کد مطلب: ۴۸۹۷
تعداد بازدید: ۷۸۵
تاریخ انتشار : ۱۳ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۲:۳۷
معاد و جهان پس از مرگ| ۳۶
اعمال و سخنانى که از ما سر مى‌زند به صورت انرژیهاى گوناگون در فضاى اطراف ما پراکنده مى‌شوند، و روى در و دیوار و حتى بدن ما و زمینى که بر روى آن زندگى مى‌کنیم اثر مى‌گذارند اثرى جاودانى و فناناپذیر و براى همیشه در پرونده‌ی جهان طبیعت بایگانى مى‌شوند، زیرا فنا و نابودى در اینجا مفهوم ندارد.

بخش دوازدهم؛ پاداش و کیفر| ۲


آیا تجسّم اعمال ممکن است؟


مسأله‌ی مهمى که در اینجا پیش مى‌آید این است که آیا این مسأله به راستى با موازین علمى تطبیق مى‌کند؟
پاسخ این سؤال پس از توجه به چند مقدمه‌ی کوتاه روشن خواهد شد:
۱ـ مى‌دانیم جهان ترکیبى از «ماده» و «انرژى» است و در آسمانها و زمین و هر چه بنگریم این دو را مى‌بینیم که در کنار یکدیگر در چهره‌هاى مختلف خودنمایى مى‌کند.
سابق بر این چنین تصوّر مى‌شد که در میان این دو یک مرز غیر قابل عبور کشیده شده است، ماده همیشه ماده بوده، و همیشه ماده خواهد ماند، و انرژى نیز چنین است، اما با پیشرفتهاى علوم طبیعى پى به اسرار نهانى از این دو اصل اساسى جهان خلقت برده‌ایم، و معلوم شده اینها دو خویشاوند دیرین بلکه هر کدام پدر و در عین حال فرزند دیگرى است.
دژ «اتم» که به عنوان آخرین مرز جهان ماده در برابر علم و تکنولوژى سرسختانه مقاومت مى‌کرد سرانجام فرو ریخت، و درون آن چیزى جز انرژى نیافتند و روشن شد که این «ماده مشت پر کن» چیزى جز انرژى فشرده نیست و به این گونه تبدیل ماده به انرژى یک امر انجام شده تلقى گردید.
اجسام «رادیواکتیو» که در حال عادى و طبیعى تشعشعات اتمى پخش مى‌کنند، یعنى ماده‌ی آنها در حال پوسیدن و پلاسیدن و فرو ریختن و تبدیل شدن به انرژى است ثابت کرد که براى شکافتن و شکستن مرزهاى اتم همه جا نیاز به رآکتورهاى نیرومند اتمى نیست، بلکه بسیارى از اتمهاى سنگین جهان خود به خود - اما به طور تدریجى و آهسته - در حال شکسته شدن هستند. این یک طرف مسأله بود.
آیا همانطور که اتمها مى‌شکنند و تبدیل به انرژى مى‌شوند، ممکن است انرژیها نیز تبدیل به ماده شوند.
همانطور که مثلاً در رفتن «مهار یک فنر» موجب باز شدن آن مى‌شود و با یک فشار شدید بار دیگر مى‌توان آن فنر را جمع کرد و به مهار کشید، آیا در جهان انرژیها نیز این اصل حکومت مى‌کند و مى‌توان آن را فشرد و تبدیل به ماده کرد.
البته ـ تا آنجا که مى‌دانیم - علم و دانش امروز نتوانسته چنین کارى کند ولى هیچ دلیل بر نفى آن نیز در دست نیست، هنگامى که قبول کردیم اینها دو خویشاوند نزدیک، بلکه دو چهره‌ی مختلف از یک حقیقت هستند، تبدیل هر کدام به دیگرى کاملاً قابل درک است، و به این ترتیب مانعى بر سر راه تبدیل «انرژى» به «ماده» به چشم نمى‌خورد.
۲ـ اعمال ما اشکال مختلفى از انرژى هستند، سخنان ما انرژى صوتى است که با انرژیهاى مکانیکى زبان و لب آمیخته مى‌شود و از انرژیهاى خاص مغزى مدد مى‌گیرد.
حرکات و افعال و کارهاى ما اعم ازخوب و بد، ظلم و عدالت، احسان و بخل، عبادت و نیایش شکلهاى دیگرى از انرژى مکانیکى یا آمیخته‌اى از انرژى مکانیکى و صوتى هستند.
در اینجا اشتباه بزرگى وجود دارد که باید از آن پرهیز کرد و آن اینکه غالباً تصوّر مى‌کنند که مواد غذایى در درون بدن ما تبدیل به انرژیها و حرکات و اعمال مختلف ما مى‌گردد، در حالى که این اشتباه است، هرگز مواد غذایى تبدیل به انرژى نمى‌شوند، (تبدیل ماده به انرژى مخصوص شکستن اتم یا تشعشعات اتمى در اجسام رادیواکتیو است).
پس اینکه مى‌گویند غذا سوخت و سوز بدن است و در موتور بدن تبدیل به نیرو مى‌شود چیست؟
پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست زیرا در بدن ما مانند هر موتور دیگر یک نوع انرژى تبدیل به نوع دیگرى از انرژى مى‌شود، نه اینکه ماده تبدیل به انرژى گردد ـ دقت کنید.
***
توضیح اینکه: هر «تجزیه» یا «ترکیب» شیمیائى، معمولاً یک انرژى مى‌گیرد یا یک انرژى آزادى مى‌کند، مثلاً هنگامى که هیزم را آتش مى‌زنیم کربن موجود در آن با اکسیژن هوا ترکیب مى‌گردد و انرژى حرارتى را که در دل خود به هنگام انجام عمل کربن‌گیرى طى سالیان دراز در خود ذخیره کرده بود آزاد مى‌کند، بدون اینکه چیزى از کربن درخت یا اکسیژن هوا تبدیل به انرژى شده باشد.
حال ما مى‌توانیم این انرژى حرارتى را زیر یک دیگ آب قرار دهیم و آن را تبدیل به بخار کرده چرخهایى را بوسیله‌ی آن نیروى بخار به حرکت درآوریم، در اینجا انرژى حرارتى تبدیل به انرژى مکانیکى و حرکتى شده است.
و نیز مى‌توانیم آن بخارها را به فشار از لوله‌اى عبور داده و صداى عظیمى ایجاد کنیم، یعنى انرژى حرارتى تبدیل به انرژى صوتى شود و همچنین... .
در تمام این احوال چیزى از مواد کاسته نشده، بلکه انرژى ذخیره شده در درون مواد تغییر شکل داده است.
همین موضوع در مورد مواد غذایى در بدن ما صادق است، زیرا مواد غذایى در بدن ما با اکسیژن ترکیب شده مى‌سوزند و از ترکیب آنها انرژى حرارتى آزاد مى‌گردد و این انرژى تغییر شکل داده تبدیل به حرکت و صوت و مانند آنها مى‌شود.
***
از اصل مطلب دور نشویم، اعمال و سخنانى که از ما سر مى‌زند به صورت انرژیهاى گوناگون در فضاى اطراف ما پراکنده مى‌شوند، و روى در و دیوار و حتى بدن ما و زمینى که بر روى آن زندگى مى‌کنیم اثر مى‌گذارند اثرى جاودانى و فناناپذیر و براى همیشه در پرونده‌ی جهان طبیعت بایگانى مى‌شوند، زیرا فنا و نابودى - چنانکه قبلاً هم گفته‌ایم - در اینجا مفهوم ندارد. بلکه دائماً تغییر شکل مطرح است.
و سرانجام روزى فرا مى‌رسد که این انرژیهاى ظاهراً خاموش و فراموش شده، جمع آورى مى‌گردند، از نو جان مى‌گیرند و آشکار مى‌شوند و نشان مى‌دهند که نابود نشده‌اند!
جایی که مى‌شنویم دستگاههایى اختراع شده یا در دست تکمیل است که مى‌تواند از سارقانى که به محلى دستبرد زده و فرار کرده‌اند (یعنى از جالى خالى آنها!) عکسبردراى کند زیرا اشعه‌ی مادون قرمز که بصورت حرارت بدن از آنها در محل باقیمانده قابل عکسبردارى است و یا مى‌شنویم دانشمندان توانسته‌اند از برگرداندن امواج موجود روى بدنه کوزه‌هایى که از دو هزار سال پیش از کارگران مصرى به یادگار مانده، صداى آنها را از نو زنده کنند و قابل شنیدن سازند، براى ما کاملاً ممکن خواهد بود که بپذیریم فرا رسیدن چنان روزى نسبت به تمام اعمال و گفتار ما امکان خواهد داشت.
و از آنجا که طبق مقدمه‌ی اول امکان تبدیل انرژى را به ماده پذیرفتیم، مسأله‌ی تجسم اعمال و تبدیل آنها به موجودات مادى حل مى‌شود.
بنابراین مسأله‌ی تجسم اعمال، از نظر علمى قابل قبول است و خود این موضوع نشان مى‌دهد که زندگى سراى دیگر با زندگى این جهان چقدر تفاوت دارد.
فکر کنید اگر این تجسم در جهان امروز صورت مى‌گرفت و مثلاً یک دشنام و حرف ناسزا تبدیل به موجود مزاحم و آزاردهنده در کنار ما مى‌شد، و یا همانند یک لجن سیاه بر روى صورت ما مى‌نشست و یا سیلى به صورت بى‌گناه و غصب حق دیگران نیز تبدیل به موجوداتى ناهنجار و تنفرآمیزى مى‌شدند زندگى ما چه صورتى به خود مى‌گرفت!
خواهید گفت: چه خوب بود چنین مى‌شد تا مردم از ترس آنها هم که باشد راه خطا نپویند بلکه با سرعت به نیکیها روى آروند ـ دقت کنید.
ولی نباید از نظر دور داشت که در آن صورت هیچ نوع تکامل در روح و جان ما صورت نمى‌گرفت، بلکه یک نوع جبر عملى براى افراد پیدا مى‌شد، یعنى مردم همانند کسى بودند که به زور سرنیزه به یک مؤسسه‌ی خیریه کمک کند که هیچ گونه تکامل اخلاقى و معنوى از کار خود نمى‌برد، لذا تنها به فرمانهاى عقل و خرد و تعلیمات عالى انبیاء و پیامبران در این زمینه اکتفا شده است.
اما به هر حال ایمان به اصل تجسّم اعمال اثر فوق‌العاده‌اى از نظر مسائل تربیتى در انسان مى‌گذارد و او را به نیکیها علاقه‌مند و در برابر زشتیها سختگیر و محتاط، و در امورى که نیاز به فداکارى دارد، دست و دل باز مى‌کند ـ باز هم دقت فرمائید.


خودآزمایی


1- رابطه بین «ماده» و «انرژى» چگونه است؟ توضیح دهید.
2- ایمان به اصل تجسّم اعمال چه تأثیراتی دارد؟
3- توضیح دهید که آیا مسأله‌ی تجسم اعمال، از نظر علمى قابل قبول است؟
 
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: