حسن مثنّی پسر امام حسن علیه(ع) است که به او «عبدالله محض» هم میگویند. از آن جهت که نسب وی از جانب پدر به امام حسن(ع) و از حهت مادر به امام حسین(ع) میرسد به او «محض» گفته میشود؛ یعنی کسی که هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر سیادت دارد. او هم نوه امام حسن(ع) و هم نوهی امام حسین(ع) محسوب میشود. به هر حال ابن ابیالحدید میگوید: من این خطبه را از طریق عامّه نقل میکنم و به منابع شیعی آن کاری ندارم. در عبارت ابن ابیالحدید آمده است:
وَ اعْلَمْ اِنَّما نَذْكُر فی هذَا الْفَصْل ما رواهُ الرِّجالُ الحَدیثِ وَ ثِقاتُهمْ وَ ما اَودَعَه اَحمَدُ بن عَبدالْعَزیزِ الْجوهَری فی كِتابِهِ...
نام کتاب جوهری، «سقیفه و فدک» میباشد. این کتاب، کتاب معروفی است و خود جوهری نیز از علمای مورد وثوق و بزرگی بوده است که بسیار از او تجلیل میکنند. البته این خطبه در منابع شیعی مثل بحارالانوار مرحوم مجلسی، احتجاج طبرسی، بلاغات النّساء، الشّافی، دلائل الامامه، الطّرائف، کشف الغمه و ... نیز آمده است.
خودآزمایی
1- دو حادثهی مهم و سرنوشتساز که پس از رحلت رسول اکرم(ص) روی داد و تمامی حوادث بعد از آن را تحت تأثیر قرار داد را نام ببرید.
2- خطبه فدک شامل کدام موضوعات است؟
3- آنچه که اصل حرکت حضرت زهرا(س) بود و باعث شد ایشان با چنان حالتی بر همه نهیب بزند و مهاجر و انصار را توبیخ کند، کدام مسائل بود؟
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله مجتبی تهرانی