چهارمین راهحل برای مبارزه با بیکاری، کارآفرینی افراد به صورت خودجوش و بدون اتکا به دولت است. این درست نیست که دائماً منتظر دولت بود تا مشکل بیکاری را به تنهایی حل کند. مسئولان در این مورد، تلاش میکنند ولی باتوجه به ازدیاد روزافزونِ نیروی کار، دولت به تنهایی، قدرت پاسخگویی به سیل عظیم بیکاران را ندارد. جویندگان کار هم باید در این خصوص همکاری کنند و به جای انتظار از دولت، خودشان کارآفرینی نمایند.
کارجویان میتوانند با ایجاد صنایع دستی کوچک، مانند قالیبافی، گلیمبافی، جاجیمبافی، گلدوزی، خیاطی، گلسازی، قلمزنی، تابلوسازی، کاشیسازی، ساخت انواع کیفهای چرمی، قلابدوزی و دهها شغل ظریف و هنری دیگر، هم درآمدی پیدا کنند و هم از رنج بیکاری و تبعات آن، خلاصی یابند.
کشور چین از همین راه یعنی توسعهی صنایع دستی توانسته مشکل بیکاری را حل کند و اکنون بازارهای جهان پر از صنایع دستی چین است.
علاوه بر این، صنایع غذایی ما قابل توسعه است، مانند سوهان قم، گز و پولکی اصفهان، باقلوای یزد، نان برنجی کرمانشاه و کلوچهی لاهیجان قابل توسعه به شهرهای دیگر هم هست.
مزایای این صنایع کوچک را قبلاً یادآور شدیم. اما این صنایع، چه نیازهایی دارند و دولت چگونه میتواند از آنها حمایت کند؛ در اینجا به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
1. تسهیلات دولت و بانکها به صورت وامهای دراز مدت و کمبهره.
البته وامهای خوداشتغالیِ دولت میتواند در همین مسیر قرار بگیرد؛ در صورتی که در پرداخت، تسهیلات بیشتری انجام بگیرد.
2. همکاری شهرداریها، سازمان زمین شهری، آب و برق و نهادهای دیگر برای احداث تأسیسات.
3. کمک دولت در تهیهی مواد اولیهی مورد نیاز و زمینهسازی برای صادرات صنایع به خارج.
4. ترویج فرهنگ کار و معرفی صنایع دستی به وسیله صدا و سیما و روزنامهها.
5. آموزشهای فنی و حرفهای که خوشبختانه در کشور انجام میگیرد ولی به قدر کافی نیست و نیاز به توسعه دارد، اوقات فراغتِ تابستانی، بهترین زمان این کار است. دانشگاهها نیز باید در این باره عنایت بیشتری داشته باشند.
راهحل پنجم برای از میان بردن بیکاری، توزیع عادلانهی مشاغل است.
یعنی برای مبارزه با بیکاری فقط ایجاد شغلهای جدید کافی نیست بلکه باید شغلهای جدید عادلانه و بر طبق استعداد و لیاقت میان افراد تقسیم شود. باید گفت که در اثر تلاش دولت و مسئولان، شغلهای جدید به وجود میآید، ولی با تأسف همهی آنها نصیب بیکاران نمیشود، بلکه بسیاری از این فرصتها را بازنشستهها و بازخرید شدهها با توصیه و پارتیبازی، اشغال میکنند. کارفرمایان هم غالباً استفاده از اینها را بر نیروهای جدیدِ بیکار، ترجیح میدهند، چون علاوه بر مهارت و کاردانی، از نظر بیمه و مسائل دیگری از این قبیل، برایشان هزینه ندارند. به همین جهت، دوشغله و چند شغله، زیاد داریم. برای اینکه گوشهای از معضل بیکاری حل شود باید دو یا چند شغله بودن از بین برود.
در مبارزه با بیکاری، راهحل دیگر آن است که در استخدامها به مردان اولویت بدهیم. هر ساله صدها هزار فارغالتحصیل دانشگاهی داریم که 65% آنها خانمها هستند و آمادهی استخدام و اشتغال به کارند. مسئولان هم به بهانهی تساوی حقوق زن و مرد، یا این که خانمها به حقوق کمتری قانع هستند و در برابر کارفرمایان مطیعترند، استخدام آنها را بر مردان ترجیح میدهند، در نتیجه، بر تعداد پسران و مردان بیکار افزوده میشود.
از سوی دیگر، خانمهای شاغل حاضر نیستند با جوانان بیکار ازدواج کنند و همین باعث میشود دختران، کمتر خواستگار پیدا کنند. این عوامل دست به دست هم میدهد و سبب میشود که روز به روز بر تعداد دختران و پسرانی که قدرت ازدواج ندارند و ناچارند تا آخر عمر مجرد زندگی کنند اضافه شود.
آیا چنین وضعی به نفع خانمهاست؟ آیا ادامه چنین روندی به بنیاد خانواده لطمه وارد نمیسازد؟ آیا عادلانه است که خانمها فرصتهای شغلی را از مردان بگیرند و باز هم توقع داشته باشند که مردان، نفقهی خانواده و مسکن و مهریه را بپردازند؟
مسئولان امر باید برای حل این مشکل، چارهای بیندیشند وگرنه مشکل بیکاری حل نخواهد شد.
شک نیست که فراگیری علوم، فنون و دانشهای مفید، یک ارزش است و اسلام و خرد انسانی، همهی انسانها را به آموختن دانش، ترغیب میکند و جامعهای که مردم آن تحصیلات عالی نداشته باشند و از نیروهای ماهر و کارآمد و متخصص، تهی باشد دچار عقبماندگی و فقر خواهد شد. یکی از شاخصهای توسعه و پیشرفت جامعه، میزان باسوادان و تحصیلکردگان آن است. اما این را هم باید بدانیم جوانانی که با سختی و مشقّتِ فراوان و هزینه کردن، وارد دانشگاه میشوند بیتردید توقع شغل دارند.
امروزه در اثر توسعهی دانشگاههای دولتی و آزاد و کثرت جوانان هر ساله تعداد زیادی فارغالتحصیل دانشگاهیِ دختر و پسر داریم و هر ساله به تعداد آنها افزوده میشود و همهی آنها طالب اشتغال هستند (بر طبق بعضی آمارها هر ساله بیش از 350 هزار نفر)، ولی متأسفانه فرصت اشتغال مناسب برای این گونه بیکاران به مقدار کافی وجود ندارد و هر ساله بر تعداد آنها اضافه میشود. بر طبق بعضی آمار در سال 81 تعداد آنها 150509 نفر بودهاند؛ یعنی 12/ 11 درصد مجموع بیکاران. در صورتی که همین رقم در سال 82 به 162301 نفر افزایش یافته است؛ یعنی 46/ 15 درصد مجموع بیکاران.[1]
بیکارانِ دارای تحصیلات دانشگاهی با سایر بیکاران از چند جهت تفاوت دارند: تحصیلکردگان، چندین سال از دوران جوانی خود را صرف درس خواندن کردهاند و با آرزوهای زیاد در آغاز زندگی، در انتظار شغل آبرومند و مناسب هستند، پدران و مادرانشان نیز همین انتظار را دارند.
تفاوت دوم این است که: دولت برای فراهم کردن تحصیلات عالی، مبالغ زیادی را هزینه کرده، لذا باید برای ادارهی جامعه از آنها سود ببرد.
تفاوت سوم، بالا رفتنِ سطح توقع تحصیلکردگان در قبول مشاغل است که انجام دادن کارهای عادی را دونِ شأن خود میدانند.
به نظرم ریشهی اصلی مشکل بیکاریِ تحصیلکردگان آن است که در توسعهی دانشگاههای دولتی و آزاد و تأسیس رشتهها و تشویق جوانان به تحصیلات عالی، تعداد افراد مورد نیاز، منظور نشده است. اکنون مدرکگراییِ بیرویه، یک مشکل اساسی است که مسئولان باید در حل آن چارهاندیشی کنند. لازم است که اولیای امر، در تأسیس رشتههای دانشگاهی و آموزش مهارتهای لازم و تعداد قبولی دانشجویان دختر و پسر، تجدید نظر کنند وگرنه مشکل بیکاری تحصیلکردگان، همچنان باقی خواهد ماند.
کمبود مسکن،[2] مانع دیگر ازدواج جوانان است و باعث شده که ازدواجها به تأخیر افتد. معمولاً خانوادهی عروس بعد از سؤال درمورد شغل داماد، میپرسند: آیا خانهی شخصی دارد یا نه؟ آیا قدرت پرداخت اجاره منزل مستقل را دارد یا نه؟
البته مسئلهی مسکن یکی از مشکلات مهم قشر وسیعی از مردم ماست و با این که هر ساله تعدادی منزل به وسیلهی افراد یا شرکتهای خصوصی یا نهادهای وابسته به دولت ساخته میشود ولی به هر حال، عرضه به مقدار تقاضا نیست و همواره کمبود داشته و دارد و باتوجه به این که نیمی از کشور ما جوان هستند و تدریجاً بزرگ میشوند و به سن ازدواج میرسند پیشبینی میشود که در آینده، مشکل مسکن به ویژه در جمعیت شهرنشینان، شدیدتر خواهد شد.
مخصوصاً با توجه به اینکه در اثر تورم شدید، قیمت خانهها بالا رفته و قشر وسیعی از مردم کمدرآمد و کارمند و حقوقبگیر، توان تهیهی منزل ملکی را نخواهند داشت، ناچار به منازل اجارهای روی میآورند و اجارهخانهها هم بالاتر خواهد رفت؛ به گونهای که پرداخت اجارهی منزل هم برای قشر کمدرآمد بسیار دشوار خواهد بود. هماکنون یک کارمند معمولی و یک کارگر ساده تقریباً نیمی از درآمد خود را باید بابت اجارهی منزل بپردازد.
بنابراین دولت باید در حل این مشکل به یک اقدام اساسی دست بزند و انشاءالله اقدامات لازم را انجام خواهد داد و فعلاً از موضوع بحث ما خارج است.
آیا همهی مشکل مسکن در شرایط کنونی به کمبود واحدهای مسکونی مربوط میشود یا عامل و عوامل دیگری هم در کارند؟ آیا توقعات غیرضروری و تجملگرایی و چشم و همچشمیها و اسراف و تبذیرها هم یکی از عوامل مهم مشکل مسکن نیست؟
درست است که خانهی مستقل و اختصاصی بهتر از منزل مشترک و اجارهای است، ولی نه در حدی که اگر امکان تهیهی آن نبود، موجب تأخیر یا ترک ازدواج شود. زمان سابق چند خانوار در یک منزل زندگی میکردند و هر کدام یک اتاق داشتند و یک اتاق را به طور مشترک برای مهمانداری میگذاشتند. خانه برای سکونت است نه برای تشریفات و خودنمایی.
گاهی پدر داماد منزل بزرگ و چند اتاق خالی دارد، ولی خانوادهی عروس راضی نمیشوند دختر و دامادشان در منزل پدر داماد ـ هر چند موقت ـ زندگی کنند و اصرار دارند که داماد حتماً باید منزل شخص ملکی یا اجارهای داشته باشد. اتفاقاً اگر عروس و داماد، چند سالی در کنار پدر و مادرشان زندگی کنند خالی از لطف و زیبایی هم نیست. اگر جوانان ما این روش را پیش بگیرند و به طور موقت از منزل مستقل، چشمپوشی نمایند، مشکل مسکن تا حد زیادی حل میشود و جوانان میتوانند در سنین مناسب ازدواج کنند و از لذت زندگی خانوادگی بهرهمند گردند. این موضوع قطعاً بر تأخیر ازدواج و تحمل عوارض سوء آن ترجیح دارد.
البته این پیشنهاد بنده، جنبهی موقت دارد و دولت باید برای حل اساسی مشکل مسکن، چارهی جدی بیندیشد و طرح جامع و کاملی را تهیه کند و به اجرا گذارد وگرنه در آینده با مشکل کاملاً جدیتری مواجه خواهیم شد.
خوشبختانه دولت در طرح بودجهی جدید به مشکل مسکن نیز عنایت داشته و مبلغ وام مسکن را اضافه نموده است، ولی به نظر میرسد بدین صورت مشکل مسکن حل نمیشود.
گویا حل اساسی مشکل مسکن جز با تشویق سرمایهگذاری بخش خصوصی در ساختن خانههای کوچک و ارزن قیمت به طور انبوه برای فروش و اجاره، امکانپذیر نیست که این هم نیاز به تأمین امنیت اقتصادی دارد و نیز همکاری جدّیِ شهرداریها، ادارهی برق، آب و فاضلاب، سازمان مسکن و شهرسازی و دیگر نهادهای مربوط را میطلبد.
1- کشور چین چگونه توانسته مشکل بیکاری را حل کند؟
2- مهمترین نیازهایی که صنایع کوچک دارند و چگونگی حمایت دولت از آنها را بیان کنید.
3- بیکارانِ دارای تحصیلات دانشگاهی با سایر بیکاران از کدام جهتها تفاوت دارند؟
[1]. كتاب آمار و اطلاعات مراكز كاریابى در سال 1382، ص 16.
* تاریخ ایراد خطبه: ۲۰/۹/۷۷.
[2]. دربارهی مشكل مسكن در بخشِ«وظیفه دولت در امر ازدواج» به تفصیل در ضمن چند خطبه، سخن گفتهایم.
*تاریخ ایراد خطبه: 14/12/77.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی