جلسه اوّل: جستاری در مقامها و وظایف پیامبر و امامان معصوم(ع) | ۲
2. مقام ولایت و حاكمیت
یكى از مقامهایى كه رسول خدا(ص) از آن برخوردار بودند، مقام ولایت و حاكمیت بر مردم است. این مقام ملازم با مقام نبوت و رسالت نیست و ممكن است پیامبرى مقام نبوت داشته باشد، اما برخوردار از مقام ولایت بر امت نباشد و اطاعت او تنها منحصر به پیامهایى باشد كه از سوى خداوند مىآورد، كه این اطاعت در واقع اطاعت امر و وحى خداست؛ نه اطاعت از رسول خدا. اطاعت از رسول خدا وقتى محقق مىشود كه مردم از فرامین و دستوراتى كه شخص پیامبر صادر مىكند، اطاعت كنند و صدور چنین فرمانهایى از سوى پیامبر خدا و وجوب اطاعت مردم از این فرامین، متوقف بر آن است كه خداوند مقام ولایت و حاكمیت را به پیامبر خود عنایت كرده باشد. در این باره خداوند، در قرآن، مىفرماید: إِنَّما وَلِیُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ. وَ مَنْ یَتَوَلَّ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَالَّذِینَ ءَامَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمُ الْغالِبُونَ؛[1] ولى شما تنها خدا و پیامبر اوست و كسانى كه ایمان آوردهاند. همان كسانى كه نماز برپا مىدارند و در حال ركوع زكات مىدهند. و هركسى خدا و پیامبر او و كسانى را كه ایمان آوردهاند ولىّ خود بداند [پیروز است، چرا كه] حزب خدا همان پیروزمندانند.
در روایات فراوانى آمده است كه این آیه در شأن على(ع) نازل شده است و منظور از «الذین ءامنوا» در جمله: «وَ الذین ءَامنوا الَّذین یقیمون الصّلوة...» آن حضرت مىباشد. از جمله آنها، روایتى است كه مرحوم علامه طباطبایى، رضوان الله علیه، از تفسیر عیاشى و از امام حسن مجتبى(ع) نقل مىكند كه حضرت فرمود: از عمار یاسر شنیدم كه مىگفت:
«نیازمندى نزد على بن ابى طالب(ع) كه در حال انجام ركوع نماز بودند ایستاد و درخواست كمك كرد؛ آن حضرت انگشترى از دست خود خارج كردند و به آن نیازمند بخشیدند. پس از آن، رسول خدا(ص) وارد مسجد شده از قضیه مطلع گشت و در همین هنگام آیه «إِنَّمَا وَلِیُّكُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ...» بر آن حضرت نازل شد و ایشان آن آیه را براى ما خواندند.»[2]
در آیه بعد، همسنخ و همراستا بودن ولایت خدا، پیامبر، و ائمه معصومین(ع) بیان شده؛ چون در این آیه كسانى كه ولایت خداوند و پیامبر و ائمه معصومین را پذیرفتهاند، در شمار «حزب الله» جاى گرفتهاند؛ به تعبیر دیگر آنها تحت ولایت الهى قرار گرفتهاند. در هر صورت، ولایت در دو آیه فوق ولایت امر و ولایت بر تصرف و ولایت بر امر و نهى و حاكمیت است كه خداوند این ولایت را به پیامبر خود و همچنین جانشینان معصوم ایشان عنایت فرموده و مردم را ملزم به اطاعت آنها ساخته است.
در جاى دیگر خداوند مىفرماید: یا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ...؛[3] اى كسانى كه ایمان آوردهاید، خدا را اطاعت كنید و اولیاى امر خود را [نیز] اطاعت كنید.» این آیه نیز نظیر آیه قبل، ناظر به مقام ولایت بر تصرف و ولایت بر امر و نهى و ولایت بر حاكمیت و لزوم تبعیت و اطاعت مردم از كسانى است كه داراى این ولایت هستند.
در روایات فراوانى وارد شده كه منظور از «اولىالامر» در آیه مذكور دوازده امام معصوم(ع) مىباشند؛ از جمله در روایتى جابر بن عبدالله انصارى، صحابى بزرگوار رسول خدا(ص) نقل مىكند:
«وقتى آیه: «یا ایّها الّذین ءَامنوا...» از سوى خداوند متعال بر حضرت محمد(ص) نازل شد، من گفتم: اى رسول خدا، ما خداوند و رسولش را مىشناسیم، اما اولىالامر كه خداوند اطاعت از آنها را قرین اطاعت از شما قرار داده است كیانند؟ حضرت فرمود: هُمْ خُلَفائِى یا جَابِرُ، وَ أَئِمَّةُ الْمُسْلِمِینَ مِنْ بَعْدِى؛[4] اى جابر، آنان جانشینان من و امامان معصوم براى مسلمانان پس از من هستند.
ممكن است كسى ادعا كند كه اطاعت از رسول در آیات فوق، لازمه مقام نبوت و به معناى اطاعت از رسول خدا در امر ابلاغ وحى است و این اطاعت چیزى فراتر از پذیرش و اطاعت از پیام وحى كه توسط رسول خدا به ما ابلاغ مىشود، نیست. پاسخ این است كه در این صورت، همان امر به اطاعت خدواند كفایت مىكرد و اطاعت از خداوند چیزى فراتر از اطاعت از قوانین و دستوراتى كه از ناحیه خداوند و توسط فرستاده خداوند ارائه مىگردد نیست و لازم نبود در كنار امر به اطاعت خداوند، جمله «اطیعوا الرّسول» ذكر گردد، چون در این صورت، پیامبر به جز ابلاغ وحى كاركرد دیگرى ندارد، تا در كنار اطاعت از خداوند و دستورات و وحى او، اطاعت از رسول خدا نیز عینیت یابد. بواقع در این صورت مقام رسول، همان مقام تلاوت و قرائت آیات قرآن است كه در آیه دوم سوره جمعه بدان اشاره شده است. این مقام تنها وساطت در ابلاغ وحى است و كسى كه مورد اطاعت و تبعیت قرار مىگیرد، فرستنده پیام است. ذكر جمله «اطیعوا الرّسول» گویاى این است كه خداوند چیزى افزون بر پذیرش وحى را گوشزد میکند و ما را به چیزى فرا مىخواند كه از جمله «اطیعوا الله» قابل استفاده نیست و آن تبعیت و پیروى از رسول خدا در امر حاكمیت و رهبرى جامعه اسلامى و اطاعت از كسى است كه از سوى خداوند برگزیده شده تا هدایت زندگى اجتماعى و سیاسى مسلمانان را به عهده گیرد و به عنوان مركز فرماندهى، از تشتت و پارهپاره شدن جامعه اسلامى و اختلاف و مشاجره جلوگیرى كند. كسى كه با قدرت و مشروعیتى كه خداوند در اختیار او نهاده، در بنبستها و بحرانها راهحل نهایى را ارائه مىدهد و سخن او فصلالخطاب است و دیگران ملزم به تبعیت او هستند. در این صورت، مردم به بركت رهبرى و ولایت او، از زندگى اجتماعى سالم و سازنده و نعمت اتحاد و الفت و برادرى برخوردار مىمانند و كار جامعه اسلامى به درگیرى و برادركشى نمىانجامد.
براى اینكه جامعه اسلامى باقى و پایدار بماند، باید صالحترین افراد، و در درجه اول پیشوایان معصوم، ولایت و حاكمیت بر مردم را به عهده گیرند و مردم مأمور به اطاعت از آنها گردند و فرمان و دستور آنها براى همه مطاع باشد؛ در غیر این صورت امیدى به بقاى جامعه اسلامى نیست. از این جهت، پس از اطاعت از خداوند و پذیرش ولایت او، اطاعت از رسول خدا(ص) و جانشینان معصوم ایشان و پذیرش ولایت آنها بزرگترین واجب دینى است؛ چنانكه امام صادق(ع) فرمودند: بُنِىَ الْإسْلامُ عَلى خَمْسٍ عَلَى الصَّلاَةِ و الزَّكَاةِ و الصَّوْمِ و الْحَجِّ وَ الوَلاَیَةِ، وَ لَمْ یُنادِ بِشَىْءٍ كَما نُودِىَ بِالوَلاَیَةِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ وَ تَرَكُوا هذِهِ، یَعْنِى الوَلاَیَةَ؛[5] اسلام بر پنج چیز؛ یعنى نماز، زكات، روزه، حج و ولایت برپا داشته شده است و مردم به چیزى مهمتر از ولایت دعوت نشدهاند؛ اما مردم آن چهار [ركن] را گرفتند و ولایت را رها كردند.
همه مسلمانان بالاتفاق اطاعت از رسول خدا را واجب مىدانند و ولایت و حاکمیت ایشان را پذیرفتهاند و نقطه افتراق بین شیعیان و اهل سنت در این است كه شیعیان معتقدند كه پس از رحلت رسول خدا(ص) مقام ولایت بر امت به امیرالمؤمنین(ع) منتقل شد و همانطور كه مردم موظف به اطاعت از رسول خدا بودند، موظف گردیدند كه از جانشین معصوم ایشان نیز پیروى و اطاعت كنند و براساس روایت جابر بن عبداللّه انصارى از رسول خدا كه بدان اشارت رفت و سایر روایات، مصداق «اولى الامر» در قرآن، حضرت على(ع) و سایر امامان معصوم هستند. اما اهل سنت منكر این حقیقت هستند و نمىپذیرند كه در قرآن تصریح به لزوم اطاعت و پیروى از حضرت على(ع) و فرزندان ایشان شده باشد. اهمیت معرفت امامان معصوم و ضرورت پیروى و تن دادن به ولایت و خلافت آن حضرات به حدى است كه اگر كسى از این معرفت بىبهره باشد، به مرگ جاهلى از دنیا مىرود و بهرهاى از اسلام و ایمان ندارد: امام حسن عسكرى(ع) فرمودند: مَنْ ماتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِیتَةً جاهِلِیَّةً؛[6] هركس كه بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلى از دنیا رفته است.
شكى نیست كه معرفت امام در روایت فوق، به این نیست كه انسان اسم امام و پدر و مادر ایشان را بشناسد؛ بلكه منظور این است كه مسلمان آن امام(ع) را به عنوان ولىّ امر و كسى كه اطاعتش واجب است بشناسد و اگر انسان از این معرفت بىبهره بود و ندانست كه از چه كسى باید اطاعت كند، گمراه، و در بازىهاى سیاسى هضم مىگردد. و در كل، جامعه اسلامى اگر به مقام ولایت امر و حاكمیت معصوم و كسانى كه از مجارى حاكمیت آنها رهبرى جامعه را به عهده مىگیرند، شناخت و معرفت نداشته باشد، متلاشى مىگردد.
خودآزمایی
1- ولایت در آیات 55 و 56 سوره مائده، چگونه و از چه نوع ولایتی است؟
2- منظور از «الذین ءامنوا» در جمله «وَ الذین ءَامنوا الَّذین یقیمون الصّلوة...» چه کسی است؟
3- اگر كسى ادعا كند كه اطاعت از رسول در آیات 55و56 سوره مائده، لازمه مقام نبوت و به معناى اطاعت از رسول خدا در امر ابلاغ وحى است و این اطاعت چیزى فراتر از پذیرش و اطاعت از پیام وحى كه توسط رسول خدا به ما ابلاغ مىشود، نیست. پاسخ چیست؟
پینوشتها:
[1]. مائده، ۵۵ و ۵۶.
[2]. علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج ۶، ص ۱۸.
[3]. نساء، ۵۹.
[4]. علامه طباطبایى، تفسیر المیزان، ج 4، ص 409.
[5]. كافى، ج 2، ص 18.
[6]. كافى، ج 2، ص 18.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی