فصل اوّل: سخنرانی حضرت زهرا(س) | ۲
ثنای حق تعالی
حضرت زهرا(س) در ادامه فرمودند:
وَالثَّناءُ بِما قَدَّمَ
یعنی ثنای خدای راست به آنچه پیش فرستاد. حضرت به این اشاره دارند که خداوند نعمتهایی را قبل از خلقت و به دنیا آمدن ما فرستاد که اگر آنها نبود اصلاً من و تویی به وجود نمیآمد.
نعمتهایی از قبیل خلقت کهکشانها، سحابیها، کرات، زمین و... که همهی اینها به هم وابسته است. یک ذرّه کاه هم از نظر وابستگیاش در نظام وجودی همینطور است؛ یعنی اگر همهی آنچه که قبل از آن خلق شده نبود، آن هم وجود نداشت.
حضرت در ادامه فرمودند:
مِنْ عُمُومِ نِعَمٍ ابْتَدَأَها
و از عموم نعمتهایی که خداوند ابتدائاً عطا نموده است. در باب نعمتهایی که خداوند عطا میکند بعضی از نعمتها مسبوق به درخواست است و بعضی مسبوق به درخواست نیست. یک وقت ما از خداوند نعمتی را تقاضا میکنیم و خدا آن را به ما عنایت میکند، این نعمت مسبوق به درخواست است؛ امّا نعمتهایی هم داریم که بدون درخواست عنایت میشود، حضرت زهرا(س) در اینجا به آن نعمتهایی که بدون درخواست عنایت میشود اشاره دارد.
وَ سُبُوغِ آلاءٍ أسْداها
و فراوانی نعمتهایی که عطا کرده است؛ تا اینجا حمد و ثنا بر آن نعمتهایی است که خداوند بدون درخواست عنایت فرموده بود، یعنی ثنا برای آن نعمتهای بدون درخواست و فراوان.
وَ تمامِ مِنَنٍ أوْلاها
یعنی شکر و سپاس نسبت به خداوند برای همهی منّتهایی که برای ما بذل نمود. باز در اینجا به نعمتها اشاره شده است. باید توجّه داشت خدا آنقدر بدون درخواست به ما نعمت داده است که اصلاً قابل قیاس با درخواستهایمان نخواهد بود. مثل نسبت نامحدود به محدود است. نعمتهایی که خدا بدون درخواست به ما عطا کرده با نعمتهایی که به درخواست ما عطا شده همین نسبت را دارد. یعنی نعمتهای با درخواست ما محدود است امّا نعمتهای بدون درخواست ما نامحدود میباشد. در دعاها داریم: «یا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقاقِها»! چه قدر این دعاها زیبا است! میگوید: تو قبل از اینکه حتّی استحقاقش وجود داشته باشد، ابتدا به نعمت کردی چه رسد به اینکه کسی از تو درخواست کند! حضرت در ادامه میفرمایند:
جَمَّ عَنِ الاْءحْصاءِ عَدَدُها
این نعمتها افزون از شمارش است. «جَمّ» به اصطلاح طلبهها به معنای «کَثُرَ» است و چون به حرف «عَن» متعدّی شده، پس متضمّن معنای تجاوز هم میباشد. «جمّ» یعنی زیادی، یعنی این نعمتها از شمارش من و تو بیرون است. این عبارت اشاره دارد به آیهی شریفهی: وَ إنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لاتُحْصُوها؛[1] و اگر نعمتهای خدا را بشمارید آن را شمارش نتوانید کرد!
من هرگاه این خطبه را میخوانم، میبینم جملات آن از قماش آیات است. هر جملهاش آیهای است. یک وقتی این تعبیر را کردم که برای برخی ثقیل بود، گفتم: اگر انسان ادّعا کند پیکرهی حضرت زهرا(س) پیکرهای است که اوصاف الهیّه، از جمله کلام الله در آن بروز و ظهور نموده ادّعای اغراقی و گزافی نکرده است.
وَ نَأی عَنِ الْجَزاءِ أَمَدُها
یعنی ابتدای نعمتها از طرف خداوند به اصطلاح ما دورتر از آن است که ما بتوانیم جزای آن را بدهیم. زیرا اگر انسان بخواهد به کسی که به او عنایت کرده پاداش و جزا بدهد باید ابتدا آن نعمتها را تقدیر و اندازهگیری و نسبتسنجی کند و بعد به نسبت، پاداش بدهد. امّا ابتدا به نعمت خداوند به ما، اصلاً در دسترس فکر من و تو نیست تا بتوانیم آن را اندازهگیری کرده و به خدا جزا و پاداش بدهیم. کلمهی «اَمَد» هم بهمعنای «تمام مدّت» و هم بهمعنای «ابتدا» آمده است. به هر حال معنایش هر چه باشد ما نمیتوانیم نعمتهای او را اندازهگیری کنیم! پس یا اشاره دارد به اینکه اوّل و ابتدای نعمتها و انعامش در دسترس بشر نیست و یا اینکه تمام مدّت انعام او از دسترس بشر دور است.
وَ تَفاوَتَ عَنِ الإِدْراکِ أَبَدُها
یعنی ادراک بشر نه تنها اوّل و ابتدای این نعمت که آخرش را هم نمیتواند بفهمد و درک کند! نه اوّل آن در دسترس فکر و ادراک من و تو است و نه آخرش! لذا بشر که خود محدود است نمیتواند از نعمتهای نامحدود قدردانی و شکرگزاری کند، زیرا ابتدا باید بر چیزی احاطه داشت تا بتوان آن را تعریف کرد و بعد آن را مورد تجلیل قرار داد و چون محدود بر نامحدود احاطه ندارد و عاجز از توصیف است، پس نمیتواند نسبت به آن نعمتها قدردانی و شکرگزاری حقیقی نماید.
وَ نَدَبَهُمْ لاِسْتِزادَتِها بِالشُّکْرِ لاِتِّصالِها
«ندب»، یعنی «دعوت». مستحبّات را مندوبات مینامیم، چون مستحبّات از اموری است که انسان به آن دعوت شده، یعنی واجب نیست، تکلیفی در آن وجود ندارد، بلکه درخواست شده، یعنی دعوتت کردهاند. حضرت(س) میفرمایند: خداوند ما را به وسیلهی شکر و قدردانی و ستایش از او به نعمتهای متّصلش دعوت کرده است. این «اتّصال» یعنی او، متّصلاً دارد به تو نعمت میدهد و تو هم متّصلاً شکر کن تا او هم بر نعمتهایش نسبت به تو بیفزاید. این عبارت اشارهای است به آیهی شریفهی: «لَئِنْ شَکرْتُمْ لاَزیدنَّکُمْ»؛ اگر شکر کنید هر آینه بر شما بیفزایم!
همانطور که گفتم تمام این جملات حضرت زهرا(س) را میتوان یکیک در قرآن پیدا کرد. به هر حال حضرت میفرماید: شکر را قطع نکن تا نعمتهای خدا متّصل باشد. در ادامهی این آیهی شریفهی آمده است: «وَ لَئِنْ کفَرْتُمْ اِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ»؛[2] و اگر کفر ورزیدید همانا عذاب من سخت است.
پس اگر شکر متّصلاً باشد نعمت هم متّصلاً بوده و قطع نخواهد شد، امّا اگر شکر نباشد و کفر باشد در آنجا «اتّصال» تبدیل به«انقطاع» خواهد شد. مفهوم بسیار زیبا است! یعنی اگر شکر نباشد انقطاع روی میدهد.
در اینجا سؤالی قابل طرح است که آیا همین سخنگو، یعنی حضرت زهرا(س) و همین سخنان از نعمتها نیستند؟ آیا این حنجره و حلقوم و این قلب و صدر و سینه که مملوّ است از معارف الهیّه، نعمتالهی نیست؟ آیا از بزرگترین نعمتهای الهیّه نیست؟ آیا از این نعمت الهی قدردانی کردند؟ آیا شکر این نعمت را به جا آوردند؟ آیا شما این نعمت را شکر کردهاید؟ دیگران چگونه از این قلب و سینه شکرگزاری کردند!؟ بگذریم!
حضرت در ادامه میفرمایند:
وَ اسْتَحْمَدَ اِلَی الْخَلائِقِ بِإِجْزالِها
خداوند از خلائق در مقابل کثرت نعمتها طلب حمد کرده است. «اِجزال» همان «اِکثار» است؛ یعنی خداوند از بندگانش در مقابل نعمتهای خود طلب حمد فرموده امّا برای افزونی نعمتها. قبلاً عرض کردهام که باب شکر از غیر خدا، همان «تشکّر» و قدردانی از آن نعمت است به مقداری که انعام پیدا کرده. در مورد تشکّر از انسان نباید «حمد» به کار برد، چرا؟ چون حمد مختصّ خدا است.
«حمد»، یعنی ستایش و ستایش تنها در برابر کمال صورت میگیرد و کمالات همه مختصّ خداوند است. این کمالات خداوند است که موجب شد تا نعمتها به انسان عنایت شود، پس باید آن کمال را ستایش کرد. فرض کنید کسی که دارای صفت جود و کرم است به انسان چیزی عطا میکند، حال گاهی از این عمل یا فعل و عطایی که به انسان کردهاند «تشکّر» میشود، امّا گاهی صفت زیبای آن آن شخص «ستایش» میگردد، یعنی دیگر «تشکّر» نیست بلکه «ستایش» است، به طوری که صفت زیبای جُود و کرمی که آن شخص دارد را ستایش میکند و آن صفت، مبدأ فعل است. سپس حضرت زهرا(س) فرمود: خداوند از بندگانش طلب حمد کرده، برای اینکه نعمتهایشان را اکثار نماید، یعنی زیاد کند.
وَثَنّی بِالنَّدْبِ إِلی أمْثالِها
خداوند تکرار دعوت شما را به امثال این نعمتها فرموده است. چون در قبل «نَدْبْ» به کار برده حضرت در اینجا هم «نَدْبْ» را تکرار کردهاند. امّا مراد از امثال این نعمتها چیست؟ برخی از بزرگان احتمال دادهاند که در اینجا مراد این است که خداوند تنها نمیخواهد به شما نعمتهای دنیویه ببخشد، بلکه میخواهد نعمتهای اخرویه هم عطا کند، یعنی نعمتهایی که از بین رفتنی نباشد، بلکه جاودانه بماند. پس خداوند دعوتش را تکرار کرده تا این نعمتهای اخرویه و جاودانه را هم به شما عنایت کند و این، تنها به وسیلهی طاعت و عبادات، یعنی انجام اعمال صالحه و حسنه حاصل می شود؛ یعنی اگر اینها را انجام دهید خداوند امثال آنها را به شما عطا خواهد کرد. حال این بحث عقلی مطرح میشود که آیا نعمتهای اخرویه مثل نعمتهای دنیویه است تا در مورد آن کلمه «امثال» به کار برده شود یا خیر؟ البتّه این بحث مجال دیگری میطلبد، امّا همانطور که عرض کردم اکثراً به این معنا رسیدهاند که این نعمتها، اعمّ از نعمتهای از اخرویه و دنیویه میباشد؛ یعنی خدا در نعمتهای دنیویه متشابه و متماثل آن را به شکلهای گوناگون عطا فرماید که این اشارهای است به فیاضیت حق تعالی در تفضّلاتش. امّا میتوان این احتمال را داد که چه بسا خداوند با ستایش و حمدی که ما نسبت به او داشته باشیم و شکر و قدردانی اعم از قلبی و لفظی و عملی که انجام دهیم به نعمتهایش میافزاید. این شکر خود موجب افزایش نعمتها میشود.
خودآزمایی
1- به چه دلیل در مورد تشکّر از انسان نباید «حمد» به کار برد؟
2- عبارت «جَمَّ عَنِ الاْءحْصاءِ عَدَدُها» اشاره به کدام آیهی شریفه دارد؟
3- چرا بشر که خود محدود است نمیتواند از نعمتهای نامحدود قدردانی و شکرگزاری کند؟
پینوشتها
[1]. سورهی مبارکهی ابراهیم، آیه ۳۴.
[2]. سورهی مبارکهی ابراهیم، آیه ۷.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله مجتبی تهرانی