بخش نخست: شخصیّت و فضایل امام حسین (ع) | ۹
یکی از چیزهایی که، ایمان به درستی و صحّت رسالات آسمانی و دعوت پیامبران بر آن استوار است معجزه است.
تاریخ پیامبران، اصل صدور معجزه را از انبیا ثابت میسازد، و کتابهای آسمانی ازجمله قرآن مجید، معجزات چند نفر از انبیا را باصراحت و به تفصیل شرح دادهاند.
همواره سنّت بر این جاری بوده که از کسانی که ادّعای نبّوت مینمودند معجزه میخواستند، و آنها نیز یک یا چند معجزه نشان میدادند.
در زمان ما باور برخی از مردم نسبت به معجزات مرتبط به امور مادّی، مثل شفای بیماران، زنده ساختن مردگان، تبدیل عصا به اژدها و نزول مائده، کم شده و پارهای از کسانی که مؤمن به انبیا هستند در مقام توجیه و تأویل برآمده و برخی میخواهند آنها را به علل و اسباب ظاهری و مادّی تطبیق نمایند و جزء سنن و قواعد عالم مادّه معرفی کنند و درعین حال، ایمان و باورشان نسبت به معجزات علمی قرآن بیشتر شده و فهم و درک آنها برای پذیرفتن این قبیل معجزات آمادهتر گردیده است.
ولی حقیقت مطلب این است که باید به تمام معجزات ایمان داشت، زیرا معجزه، نماینده قدرت غیبیّه و توانایی مطلق الهی است، و کسی که مؤمن به خدا و قدرت و علم اوست و میداند که این عالم را خدای قادر عالم حکیم آفریده است، جا ندارد در امکان صدور معجزه تردید نماید. مگر این عالم، و این جهان پهناور با این کرات عظیم و مخلوقات کوچک و بزرگ معجزه نیست؟
معجزه آن چیزی است که بشر نتواند از پیش خود بدون تهیّه مقدمات و وسایل آن را بیاورد و ظاهر سازد. بنابراین عالم معجزه است و این آفرینش کوهها، و درختها و اقیانوسها و خورشیدها و منظومهها، همه معجزه است.
نزول مائده، احضار درخت، احیای اموات، تکلّم سنگریزه و امثال و نظایر این کارها بدون اسباب مادّی معجزه است. همچنان که آنها معجزه هستند اینها هم معجزهاند، فرقی که هست این است که این معجزات کبیرهی عالم و جبال و اقیانوس و دریاها و کرات همیشه مورد دید و نگاه ما هستند لذا از آن تعجّب نمیکنیم و استبعاد نمینماییم. اما معجزات انبیا چون غالباً ابدی نبودهاند و پیوسته در منظر ما نیستند وقتی نقل شود مورد تعجّب و استبعاد میگردد.
این هم یکی از سنن الهیه است که کسانی که ازطرف خدا به پیامبری برگزیده میشوند باید معجزه داشته باشند تا اگر کسی ادّعای پیغمبری کند و معجزه اظهار ننماید برخلاف سنّت الهیه باشد و دعوایش پذیرفته نشود.
فلاسفه بزرگ مانند ابن سینا، فارابی و ابن مسکویه به معجزات انبیا ایمان داشتهاند.
فرید وجدی در دائرةالمعارف[2] بعد از آنکه راجع به معجزات انبیا و حضرت خاتمالانبیا(ص) شرحی نگاشته مینویسد:
امروز کسی که بتواند انکار امکان حدوث معجزات را بنماید یافت نمیشود مگر جمعی از مادّیین و آنها هم اگر مطالعات و تحقیقات علمایی امثال ولیم کروکس، روسل، ولاس، لورد افبری، اکسون، تندل، بارکس، لودج، سورغان و دیگران از علمای انگلیس و فلامریون، داریکس و جیبیه و استاد شارل ریشه از علمای فرانسه و گروه بسیاری از علمای ایتالیا، آلمان، روس و غیره ایشان را در مباحث نفیسه (مباحث راجع به روح) مطالعه میکردند، هرآینه میدیدند که این اشخاص با آزمایشهایی که روی قوای نفسیّه نمودهاند به نوامیس بالاتری از نوامیس حاکمه بر مادّه پی بردهاند که آن نوامیس میتوانند عمل نوامیس مادّی را ابطال نمایند و پدیدههایی که خارق نظام طبیعت و مادّه باشند نشان بدهند. به این جهت امکان معجزات در عصر ما ثابت، و معلوم شده است که معجزات نیز تابع نوامیس مخصوص به خود هستند...
بدیهی است در زمان ما عمده اتّکای کسانی که وقوع معجزه را باور دارند به نقل است؛ اما نه نقلی که احتمال خلاف در آن راه داشته باشد بلکه نقلی که حصول قطع و یقین به آن از رؤیت چشم کمتر نیست. بعضی گمان میکنند دعوای معجزه خردپسند، یا با اصول و موازین علمی موافق نیست، و یا اثبات وقوع آن دشوار است. اما این کسان سخت در اشتباه میباشند؛ زیرا عقل هیچ راهی برای ردّ این دعوا ندارد بلکه امکان آن را تأیید و تصدیق مینماید و وقوع آن را از راه مشاهده بصری یا دلیل سمعی و نقل قطعی و متواتر میپذیرد.
این کسان که برای باورکردن معجزات قدم پیش نمیگذارند و آن را با موازین علم موافق نمیدانند، اگر مقصودشان از این موازین همین موازینی است که تاکنون بشر در ناحیه علوم مادّی به آن دست یافته و برای او راه یک شناساییهایی در محیط عالم مادّه شده است، به آنها پاسخ میدهیم که: ما در صحّت دعوای وقوع معجزه به این موازین احتیاج نداریم؛ زیرا آن موازین وسیله درک تمام حقایق نیستند و راه درک و کشف حقایق منحصر به این موازین نیست.
چنانکه یقین داریم هم اکنون در برابر ما مجهولاتی هستند که بشر هنوز نایل به شناختن آنها نشده؛ و این اسباب و موازین حسّی و تجربی هم ما را به آن مجهولات هدایت نمیکند. اما نمیتوانیم منکر وجود آن مجهولات شویم، مگر آنکه از راه برهان عقلی امتناع آن ثابت شود.
پس اگر از راه موازین علمی محسوسه، وقوع یک حادثه خارقالعاده معلوم نشد انکار آن صحیح نیست، و دلیل بر گستاخی، و غرور و اعتماد بیجا به یک سلسله اطلاعات ناتمام و یک مشت فرمول و فرضیههای غیرقطعی است.
مَثَل چنین اشخاصی، مَثَل کسی است که در شیمی، مطّلع و متخصّص و عالم باشد و بخواهد مسائل علم پزشکی را یکجا از دریچه علم شیمی بررسی و مورد ردّ و قبول و نقض و ابرام قرار دهد، درحالیکه پزشکان عالم بر اساس همان مسائلی که مورد تردید آن عالم شیمی است و به آن معرفت ندارد و در دنیای علم خودش دلیلی بر آن نجسته، هر روز هزاران بیمار را درمان میکنند.
معجزات انبیا و کرامات اولیا یک پدیدههایی است که نسبت به آنها و تعلیل وجود آنها همان چیزی را باید گفت که نسبت به تمام این عالم میگوییم. شما میخواهید آنها را اسرار عالم خلقت بگویید، میخواهید خوارق عادات بدانید، هر اسمی روی آنها بگذارید بالأخره ما میگوییم این چیزهایی که اسمش معجزه است در عالم روی داده است و به بالاترین نقلهای متواتر، وقوع آن ثابت و مسلّم و قطعی است، و تعلیل آن به علل مادّی هم صحیح نیست و اگر کسی بخواهد برای اینکه باور مردم را با این مسائل جلب کند، آنها را به علل مادّی نسبت دهد و توجیهاتی در این زمینهها بنماید، به خطا رفته است زیرا تبدیل عصا به اژدها،[3] و زنده کردن مردگان[4] با علل مادی هیچ رابطهای ندارد.
و اگر این نقلها در مورد معجزه نبود، و خبر از یک پیشامد عادی بود با یک صدم این نقلها و خبرها همه کس آن را میپذیرفت اما چون اخبار از معجزات، اخبار از یک کار غیرمأنوس و خلاف عادت است، قدری در برابر آن میایستیم و بعد از تأمل آن را قبول میکنیم.
در همین عصر خودمان گاهی روزنامهها خبرهایی از حوادث جوّی و وقایع غریب و شگفانگیز می دهند که باور آن، برای ما دشوار است، و اگر یک فرد عادی آن خبر را میداد او را استهزا میکردیم، و زودباور و کم خردش میشمردیم ولی اکنون که روزنامه مینویسد یا رادیو خبر میدهد و خبرگزاری خاصّی آن را مخابره کرده همه آن را باور میکنند، زیرا اگر بنا باشد بخواهند در خبر خبرگزاریها تردید کنند و ترتیب اثر ندهند، باید تمام اخبار خبرگزاریها را کنار بگذارند درحالی که امور سیاسی و اقتصادی بر اساس همین خبرها جریان دارد.
ولی ما میگوییم این حساب غلط است. هم خبر یک فرد عادی را که امکان دارد با واقع مطابق باشد، نباید بدون دلیل ردّ کرد، و هم خبر فلان خبرگزاری را درحالی که یک شواهد و قرائنی آن را تأیید نمیکند نمیتوان باور کرد، هرچند ردّ هم نباید نمود و در بقعه امکان باید گذاشت.
بیشتر افراد این طور هستند که خبرهایی را که یک نفر خبرنگار میدهد باور میکنند؛ و به آن ترتیب اثر میدهند یا اگر از یک ستارهشناس مجهولالهویه نقل شود که در فلان روز، فلان ستاره دنبالهدار با زمین برخورد میکند و زمین متلاشی میشود، میپذیرند و در وحشت و نگرانی به سر میبرند، ولی این همه اخباری را که در مورد معجزات انبیا خصوصاً معجزات حضرت خاتمالأنبیا و ائمهی طاهرین(ع) در معتبرترین کتابهای تاریخ و حدیث ضبط و ثبت است؛ و تاریخنگاران بسیار متتبّع و بااطّلاع آن را نقل نمودهاند بااینکه بر صحّت بسیاری از آنها شواهد قطعآور در دست است نمیپذیرند و حاضر نیستند حدّاقل چند خبر از این خبرها را راست و مطابق واقع بدانند. گمان نمیشود که راستی کسانی باشند که از تواتر معجزات آنطور که یک نفر متتبّع در کتب و محیط به مدارک تاریخی آگاه است، آگاه باشند و معذلک آن را نپذیرند؛ بلکه بیشتر گمان میرود باورنداشتن این اشخاص به علّت بیاطّلاعی و مراجعه نکردن به کتابهای تاریخ و حدیث و به ندرت از روی تعصّب و اغراض دیگر باشد؛ وگرنه باوجود قوّهی تعقل و استقامت فکر، نپذیرفتن این اخبار و ردّ کلی آنها، حاکی از عدم اعتدال قوه فکریه، و مواردی هم انحراف عقلی است.
به هرحال به نظر ما، منکرین معجزه غیر از استبعاد، حرف دیگر ندارند و استبعاد هم هیچگاه مورد اعتنای خردمندان، و مستند حکم جزمی عقلی نبوده و نخواهد بود.
سخن در این مبحث در اینجا بیش از این مورد ندارد خصوصاً که خوانندگان ما بیشتر کسانی هستند که مؤمن به معجزات و خوارق عادتند، بنابراین در مقام ذکر پارهای از معجزات سیّد مظلومان امام حسین(ع) نیازی به مقدّمه و توضیحات بیشتر نداریم. اما صدور معجزه از امام حسین(ع) چه در حال حیات و چه بعد از شهادت، مسلّم و متواتر است و صدور چنین معجزاتی از آن حضرت که هم شعاع حقیقی نور نبّوت و امتداد وجود و شخصیّت پیامبر، و هم صاحب مقام ولایت و امامت بود، برخلاف انتظار هیچ مسلمانی نبوده و نیست.
اگر حسین(ع) معجزه و کرامت نداشته باشد پس چه کسی معجزه و کرامت دارد؟ و اگر او مخصوص به عنایات خاصّه الهیّه نباشد، پس چه کسی میتواند مشمول عنایات خاصّه خداوند شود؟
1- سنت اثبات ادعای نبوت چیست؟
2- چرا باید به تمام معجزات ایمان داشت؟
3- چرا بعضی که گمان میکنند دعوای معجزه خردپسند، یا با اصول و موازین علمی موافق نیست، و یا اثبات وقوع آن دشوار است، سخت در اشتباه میباشند؟
[1]. معجزه، خرق عادتی است که به دست پیغمبر برای دلالت بر صدق ادّعای او ظاهر میگردد، و در کتب کلام تعریفاتی برای آن نمودهاند که بنا بر آن تعاریف، اطلاق معجزه بر خوارق عاداتی که از ائمه و خواصّ و اصحاب ایشان صادر میشود به نحو مسامحه است، و بیشتر از خرق عاداتی که از غیر پیغمبر صادر شود، تعبیر به کرامت کردهاند؛ چنانچه خوارق عادات صادره از نبیّ قبل از نبوّت را ارهاصات مینامند ولی گاهی به لحاظ وجه اشتراکی که دارند بر همه اطلاق معجزه میشود.
[2]. ر.ک: فرید وجدی، دائرة معارف قرنالعشرین، ج6، ص202.
[3]. تبدیل شدن عصای حضرت موسی(ع) به اژدها.
[4]. زنده کردن مردگان، که به اذن خداوند و با اعجاز حضرت عیسی(ع) انجام گرفت.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی