در روزگار ما یکی از مهمترین موانع ازدواجِ به موقع، بهانهی ادامهی تحصیلات دانشگاهی است. جوانانی که خاتمهی تحصیلات آنان، پایان دبیرستان است، معمولاً کمتر دچار آفتِ تأخیر در سن ازدواج میشوند، اما امروزه تعداد زیادی از آنها در کنکور دانشگاههای مختلف دولتی و آزاد شرکت میکنند و به تحصیلات خود ادامه میدهند و غالباً تا پایان تحصیلات دانشگاهی، به علل موجّه یا غیرموجّه، از ازدواج، امتناع میورزند. بعد از تحصیلات، پسران ناچارند به خدمت سربازی بروند و ازدواج را پس از پایان دوران سربازی انجام دهند. اما دختران چون سربازی ندارند سالهای بعد نیز در کنکور شرکت میکنند و به تحصیلات خود ادامه میدهند و در نتیجه، تعداد داوطلبان دختر و قبولی آنها بیشتر خواهد شد. اما پسرانی که به سربازی رفتهاند بعد از پایان آن، کمتر به فکر ادامهی تحصیلات میافتند و در صورت شرکت، کمتر شانس قبولی دارند.
اگر شغل مناسبی پیدا کنند مشغول میشوند وگرنه میمانند و امکان ازدواج برایشان فراهم نیست و آثار و تبعات سوء آن بر کسی پوشیده نیست.
از سوی دیگر، دختران بعد از پایان تحصیلات و گرفتن مدرک برای اشتغال در ادارهها و نهادها تلاش میکنند. بعضی از مسئولان هم بدون رعایت مصالح عمومی و خانواده، آنها را به کار میگمارند. روشن است که در برابر اشتغال هر دختری، فرصت شغلی از یک مرد گرفته میشود.
با این وضعیت است که دختران تحصیل کرده و شاغل، مشکلپسند میشوند و حاضر نیستند به پسرانی که شغل آزاد یا مدرک تحصیلی پایینتری دارند یا بیکارند ازدواج کنند، به همین علت، روز به روز، بر تعداد دخترانی که از سنینِ ازدواج گذشتهاند و هرگز شانس ازدواج ندارند، اضافه میشود.
راهحل برون رفت از این مشکل چیست؟ چه کنیم که ادامهی تحصیلات، مانع ازدواج نشود؟
من صلاح دختران را در این میدانم که قبل از شرکت در کنکور و بعد از قبول شدن، ازدواج را فراموش نکنند، اگر خواستگار مناسبی برایشان آمد به بهانهی ادامهی تحصیلات، او را رد نکنند و به ازدواج، تن دهند. اگر همسرشان با ادامهی تحصیلات موافقت کرد میتوانند عروسی را تا پایان دورهی تحصیلات دانشگاهی تأخیر بیندازند و میتوانند با حذف تشریفات زاید و توافق والدین و همکاری مسئولانِ دانشگاهی، عروسی کنند و با زندگی ساده به تحصیلات خود ادامه دهند. حتی اگر همسر او به ترک تحصیلات اصرار دارد و سایر شرایط موجود بود، به نظر بنده، ترک تحصیلات و شروع زندگی خانوادگی، ترجیح دارد.
بنده، تحصیلات دانشگاهی را برای دختران یک ارزش میدانم و با آن مخالف نیستم اما سخنم آن است که مدرکگرایی و رقابتهای تحصیلی نباید نهاد خانواده را به فراموشی سپارد.
یکی از موانع ازدواج، اسراف و تبذیرهایی است که در مجالس عقد و عروسی و مقدمات مربوط به آن میشود: از مهریههای سنگین با صدها سکهی بهار آزادی یا املاک و مستغلات گران قیمت گرفته تا سفرههای عقد پرخرج، انواع غذاها، تالارهای گران قیمت، دستهگلهای متعدد، جهیزیههای سنگین، خریدهای سنگین طلا و زیور آلات، لباسهای فاخر برای عروس و داماد و خویشان آنها و خریدهای زاید دیگر، که باعث شده هزینهی ازدواج بالا رود. ریشهی همه اینها را میتوان در چشم و همچشمی و خودنمایی و تظاهر یافت و آتشی را برافروخته که پدران و مادران و دختران و پسران در آن میسوزند.
دختران و پسرانی که این گونه مراسم را میبینند یا از آنها مطلع میشوند و قدرت تأمین چنین هزینههای هنگفتی را ندارند چه کنند؟
متأسفانه اکنون این اسراف و تبذیرها به صورت یک رقابت درآمده و سبب شده که سن ازدواج بالا رود و جوانانی که نیاز به ازدواج دارند و شدیداً تحت فشارند ناچارند بسوزند و بسازند یا به اعصاب خود، فشار آورند و به ضعف اعصاب مبتلا شوند و احیاناً به انحرافات جنسی کشیده شوند.
نمیدانم به کجا میرویم و تا کی به این مسابقات و رقابتها و چشم و همچشمیها ادامه خواهیم داد؟ مراسم ازدواجهای ما نه با شرع و دین سازگار است و نه با عقل و تجدّد و روشنفکری. اسلام مردم را از مسابقه در ازدیاد مهر و اسراف و تبذیر در کارهای دیگر نهی میکند. سیرهی پیامبر و ائمهی معصومین(ع) سادگی بوده است. شما در کشورهای خارجی هم، چنین تشریفاتی را مشاهده نمیکنید، در کشورهای اروپایی نه مهریهای در کار است و نه جهیزیهای و دختران و پسران با کمال سادگی ازدواج میکنند.
من خودم در یکی از سفرها از یک خانوادهی جوان انگلیسی دیدار داشتم و از نزدیک سادگی آنها را مشاهده کردم.
ازدواج، یک نیاز طبیعی همانند آب و غذاست و تشریفات زاید و ولخرجی از لوازم آن نیست. کاش خیراندیشان و خردمندان جامعه، درصددِ حل این مشکل برمیآمدند. به نظر من قابل حل است، اما نیاز به همکاری همهی اقشار مردم دارد. باید فرهنگ سادگی را در بین مردم ترویج کرد و از تجملگرایی و اسراف و تبذیر شدیداً جلوگیری کرد. در راه مبارزه با این مشکل اجتماعی لازم است همه دستاندرکاران همکاری کنند: صدا و سیما، روزنامهها و مجلات، گویندگان و نویسندگان، خطبا و منبریها، ائمهی جمعه باید کار را شروع کرد. باید از طبقات بالا، ثروتمندان، دانشمندان و مسئولان شروع شود. آنان گرچه امکان برگزاری چنین مراسم سنگینی را دارند ولی باید برای جلوگیری از رقابتها و چشم و همچشمیها و برای رضای خدا و به منظور رعایت حال افرادِ بیبضاعت و کمدرآمد، که متأسفانه قشر وسیعی از ملت ما را تشکیل میدهند، از تجملات بپرهیزند، مهریهها و جهیزیهها را کم کنند و به حد معقولی برسانند و مراسم ازدواج را با سادگی برگزار نمایید.
دختران و پسرانِ جوان هم از این تجملات چشم بپوشند و در جوانی که بهترین سنین و مناسبترین زمانهاست ازدواج کنند و در کانون گرم خانواده آرامش یابند.
«اسراف» از نظر لغوی و واژهشناسی یعنی تجاوز از حدّ در هر کاری که انسان انجام میدهد؛ اگرچه این امر در مورد انفاق، مشهورتر است. این تعریفی است که لغتشناس بزرگ، راغب اصفهانی آورده است.[1]
وی ذیل آیهی «وَأَنَّ المُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحابُ النّارِ» مینویسد:
اسرافگران یعنی کسانی که در کارهای خود از حد تجاوز میکنند.[2]
اما «تبذیر»، یعنی هزینه کردن مال در آنچه سزاوار نیست در آن هزینه شود. راغب مینویسد:
تبذیر یعنی پراکنده کردن و در اصل به معنای افکندن بذر است و این تعبیر برای هر کس که مال خود را ضایع کند، استعاره شده است.[3]
به طور خلاصه میتوان گفت: اسراف یعنی مصرف کردن مال بیش از آنچه سزاوار است و تبذیر یعنی هزینه کردن مال در آنچه سزاوار نیست.
اسراف و تبذیر از نظر شرعی حرام است. در آیات قرآن و نیز در احادیث معصومین(ع) به صراحت این حکم آمده است. نمونههایی از آیات و روایات را نقل میکنیم:
قرآن میفرماید:
آنچه مرا به سوی آن دعوت میکنید، به ناچار نه در دنیا و نه در آخرت، شایسته خواندن نیست و در حقیقت، برگشت ما به سوی خداست و اسرافکنندگان همدمان آتش هستند.[4]
در آیهی دیگر میفرماید:
بخورید و بیاشامید ولی اسراف نکنید، به راستی که خداوند اسرافکنندگان را دوست ندارد.[5]
در قران کریم حتی انسانها را از بذل و بخشش اسرافگونه باز داشته و میفرماید:
و حق خویشاوند را به او بده و مستمند و در راه مانده را [دستگیری کن] و ولخرجی و اسراف مکن. چون اسرافکاران، برادران شیطانها هستند و شیطان همواره به پروردگارش، ناسپاس بوده است.[6]
دربارهی اسراف و تبذیر در احادیث، مطالب فراوانی آمده است؛ در اینجا نمونههایی از روایات را یادآور میشویم:
امیرمؤمنان علی(ع) فرمود:
هر کس ثروتی دارد مبادا آن را تباه کند، زیرا صرف کردن بیمورد آن، ریخت و پاش و اسراف است. این کار او را در نزد مردم بلندآوازه میکند، اما نزد خدا بیمقدار میسازد.[7]
امام صادق(ع) فرمود:
میانهروی، چیزی است که خداوند آن را دوست میدارد و اسراف، امری است که خداوند آن را مبغوض میدارد.[8]
امام صادق(ع) به مردی فرمود:
از خدا بترس، نه اسراف کن و نه بر خود، سختگیر و میان این دو حالت، زندگی خویش را استوار دار، ولخرجی، از اسراف است و خدا فرموده است: «مال خویش به هیچگونه ضایع مكن» و خداوند متعال بر میانهروی عذاب نمیکند.[9]
گفتیم که عقل و شرع، انسان را در همهی زمینهها از جمله ازدواج به اعتدال و میانهروی توصیه میکند و از اسراف و تبذیر و تجملگرایی به شدت نهی مینماید. آیات و روایاتی نیز در این باره نقل کردیم. اما باید روشن کنیم که عوامل خروج از اعتدال و رویکرد به اسراف و تجمل در ازدواجها چیست؟ در اینجا به دو عامل مهم اشاره میکنم:
واقعیت این است که در این مسابقهی اسراف و تبذیر، آدمی به وضوح، رگهی قوی چشم و همچشمی را میبیند. بسیاری از انسانهای کوتاهبین، تشریفات را از علائم شخصیت و باعث حفظ آبرو میدانند، عروس و داماد و خانوادههایشان هم گرفتار این تفکر غیرعقلایی هستند و خانمها بیش از همه در این جهت تأثیر دارند و به این مسابقه دامن میزنند. در صورتی که نه مهریهی زیاد، نه جهیزیهی سنگین و نه مراسم مجلّل برای دختر و پسر، شخصیت به وجود نمیآورند. شخصیت به عقل، کمال، رعایت آداب صحیح زندگی و کوشش برای پایهگذاری زندگی گرم و با محبت است.
بهتر است خانوادهی عروس و داماد به جای این تجملاتِ غیرضروری در تربیت صحیح فرزندان خود برای ادارهی زندگی مشترک خانوادگی و آشنا کردن آنها به همسرداری و نگهداری و تربیت فرزندان کوشش میکردند.
من موافق هستم که پدر و مادرِ عروس و داماد در حد توانشان به اقتصاد این خانوادهی نوبنیاد کمک نمایند، اما در راههای غیرمفید، در تهیهی مسکن، در تأمین سرمایهی کسب و کار به این خانواده کمک کنند، سعی نمایند خانوادهی جدید بتواند روی پای خود بایستد، چرا پول را صرف اشیاء غیرضروری و تجملات و مراسم بیهوده کنید، ولی خانواده در آغاز زندگی با مشکلات اقتصادی مواجه باشند.
یعنی علت خروج از اعتدال در مسئلهی مهریه آن است که زن میپندارد با تعیین مهریهی سنگین میتواند آیندهی خود را تضمین نماید.
زنان چون برخی از مردان بیانصاف و بیوفا را دیدهاند که بعد از چندی از ازدواج با بهانههای بیجا همسر مظلوم و بیپناه خود را رها میسازند یا طلاق میدهند و به فکر تجدید فراش برمیآیند، لذا سعی میکنند مهریه را هرچه بیشتر سنگین کنند تا از طلاق جلوگیری شود.
در پاسخ اینها میگویم: من هم قبول دارم که بعضی مردها واقعاً بیانصاف و بیوجدان و ستمکار هستند و ترس این خانوادهها را به جا میدانم، ولی مشکل اینجاست که متأسفانه با مهریههای سنگین هم غالباً نمیتوان جلوی تعدّیات این قبیل مردها را گرفت. اگر بخواهند اذیت کنند کاری میکنند که زن مهریهاش را حلال میکند تا جانش آزاد شود، ارجاع به محاکم قضایی هم غالباً کارساز نیست. برای جلوگیری از این قبیل ستمکاریها نیاز به اجرای کامل قوانین خانواده و از همه مهمتر یک کار گستردهی فرهنگی در دفاع از حریم خانواده داریم. حتی با قانون هم نمیتوان جلوی ستمکاریهای بعضی مردان را گرفت، باید در تقویت ایمان و اخلاق جامعه تلاش کرد. چنانکه جوامع غربی هم با قانون نتوانستند از خودمحوری مردان جلوگیری کنند. لازمهی جامعهی منهای اخلاق، همین مشکلات است.
دومین علت تأخیر در سن ازدواج، بدبینی و بیاعتمادی به جنس مخالف است؛ توضیح آنکه:
گروهی از پسران با اینکه از جهت اشتغال و مسکن هم مشکلی ندارند، باز هم جرئت انتخاب همسر ندارند. دستهای از دختران هم با این که خواستگار دارند تن به ازدواج نمیدهند و خواستگاران خود را رد میکنند! بدین ترتیب، سنین آنها بالا میرود و فرصت ازدواج را از دست میدهند؛ به طوری که تعدادی از آنها ناچار میشوند تا آخر عمر، مجرد زندگی کنند، که همین تنهایی، خود بسیار ناگوار است.
ریشهی این مجرد ماندن چیست؟ یعنی چرا دختر و پسری که مشکل کار، مسکن و مادیات ندارند، ازدواج نمیکنند؟
پاسخ آن است که: علت آن، بدبینی و بیاعتمادی هر یک از پسر و دختر به جنس مخالف است. اما دلیل این بدبینی و بیاعتمادی چیست؟ بیشک، مهمترین عامل آن، یک کار اشتباه فرهنگی است که عمدتاً با برخی برنامهریزیهای غلط صدا و سیما در سالهای متمادی، انجام گرفته است.
«سیما» بود که با تهیه و پخشِ فیلمها و سریالهای متعدد، ناسازگاری، قهر و دعوا، ظلم و ستم، جنگ و دعوا و کشمکش، ایراد و بهانهجوییهای همسران به هم و حتی ضرب و شتم زوجین، اختلافات خانوادگی را زیاد و برجسته نشان داد و صحنهی هولناکی از خانواده ترسیم کرد و بدین سان، پسران و دختران را نسبت به یکدیگر، بیاعتماد نمود. اکنون آن برنامههای غلط، پایان یافته یا کمتر شده ولی متأسفانه آثار آن در روح حساس جوانان، باقیمانده است.
وقتی دختر، رفتار خشن و بداخلاقیهای پدر خود را با مادرش میبیند از ازدواج بیزار میشود. هنگامی که پسر، بیادبیها و بهانهجوییهای مادرش را در برابر پدر مشاهده میکند، از ازدواج، زده میشود و به شک و تردید میافتد.
اکنون چاره چیست؟ به نظرم برای حل این مشکل باید به یک کار گسترده فرهنگی دست زد؛ بدین صورت که فیلمها و سریالهای خانوادگی ساخته شود که در آنها اخلاق صحیح خانوادگی، رفتار عاطفی، گذشت و احسان، انس و مودت و خیرخواهیهای زن و شوهر و دیگر جنبههای مثبت ازدواج به نمایش گذاشته شود و از صدا و سیما پخش گردد.
1- چرا دختر و پسری که مشکل کار، مسکن و مادیات ندارند، ازدواج نمیکنند؟ راه حل چیست؟
2- چه کنیم که ادامهی تحصیلات، مانع ازدواج نشود؟
3- عوامل خروج از اعتدال و رویکرد به اسراف و تجمل در ازدواجها چیست؟
[1]. مفردات، ذیل مادهی السرف: «السّرفُ تجاوز الحدِّ فى كلِّ فعلٍ یفعلُه الانسانُ وَ إن كان ذلك فى الانفاق أشْهَر.»
ابن منظور مىنویسد: اسراف، تجاوز نمودن از حد اعتدال است: «الاسرافُ مجاوزةُ الاعتدال (لسان العرب، ج 6، ص 243).
[2]. مفردات: «أى متجاوزین الحد فى أمورهم». استاد علامه طباطبائى نیز بر اساس همین برداشت نوشته است: «الاسراف هو التعدى عن الاعتدال فى العمل». (المیزان، ج 4، ص 173).
[3]. راغب اصفهانى، همان: «التبذیر: التفریق و أصلُه القاءُ البذر و طَرحُه فاسْتُعیرَ لِكُلِّ مُضَیعٍ لِماله».
[4]. غافر، آیهی 43: «لاجَرَمَ أَ نَّما تَدْعُونَنِى إِلَیهِ لَیسَ لَهُ دَعْوَةٌ فِى الدُّنْیا وَلا فِى الآخِرَةِ وَأَنَّ مَرَدَّنا إِلَى اللهِ وَأَنَّ المُسْرِفِینَ هُمْ أَصْحابُ النّارِ».
[5]. اعراف، آیهی 31: «كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یحِبُّ المُسْرِفِینَ».
[6]. اسراء، آیات 26ـ27: «وَآتِ ذَا القُرْبى حَقَّهُ وَالْمِساكِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ وَلاتُبَذِّرْ تَبْذِیراً* إِنَّ المُبَذِّرِینَ كانُوا إِخْوانَ الشَّیاطِینِ وَكانَ الشَّیطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً».
[7]. بحار الأنوار، ج 78، ص 97: «مَن كانَ لَهُ مالٌ فَإیاهُ و الفَساد، فَإنَّ اعطاءَك المالَ فى غیر وَجْهِه تبذیرٌ وَ إسرافٌ وَ هُو یرْفَعُ ذِكرَ صاحِبِه فى الناسِ وَ یضَعُهُ عِند اللهِ».
[8]. وسائل الشیعه، ج 21، ص 551: «إنّ القصد امرٌ یحِبُّهُ اللهُ وَ إنَّ السرفَ امرٌ یبغضُهُ اللهُ».
[9]. تفسیر عیاشى، ج 2، ص 311 و مستدرك الوسائل، ج 13، ص 51:
«عن عامر بن جُذاعه قال دَخل على أبى عبدالله(ع) رجلٌ... قال:
اتّقِ اللهَ وَ لا تُسْرِفْ وَ لا تَقْتُرْ وَكُن بین ذلك قواماً إنّ التبذیرَ مِن الاسرافِ قال الله تعالى «وَلاتُبَذِّرْ تَبْذِیراً» إنّ الله تعالى لا یعذِّبُ عَلَى الْقَصْدِ».
* تاریخ ایراد خطبه: ۴/۲/۷۷.
* تاریخ ایراد خطبه: ۲۷/۸/۸۴.
* تاریخ ایراد خطبه: ۲۹/۲/۸۰.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی