بخش دوازدهم؛ پاداش و کیفر| ۱
برداشتهای نادرست از مسألهی پاداش و کیفر در عالم پس از مرگ، آن را بصورت معمایى با نقاط مبهم فراوان درآورده است.
پیرامون مسألهی پاداش و کیفر در عالم پس از مرگ و رستاخیز نقاط مبهم فراوان و علامتهاى استفهام زیادى دیده مىشود که غالباً از «تفسیرهاى نادرست» در موارد اصل مسألهی پاداش و کیفر سرچشمه مىگیرد.
مثلاً بعضى، از خود مىپرسند:
گناهان ما چه زیانى به خدا مىرساند که ما را مجازات میکند؟
وانگهی ما بد مىکنیم او که بزرگ است و عالم و قادر، چرا ما را مکافات مىکند؟ پس فرق میان «ما» و «او» چیست؟ او بزرگوارى کند و گذشت نماید.
از همهی اینها گذشته ستمگرترین و گناهکارترین کفّار حداکثر یکصد سال عمر خود را غرق عصیانگرى و ویرانگرى هستند چرا میلیونها سال و بیشتر بلکه براى همیشه مجازات شوند و مخلد در عذاب گردند؟
اصولاً مجازات یا از روح انتقامجویى سرچشمه مىگیرد یا براى عبرت دیگران و یا تربیت خود خلافکاران است. و هیچ یک از این سه موضوع دربارهی کیفرهاى پس از مرگ درست نیست. اما انتقام و انتقامجویى از ساحت پاک پروردگار بدور است، زیرا انتقام (برخلاف آنچه تصور مىشود) نشانهی قدرت نیست، بلکه نشانهی ضعف و ناتوانى روح آدمى است، انتقام مرهمى بر ارواج مجروح و زخم خورده است، و یا به تعبیر صحیحتر عاملى است براى تخدیر ارواح ناراحت و ناتوان و بیمار.
بنابراین کیفرهاى الهى داراى «عنصر انتقامى» نیستند.
همچنین «عنصر تربیتى» براى خود شخص مرتکب گناه یا دیگران ندارد، چه اینکه مرکز تربیت، این جهان است، و در جهان دیگر، تربیت مطرح نیست، بنابراین مجازاتهاى عالم پس از مرگ، مانند قوانین کیفرى و جزائى این جهان هم نیست، زیرا در این گونه کیفرها و مجازاتها مسألهی تربیت کاملاً مفهوم دارد ولى نسبت به بعد از مرگ نامفهوم است.
***
تمام این سؤالات پیچیده را با توجه به یک حقیقت مىتوان پاسخ گفت و آن اینکه: سرچشمهی اصلى کیفرها و مجازاتها در عالم رستاخیز و پس از مرگ، آثار و نتایج خود گناه در روح و جسم آدمى و همچنین تجسم آنهاست.
توضیح اینکه: در آیات و روایات اسلامى تعبیرات جالب و حساب شدهاى دربارهی چگونگى ارتباط این جهان با جهان پس از مرگ دیده مىشود که مىتواند روشنگر نقاط تاریک این بحث باشد، مثلاً در آیهی 20 سورهی شورى مىخوانیم: «مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْاخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی حَرْثِهِ؛ آنها که زراعت و کشت سراى دیگر را (با اعمال نیک خود) مىطلبند کشت آنها را افزون مىکنیم».
تعبیر به کشت تعبیر جالبى است که نشان مىدهد پاداش و کیفر در آن جهان چیزى جز نتایج اعمال خود انسان نیست.
و در آیهی 15 سورهی جن مىخوانیم: «اَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً؛ اما ستمگران هیزم و آتش افروز دوزخند».
بنابراین آنها و اعمالشان هستند که در شکل آتش ظاهر مىشوند، پس آن آتش چهرهی دیگرى از اعمال خود آنهاست که دامانشان را مىگیرد.
و در آیهی 39 سورهی صافّات چنین آمده است: «وَ ما تُجْزَوْنَ اِلاّ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ پاداشى به شما داده نمىشود جز اعمالى که انجام دادهاید».
بنابراین پاداششان همان اعمالشان است که به دست آنها مىرسد! از همهی این تعبیرات به خوبى استفاده مىشود که آنچه ما در جهان پس از مرگ با آن سرو کار داریم، همان اعمال نیک و بد ماست که به صورت انرژیهاى سودمند و یا ویرانگرى در این جهان از ما صادر گردیده، و علاوه بر اینکه روح ما را تکامل داده یا جریحه دار ساخته، در پروندهی جهان هستى همچنان باقى مانده و طبق قانون تکامل پرورش یافته است.
این اعمال در آن روز از مخفیگاههاى خود خارج مىشوند و پس از تغییر شکل دادن - که از آثار عمومى انرژیهاست - در قیافههاى جدیدى بر ما ظاهر مىشوند.
این چهرههاى جدید ما را تا اعماق جان نشاط مىبخشند، و یا مىسوزانند و در هر حال با ما هستند و از ما جدا نمىشوند.
اینها همانند همه چیز دیگر این جهان، نابود نمىگردند و به فرمان خدا مانند خود ما رنگ ابدیت به خود مىگیرند، و به این ترتیب مسألهی کیفر و پاداش نه همانند مزد کارگران و مجازات بردگان است، و نه جنبهی انتقامى دارند و نه درس عبرت است براى مرتکبین آنها و یا دیگران.
بلکه نوع دیگرى است که از آن به «اثر عمل» مىتوان تعبیر نمود.
جالب توجه اینکه: در روایت معروفى تصریح شده که «اَلدُّنْیا مَزْرَعَةُ الاخِرَةِ؛ این جهان کشتگاه جهان دیگر است». با توجه به مفهوم «مزرعه» روشن مىشود آنچه در آنجا مىدرویم محصول و تکامل یافتهی همان بذرهاى اعمال نیک و بدى است که در اینجا افشاندهایم.
اگر ما چند گرم بذر خار مغیلان در راه خود بیفشانیم و پس از چند سال خود را با یک میدان وسیع خارهاى جانگداز که به حکم اجبار باید از لابه لاى آنها عبور کنیم رو به رو ببینیم، آیا چیزى جز محصول عمل خود را دریافت داشتهایم؟
همانطور که اگر چند گرم بذر گل در زمینهاى اطراف خود بپاشیم و پس از مدتى با صحرائى از گلهاى خوشبو که بوى عطر دل انگیزشان جان انسان را تازه مىکند، و زیبائى آنها چشم را نوازش و دل را آرامش مىبخشد، رو به رو شویم، با همان نتیجهی عمل خود رو به رو شدهایم.
نه در صورت اوّل کسى به ما ستم کرده و نه در صورت دوّم چیزى بى جهت و بدون حساب دریافت داشتهایم، و در هر دو صورت محصول عمل خود را بازیافتهایم ـ دقت کنید.
حال مىپرسیم اگر آن خارها و این گلها جاودانى و ابدى باشند و ما را براى همیشه در شکنجه یا لذت فرو برند آیا کسى در اینجا مقصر است؟ یا با مسألهی عدالت منافاتى دارد؟ و یا حق شکایت از این وضع را داریم؟
اگر دریافت و برداشت ما از مسئلهی پاداش و کیفر جهان پس از مرگ چنین باشد، همهی علائم استفهامها از پیرامون این مسئله برچیده خواهد شد ـ باز هم دقت کنید.
در بحث «خلود» و بحث «تجسّم اعمال» باز هم مشروحتر در این زمینه صحبت خواهیم کرد.
تجسّم اعمال
چگونه در عرصهی رستاخیز اعمال ما جان مىگیرند و هر کدام به صورتى متناسب خود مجسّم مىگردند؟
از جمله ویژگیهاى آن جهان و تفاوتهاى آشکار آن، با زندگى این جهان، مسألهی تجسّم اعمال است.
در دنیایى که ما در آن زندگى داریم اعمال و گفتار ما، حرکات زودگذرى هستند که پس از انجام یافتن ظاهراً محو و نابود مىشوند و دوام و بقایى ندارند، ممکن است یک عکاس ماهر و وقت شناس درست در لحظهی وقوع جنایتى در محل حاضر باشد و فوراً چند عکس گویا از تمام مراحل جنایت بگیرد و یا از صداها نوار بردارد و تا حدّى رنگ جاودانگى به آن ببخشد، ولى اصل گفتار و عمل هرچه بود چند لحظهاى انجام یافت و گذشت و تمام شد.
اما همین الفاظ و سخنان و اعمال نیک و بدى که در این زندگى انجام دادهایم و ظاهراً نابود و فراموش شده است و حتى در آن چند لحظهی وجود، نیز به ما وابسته بود و بدون ما وجودى نداشت، در رستاخیز به صورت موجودات مستقلى در مىآیند که احتمالاً همنشینهاى اصلى ما را تشکیل مىدهند و از ما دورى نخواهند کرد!
ظلم و ستم و بیدادگرى به شکل ابرى سیاه و ظلمانى اطراف ما را خواهد گرفت[1] اموال نامشروع یتیمان به صورت شعلههاى آتش[2] و ایمان به صورت نور و روشنائى[3] و خلاصه هر کارى به شکل متناسب خود مجسّم مىگردد.
گاهی کیفیّات عملى، تبدیل به کیفیات روحى و جسمى مىگردند، و مثلاً رباخوارانى که با عمل زشت و آلودهی خود تعادل اقتصادى جامعه را برهم زدند، به گونهی بیماران مصروعى در مىآیند که به هنگام برخاستن از زمین قادر به حفظ تعادل خود نیستند.[4]
اموالی را که ثروتمندان محتکر و بخیل روى هم انباشتند و با اینکه در اطراف آنها افراد محروم و گرسنه بودند کمترین ترحمى بر آنها نکردند، و حتى خودشان هم بهرهاى از آن اموال نبردند جز اینکه سنگینى حفظ و نگاهدارى آن را بر دوش کشیدند و مسؤولیت آنها را بر گردن گرفتند، سپس گذاردند و رفتند، این اموال به صورت طوقهاى سنگینى بر گردن آنها قرار خواهد گرفت که انجام هر گونه فعالیتى را از آنها سلب خواهد کرد![5]
در آیات مختلف قرآن، علاوه بر اشاراتى که در موارد خاص گذشته و مانند آن، راجع به تجسّم اعمال مىیابیم، در چندین مورد به صورت یک حکم کلّى نیز به این مطلب اشاره شده است از جمله:
۱ـ «وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً؛ آنها اعمال خود را در آنجا حاضر مىبینند». و در واقع هر چه مىکشند از دست اعمال خود مىکشند و لذا بلافاصله بعد از این جمله مىگوید:
«وَ لا یَظْلِمُ رَبُّکَ اَحَداً؛ و خداى تو به کسى ستم نمىکند!»[6]
۲ـ «وَ بَدالَهُمْ سَیِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ؛ اعمال سوء آنها براى آنان آشکار خواهد شد و آنچه از مجازات و کیفر الهى را به باد مسخره گرفته بودند دامان آنها را خواهد گرفت».[7]
۳ـ «یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النّاسُ اَشْتاتاً لِیُرَوْا اَعْمالَهُمْ؛ در آن روز مردم دسته دسته خارج مىشوند تا اعمالشان به آنها نشان داده شود».[8]
۴ـ «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ؛ هر کس به اندازهی سنگینى ذرهاى کار نیک انجام داده آن را خواهد دید و هر کس به قدر سنگینى ذرهاى کار بدى انجام داده او نیز آن را مشاهده خواهد کرد».[9]
این آیه مىگوید انسان نفس عمل نیک و بد را خواهد دید نه سزا و کیفر و پاداش آنها را، و همچنین آیات قبل، البته ممکن است همهی اینها را به عنوان مشاهدهی نتیجه و پاداش و کیفر عمل یا مشاهدهی نامه اعمال توجیه و تفسیر کنیم، ولى مسلماً این توجیه و تفسیرها بر خلاف ظاهر آیات است، و شاهد و قرینهاى براى آن در دست نیست.
علاوه بر این روایات زیادى که در منابع اسلامى وارد شده ما را از چنین توجیهى باز مىدارد و مىگوید که اعمال اعم از نیک و بد در آنجا چگونه مجسم مىگردند!
خودآزمایی
1- تمام سؤالات پیچیده درباره مسألهی پاداش و کیفر در عالم پس از مرگ، را با توجه به کدام حقیقت مىتوان پاسخ داد؟
2- آیهی 20 سورهی شورى «مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الْاخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فی حَرْثِهِ» بیانگر کدام موضوع میباشد؟
3- از جمله ویژگیهاى آن جهان و تفاوتهاى آشکار آن با زندگى این جهان، کدام موضوع است؟ مختصری توضیح دهید.
پینوشتها
[1]. در حدیث از پیامبر(ص) نقل شده: «اَلظُّلْمُ هُوَ الظُّلُماتُ یَوْمَ الْقِیامَةِ» (سفینه، مادهی ظلم).
[2]. «اِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ اَمْوالَ الْیَتامى ظُلْماً اِنَّما یَأْکُلُونَ فی بُطُونِهِمْ ناراً؛ آنها که اموال یتیمان را از روى ستم مىخورند آتش در دلهاى خود مىخورند (و به جرم سوزاندن دلهاى یتیمان، دلهاى آنها مىسوزد)». سورهی نساء (4) آیهی 10.
[3]. «یَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ یَسْعى نُورُهُمْ بَیْنَ اَیْدیهِمْ وَ بِاَیْمانِهِمْ؛ آن روز که مردان و زنان با ایمان را مىبینى که نور آنها در پیش رو و سمت راست آنها حرکت مىکند». سورهی حدید (57) آیهی 12.
[4]. «اَلَّذینَ یَأْکُلُونَ الرِّبا لا یَقُومُونَ اِلاّ کَما یَقُومُ الَّذی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطانُ مِنَ الْمَسِّ» سورهی بقره(2) آیهی 275.
[5]. «سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَةِ» سورهی آل عمران (3) آیهی 180.
[6]. سورهی کهف (۱۸) آیهی ۴۹.
[7]. سورهی جاثیه (۴۵) آیهی ۳۳.
[8]. سورهی زلزال (۹۹) آیهی ۶.
[9]. سورهی زلزال (۹۹) آیات ۷ و ۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی