اَلسَّلامُ عَلَیْکُمْ یا اَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَ مَوْضِعَ الرِّسالَةِ، وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِکَةِ، وَ مَهْبِطَ الْوَحْیِ
«سلام بر شما ای خاندان نبوّت و جایگاه رسالت و محلّ رفت وآمد فرشتگان و جای فرود آمدن وحی».
از جملهی آداب اجتماعی در دین مقدّس اسلام، موضوع «سلام» است؛ یعنی وقتی دو نفر مسلمان با هم ملاقات میكنند، پیش از هر رفتار و گفتاری به یكدیگر سلام میكنند، یكی سلام میكند و دیگری جواب سلام میدهد. البتّه، هر قومی ادب خاصّی به هنگام ملاقات با یكدیگر دارند. بعضی به عنوان تعظیم خم میشوند، بعضی كلاه از سر خود برمیدارند، بعضی دست بلند میكنند و بعضی دستِ یكدیگر را میفشارند. تحیّت* قوم عرب پیش از ظهور اسلام، گفتن «حیّاک الله» بوده است؛ یعنی: خدا زندهات بدارد.
دین مقدّس اسلام در این خصوص دستور سلام داده و هیچ گفته و كاری را جایگزین آن ندانسته و فرموده است:
مَن بَدَءَ بِالْکَلامِ قَبْلَ السَّلامِ فَلا تُجیبوُه؛[1]
«هر كه پیش از سلام، شروع به سخن كند، جوابش را ندهید».
سلام در لغت عرب، معانی متعدّد دارد كه اصل در آنها معنای سلامتی است؛ یعنی، سالمبودن آن هم به طور مطلق و از تمام جهات و جوانب. سلامت جسمانی و مصونیّت از بیماریها، سلامت معنوی و محفوظبودن از گمراهی و ضلالت در دین و امور دینی، سالم ماندن از گزند حوادث و پیشآمدهای ناگوار، سالمماندن از شرّ وسوسههای شیطانی و رذایل اخلاقی، مصونیت از ناامنیهای اجتماعی و ... كه تمام اینها در یک جملهی کوتاهِ «سلامٌ علیکم» جمع است.
سلامِ اسلامی، در عین این که رسم درود و تحیت و اظهار ادب به هنگام ملاقات است، مشتمل بر دعا و نُصح* و خیرخواهی برای طرف مقابل نیز هست؛ چنانكه گفتیم، طلبِ سلامت مطلقه است و همچنین اعلام صلح و سازش است. هر مسلمان كه در اوّلین لحظهی ملاقات با مسلمان دیگر میگوید «سلامٌ علیکم»، یعنی برادرم، از طرف من مطمئن باش، من خیرخواه و سلامتخواه تو هستم؛ من با تو در حال صلح و صفایم؛ هیچ گزند و آسیبی از من به تو نخواهد رسید؛ كلاه سرت نخواهم گذاشت؛ خیانت به تو نخواهم كرد؛ جنس مغشوش* به تو نخواهم داد؛ دروغ به تو نخواهم گفت؛ مال و جان و ناموس و آبروی تو از قِبَل من در امان است و هرگز بر خلاف سلامت و مصلحت تو اقدامی نخواهم كرد. این، معنای سلام و سلامٌ علیکم است که مسلمانها موظّفند در اوّلین لحظهی ملاقات، این جمله را به هم بگویند و به یكدیگر امنیت همهجانبه بدهند و با همین جملهی كوتاه كه ردّ و بدل میکنند، با هم پیمان صلح و صفا ببندند و در حفظ سلامت و مصلحت یكدیگر بكوشند.
سلام را مستحبّ قرار دادهاند و جوابش را واجب. آیا اكنون واقعاً مسلمانها با یكدیگر چنینند؟ سلامشان سلام واقعی و صمیمی است؟ همه خیرخواه و سلامتخواه یكدیگرند؟ همه در حال صلح و صفا و سازش با همدیگرند؟ یا مثل گرگ و پلنگ به هم میغرّند و مانند دو شعلهی آتش به هم میپرند؟
در زبان، سلامٌ علیکم میگویند و در دل، نقشهی نیرنگ و خیانت دربارهی هم میكشند. اگر این بازار، بازار سلام بود، این همه رباخواریها و کلاهبرداریها و ورشكستگیها و خون یكدیگر مكیدنها كجا بود؟ اگر این ملّت، ملّت سلام بود، این همه درد و مرضها و ناسلامتیها در بین ما چه میكرد؟ این همه ناله و افغان از دست همدیگر، این همه پروندههای جنایی و غوغای دادگستری و شهربانی در بین ملّت سلام، كه به قول خود سلامتخواه و خیرخواه یكدیگرند، چه میكند؟
اگر به این دستور سادهی اسلام عمل میشد...
اگر دنیای بشر به همین یک دستور سادهی اسلام عمل میكرد، یعنی تمام دولتهای روی زمین به هم سلام میكردند، تمام ملّتها به هم سلام میكردند، اعلام سلامتخواهی و امنیّتخواهی به هم میدادند، پیمان صلح و صفا و سازش با هم میبستند، کِی این همه درّندهخوییها و برادر كُشیها به میان میآمد و آسایش جسم و جان بشر را به خطر میانداخت؟
دنیا اگر دنیای سلام بود، این همه كارخانههای اسلحهسازی در آن چه میكرد؟ این همه توپ و تانک و تفنگ و بمبهای آتشزا و اتمی در آن چه جایی داشت؟
ای مسلمان، دین و پیغمبرت فرمودهاند: بر تو واجب است جواب سلام بدهی؛ یعنی، بر تو همچون نماز واجب است كه به برادر مسلمانت اطمینان قلبی و آرامش فكری بدهی، نه اینکه یک سلام گرم و نرم به او بدهی و چند جملهی فریبنده به عنوان تعارف به رخش بكشی و آنگاه از طریق ربا آن بینوا را تا گلو در لجنزار بدبختی فرو ببری و دار و ندارش را از دستش بگیری. آنوقت توقّع داری كه خدا هم هشت درِ بهشت را به رویت بگشاید و در غرفههای اعلایت بنشاند. زهی تصوّر باطل، زهی خیال محال.
راستی چرا دعاهای ما مستجاب نمیشود؟
ما در شبانهروز، چندین بار به هم سلام میکنیم و سلامت یكدیگر را از خدا میخواهیم و در نمازهای پنجگانهی خود (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلَی عِبادِاللهِ الصّالِحینَ) میگوییم؛ یعنی، سلامتی خود و بندگان صالح را از خدا میخواهیم و هرگز این دعاهای خود را در حقّ یكدیگر مستجاب نمیبینیم، بلكه همیشه خود را غرق در ناسلامتی، گرفتاری و بی سر و سامانی مییابیم.
با اینکه دستگاه خلقت، دستگاه مجیبالدّعوات است و خداوند متعال وعدهی اجابت دعا را داده است، پس چرا دعاها و سلامهای ما در این دستگاه به اجابت نمیرسد؟ معلوم میشود كه دروغ میگوییم و خیر و سلامت یكدیگر را از خدا نمیخواهیم. هم سلامهای روزانهی ما دروغ است هم سلامهای نماز ما. صرفنظر از سلامهای خودمان، امام زمان(ع) در شبانه روز گذشته از نوافل، پنج مرتبه نماز واجب میخواند و در هر نماز (اَلسَّلامُ عَلَیْنا وَ عَلَی عِبادِ اللهِ الصّالِحین) میگوید و از خدا خیر و سلامت برای بندگان صالح میخواهد و دعایی كه از درِ خانهی خدا هرگز ردّ نمیشود، دعای امام زمان است، پس چرا دعای آن حضرت دربارهی ما اجابت نمیشود و زندگی ما را غرق در خیر و صلاح و سلامت نمیكند. معلوم میشود كه ما نتوانستهایم خود را در زمرهی «عِبادِ اللهِ الصّالِحینَ» درآوریم تا دعای سلامتخواهی امام شامل حال ما گردد.
بد نیست این نكته را هم بدانیم كه از جملهی «اَسْماء حُسْنی» و نامهای نیکوی خداوند، اسم «سلام» است که در سورهی حشر آمده است:
هُوَ اللهُ الَّذِی لا إلهَ إلاّ هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ؛[2]
«اوست خدایی كه جز او معبودی نیست؛ همان فرمانروای پاک سلامت [بخش، و] مؤمن [به حقیقت حقّهی خود که] نگهبان، عزیز، جبار [و] متکبّر [است]. پاک است خدا از آنچه [با او] شریک میگردانند».
در حدیث نیز آمده است:
فَهُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَ اِلَیْهِ السَّلامْ؛[3]
او سلام است؛ یعنی سالم مطلق و منزّه و مبرّی از هر عیب و نقصان. از او سلام است؛ احتمالاً، یعنی تأمینکنندهی سلامت هر موجودی، ذات اقدس اوست. و به سوی او سلام است؛ این نیز احتمالاً، یعنی هر موجودی که از تقیّدات مادّی رهایی یافت، سالم گشته به ساحت قرب حضرت او میپیوندد.
نکتهی دیگری که در خصوص سلام به اهل بیت(ع) باید به آن توجّه داشت، این است كه چون دانستیم معنای سلام، اعلام تأمین سلامت همه جانبه برای طرف مقابل است و اینكه هیچ گونه ضرر و زیانی از جانب من به تو نخواهد رسید و تو از ناحیهی من در كمال امن و امان خواهی بود، بنابراین وقتی شخص زائر در حضور امام ایستاده یا از دور آن حضرت را در خاطر خود تمثّل* داده و او را مخاطب به سلام كرده است، باید در حالی باشد كه هیچ صدمه و اذیّت و آزاری از جانب او به آن حضرت، نه در آن لحظه و نه بعد از آن، نرسد و از طرفی هم میدانیم تنها چیزی كه موجب خشنودی و رضایت خاطر اهل بیت رسالت(ع) میشود، دینداری مردم و اطاعت آنان از اوامر و ترک نواهی خداوند است و تنها چیزی كه موجب تنفّر و انزجار آن انوار الهی میگردد و از آن آزرده خاطر میشوند، تخلّف مردم از اوامر و ارتكاب نواهی* خدا و آلوده گشتنشان به رذایل اخلاقی از جمله حرص و بخل و كبر و ریا و حسد و حبّ مال و جاه و نظایر اینهاست.
چنانكه همگی خوب میدانیم آن احبّاء* و اصفیاء* خدا در راه حفظ احكام خدا و جلوگیری از ارتكاب محرّمات، تن به هرگونه مصیبت دادند و راضی شدند كه عزیزانشان قطعهقطعه شوند و پردگیان* حرمشان به اسارت بیفتند و سرهای خودشان بالای نیزهها برود و استخوانهای سینهشان زیر سمّ اسبها لگدكوب گردد، ولی به حلال و حرام خدا لطمهای نرسد و دین خدا سبک نگردد و پردهی حرمت قرآن هتک نشود؛ بنابراین، انسان زائر باید در حین گفتن «السّلام علیک» از حیث فكر و اخلاق و عمل طوری باشد که مایهی اذیّت و آزار امام نباشد. دل را با آب توبه شستشو دهد و اشک ندامت از دیده فرو ریزد تا در سلامش راستگو باشد و به زبان حالش بگوید:
غوطه در اشک زدم كاهل* طریقت گویند
پاک شو اوّل و پس دیده بر آن پاک انداز
وگرنه در همان ابتدای سخن، به امام خود دروغ گفته و العیاذبالله او را به بازی گرفته است و روشن است كه به دست آوردن این حال صدق و صفا، جز به توفیق خدا و خلوص نیّت، تحقّق نخواهد یافت.
رَزَقْنا اللهُ بِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ؛
1- تحیّت قوم عرب پیش از ظهور اسلام چه بود؟
2- ویژگیهای سلامِ اسلامی را بیان کنید.
3- سلام به اهل بیت(ع) با چه نیّت و معرفتی انجام میگیرد؟
[1]ـ اصول کافی، جلد ۲، صفحهی ۶۴۴.
* نصح: نیک خواستن، محبّت خالص.
* مغشوش: ناخالص، آمیخته شده.
[2]ـ سورهی حشر، آیهی 23.
[3]ـ شفاءالصّدور، صفحهی 56.
* تمثّل: به صورت شخصی درآمدن.
* نواهی: آنچه شرع ممنوع کرده.
* احِبّاء: دوستان، حبیبان.
* اصفیاء: پاکان، گزیدگان، ویژگان.
* پردگی: هر چیز پوشیده، مستور.
* کاهل: که اهل.
* مناقب: آنچه موجب ستودگی گردد از خصلتهای نیک.
* مال: مرکب، اسب.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت