بخش هفتم: شخصیت آسمانی امام حسن مجتبی(ع) از زوایای مختلف| ۱
ناتوانی ما از شناخت حقیقت امامت
گاهی از ناحیهی افرادی ناپخته و خام، اینگونه سؤالات طرح میشود که: مثلاً امام حسن مجتبی(ع) که آن آب مسموم را خورد و به شهادت رسید، آیا علم به مسمومیّت آن داشت یا نداشت؟ اگر علم داشت چرا خورد و اگر نداشت، امامتش چگونه بوده است؟ در جواب اینگونه پرسشها باید گفت: این مطلب از اسرار امامت است و ما چنانکه گفتیم از شناخت اصل و حقیقت امامت ناتوانیم، تا چه رسد به اسرار و رموز پنهان امامت.
در مورد خدا نیز اینگونه فکرها در برخی از ذهنها پیدا میشود که: آیا خدا عادل هست یا نیست؟ اگر عادل است پس چرا میبینیم در فلان جا سیل و زلزله و توفان آمد و خانهها ویران شد و مردان و زنان و کودکان بیگناه زیرآوار رفتند و بیسروسامانیهای فراوان بهوجود آمد و... میگوییم، آری! خدا عادل و حکیم است امّا رمز عدالت و حکمت او بر ما مجهول است. تمام ابعاد وجودی ما محدود است و قدمی فراتر از حدّ وجودی خود نمیتوانیم برداریم و احاطه به حقایقی که فوق درک ماست، نمیتوانیم پیدا کنیم. پس همانگونه که رموز افعال خدا بر ما مجهول است، رموز اعمال امامان معصوم(ع) نیز مجهول است و ما وظیفه نداریم برای شناختن رمز کار آنها، فحص و جستجو کنیم. فقط طبق ادلّهی عقلیّه و نقلیّه اعتقاد داریم که پیامبر و امام باید معصوم از هرگونه سهو و خطا باشند امّا حقیقت عصمت که عالیترین مرتبهی معرفت نسبت به ذات اقدس الهی است؛ از حیطهی درک ما بیرون است و ما موظّف به فحص و جستجو برای شناخت حقیقت آن و پی بردن به رموز کار معصومان(ع) نمیباشیم؛ چرا که در حدّ درک ما نیست. تنها وظیفهی ما، تبعیّت از تعلیمات الهی آنهاست که تأمین کنندهی سعادت هر دو جهانی ماست.
امام زمان(ع) از بیان دو امام معصوم(ع)
اصبغ بن نباته گوید:
روزی خدمت امیرالمؤمنین(ع) شرفیاب شدم. دیدم متفکّر و غمگین روی زمین نشسته با انگشت خود بر زمین میزند و فکر میکند! سلام کردم و جواب شنیدم. عرض کردم: مولای من! چرا اندوهناکت میبینم؟ چرا متفکّر و مهموم (و مغموم) هستی و با انگشت مبارک به زمین میزنی؟ مگر علاقمند به این آب و گِل شدهای؟
فرمود:
لا وَاللهِ ما رَغِبْتُ فِیها وَ لا فِی الدُّنْیا یوْمَاً قَطُّ؛
«نه، به خدا قسم من حتّی یک روز هم به دنیا رغبتی نداشتهام»!
وَ لَكِنِّی فَكَّرْتُ فِی مَوْلُودٍ یكُونُ مِنْ ظَهْرِی الْحَادِی عَشَرَ مِنْ وُلْدِی هُوَ الْمَهْدِی اَلَّذِی یمْلَأُ الْأرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً تَكُونُ لَهُ غَیبَةٌ وَ حَیرَةٌ یضِلُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یهْتَدِی فِیهَا آخَرُونَ؛[1]
«ولی داشتم میاندیشیدم دربارهی مولودی که از نسل من به دنیا خواهد آمد. او یازدهمین فرزند من است و او «مهدی» است که زمین را پر از عدل و داد میکند همانگونه که از ظلم و جور پر شده است و برای او دوران غیبت و حیرتی خواهد بود و در آن دوران، اقوامی گمراه میشوند و اقوام دیگری راه مییابند».
حضرت امام حسن مجتبی(ع) فرمود:
اَلتّاسِعُ مِنْ وُلْدِ اَخِی الْحُسَینِ یطِیلُ اللهُ عُمُرَهُ فِی غَیبَتِهِ ثُمَّ یظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِی صُوْرَةٍ شابٍّ دونَ اَرْبَعینَ سَنَةٍ ذلِكَ لِیعْلَمَ اَنَّ اللهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛[2]
«نهمین فرزند برادرم حسین(ع) خداوند در زمان غیبتش عمرش را طولانی میکند و سپس او را به قدرت خود، در صورتِ جوانی کمتر از چهل سال، ظاهر میسازد تا دانسته شود که خداوند، توانای بر هر چیزی است»!
اکنون متجاوز از ۱۱۵۰ سال از عمر شریفش گذشته است! بعد از این هم کسی جز خدا نمیداند که چند صد یا چند هزار سال دیگر در حال غیبت خواهد بود! وقتی که ظاهر میشود، به صورت جوان کمتر از سن چهل سال دیده میشود و این بدیهی است که خارقالعاده است و پذیرش امور خارقالعاده برای ما پیروان قرآن. که فراوان نشان داده است. ساده است و هیچگونه تعجّبی ندارد. قرآن با کمال صراحت طول عمر خارقالعادهی حضرت نوح پیامبر(ع) را نشان داده که:
...فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلّا خَمْسِینَ عاماً...؛[3]
نهصد و پنجاه سال، فقط دوران نبوّت قبل از طوفانش بوده است و بنا به گفتهی مورّخان و محدّثان، در سنّ هشتصد سالگی مبعوث به نبوّت گشته و بعد از طوفان نیز پانصد سال عمر کرده و جمعاً بیش از دو هزار سال در دنیا زندگی کرده است که هنوز عمر شریف حضرت مهدی(ع) به مدّت عمر حضرت نوح(ع) نرسیده است.
برخورد ناجوانمردانه با حجج الهی
اکنون حجّت خدا روی زمین و در میان بشر حضرت امام حجّة بنالحسن المهدی(عج) است که دلیل و برهان بر دین و قاطع عذر بندگان خداست تا نگویند اگر حجّت آسمانی معصوم در دسترس ما بود، ما دنبالش میرفتیم. آری، اگر خدا آن امام معصوم(ع) را خلق نکرده بود، مردم بر خدا حجّت داشتند، نه خدا بر مردم؛ یعنی، میتوانستند اعتراض کنند و بگویند: خدایا، تو ما را بیرهبر معصوم گذاشتی و ما راه را پیدا نکردیم. ولی خدا حجّت را خلق کرده و او هم الآن زنده و آماده است و غیبت او به علّت صلاحیّت نداشتن بشر در پیروی است.
...لِئَلاّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللهِ حُجَّة...؛[4]
برای اینکه مردم بر خدا حجّت نداشته باشند و عذرِ نداشتن رهبر معصوم نیاورند، او حاضر و آماده است. شما از خود صلاحیّت و اهلیّت نشان دهید تا میان شما بیاید و وقتی آمد، دنبالش حرکت کنید و به سعادت ابدی برسید؛ ولی شما دارای چنین آمادگی نیستید؛ شاهدش اینکه یازده امام از پدرانش میان شما آمدند و شما آنها را کشتید. فرق علی(ع) را با شمشیر شکافتید، جنازهی مسموم امام حسن(ع) را تیر باران کردید و بدن قطعهقطعهی حسین(ع) را زیر سم اسبها لگدمال کردید. ابوبکر و عمرها و معاویه و یزیدها را روی سر نشاندید. خدا میگوید: شما جامعهی بشر امتحان خود را دادهاید. دیگر نمیتوانید عذری بیاورید و از من گلایهای داشته باشید که چرا رهبر معصوم برای ما خلق نکردی؟ خلق کردم. چرا در میان مردم ظاهر نکردی؟ ظاهر کردم. نه یکی و نه دوتا و نه سه تا. یازده امام معصوم میان شما ظاهر کردم، ولی شما همه را یا با شمشیر کشتید یا مسموم کردید و یا در زندان از بین بردید. این آخرینشان است؛ اگر در میان شما ظاهر شود، او را هم میکشید و اگر او کشته شود، نظام عالم مختلّ میشود و لذا برای حفظ نظام عالم باید زنده و غایب از شما باشد تا روزی که صلاحیّت در شما پیدا شود. آن روز او ظاهر میشود.
چگونگی رهایی مختار ثقفی از آتش جهنّم
در روایتی از حضرت امام جعفر صادق(ع) راجع به «مختاربن ابی عبیدهی ثقفی» کشندهی قاتلان امام حسین(ع) نقل شده که روز قیامت پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین، امام حسن و امام حسین(ع) از کنار جهنّم عبور می کنند؛ در آن حال از میان جهنّم فریادی بلند میشود که سه بار میگوید: یا رسول الله! به فریادم برس. رسول خدا(ص) اعتنا نمیکند، دوباره سه بار فریاد میکشد: یا امیرالمؤمنین! به دادم برس، آن حضرت نیز اعتنا نمیکند. بار سوّم سه بار فریاد میکشد: یا حسین! یا حسین! یا حسین! به دادم برس، من کشندهی دشمنان و قاتلان تو هستم. این بار رسول خدا(ص) به امام حسین(ع) میفرمایند: حسین! او حجّت را بر تو تمام کرد، اجابتش کن. امام حسین(ع) مانند باز شکاری که از آسمان فرود میآید و طعمهاش را میرباید، دست دراز میکند و او را از جهنّم بیرون میکشد.
راوی میگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: او کیست که از میان جهنّم استغاثه میکند؟ امام فرمود: او مختار است. عرض نمودم: او چرا جهنّمی شده با آن که او کار بزرگی کرده و قاتلان امام حسین(ع) را هلاک نموده است؟ امام فرمود: در قلبش، اندکی گرایش به آن دو نفر داشته است. آنگاه فرمود:
وَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَوْ اَنَّ جَبْرَئِیلَ وَ میكائِیلَ كانَ فِی قَلْبَیهِما شَیءٌ لَاَ كَبَّهُمَا اللهُ فِی النّارِ عَلى وُجُوهِهِما؛
«قسم به خدایی که محمّد را به حق برانگیخته است، اگر جبرئیل و میکائیل هم در قلبشان اندک گرایشی به آنها باشد، خدا آنها را به صورت در میان آتش میافکند».[5]
ولی امام حسین(ع) به داد مختار میرسد و او را از آتش جهنّم نجات میدهد.
خودآزمایی
1- درباره رموز اعمال امامان معصوم(ع) چه وظیفهای داریم؟
2- حضرت امام حسن مجتبی(ع) درباره امام زمان(عج) چه فرمودند؟
3- چرا خداوند متعال، امام زمان(ع) را خلق کرده است؟
پینوشتها
[1]ـ کافی، ج ۱، ص ۳۸۸.
[2]ـ کمال الدین، ج ۱، ص ۳۱۶.
[3]ـ سورهی عنکبوت، آیهی ۱۴.
[4]ـ سورهی نساء، آیهی ۱۶۵.
[5]ـ بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۳۳۹.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی