کد مطلب: ۵۱۸۹
تعداد بازدید: ۱۳۲۰
تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۴۰۰ - ۱۶:۱۲
توسل | ۳
ابن حنیف گفت: بخدا قسم من نزد عثمان درباره‌ی تو سخنی نگفته و شفاعتی ننموده‌ام، ولی رمز کار این است که من روزی در حضور رسول خدا(ص) بودم، مرد نابینائی وارد شد و از زوال نور چشم خویش شکایت نمود.

بخش اوّل: توسّل | ۳


 
3ـ مردی بیابان‌نشین بحضور رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم آمده و با انشاد چند شعر، آن حضرت را «وسیله‌ی» استسقاء و طلب باران از خدا قرار داد و ضمن اشعارش گفت:
اَتَیْناکَ وَ الْعَذْراءُ یَدْمَی لَبانُها
 وَ قَدْ شُغِلَتْ اُمُّ الصَّبِیّ عَنِ الطّفْلِ
تا به این بیت رسید:
وَ لَیْسَ لَنا اِلاّ اِلَیْکَ فِرارُنا
 وَ اَیْنَ فِرارُ الْخَلْقِ اِلاّ اِلَی الرُّسُلِ[1]
یعنی: «بسوی تو آمده‌ایم در حالیکه دختر باکره (از سوز عطش) پستانش خون میریزد و مادر از کودک خود غافل شده است.
و ما، جز فرار بسوی تو راهی نداریم؛ (آری) جز سوی پیامبران خدا به کجا ممکن است که آفریدگان روی آورند».
و این سخن، چنانکه پیداست صریح در توسّل به رسول الله است و روشنگر اعتقاد به لزوم توجّه و عرض نیاز به آن حضرت و سایر انبیاء و رسل در گرفتاری‌ها و شدائد زندگی می‌باشد.
و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم نیز نه تنها آن مرد اعرابی را بخاطر این گفتار، رَدع و زَجری نفرموده است، بلکه چنانکه در ذیل همان روایت دیده می‌شود، پس از استماع آن ابیات، از جا برخاست در حالتیکه از شدّت اندوه و تأثّر، رداء خود را بزمین می‌کشید بالای منبر رفت و پس از خطبه، درباره‌ی آنان دعا کرد و همچنین به دعا و تقاضای خود از خدا ادامه داد تا هوا بارانی شد و باران فراوان نازل گردید.[2]
و همچنین «بخاری» در «صحیح» خود، در ذیل همان نقل آورده است:
«همینکه آسمان بر اثر دعای رسول خدا(ص) ابری شد و باران شروع به باریدن نمود آنحضرت فرمود: «لَوْ کانَ اَبُوطالِبٍ حَیّاً لَقَرَّتْ عَیْناهُ؛ مَنْ یُنْشِدُنا قَوْلَهُ؟»؛ یعنی:
«اگر ابوطالب الآن زنده بود (از دیدن نزول باران به دعای من) دیدگانش روشن میشد؛ آیا کسی است که گفتار او را برای ما بازگو کند؟» علّی(ع) عرضه داشت یا رسول الله شاید مقصود شما این گفتار وی باشد:
وَ اَبْیضِ یسْتَسْقَى الْغَمامَ بِوَجْهِهِ
 ثِمالِ الْیتامى عِصْمَةٍ لِلْاَرامِلِ[3]
یعنی: «و بسا مرد سپیدرو و نورانی که به برکت روی وی از ابر طلب باران کرده می‌شود؛ دارای این صفت است که پناه و فریادرس یتیمان و نگهدارنده و سرپرست ضعیفان و بیوه‌زنان است».
پیامبر اکرم(ص) از شنیدن این بیت اظهار شادمانی فرمود و آثار رضا و خوشنودی در چهره‌ی مبارکش نمایان گردید».[4]
و واضح است که طلب باران نمودن به آبروی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم یکی از مصادیق بسیار روشن «توسّل» و رو آوردن به آنحضرت است در مواقع شدّت و سختیها که مورد پسند حضرتش بوده و مرضیّ خدای حکیم است؛ هر چند ابن تیمیّه و ابن عبدالوهّاب و اذنابشان نپسندند و آن را شرک! و کفر! بنامند.
۴ـ قصّه‌ی استسقای «عمر» به «عبّاس» عموی پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم در کتب اهل تسنّن آمده است چنانکه «سمهودی» نقل میکند؛ که هرگاه خشکسالی و قحطی پیش میآمد، عمر از طریق توسّل به عبّاس بن عبدالمطّلب به استسقا می‌پرداخت و میگفت:
اَللّهُمَّ اِنّا کُنّا اِذَا قَحَطْنا تَوَسَّلْنا اِلَیکَ بِنَبِینا(ص) فَتَسْقینا وَ اِنّا نَتَوَسَّلُ اِلَیکَ بِعَمّ نَبِینا(ص) فَاسقِنا.
یعنی: «بار خدایا ما، در گذشته چنین بودیم که به هنگام قحطی زدگی، متوسّل به پیغمبران میشدیم و تو ما را سیراب مینمودی؛ اکنون متوسّل به عموی پیغمبران میشویم و از راه توسّل به وی از تو باران می‌طلبیم. اینک سیرابمان کن».[5]
و همو گوید: در روایت دیگری آمده است که می‌گفت:
اَللّهُمَّ اِنّا نَسْتَقیکَ بِعَمِّ نَبِیکَ(ص) وَ نَسْتَشْفِعُ اِلَیکَ بِشَیبَتِهِ.
یعنی: «خدایا ما بوسیله‌ی عمّ پیامبرت از تو باران میخواهیم و موی سفید او را به درگاه تو شفیع میآوریم».[6]
۵ـ باز «سمهودی» آورده است:
در یکی از سالها بعد از وفات رسول خدا(ص) مردم مدینه به قحطی شدید و خشکسالی سختی مبتلا شدند، شکایت به عایشه همسر پیغمبر اکرم(ص) برده و از وی راه چاره‌ای خواستند؛ او گفت: رو به قبر رسول خدا(ص) آورده و از سقف قبر مطهّر روزنه‌ای به سمت آسمان بگشائید آنچنانکه حائلی بین قبر شریف و آسمان، باقی نماند؛ طبق این دستور، عمل نمودند، در نتیجه باران فراوان نازل گشت و گیاهان روئیده و شتران فربه شدند.
سپس «سمهودی» از «زین‌المراغی» نقل کرده که میگوید:
گشودن روزنه از قبر شریف رسول اکرم(ص) بهنگام خشکسالی و قحطی، سنّتی است که اهل مدینه تا به امروز آن‌را نگه داشته‌اند و به آن، عمل می‌کنند؛ در قسمت پائین قبّه‌ی منوّره از جانب قبله، باجه یا دریچه‌ای می‌گشایند اگرچه حائل بودن سقف بین قبر مطهّر و آسمان، بحال خود باقی باشد.
«سمهودی» پس از نقل این سخن از «زین‌المراغی» میگوید:
امروز، سنّت اهل مدینه، باز کردن دربی است که در قسمت پیش روی شریف از روضه‌ی منوّره واقع شده است.[7]
به هر حال، این عمل، روشنگر این مطلب است که موضوع «توسّل» به رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم پس از وفات آنجناب و روآوردن به قبر مطهّر آنحضرت در شدائد و سختیها، یک سنّت مورد عمل در میان مسلمانان صدر اسلام بوده و از نظر آنان هیچگونه اصطکاک و تباینی با مبانی توحیدی اسلامی نداشته است.
۶ـ ابن عبدالبرّ مالکی در کتاب «استیعاب» آورده است که مردم در زمان عمر به قحطی مبتلا شدند؛ در آن ایام مردی از مسلمانان[8] نزد قبر مطهّر پیغمبر اکرم(ص) آمد و گفت:
«یا رسولَ اللهِ اسْتَسْق لِاُمَّتِکَ فَاِنَّهُمْ قَد هَلکُوا».
یعنی: «ای رسول خدا برای امّتت طلب باران کن که هلاک شدند».
او با این سخن، توسّل به آنحضرت جست و کسی هم به او اعتراضی ننمود.[9]
۷ـ از کتاب «شرح دلائل الخیرات» این سخن نقل شده است که ابوبکر کنار قبر رسول خدا(ص) میآمد و میگفت:
یا مُحَمَّدُ(ص) اِنّی اَتَوَسَّلُ اِلَیکَ.
ای محمّد(ص) من به تو توسّل میجویم».[10]
این بیان، نشان میدهد که توسّل به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم و قبر مطهّر آنحضرت، دأب و عادت ابوبکر بوده و مکرّراً از وی صادر شده است.
۸ـ «طبرانی» در «کبیر» آورده است:
مردی به خاطر حاجتی که به عثمان بن عفّان داشت دفعاتی چند به دستگاه حکومت وی مراجعه کرد امّا او توجّهی به وی ننمود و اعتنائی به حرفش نکرد؛ تا آنکه روزی آن مرد به عثمان بن حُنیف (از اصحاب رسول خدا(ص)) برخورد و از بی مهری عثمان به او شکایت کرد.
ابن حنیف گفت: به محلّ وضو برو و وضو بساز آنگاه در مسجد دو رکعت نماز بخوان و سپس بگو:
اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلَیکَ بِنَبِینا مُحَمَّدٍ(ص) نَبِی الرَّحْمَۀِ یا مُحَمَّدُ(ص) اِنّی اَتَوَجَّهُ بِکَ اِلی رَبِّکَ اَنْ تَقْضِی حاجَتی.
یعنی: بار خدایا از تو میخواهم و به وسیله‌ی پیغمبرمان محمّد(ص) پیامبر رحمت رو به تو میآورم؛ ای محمّد(ص)، من به وسیله‌ی توبه درگاه پروردگار تو، رو میکنم که حاجتم را برآوری»؛ و حاجت خود را ذکر کن.
مرد رفت و چنانکه او گفته بود عمل کرد؛ پس از آن به در خانه‌ی عثمان بن عفّان آمد و این بار، تا رسید، دربان جلو آمد و دست او را گرفت و نزد عثمان آورد و روی مسند عثمان، کنار وی نشانید.
عثمان از حاجت وی جویا شد و حاجتش را برآورد و ضمناً از او خواست که هر زمان، هر حاجتی داشتی نزد ما بیا و از ما بخواه.
مرد که حاجت روا از خانه‌ی عثمان خارج شده بود به دیدار ابن حنیف رفت و به او گفت: خدا به تو پاداش نیک عنایت کند که درباره‌ی من نزد عثمان شفاعت نمودی.
ابن حنیف گفت: بخدا قسم من نزد عثمان درباره‌ی تو سخنی نگفته و شفاعتی ننموده‌ام، ولی رمز کار این است که من روزی در حضور رسول خدا(ص) بودم، مرد نابینائی وارد شد و از زوال نور چشم خویش شکایت نمود.
رسول اکرم(ص) فرمود: اگر بخواهی دعا می‌کنم (که بینائی به تو بازگردد) و اگرنه که صبر کن (و با همین نابینائی بساز تا اجر بیشتری نصیب شود)؛ گفت: ای رسول خدا کسی را ندارم که دستم بگیرد و راهم ببرد و لذا کار بر من دشوار شده است.
در این‌موقع بود که رسول اکرم(ص) به او فرمود: به محلّ وضو رفته و وضو بساز و دو رکعت نماز بجا آور و پس از آن، خدا را با این جملات بخوان:
«اَللّهُمَّ اَسْأَلُکَ وَ اَتَوَجَّهُ اِلَیکَ بِنَبینا مُحَمَّدٍ(ص)....
آنگاه ابن حنیف گفت: بخدا قسم، ما هنوز (در محضر پیامبر اکرم (ص)) مشغول سخن گفتن بودیم و از یکدیگر جدا نشده بودیم که همان مرد وارد مجلس شد در حالتیکه بینا شده بود و گوئی که اصلاً نابینا نبوده است.[11]
نگارنده گوید: ما از این روایت، سه مطلب را بطور وضوح استفاده می‌کنیم:
1ـ جواز «توسّل» و «استشفاع» به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در حیات آنحضرت چنانکه مرد نابینا عمل کرده است.
2ـ جواز «توسّل» و «استشفاع» به رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم پس از وفات آنحضرت بطوریکه مرد حاجتمند به «عثمان» از طریق راهنمائی «ابن حنیف» صحابی، انجام داده و حاجتروا شده است.
3ـ جواز خواندن پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم و طلب حاجت از وی چه در زمان حیات و چه پس از وفات آنحضرت؛ چنانکه جمله‌ی «یا محمّد(ص) انّی اتوجّه بک الی ربّک تقضی حاجتی» که شمن دعای مزبور آمده است، شاهد گویای مدّعا است.
و مخصوصاً لازم است در جمله‌ی «اَنْ تَقْضِی حاجَتی» دقّت شود که به صیغه‌ی «مخاطب» است و از شخص رسول خدا(ص) درخواست قضاء حاجت شده است.[12]


تذکّر:


لازم است یادآوری شود که منظور از نقل این روایات از طریق اهل تسنّن، نه این است که صحّت و قطعیت مدلولات آنها را ثابت کنیم؛ بلکه هدف، مجاب نمودن خصم از طریق «جدل» و احتجاج به روایات منقوله‌ی در مصادر مقبوله‌ی خودشان میباشد.
و عجیب آنکه «قُصیمی» صاحب کتاب «الصّراع بین الاسلام و الوثنیه» با لحنی قاطع و عامّ میگوید: در زمینه‌ی «توسّل» و «استشفاع» و طلب حاجات از رسول خدا(ص) روایتی نرسیده است نه به سند «صحیح» و نه به سند «ضعیف»!!.
و عین عبارت منقوله‌ی از وی چنین است:
فما جاء لابسند صحیح و لا ضعیف انّ احداً من الصّحابۀ قال یا رسول الله....[13]
یعنی: «هیچ روایتی از صحیح و ضعیف به دست ما نرسیده است که احدی از صحابه گفته باشد ای رسول خدا ... (درباره‌ی حوائج ما چنین و چنان کن)».
و حال آنکه روایات کثیره‌ای در این باب از طریق خود اهل تسنّن رسیده است و ما در اینجا به نقل نمونه‌ای از آن روایات اکتفا نمودیم.


خودآزمایی


1- طلب باران نمودن به آبروی پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم یکی از مصادیق چیست؟
2- گشودن روزنه از قبر شریف رسول اکرم(ص) به‌هنگام خشکسالی و قحطی، سنّتی است که اهل مدینه تا به امروز آن‌را نگه داشته‌اند و به آن، عمل می‌کنند؛ روشنگر چه مطلبی است؟
3- از دستور و روایت نقل شده توسط ابن حنیف، کدام مطالب استنباط می‌شود؟
 

پی‌نوشت‌ها

 
[1]ـ کشف‌الارتیاب، ص ۳۱۰، نقل از بیهقی.
[2]ـ کشف‌الارتیاب، ص ۳۱۰.
[3]ـ این بیت از جمله‌ی ابیات قصیده‌ای است که حضرت ابوطالب(ع) در مدح رسول اعظم خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم سروده است به مناسبت این واقعه که قبل از بعثت اتفاق افتاد: اهل مکّه به خشکسالی و قحطی مبتلا شدند و جناب ابوطالب(ع) با شفیع قرار دادن برادرزاده‌ی بزرگوارش به درگاه خدا از خدا طلب باران نمود و باران آمد و قحطی برطرف شد (کشف‌الارتیاب، ص ۳۱۱).
[4]ـ کشف‌الارتیاب، ص ۳۱۰ و ۳۱۱ به نقل از صحیح بخاری.
[5]ـ وفاءالوفاء، ج ۴، ص ۱۳۷۵ و شبهای پیشاور، ص ۲۲۸، به نقل از مدارک معتبر اهل تسنّن با تفاوت در عبارات.
[6]ـ همان.
[7]ـ وفاءالوفاء، ج ۱، ص ۵۶۰.
[8]ـ به گفته‌ی بیهقی و ابن ابی شیبه: آن مرد مسلمان، بلال بن حرث صحابی رسول خدا(ص) بوده است (الدّعوة الاسلامیّه، ج۲، ص ۲۰۷، پاورقی۱).
[9]ـ الدّعوة الاسلامیّه، ج۲، ص ۲۰۷.
[10]ـ همان.
[11]ـ وفاءالوفاء، ج ۴، ص ۱۳۷۳ و کشف‌الارتیاب، ص ۳۱۱.
[12]ـ حدیث مذکور را «ابن تیمیّه» در کتاب «التوسّل و الوسیلة» هم به صیغه‌ی «مخاطب» نقل کرده و هم به صیغه‌ی «مغایب» (فیقضی لی حاجتی ـ یا ـ فیجلی عن بصری) ص ۹۲ تا ۹۸.
[13]ـ الدّعوة الاسلامیّه، ج۲، ص ۲۰۴.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: