آیهی صلوات
اعوذ بالله من الشّیطان الرجیم
إِنَّ اللهَ وَ مَلائِكَتَهُ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً؛[1]
«خداوند و فرشتگان پیوسته بر پیامبر صلوات میفرستند؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید بر او صلوات و سلامی شایسته بفرستید، به گونهای که تسلیم امر او باشید».
صلوات، افاضهی رحمت الهی
بیان آیه در چند نکته:
۱ـ یصَلُّونَ عَلَى النَّبِی؛
«بر پیامبر صلوات میفرستند».
این جمله با فعل مضارع آمده که از نظر ادبیات عرب، دلالت بر استمرار میکند؛ یعنی همیشه از جانب خدا و فرشتگان خدا بر پیغمبر اکرم(ص) صلوات و درود فرستاده میشود، آنگاه به مؤمنان دستور میدهد که آنان نیز بر آن حضرت صلوات و درود بفرستند. بنابراین وقتی ما میگوییم: (اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد) در واقع پیروی از همین آیهی کریمه و اطاعت از فرمان خداوند مینماییم.
۲ـ صلوات خدا بر رسول اکرم(ص)، افاضهی رحمت است و صلوات فرشتگان و مؤمنان، دعا و طلب رحمت از خدا برای آن حضرت است؛ زیرا کلمهی «صلوات» در لغت عرب، جمع «صلوة» به معنای دعا و رحمت و در اصطلاح متشرّعه به معنی نماز است.
امّا ذکر شریف، معروف صلوات: (اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد) در میان مسلمانان فارسی زبان ـ به اصطلاح اهل ادب ـ مجاز مشهور یا عَلَم بِالغَلَبه شده است.
بنابراین معنای آیه چنین میشود:
خدا همیشه رحمات و برکات خود را بر رسول اکرم(ص) نازل میکند و فرشتگان و مؤمنان نیز از خدا میخواهند که زحمات بیپایان خود را شامل حال آنحضرت بفرماید؛ چون پیامبر اکرم(ص) نیز در هر مرتبهی از کمال که باشد باز نیازمند به خداست. اگرچه وجود اقدس او نسبت به تمام عالم غنیّ است امّا نسبت به خدا فقیر است! این گفتار قاطع و جامع خداوند متعال است که:
یا أَیهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَى اللهِ...؛[2]
«ای مردم! همهی شما به خدا نیازمندید...».
حضرت رسول اعظم نیز که سرسلسلهی آدمیان است، طبعاً داخل در جرگهی فقیران است! «...وَ اللهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ»[3] تنها غنیّ حمید در جهان هستی ذات اقدس الله است و بس و معنای «صَمَد» هم که از صفات مختصّهی خداست همین گونه است. صمد، آن موجودی است که غنیّ بالذّات است؛ یعنی هیچ نیازی به خارج از خود ندارد.
اللهُ الصَّمَدُ؛
«خدا بینیاز است».
یعنی تنها موجودی که در جهان هستی صَمَد است و نیاز به غیر خود ندارد خداوند است. از او که بگذریم همهی موجودات در عالم هستی، فقیرند و در رأس کاینات نیز وجود مقدّس رسولالله(ص) قرار گرفته است و لذا او سرسلسلهی نیازمندان است و همه با هم دست نیاز به سوی آن غنیّ مطلق دراز کردهاند که اگر از جانب او فیضِ هستی نرسد در عالم، موجودی نخواهد بود.
پس پیوسته از جانب خداوند فیّاض، رحمت و برکت به وجود اقدس رسولالله(ص) افاضه میشود. هم از جانب آن حضرت استفاضه و درخواست فیض، همیشگی است و هم از جانب خدا افاضه و اعطای فیض، دائمی است. لذا خداوند منّان خطاب به رسول مکرّمش(ص) میفرماید:
...قُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً؛[4]
«...بگو خدایا بر علمم بیفزا».
یعنی هیچگاه حالت فقر و نیاز تو نسبت به من به پایان نمیرسد و هیچگاه هم مواهب و عطایای من نسبت به تو پایانپذیر نمیباشد. استفاضه از عبد و افاضه از ربّ پیوستگی و همیشگی است. البتّه انسان موجود ازلی نیست بلکه مسبوق به عدم است. یعنی ابتدا نبوده و بعد به وجود آمده است، امّا وقتی انسان موجود شد دیگر ابدی میشود و از بین نمیرود.
تنها موجودی که ازلی و ابدی است ذات اقدس حقّ است. ازلی است، یعنی مسبوق به عدم نیست، به گونهای نیست که ابتدا نبوده و سپس پدید آمده باشد. بلکه همیشه بوده و هست و همیشه خواهد بود و هستی عین ذات اوست؛ ولی غیر او هر چه که هست مسبوق به عدم است. همهی موجودات نبودهاند و بهوجود آمدهاند امّا وقتی که موجود شدند دیگر از بین نمیروند و همیشه خواهند بود. لذا انسان ابدیّت و خلود دارد. از این عالم هم که برود در عالم پس از مرگ، ابدی و جاودانه است؛ بعضی جاوید در بهشتند و بعضی جاوید در جهنّمند.
۳ـ معلوم شد که صلوات خدا افاضهی رحمت است؛ امّا صلوات فرشتگان طلب رحمت است. به ما هم دستور دادهاند شما نیز بر پیامبر صلوات و سلام داشته باشید. صلوات ما هم طلب رحمت است. ما میگوییم:
(اَللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد)؛
«خدایا از تو میخواهیم که صلوات و رحمات و برکات بیپایان خود را پیوسته بر روح مطهّر و مقدّس رسول اکرم و آل اطهارش نازل فرمایی».
...صَلُّوا عَلَیهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً؛
«بر او صلوات و سلامی شایسته بفرستید، بهگونهای که تسلیم امر او باشید».
یعنی شما علاوه بر صلوات بر رسول، سلام هم داشته باشید؛ آن هم سلام مطلق و همهجانبه.
در روایتی نقل شده است که از امام صادق(ع) سؤال کردند معنای صلوات را فهمیدیم، منظور از سلام چیست؟! فرمود:
هُوَ التَّسْلیمُ لَهُ فِی الْاُمُورِ؛
«شما باید در همهی شؤون زندگی تسلیم فرمان پیغمبر باشید».[5]
حالا که ما میگوییم: السّلام علیکم به همین منظور است. یعنی علاوه بر عرض احترام و ادب و درود، اظهار اسلام و تسلیم نیز میکنیم و میگوییم ما در مقابل شما، تسلیم هستیم و به آنچه شما فرمان بدهید ما فرمان میبریم. حقیقت سلام نیز همین است. همانطور که در قرآن آمده:
فَلا وَ رَبِّكَ لا یؤْمِنُونَ حَتَّی یحَكِّمُوكَ فِیما شَجَرَ بَینَهُمْ ثُمَّ لا یجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیتَ وَ یسَلِّمُوا تَسْلِیماً؛[6]
«نه، به پروردگارت سوگند، اینان مؤمن نخواهند شد مگر اینکه در مشاجراتشان تو را داور و حَکَم قرار دهند، وقتی هم که تو داوری کردی و حکم صادر نمودی؛ کوچکترین ناراحتی از قضاوت و حکم تو نداشته باشند و احساس هیچگونه دلتنگی و نارضایی در باطن جان نیز ننمایند و تسلیم محض باشند».
چون ممکن است انسان بعد از صدور حکم حاکم، به زبان چیزی نگوید و در عمل هم تسلیم باشد امّا قلباً تسلیم نبوده و ناراضی باشد و لذا قرآن میفرماید: در مقابل حکم رسول خدا، شما نه تنها باید در زبان و عمل مخالفت نکنید؛ بلکه قلباً نیز باید ناراضی باشید. اگر اینطور شدید؛ شما مؤمنید و ایمانتان به حدّ کمال رسیده است.
مطلب شایان توجّه اینکه صلوات ما در رفعت درجات پیامبر اکرم مؤثّر است! چنان که در تشهّد نماز پس از صلوات طبق دستور مستحبّی میگوییم:
وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ؛
خدایا شفاعت او را [پیامبر] بپذیر و بر درجات معنوی او بیفزای».
یعنی از خدا میخواهیم که درجهی قرب پیامبر را بالا ببرد و اگر این خواسته و دعای ما در رفعت درجهی آن حضرت مؤثّر نباشد؛ دستور صلوات فرستادن و دعا کردن برای رفعت درجهی پیامبر اکرم(ص) بیهوده و بینتیجه خواهد بود. پس از اینکه به ما دستور دادهاند برای پیامبر دعا کنیم و صلوات و درود بفرستیم؛ معلوم میشود این دعاها و صلوات و درودهای ما، در بالا رفتن مقام قرب آن حضرت اثر دارد.
چرا صلوات ناقص؟
از رسول اکرم(ص) سؤال میکنند: ما سلام بر شما را فهمیدیم، صلوات بر شما چگونه است و ما چطور صلوات بگوییم؟ فرمود: اینطور که من میگویم بگویید:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ کَما صَلَّیْتَ عَلَی اِبراهیمَ اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ؛[7]
«خدایا! بر محمد و آل محمد درود بفرست؛ همچنان که بر ابراهیم و آل ابراهیم درود فرستادی. به تحقیق که تو شایستهی ستایش و بزرگواری».
شما در صلوات باید کلمهی آل را اضافه کنید که اگر «آل» نباشد صلوات ناقص است. نکتهی جالب این است که اینگونه روایات را تنها شیعه نقل نمیکند بلکه در منابع روایی اهل سنّت نیز هست؛ حتّی همین روایت را که ذیلاً ذکر میشود، ابنحجر مکّی که از راویان متعصّب سنّی است در کتاب «اَلصَّواعِقُ الْمُحْرِقَه» نقل میکند[8] که رسول اکرم(ص) فرمود:
لا تُصَلُّوا عَلَی الصّلاةَ الْبَتْراء؛
«بر من صلوات ناقص نفرستید».
اَبْتَروبَتْراء یعنی بیدنباله و ناقص. بَتْراء، مونث و اَبتَر، مذکّر است. از پیامبر اکرم(ص) سؤال کردند:
وَ مَا الصّلاةُ الْبَتْراءُ یا رَسُولَ اللهِ؛
«منظور از صلوات ناقص چیست»؟
فرمود: اینکه بگویید: (اَلّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّد) یعنی «آل» را در صلوات نیاورید؛ اگر «آل» را نیاورید، صلوات شما ناقص است. بلکه بگویید:
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ؛
و عجیب اینکه ابنحجر در همان حال که این حدیث را نقل میکند از روی شدّت تعصّب میگوید: (قالَ النَّبِی، صَلّی اللهُ عَلَیْهِ وَ سلَّمَ) و «آل» را نمیآورد؛ یعنی عملاً با دستور پیامبر اکرم(ص) مخالفت میکند.
صحیحِ مسلم نیز از کتابهای معتبر اهل تسنّن است. صاحب آن کتاب نیز دو حدیث در این زمینه نقل میکند؛ امّا باز در عنوان باب میگوید:
بابُ الصَّلوةِ عَلَى النَّبِی صَلّی اللهُ عَلَیْهِ وَ سلَّمَ؛
و آل را نمیآورد. نقل شده که از بعضی بزرگان اهل سنّت پرسیدهاند: شما که این احادیث را نقل میکنید، پس چرا در صلواتتان «آل» را نمیگویید و نمینویسید؟!
در پاسخ گفته است: میدانیم که این احادیث از پیغمبر است و باید در صلوات «آل» هم گفته شود: امّا چون این اشعار شیعه شده است، ما نمیخواهیم از شعارهای شیعه تبعیّت کنیم!
یعنی خودشان میپذیرند که آوردن آل در صلوات، به دستور پیامبر اکرم(ص) است و شیعه هم طبق گفتهی پیغمبر اکرم(ص) عمل میکند، امّا چون شیعه (رافضیها) شعارشون این است ما نمیخواهیم از شعار آنها تبعیّت کنیم! این همان تعصّب کور و جاهلانه است.
باز در کتب حدیثی اهل تسنّن آمده است که رسول اکرم(ص) فرمودند: «انگشتر را در دست راست داشته باشید نه در دست چپ». امّا خود همانها، انگشتر را در دست چپ میکنند و میگویند: چون این شعار شیعه شده که انگشتر را در دست راست میکنند، ما نمیخواهیم از آنها تبعیّت کنیم و حال آنکه میدانیم شیعه طبق دستور پیغمبر اکرم(ص) عمل میکند. آیا این تعصّبِ کورِ مُبغِضانه نیست؟! به هر حال در منابع روایی هر دو فرقه از شیعه و سنّی آمده است که باید در صلوات، «آل» هم ذکر بشود و اگر نشود، آن صلوات، صلوات «بتراء» است و ناقص است و مقبول عندالله و عندالرّسول نمیباشد.
خودآزمایی
1- وقتی ما میگوییم: (اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد) در واقع پیروی از کدام آیهی کریمه مینماییم؟
2- چرا صلوات خدا بر رسول اکرم(ص)، افاضهی رحمت است و صلوات فرشتگان و مؤمنان، دعا و طلب رحمت از خدا برای آن حضرت است؟
3- منظور از سلام چیست؟
پینوشتها
[1]ـ سورهی احزاب، آیهی ۵۶.
[2]ـ سورهی فاطر، آیهی ۱۵.
[3]ـ همان.
[4]ـ سورهی طه، آیهی ۱۱۴.
[5]ـ تفسیر مجمعالبیان، ذیل آیهی مورد بحث.
[6]ـ سورهی نساء، آیهی ۶۵.
[7]ـ عیون اخبارالرّضا(ع)، جلد۲، صفحهی ۲۱۳.
[8]ـ صفحهی ۱۴۶، توجّه: روایت لا تُصلّوا عَلَیَّ... در ینابیعالمودّة، جلد ۱، صفحهی ۳۷ نیز آمده است.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی