کد مطلب: ۴۳۵۵
تعداد بازدید: ۵۶۵
تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۷
زهرا(س) برترین بانوی جهان | ۱
بدیهى است علاقه‌ی پیامبر تنها به خاطر رابطه‌ی پدرى و فرزندى نبود، هر چند این عاطفه در وجود پیامبر(ص) موج مى‌زد، اما تعبیرات و سخنانى که آن حضرت به هنگام اظهار علاقه نسبت به دخترش فاطمه(س) بیان مى‌کرد، نشان مى‌داد که در اینجا معیارهاى دیگرى مطرح است

فصل اوّل: فاطمه(س) از ولادت تا بعد از رحلت پیامبر(ص) | ۱
 


ولادت پرشکوه فاطمه(س)


فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّى وَ هِىَ نُورُ عَیْنِىَّ وَ ثَمَرَةُ فُؤادِى وَ رُوحِىَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ وَ هِىَ الْحَوْراءُ الْاِنْسِیَّةُ[1]
فاطمه پاره‌ی تن من است، و نور چشمان من، و میوه‌ی دلم، و روح من است و او حورىِ انسان صفت است.
***
پیامبر اسلام(ص) در آن سال که سال پنجم بعثتش بود در سخت‌ترین شرائط و حالات به سر مى‌برد.
اسلام منزوى بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیداً تحت فشار؛ محیط مکه بر اثر شرک و بت‌پرستى و جهل و خرافات و جنگهاى قبایل عرب و حاکمیت زور و بینوایى توده‌هاى مردم، تیره و تار بود.
پیامبر(ص) به آینده مى‌اندیشید، آینده‌اى درخشان از پشت این ابرهاى سیاه و ظلمانى، آینده‌اى که با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسیار دور دست و شاید غیر ممکن بود.
در همین سال حادثه‌ی بزرگى در زندگى پیامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده‌ی ملکوت آسمانها به معراج رفت، و به مصداق «لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا»[2] آیات عظیم پروردگار را در پهنه‌ی بلند آسمان با چشم خود دید، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده‌ی پذیرش رسالتى سنگین‌تر توأم با امید بیشتر.
در روایتى ـ که اهل سنّت و شیعه هر دو بر آن تأکید دارند ـ مى‌خوانیم: پیامبر(ص) در شب معراج از بهشت عبور مى‌کرد، جبرئیل از میوه‌ی درخت طوبى به آن حضرت داد، و هنگامى که پیامبر(ص) به زمین بازگشت نطفه‌ی فاطمه‌ی زهرا(س) از آن میوه‌ی بهشتى منعقد شد.
لذا در حدیث مى‌خوانیم که پیامبر(ص) فاطمه(س) را بسیار مى‌بوسید، روزى همسرش عایشه بر این کار خرده گرفت که چرا این همه دخترت را مى‌بوسى؟
پیامبر(ص) در جواب فرمود: «من هر زمان فاطمه را مى‌بوسم، بوى بهشت برین را از او استشمام مى‌کنم».[3]
و به این ترتیب این مولود بزرگ ازعصاره‌ی پاک میوه‌هاى بهشتى و از پدرى همچون پیامبر(ص)، و مادر ایثارگر و فداکارى همچون «خدیجه» در روز بیستم جمادى الثانى گام به این دنیا نهاد، و طعن و سرزنشهاى مخالفین که پیامبر را بدون «نسل جانشین» مى‌پنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره‌ی «کوثر» فاطمه‌ی زهرا چشمه‌ی جوشان براى ادامه‌ی دودمان پیامبر و ائمه‌ی هدى و خیر فراوان در طول قرون و اعصار تا روز قیامت شد.
این بانوى بهشتى ده نام داشت که هر کدام از دیگرى پر معنی‌تر و بیانگر اوصاف و برکات وجود پربرکت اوست:
۱ـ فاطمه 2ـ صدّیقه 3ـ طاهره 4ـ مبارکه 5ـ زکیّه 6ـ راضیه 7ـ مرضیّه 8ـ محدّثه 9ـ زهرا ۱۰ـ بتول
همین بس که در نام معروفش «فاطمه» بزرگترین بشارت براى پیروان مکتبش نهفته است، چرا که «فاطمه» از ماده‌ی «فطم» به معنى جدا شدن، یا بازگرفتن از شیر است، و طبق حدیثى که از پیامبر گرامى اسلام(ص) روایت شده به امیرمؤمنان على(ع) فرمود: مى‌دانى چرا دخترم، فاطمه نامیده شد؟
عرض کرد: بفرمایید.
فرمود: براى آنکه او و شیعیان و پیروان مکتبش از آتش دوزخ باز گرفته شده‌اند.[4]
از میان نامهاى او نام «زهراء» نیز درخشندگى و فروغ خاصى دارد، از امام صادق(ع) پرسیدند: چرا فاطمه را «زهراء» مى‌نامند؟
فرمود: زیرا زهراء به معنى درخشنده است و فاطمه چنان بود که چون در محراب عبادت مى‌ایستاد نور او براى اهل آسمانها پرتوافکن مى‌شد، همانگونه که نور ستارگان براى اهل زمین [پرتو افکن است]، لذا زهراء نام نهاده شد.
هنگامى که «خدیجه» که زنى با شخصیت و معروف به بزرگى بود، با پیامبر اسلام(ص) ازدواج کرد زنان مکه از او قطع رابطه کردند، و گفتند: او با جوان تهیدست و یتیمى ازدواج کرده و شخصیت خود را پائین آورده است!
این وضع همچنان ادامه یافت تا اینکه خدیجه باردار شد و جنینش کسى جز فاطمه‌ی زهرا نبود.
به هنگام وضع حمل به سراغ زنان قریش فرستاد و از آنها خواست که در این ساعات حساس و پر درد و رنج به یارى او بیایند و تنهایش نگذارند، اما با این پاسخ سرد و دردآلود روبرو شد که: تو سخن ما را گوش نکردى، با یتیم ابوطالب که مالى نداشت ازدواج نمودى، ما نیز به کمک تو نخواهیم شتافت!
خدیجه‌ی با ایمان، از این پیام زشت و بى‌معنی سخت غمگین شد، اما در اعماق دلش نور امیدى درخشید که خدایش او را در این حال تنها نخواهد گذاشت.
لحظات سخت و بحرانى وضع حمل آغاز شد، او در محیط خانه تنها بود، و زنى که او را کمک کند وجود نداشت، قلب او فشرده‌تر مى‌شد، و امواج خروشان بى‌مهریهاى مردم روح پاکش را آزار مى‌داد. ناگهان برقى در افق روحش درخشید، چشم بگشود و چهار زن را نزد خود دید، سخت نگران شد، یکى از آن چهار زن صدا زد: نترس و غمگین مباش! پروردگار مهربانت ما را به یارى تو فرستاده است، ما خواهران توایم، من ساره‌ام؛ و این آسیه همسر فرعون است که از دوستان تو در بهشت خواهد بود؛ آن دیگر مریم دختر عمران؛ و این چهارمى را که مى‌بینى دختر موسى بن عمران، کلثوم است. ما آمده‌ایم که در این ساعت یار و یاور تو باشیم.
و نزد او ماندند تا فاطمه بانوى اسلام دیده به جهان گشود.[5] آرى به مصداق:
اِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ اَلاَّ تَخافُوا وَلا تَحْزَنُوا[6]
به یقین کسانى که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است سپس استقامت کردند فرشتگان بر آنان نازل مى‌شوند که: نترسید و غمگین مباشید.
در اینجا نیز علاوه بر فرشتگان، ارواح زنان با شخصیت جهان به یارى خدیجه‌ی با ایمان و پر استقامت شتافتند.
تولد این مولود خجسته آنچنان پیامبر(ص) را خشنود کرد که زبان به مدح و ثناى پروردگار گشود، و زبان بدخواهان که او را «ابتر» ـ بریده نسل و بى عقب ـ مى‌خواندند، براى همیشه کوتاه شد.
خداوند مژده‌ی این مولود پربرکت را در سوره‌ی کوثر به پیامبرش داد و فرمود:
اِنَّا اَعْطَیْناکَ الْکَوْثَرَ
ما به تو کوثر [خیر و برکت فراوان] عطا کردیم!
فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ
پس براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن!
اِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْاَبْتَرُ
و (بدان) دشمن تو قطعاً بریده نسل و بى‌عقب است!


محبت فراوان پیامبر(ص) نسبت به فاطمه(س)


اِذَا اشْتَقْتُ اِلَى الْجَنَّةِ قَبَّلْتُ نَحْرَ فاطِمَةَ[7]
هنگامى که شوق بهشت در دلم پیدا مى‌شود گلوى فاطمه را مى‌بوسم.
* * *
همه‌ی مورخان و ارباب حدیث نوشته‌اند که پیامبر(ص) نسبت به دخترش فاطمه(س) علاقه‌ی عجیبى داشت.
بدیهى است علاقه‌ی پیامبر تنها به خاطر رابطه‌ی پدرى و فرزندى نبود، هر چند این عاطفه در وجود پیامبر(ص) موج مى‌زد، اما تعبیرات و سخنانى که آن حضرت به هنگام اظهار علاقه نسبت به دخترش فاطمه(س) بیان مى‌کرد، نشان مى‌داد که در اینجا معیارهاى دیگرى مطرح است. و:
این محبت از محبتها جداست / حبّ محبوب خدا، حبّ خداست
از میان روایات فراوانى که در این زمینه رسیده، کافى است به چند روایت زیر که در کتب معروف شیعه و اهل سنت آمده اشاره کنیم:
1ـ ما کانَ اَحَدٌ مِنَ الرِّجالِ اَحَبُّ اِلى رَسُولِ اللهِ مِنْ عَلِىٍّ وَ لا مِنَ النِّساءِ اَحَبُّ اِلَیْهِ مِنْ فاطِمَةَ[8]
احدى از مردان نزد پیامبر(ص) محبوبتر از امیرمؤمنان على(ع) نبود، و نه از زنان، محبوبتر از فاطمه(س).
جالب این است که این حدیث را گروه زیادى از عایشه نقل کرده‌اند.
2ـ هنگامى که آیه‌ شریفه‌ی:
لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً[9]
صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهید.
نازل شد مسلمانان پیامبر(ص) را با خطاب «یا محمد» صدا نکردند، بلکه «یا رسول الله» و «یا ایّها النبى» مى‌گفتند.
فاطمه(س) مى‌گوید: بعد از نزول این آیه من دیگر جرأت نکردم پدرم را به عنوان «یا اَبَتاه» (پدر جان) صدا کنم، و هنگامى که خدمتش مى‌رسیدم «یا رسول الله» مى‌گفتم.
یکى دوبار این خطاب را تکرار کردم، دیدم پیامبر(ص) ناراحت شد و از من روى برتافت. بار سوم رو به من کرد و فرمود:
یا فاطِمَةُ اِنَّها لَمْ تَنْزِلْ فِیکِ وَ لا فِی اَهْلِکِ وَ لا نَسْلِکِ، اَنْتِ مِنِّى وَ اَنَا مِنْکِ، اِنَّما نَزَلَتْ فِی اَهْلِ الْجَفاءِ وَ الْغِلْظَةِ مِنْ قُرَیْشٍ
اى فاطمه! این آیه درباره‌ی تو نازل نشده، و نه درباره‌ی خاندان و نسل تو، تو از منى و من از تواَم، این در مورد جفاکاران و تندخویان بى‌ادب از قریش نازل شده است».
سپس این جمله‌ی عجیب و روح پرور را افزود:
قُولِی: یا اَبَتِ! فَاِنَّها اَحْیا لِلْقَلْبِ وَ اَرْضى لِلرَّبِّ[10]
بگو: پدر جان؛ که این سخن قلب مرا زنده مى‌کند و خدا را خشنود مى‌سازد.
آری آهنگ دلنواز «پدر جان» فاطمه(س) با روح پیامبر(ص) همان مى‌کرد که امواج نسیم بهارى با شکوفه‌هاى لطیف درختان.
3ـ در حدیث دیگرى آمده است: پیامبر چنان مشتاق فاطمه(س) بود که هر گاه به سفر مى‌رفت آخرین کسى را که با او وداع مى‌کرد زهرا(س) بود، هنگامى که از سفر باز مى‌گشت نخستین کسى را که به دیدنش مى‌شتافت فاطمه(س) بود.[11]
4ـ این حدیث را نیز بسیارى از محدثان شیعه و اهل سنت نقل کرده‌اند که پیامبر فرمود:
مَنْ آذاها فَقَدْ آذانِی،
هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده است،
وَ مَنْ اَغْضَبَها فَقَدْ اَغْضَبَنِی،
و هر کس او را خشمگین کند مرا خشمگین ساخته،
مَنْ سَرَّها فَقَدْ سَرَّنِی،
هر کس او را مسرور کند مرا مسرور نموده،
وَ مَنْ سائَها فَقَدْ سائَنِی.
و هر کس او را اندوهگین سازد مرا اندوهگین ساخته است.
بدون شک شخصیت والاى فاطمه(س) و آینده‌ی درخشان و مقام عرفان و ایمان و عبادتش این همه احترام را ایجاب مى‌کرد. چرا که امامان، همه از نسل او بودند. و بعلاوه او همسر بزرگ مرد اسلام امیرمؤمنان على(ع) بود.
اما پیامبر(ص) با این عمل مى‌خواست حقیقت دیگرى را نیز به مردم تفهیم کند و دیدگاه اسلام را در زمینه‌ی دیگرى روشن سازد و انقلاب فکرى و فرهنگى بیافریند و بگوید: دختر، موجودى نیست که باید زنده به گور شود، ببینید من دست دخترم را مى‌بوسم، او را بر جاى خود مى‌نشانم، و این همه عظمت و احترام براى او قائلم.
دختر انسانى است همچون سایر انسانها، نعمتى است از نعمتهاى پروردگار، موهبتى است الهى.
دختر نیز مى‌تواند مانند پسر مدارج کمال را طى کند و به حریم قرب خدا راه یابد.
و به این ترتیب شخصیت در هم شکسته‌ی زن را در آن محیط تاریک احیاء فرمود.


خودآزمایی


1- به مضمون سوره‌ی «کوثر» فاطمه‌ی زهرا(س) چگونه تشبیه شده است؟
2- چرا حضرت زهرا(س) را «فاطمه» نامیدند؟
3- دو روایت که نشان دهنده علاقه‌ی خاص پیامبر اکرم(ص)‌ به حضرت زهرا(س) است را بیان کنید.
 

پی‌نوشت‌ها


[1]. ریاحین الشریعه ۱/۲۱.
[2]. سوره‌ی اسراء(۱۷)، آیه‌ی 1. ترجمه: «تا برخى از آیات خود را به او نشان دهیم».
[3]. این حدیث را با مختصر تفاوتى «سیوطى» در «درّ المنثور» و «طبرى» در «ذخائر العقبى» و «علىّ بن ابراهیم» در تفسیر خود نقل کرده‌اند. گرچه معروف است که معراج در سالهاى آخر توقف پیامبر(ص) در مکه بوده، ولى بطورى که از بعضى روایات استفاده مى‌شود معراج مکرر اتفاق افتاده است، بنابراین منافاتى با تولّد بانوى اسلام در سال پنجم بعثت ندارد.
[4]. این حدیث در بسیارى از کتب اهل سنت از جمله «تاریخ بغداد» و «صواعق ابن حجر» و «کنزالعمال» و کتب دیگر آمده است.
[5]. مضمون این حدیث را گروهى از دانشمندان اهل سنّت از جمله «طبرى» در «ذخائر العقبى» نقل کرده است.
[6]. سوره‌ی فصّلت (۴۱)، آیه‌ی ۳۰.
[7]. فضائل الخمسه ۳/۱۲۷.
[8]. مضمون این حدیث در دهها روایت از طرق اهل سنت نقل شده است. احقاق الحق ۱۰/۱۶۷.
[9]. سوره‌ی نور (۲۴)، آیه‌ی ۶۳.
[10]ـ مناقب ابن شهر آشوب ۳/۳۲۰.
[11]. فضائل الخمسه ۳/۱۳۲.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: