اگر كسى بگويد: دعاى ندبه بدعت است و بعد از رسول خدا و ائمه هدى(ع) پيدا شده و به ايشان بسته شده و كسانى كه مهديه مىسازند و دعاى ندبه براى عوام مىخوانند و مردم را سگ امام زمان كرده و عوعو مىكنند، اهل بدعت و دشمن امامند. آيا زمان رسول خدا(ص) مهديه يا زينبيه و يا خانقاه و صومعه در اسلام بوده و آيا شرافت مؤمن سگ شدن است و يا آدم حقيقى شدن؟
جوابش اين است كه: بدعت، وارد كردن كار و روشى است از پيش خود در برنامههاى شرعيه، كه نه بالخصوص از پيغمبر و ائمه(ع) درباره آن دستورى صادر شده و نه عموم يا اطلاق دستورات و اوامر آن بزرگواران شامل آن باشد؛ ولى دعاى ندبه:
اوّلاً: چنان كه گفته شد بالخصوص وارد شده و اطمينان به صدورش هست و هيچ كس از پيش خود آن را نياورده و لااقل كسانى كه مىخوانند اطمينان به صدور آن دارند.
ثانیاً: به واسطهی آنكه متضمّن حمد و سپاس خدا بر قضا و قدر او و ذكر فضايل و مناقب و مصائب اهل بيت است، عمومات دعا و حمد و ذكر فضايل و مناقب و مصائب شامل آن مىشود.
ثالثاً: اين دعاى ندبه را اگر شخص از پيش خود هم انشا كند و بخواند، بدعت نيست، مثل اينكه خطبه يا قصيدهاى مشتمل بر اين مطالب انشا كند و مانند «دوازده امام خواجه» آن را براى مردم بخواند، يا مردم آن را بخوانند. اين نه خلاف سنّت پيغمبر اكرم(ص) است و نه بدعت و نه وارد كردن چيزى است در دين. اين همان اجراى تعاليم و برنامههاى دين است كه به حسب صور و مصاديق و مظاهر، مختلف مىشود.
و امّا ساختن مهديه و منتظريه و قائميه نيز بدعت نيست مانند حسينيه؛[1] زيرا اگر ما براى ذكر فضايل و مناقب، خانهاى بسازيم و آنجا را «دارالفضايل» بناميم، يا براى قرائت قرآن و تعليم تجويد خانهاى به نام «دارالقرائة» يا «دارالحفّاظ» بنا كنيم، يا براى تعلّم و آموزش علوم اسلامى و فقه و تفسير و حديث، خانهی ديگر و اسم آن را «مدرسه» بگذاریم يا براى مطالعه و قرائت كتب «دارالكتب» يا «كتابخانه» درست كنيم، يا براى رسيدگى به حال فقرا و مستمندان و جمع آورى اعانه، محلى به نام خانهی نيكوكارى بسازيم يا «دارالايتام» يا پرورشگاه يا بيمارستان يا زايشگاه ـ قربة الى الله تعالى ـ تأسيس كنيم همه مشروع و اجراى دستورات اسلام و برنامههاى دين و اطاعت اوامر:
وَتَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَی؛[2]
«همكارى و معاونت كنيد بر نيكى و پرهيزكارى».
وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ؛[3]
«و بايد بوده باشد از شما گروهى كه مىخوانند به سوى خير، و امر مىکنند به معروف و نهى مىكنند از منكر».
إِنَّ اللهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسانِ؛[4]
«به درستى كه خدا فرمان مىدهد به عدل و احسان».
و اوامر ديگر است.
مجرد اينكه در عصر پيغمبر(ص) اين بناها نبوده، دليل بدعت نمىشود.
بله! اگر غرض كسى از اين بناها، ايجاد تفرقه بين مسلمانان و تشعّب و دودستگى و اغراض شخصى و فردى و همچشمى و رقابت و سوء استفاده و جاهطلبى باشد، البته مذموم است، و اگر به قصد منصرف ساختن مسلمانان از مساجد و ايجاد ما به الامتياز مذهبى و اجراى برنامههاى غيرمشترك و غيروارد و خواندن اوراد و اذكارى كه نرسيده (مثل ذكر جبرئيليه يا يونسيه به عدد مخصوص و امثال آن) محلى مثل خانقاه بسازد، بدعت و ضلالت است.
غرض اين دو جهت را نبايد با هم اشتباه كرد، و بايد متوجّه بود كه دارالحفاظ و دارالضيافه و دارالمعلمين يا دارالوعاظ يا حسينيه و مهديه، با خانقاه و صومعه خيلى فرق دارد. اينجا (خانقاه) مركز يك فرقهی خاصّ و دستهاى است كه ملتزم به طريقه مخصوص و شيخ و پيرو و مرشد و سلسلهاى شدهاند كه از شرع نرسيده است و آنجا يك مركز آزاد براى همه و بدون قيد و شرط است.
مع ذلك چون مقام، مقام بيان حقيقت است، تذكّر مىدهم كه حفظ مركزيت مساجد ـ كه خانهی خدا و خانهی عموم مسلمانان است ـ لازم است و همه بايد با هم در عمران مساجد به جماعات و مجالس دعا و وعظ و تبليغ و قرائت قرآن و غير اينها همكارى كنند تا باشكوهترين اجتماعات دينى در مساجد تشكيل شود و قدر و منزلت مسجد محفوظ بماند. و اگر اين مؤسسات را هم به نام آن حضرت در مسجد قرار دهند يا رواقى از رواقهاى مسجد را به اين عنوان بنامند، يا آنكه مدارس و مراكز تبليغى تأسيس كنند و به نام جامع المهدى يا مسجد المهدى يا رواق صاحب الامر، يا مدرسة المهدى و مكتبة المهدى بنامند، و در موقع خواندن دعاى ندبه يا كميل يا ادعيه ديگر از آنجا استفاده كنند، مناسبتر و با نظر مبارك خود آن حضرت موافقتر است، به علاوه در تأسيس اين اماكن، وضع محيطها و مساجد و مناسبتها را هم بايد در نظر گرفت.
امّا اينكه نوشته شده: بعضى خود يا ديگران را سگ امام مىشمارند و شرافت مؤمن به اين است كه آدم حقيقى باشد نه سگ.
جواب اين است كه: هيچ كس نمىگويد مؤمن سگ است، و اين عبارات كه من سگ درگاه خدا يا سگ در خانهی پيغمبر يا امام هستم، معنايش اين نيست كه من سگ هستم. اين الفاظ معناى لطيف و دل پسندى دارد كه خود به خود در ذهن شنونده وارد مىشود و لذا كسى جز شما به گويندهی آن اعتراض نمىكند كه چرا خود را سگ خواندى و چرا دروغ گفتى. غرض اين است كه همانگونه كه سگ در خانه صاحبش را رها نمىكند و اگر او را براند و دور كند به جاى ديگر روى نمىآورد و وفا و حقشناسى دارد و پاس احترام ولىّ نعمت خود را نگاه مىدارد و از صاحبش و خانهاش دفاع مىكند و عنايت كم و لقمهی نان صاحبش را بر سفرههاى چرب ديگران برمىگزيند، من هم بر سر كوى شما مقيم شده و در خانهی شما را رها نمىكنم، و به پاسبانى منزل محبوب و مراد خود افتخار مىكنم.
اين تعبير بسيار عرف پسند و شيرين و عاطفى و مهيّج است و در اشعار شعرا و اهل ذوق عرب و عجم، بسيار است كه در درگاه خدا، يا پيغمبر يا امام، حقيرانه خود را سگ مىشمارند؛ مانند اين اشعار:
لقمه نانى به اين سگ كن عطا / كم نگردد از عطايت اى خدا
شاها چو تو را سگى ببايد / گر من بودم آن سگِ تو شايد
هستم سگكى ز حبس جسته / بر شاخ گل هوات بسته
از مدح تو با قلادهی زر / زنجير وفا به حلقم اندر
خود را به قبول رايگانت / بستم به طويلهی سگانت
افكن نظرى بر اين سگ خويش / سنگم مزن و مرانم از پيش
من سگ اصحاب كهفم بر در پاكان مقيم / نيم نانى مىرسد تا نيم جانى در تن است
و اين ضعيف هم در منظومهی مناجات على(ع) خطاب به آن حضرت عرض كردهام:
بستهی سنبل گيسوى توام / فخرم اين بس كه سگ كوى توام
نابغه علم و ادب و افتخار جامعه شيعه و اسلام، شيخ بهاءالدين عاملی(قدس سرّه) براى كسى مثل شاه عباس كبير از بين تمام القاب شاهانه اين لقب را برگزيده و در آغاز كتاب «جامع عباسى» چنين مىفرمايد:
«چون توجّه خاطر ملكوت ناظر اشرف اقدس، كلب آستان على بن ابى طالب(ع)، شاه عباس الحسينى الموسوى...»
به نظر ما اين جملهی «كلب آستان على بن ابى طالب(ع)» براى معرفى شاه عباس كبير از تمام القاب نفرتانگيز و پر از مبالغهاى كه براى شاهان صفوى و سلاطين ديگر گفته شده، دلپذيرتر و ارزندهتر و جذابتر است و لطفى كه در اين جمله به كار رفته در هيچ يك از عناوينى كه در ابتداى كتابها براى پادشاهان نوشته شده، وجود ندارد.
هم اكنون از تاريخ وفات عضد الدوله ديلمى قريب يك هزار و بيست سال مىگذرد، و اين افتخار درضمن مفاخر او در كتابها نوشته مىشود كه در روى سنگ قبر او در نجف اشرف، در جوار مرقد مطهر مولاى متقيان على(ع) اين آيه نوشته شده:
وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ؛[5]
مع ذلك، ما نمىگوييم: گويندگان همه اينگونه الفاظ را در هر مجلس و منبر، يا در هر شعر و قصيده تكرار كنند و از طريق بلاغت و تكلم به مقتضاى حال بيرون روند.
1- آیا دعاى ندبه بدعت است؟ شرح دهید.
2- اگر مومن خود را سگ درگاه خدا يا سگ در خانهی پيغمبر يا امام بنامد، معنايش چیست؟
[1]. مؤيد مشروع بودن اين ابنيه براى ذكر فضايل و گريه در مصائب پيغمبر و اهل بيت(ع) اين است كه: حضرت اميرالمؤمنين براى حضرت فاطمه زهرا(س) در بقيع بيت الاحزان بنا فرمود و سيدهی نساء عالميان وقتى صبح مىكرد، با حسنين(ع) به آنجا مىرفت و تا شب در آنجا مىگريست. هنگامى كه شب مىشد، اميرالمؤمنين(ع) مىآمد و آن مظلومه محزونه را به منزل مىآورد. (بيت الاحزان، ص۷۳).
[2]. سوره مائده، آیه 2.
[3]. سوره آل عمران، آیه 104.
[4]. سوره نحل، آیه 90.
[5]. سوره کهف، آیه ۱۸.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی