کد مطلب: ۴۳۹۹
تعداد بازدید: ۵۱۶
تاریخ انتشار : ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۰
داستان‌هایی از حضرت امام محمدباقر(ع) | ۷
آن حضرت هرگز تسلیم هشام نشد، و همواره در فرصتهای مناسب، نارضایتی و نفرت خود را نسبت به دولت طاغوتی هشام، اظهار می‌نمود، و مانند اجداد پاکش، در جبهه‌ی مخالف طاغوتها بود، گر چه امکانات اجازه جنگ گرم به او نمی‌داد...
امام باقر(ع) حدود 20 سال (از سال 95 تا 114 ﻫق) امامت کرد، در این مدّت با چهار خلیفه اموی (۱ـ سلیمان بن عبدالملک ۲ـ عمربن عبدالعزیز ۳ـ یزید بن عبدالملک ۴ـ هشام بن عبدالملک) روبرو بود، بخصوص درقسمت آخر عمرش حدود ده سال با حکومت طاغوتی هشام بن عبدالملک (دهمین خلیفه‌ی عبّاسی) روبرو بود، آن حضرت هرگز تسلیم هشام نشد، و همواره در فرصتهای مناسب، نارضایتی و نفرت خود را نسبت به دولت طاغوتی هشام، اظهار می‌نمود، و مانند اجداد پاکش، در جبهه‌ی مخالف طاغوتها بود، گر چه امکانات اجازه جنگ گرم به او نمی‌داد، ولی در جبهه‌ی فرهنگی، درست در مقابل جریان سلطنت امویان قرار داشت.
از این رو در این دوران، امام باقر(ع) و یارانش شدیداً تحت نظر و سانسور بودند، صفوان بن یحیی از جدّش محمّد نقل می‌کند: به در خانه‌ی امام باقر(ع) رفتم و اجازه‌ی ورود خواستم، به من اجازه ندادند ولی به دیگری اجازه دادند، به منزل بازگشتم در حالی که بسیار ناراحت بودم، بر روی تختی که در حیاط بود دراز کشیدم و غرق در فکر بودم که چرا به من بی اعتنائی کرد، و با خود می‌گفتم فرقه‌های مختلف مانند زیدیّه و حروریّه و قدریّه و... به حضور امام می‌روند و تا ساعتها نزد امام می‌مانند، ولی من که شیعه هستم این طور؟ !
در این فکرها غوطه‌ور بودم، ناگهان صدای در را شنیدم، رفتم در را باز کردم دیدم فرستاده‌ی امام باقر(ع) است و می‌گوید: «همین اکنون به حضور امام بیا» لباسم را پوشیدم و به حضور امام رفتم، به من فرمود:
«ای محمّد! حساب قدریّه وحروریّه و زیدیّه و... نبود، بلکه ما از تو کناره گرفتیم به خاطر این و آن» (یعنی جاسوسان حکومت دوستان ما را نشناسند که باعث آزار آنها گردند) من این گفتار امام باقر(ع) را پذیرفتم و خیالم راحت شد[۱].
 

پی‌نوشت


[۱]. رجال کشّی(ره) ص ۲۳ ـ بحار ج ۴۶ ص ۲۷۱.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: