جلسه اوّل: جستاری در مقامها و وظایف پیامبر و امامان معصوم(ع) | ۱
اهمیّت شب قدر
امشب، شب بیست و یكم ماه مبارك رمضان، یكى از شبهاى قدر است و بیش از شب نوزدهم احتمال مىرود كه شب قدر واقعى باشد و به جهت اهمیت و عظمت این شب عزیز كه در قرآن نیز به آن تصریح شده، بایسته است كه فرصت را غنیمت بشماریم و نگذاریم این لحظات ارزشمند عمرمان بیهوده مصرف گردد. ممكن است كسانى درباره هر موضوعى كه روایتى درباره آن وارد شده و علما و بزرگان درباره آن سخنانى فرمودهاند، تشكیك كنند، اما حتى كسى كه اندكى ایمان به قرآن دارد، در آنچه نص قرآن درباره آن وارد شده تشكیك نمىكند. خداوند متعال صراحتاً در قرآن مىفرماید: لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ؛[1] شب قدر بهتر از هزار ماه است. هزارماه، هشتاد و سه سال و چهار ماه است و با توجه به آنچه خداوند فرموده است، ارزش و عظمت شب قدر بیش از هشتاد و سه سالى است كه فاقد شب قدر باشد. باور كردن این حقیقت ما را بر آن مىدارد كه امشب را به بهترین كارها سپرى كنیم و بىتردید بهترین كارها در درجه اول واجبات هستند. پس اگر كسانى نماز قضا برعهده دارند، بكوشند در حد میسور نمازهاى قضایشان را بخوانند و اگر خمس، زكات و مال كسى بر عهده آنهاست و حقوقی از خویشان، همسایگان و سایرین بر گردن آنهاست، بكوشند ادا كنند. همچنین اگر با كسى كدورتى دارند، در رفع آن بكوشند. البته باید در نظر داشت كه توبهی از گناهان از مهمترین واجبات است كه نباید از آن غافل بود. پس از توجه به واجبات، شایسته است كه به مستحبات خاص این شب عزیز، از قبیل قرائت قرآن و ادعیه مأثوره و مناجات با خداوند، بپردازند.
درباره آن دسته از مستحباتى كه انجامشان در شب قدر بهتر و شایستهتر است، بزرگان و علماى دین سخنانى بیان فرمودهاند از جمله مرحوم شیخ صدوق(رضوان اللّه علیه) در مجلسى كه اصول اعتقادات شیعه امامیه را براى شاگردان و راویان اخبار بیان مىكردند درباره شب قدر چنین فرمودند: «اعتقاد ما این است كه شب قدر مردد بین شب بیست و یكم و بیست و سوم ماه رمضان است و احیاى این شب از احیاى هزار ماه برتر است.» سپس اضافه كردهاند: و من أَحْیى هاتَیْنِ الْلَیْلَتَیْنِ بِمُذَاكِرَةِ الْعِلْمِ فَهُو أَفْضَلُ؛[2] شایستهتر آن است كه این دو شب به گفتگوى علمى احیا گردد. البته منظور ایشان گفتگو درباره علم دین و علمى است كه انسان را به خداوند نزدیك مىكند. همچنین شاید نظر ایشان این باشد كه احیاى شب قدر به مذاكره علمى، افضل از احیاى تهى از معرفت و شناخت است؛ نه اینكه گفتگوى علمى از همهی عبادات افضل باشد، چون بعید است كه گفتگوى علمى را برتر از انجام عبادات واجبى چون توبه و اداى حقوق دیگران بدانند. تأكید ایشان بر قرین ساختن عبادات با شناخت و معرفت است، چه اینكه معرفت و شناخت بر عظمت و ارزش عبادت انسان مىافزاید.
بىشك از زمره بهترین و والاترین عبادتها در این شب عزیز، عرض ارادت به پیشگاه مقدس امیرالمؤمنین(ع)، آن بزرگ مظلوم تاریخ است و عزادارى براى آن حضرت، عبادتى است كه از عبادتهاى هزار ماه برتر است. از این جهت، بنده مراتب خضوع خودم را در برابر كسانى كه این شبها را به بزرگداشت و عزادارى امیرالمؤمنین(ع) مىپردازند، ابراز مىدارم و به پاس حفظ و ابقاى این سنت ارزشمند، دست آنها را مىبوسم. اما باید در نظر داشت كه همه عزادارىها و نوحهسرایىها یكسان نیستند و آنچه بر عظمت و ارزش این عزادارىها مىافزاید، شناخت و معرفت است و از این روى، هركس معرفت بیشترى به آن حضرت داشته باشد، عرض ارادت و عزادارىهایش عمیقتر و ارزشمندتر خواهد بود و تأثیر فزونترى بر روح او مىبخشد. بدین جهت، بنده فرصت را مغتنم مىشمارم و در باب مقامات پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) سخن مىگویم تا بدین وسیله بر معرفت ما به آن حضرات افزوده گردد.
مقامهاى پیامبر و امامان معصوم، صلوات الله علیهم اجمعین
به جز مقام نبوت و رسالت كه مقام اختصاصى رسول خدا(ص) است و اراده خداوند به آن تعلق گرفت كه سلسله جلیله انبیا(صلوات اللّه علیهم اجمعین) با وجود مقدس آن حضرت ختم پذیرد، در سایر مقامات كه خداوند متعال به آن حضرت عنایت فرموده، امیرالمؤمنین و سایر ائمه(صلوات الله علیهم) شركت دارند. درباره مقاماتى كه علاوه بر رسول خدا(ص) امامان معصوم نیز از آنها برخوردار بودهاند، علما و بزرگان مطالبى بیان فرمودهاند و از جمله مرحوم علامه طباطبایى(رضوان الله علیه) در تفسیر المیزان و نیز در سایر كتابهایشان، در این زمینه، بحث كردهاند. آنچه ما در این زمینهها داریم از ایشان فرا گرفتهایم و توفیق شاگردى ایشان افتخار بزرگى بود كه نصیب ما گردید و ما یاد آن استاد بزرگوار را گرامى مىداریم و در این شب عزیز از خداوند متعال درجات عالى براى ایشان درخواست مىكنیم و امید آن داریم كه بتوانیم حق شاگردى ایشان را ادا كنیم. ایشان حق بزرگى بر عالم اسلام و بخصوص عالم تشیع دارند، چون بخشى از حقایق اسلام و تشیع را كه چندان مورد بحث و گفتگو قرار نمىگرفت و اهتمامى به تبیین آنها نبود، ایشان در طول عمرشان در درسها و كتابهاى خود و به صورتهاى گوناگون بیان فرمودند. امروزه دستآوردهاى علمى آن عالم بزرگوار، منابع تحقیق هر پژوهشگرى است كه در زمینه معارف اسلامى كار مىكند و باور ندارم كسى بخواهد در زمینه معارف اسلام و تشیع تحقیق كند، اما از تفسیر المیزان و سایر كتابهاى ایشان بىنیاز باشد.
ایشان با استفاده از آیات و روایات، به جز مقام نبوت و رسالت چند مقام دیگر را براى پیامبر اكرم(ص) برمىشمارند كه به ذكر آنها مىپردازیم:
1. مقام تفسیر قرآن و بیان احكام و معارف
بىشك قرآن كریم آخرین كتاب آسمانى است كه براى هدایت بشر فرستاده شده و تا روز قیامت پاسخگوى نیازهاى بشریت است. اما پر واضح است كه همه معارف و احكام به تفصیل در قرآن نیامده است. به عنوان نمونه، همه ما مىدانیم كه نمازهاى واجب روزانه از ضروریات اسلام هستند و شیعه و سنى و همه فرقههاى اسلامى به آنها اعتقاد دارند، با این وجود تعداد ركعتهاى نماز و كیفیت انجام نماز در قرآن نیامده است. چون خواست خداوند این نبوده كه تفاصیل احكام در قرآن بیاید و حكمت الهى بر آن بوده كه قرآن در مجموعهاى محدود گرد آید تا همگان بتوانند به آن مراجعه كنند و حفظ و ترویج آن با مشكل مواجه نگردد. اگر بنا بود تفصیل همه معارف و حقایق و احكام در قرآن بیاید، قرآن متشكل از مجموعه عظیم چند صد جلدى مىگشت و در آن صورت اغلب انسانها از استفاده از آن محروم مىماندند. اما اكنون كه در حجم محدودى ارائه شده است، در اختیار همه قرار دارد و حتى بچههاى هفت ـ هشت ساله از آن استفاده مىكنند و به حفظ آن مىپردازند. وقتى تفاصیل احكام و معارف در قرآن نیامده است، این وظیفه بر عهده رسول خدا(ص) نهاده شده تا به بیان آنها بپردازد؛ وظیفهاى كه قرآن نیز بر آن تأكید دارد: وَ أَنْزَلْنا إِلَیْكَ الذِّكْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَكَّرُونَ؛[3] و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى، تا شاید بیندیشند.
این آیه تصریح دارد كه خداوند قرآن را فرستاده و وظیفه تبیین و تفسیر و استخراج احكام و معارف را برعهده پیامبر(ص) نهاده است و اگر این آیه ناظر به مقام تفسیر قرآن و بیان تفصیلى احكام و معارف اسلامى نبود و صرفاً به تلاوت و ذكر الفاظ قرآن نظر داشت، لازم نبود كه خداوند بفرماید «لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ»، بلكه كافى بود كه بفرماید «لِتَتْلُوَا عَلَیْهِم».
همچنین آیه دوم از سوره جمعه نیز به مقام تفسیر و بیان تفصیلى احكام و معارف اسلامى نظر دارد؛ آنجا كه مىفرماید: هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ...؛ اوست آن كسى كه در میان بىسوادان فرستادهاى از خودشان برانگیخت، تا آیات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بدیشان بیاموزد.
در آیه مذكور هم «تلاوت» ذكر شده و هم «تعلیم» و مسلماً این دو واژه، دو معناى مستقلى را افاده مىكنند و تلاوت به معناى قرائت و خواندن است، با این تفاوت كه تلاوت معمولاً در مورد قرائت كتابهاى مقدس به كار مىرود ولى قرائت اعم از آن است. اما تعلیم به معناى تبیین، تشریح، تفسیر قرآن و بیان معانى دقیقى است كه همه كس به سادگى به آنها پى نمىبرند، یا تفصیل مطالبى است كه به اجمال، بیان شده است.
وقتى از سوى خداوند متعال مقام تفسیر قرآن و وحى و بیان معارف و احكام به رسول خدا(ص) افاضه گشت، همچنان كه خود قرآن براى مردم حجیت دارد و موظف به پذیرش آن هستند، بیانات توضیحى و تفسیرى پیامبر و آنچه در باب احکام و معارف مىفرماید نیز حجیت دارد؛ چون پیامبر معصوم است و آنچه مىفرماید مطابق با واقع و مورد نظر خداوند است و احتمال خطا و اشتباه در گفتار پیامبر(ص) راه ندارد. چه اینكه در جاى خود ثابت شده كه آن حضرت در اندیشه و رفتار نیز معصوم بوده است. پس وقتى پیرو دستور خداوند به انجام نمازهاى روزانه، پیامبر(ص) مىفرماید نمازهاى واجب روزانه هفده ركعت هستند و خصوصیات آنها را بیان مىكنند، مردم موظفند كه بپذیرند و بر این باور باشند كه آنچه ایشان فرمودهاند از سوى خداوند به ایشان ابلاغ شده است. كسى حق ندارد كه بگوید آن حضرت بر اساس اجتهاد خودش سخن گفته است و ما نیز بر اساس اجتهاد خودمان به شكل دیگرى نماز مىخوانیم. ولى با وجود این مقامى كه خداوند به رسول خود عنایت كرده و بیانات و روایاتى كه از سوى پیامبر اكرم و اهلبیت(ع) به ما رسیده، در عین حال علما و صاحبنظران در زمینه معارف، اخلاق و احكام فردى و اجتماعى با یكدیگر اختلاف دارند. حال اگر آیات قرآن به وسیلهی مفسران معصوم، تفسیر و تبیین نمىشد چه اتفاقى رخ مىداد! شاید دو نفر یافت نمىشدند كه در برداشت از قرآن با هم همفكر و همسلیقه باشند!
چنانكه متذكر شدیم اهلبیت عصمت و طهارت(ع) نیز از این مقام متعالى، یعنى مقام تفسیر قرآن و بیان تفصیلى احكام و معارف الهى، برخوردار بودهاند و ادلّه فراوانى براى اثبات این مقام براى آن حضراتْ وجود دارد كه در جاى خود مطرح شده است و تنها و به عنوان نمونه به روایتى كه از رسول خدا(ص) در شأن اهلبیت(ع) وارد شده است و به وضوح دلالت بر مدعاى ما دارد اشاره مىكنیم:
رسول خدا(ص) فرمودهاند: إِنّى تارِكٌ فِیكُمُ الثَقَلَیْنِ كِتابَ اللهِ وَ عِتْرَتِى أَهْلَ بَیْتِى وَ إنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقا حَتّى یَرِدا عَلَىَّ الْحَوْضَ؛[4] من دو میراث گرانبها، یعنى كتاب خدا و عترت و اهل بیتم را در بین شما باقى مىگذارم و آن دو هیچگاه از هم جدا نمىگردند تا بر حوض كوثر بر من وارد گردند.
تأکید بر عدم جدایى بین اهلبیت(ع) و قرآن حاكى از هماهنگى كامل بین بیانات اهلبیت و قرآن است و اگر بین سخنان اهلبیت و قرآن اختلاف وجود مىداشت، افتراق و جدایى ضرورى بود و در این صورت با فرموده پیامبر ـ كه هرگز قرآن و عترت از هم جدا نمىشوند ـ منافات مىداشت. عدم افتراق در صورتى است كه هیچ اختلافى بین قرآن و بیانات اهلبیت(ع) وجود نداشته باشد؛ چه اینكه بین سنت پیامبر(ص) و قرآن نیز افتراق وجود ندارد.
خودآزمایی
1- بهترین كارهای شب قدر در درجه اول کدام است؟
2- مرحوم شیخ صدوق(رضوان اللّه علیه) شایستهترین اعمال در شب قدر را کدام عمل میداند؟
3- مقام تفسیر قرآن و وحى و بیان معارف و احكام بر عهده چه کسانی است؟
پینوشتها
[1]. قدر، ۳.
[2]. صدوق، امالى؛ ترجمه: آیتاللّه كمرهاى، ص 649.
[3]. نحل، ۴۴.
[4]. بحارالانوار، ج 2، باب 14، روایت 59، ص 100.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی