کد مطلب: ۶۲۴۳
تعداد بازدید: ۳۱۶
تاریخ انتشار : ۰۸ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۲۰
آشنایی با اسلام | ۲
امام محمد باقر(ع) فرمود: اسلام بر پنج ستون بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت. مردم به چیزی همانند ولایت دعوت نشده‌اند.[1] زراره در حدیث دیگری می‌گوید: به امام باقر عرض کردم: کدام یک از این پنج چیز افضل از دیگران است؟ فرمود: ولایت بر همه اینها برتری دارد، زیرا کلید آنهاست. والی راهنمای به سوی آنهاست.

بخش اوّل: اصول دین | ۲


جایگاه ولایت در اسلام


از آن‌جا که ولایت در آموزه‌های اسلامی، نقش اساسی و تعیین‌کننده دارد، در این جا به اجمال در این باره، بحث می‌کنیم.
ولایت در احادیث مهم‌ترین ستون اسلام معرفی شده است.
امام محمد باقر(ع) فرمود: اسلام بر پنج ستون بنا شده است: نماز، زکات، روزه، حج و ولایت. مردم به چیزی همانند ولایت دعوت نشده‌اند.[1]
زراره در حدیث دیگری می‌گوید: به امام باقر عرض کردم: کدام یک از این پنج چیز افضل از دیگران است؟ فرمود: ولایت بر همه اینها برتری دارد، زیرا کلید آنهاست. والی راهنمای به سوی آنهاست.[2]
ولایت به معنای سرپرستی و بر عهده گرفتن امور دیگران است. کلمه‌ی «ولىّ» نیز از همین ماده گرفته شده و بر کسی گفته می‌شود که سرپرستی فرد یا افرادی را بر عهده می‌گیرد، مانند ولیّ صغیر، ولیّ مجنون. کلمه‌ی والی نیز از همین ماده گرفته شده است. به فرماندار یا استاندار والی می‌گویند، چون اداره‌ی امور شهر و شهروندان را بر عهده گرفته و باید از فرمان‌هایش اطاعت کنند. به همین معنا پیامبر نیز بر امت ولایت دارد، چون سرپرست و اختیاردار آنهاست. خدا در قرآن می‌فرماید:
پیامبر در تصرف در امور مؤمنان از خودشان سزاوارتر است.[3]
کلمه مولا نیز از همین ماده گرفته شده است. به همین جهت پیامبر اکرم در آغاز خطبه‌ی غدیر در حجةالوداع به مردم فرمود: آیا من در تصرف در امور شما از خودتان سزاوارتر نیستم؟ عرض کردند: چرا. آن‌گاه فرمود: هر کس من مولای او هستم علی نیز مولای او خواهد بود.[4]
عمر بن خطاب نیز که در حادثه‌ی غدیر و نصب حضرت علی حضور داشت از کلمه‌ی مولا همین معنا را فهمید که به او گفت: یا علی مبارک باشد، تو مولای هر مرد و زن مؤمن شدی.[5]
از مجموع این سخنان چنین استفاده می‌شود که ولایت یک مقام اجرایی است نه مقام قدسی صرف.


ولایت در زمان حیات رسول الله


اکنون این سؤال مطرح می‌شود که آیا در دوران بعثت پیامبر گرامی اسلام وضع اجتماعی مسلمانان چگونه بوده است؟ آیا بدون رهبر و مدیریت اجتماعی می‌زیسته‌اند؟ یا این که نظم و انضباط و حاکمیتی وجود داشته گرچه در دایره‌ی محدود و اجرای قوانین ساده؟ برای پاسخ بدین سؤال باید نظری کوتاه به احکام و قوانین اسلام داشته باشیم:
احکام اسلام را که در کتاب و سنت آمده به طور کلی به دو دسته می‌توان تقسیم کرد:
الف) احکام و تکالیف فردی مانند نماز، روزه، حج، رعایت مکارم اخلاق، اجتناب از اخلاق زشت، طهارت، نجاست و دیگر احکام فردی.
این قبیل احکام، تکالیف فردی هستند و مخاطب آنها تک تک مکلفین می‌باشند و برای عمل به آنها نیازی به وجود حکومت و مدیریت اجتماعی نیست.
ب) نوع دوم احکام و تکالیف سیاسی ـ اجتماعی است. مانند: جهاد در راه گسترش اسلام، دفاع از کیان اسلام و مسلمین، آمادگی‌های رزمی، تأمین امنیت اجتماعی، قضا و داوری و حل منازعات، اجرای حدود و دیات و قصاص، تعزیرات و کیفر دادن مجرمان، روابط کشورهای اسلامی با یکدیگر، روابط با بیگانگان، گرفتن زکات و صرف در مصارف معین، گرفتن خمس و هزینه کردن در مصارف معین، و ده‌ها مانند اینها از مسائل اجتماعی.
این قبیل احکام و قوانین اجتماعی ـ سیاسی در اسلام آمده است. با اندکی دقت معلوم می‌شود که عمل به این قبیل احکام نیاز به تشکیلات اداری و در رأس آن یک حاکم و رهبرِ دیندار و با تدبیر دارد.
بنابراین می‌توان گفت حکومت و ولایت در متن دین واقع شده و باید همواره حاکمی وجود داشته باشد تا ضمانت اجرای احکام سیاسی و اجتماعی را بر عهده بگیرد. وگرنه بخش عظیمی از احکام و قوانین اسلام در حال تعطیل خواهد ماند.


پیامبر اکرم نخستین ولیِّ امر مسلمین


گرچه در قرآن آیه‌ای نداریم که صریحاً به پیامبر اکرم(ص) دستور داده باشد که حکومت تشکیل بده ولی به برخی امور که از شئون و کارهای مربوط به حکومت است فرمان داده است؛ به عنوان نمونه، می‌توان آیه‌های زیر را شاهد آورد:
ما قرآن را بر حق بر تو نازل کردیم تا بدان‌چه خدا به تو نشان داده در بین مردم داوری کنی، از خیانت‌کاران حمایت نکن.[6]
این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم در حالی که کتاب‌های پیشین را تأیید می‌کند و بر آنها حکومت دارد. پس بین آنان و بدان‌چه خدا نازل کرده داوری کن. و از خواسته‌های آنان پیروی مکن تا آن چه را بر تو نازل شده واگذاری.[7]
ای پیامبر با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر.[8]
ای پیامبر مؤمنان را به جنگ برانگیز.[9]
از اموال آنان صدقه (زکات) بگیر و آنها را پاک ساز و تزکیه کن.[10]
روشن است که داوری و حل اختلافات مردم، تحریص و تشویق مردم به جهاد، گرفتن زکات و مالیات و صرف آن در مصارف معین از وظایف حاکم است، و چون انجام آنها از پیامبر اکرم خواسته شده معلوم می‌شود از جانب خدا حاکم بوده است. بنابراین باید گفت: پیامبر اسلام علاوه بر دریافت وحی و حفظ آن و ابلاغ به مردم، مسئولیت دیگری نیز بر عهده داشته و آن عبارت است از تشکیل حکومت، اجرای احکام سیاسی، اجتماعی و رهبری و اداره امت اسلامی در شئون مختلف.
پیامبر اکرم در اداره‌ی امور کشور اسلامی از احکام و قوانینی که به وسیله وحی دریافت می‌کرد استفاده می‌کرد؛ به علاوه مجاز بود در موارد لازم و بر طبق مصالح امت، احکامی را صادر کند و به اجرا گذارد. این قبیل احکام، احکام حکومتی نامیده می‌شوند. مسلمانان هم وظیفه داشتند از فرمان‌های او اطاعت کنند.
قرآن می‌فرماید:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید از خدا و رسول و اولوالامر (صاحبان امر) اطاعت کنید. اگر در چیزی اختلاف داشتید، چنان چه به خدا و معاد ایمان دارید، موارد اختلاف را به خدا ارجاع دهید. این عمل به نفع شما است و سرانجام بهتری دارد.[11]
از آیه‌ی مذکور استفاده می‌شود که بر مؤمنان واجب است از فرمان سه کس اطاعت کنند: خدای سبحان، پیامبر و اولوالامر. اطاعت از خدا در مواردی است که پیامبر حکمی را به عنوان وحی و پیام خدا به مردم ابلاغ کند. اطاعت از رسول در مواردی است که به عنوان حاکم شرع و ولیِّ امر مسلمین حکمی را صادر کند، نه به عنوان وحی الهی. این قبیل احکام، احکام حکومتی و ولایی نامیده می‌شود. قسم سوم اطاعت از اولوالامر است. اولوالامر کسانی هستند که از جانب پیامبر به عنوان حاکم و ولی‌امر معرفی شده‌اند. در احادیث فراوانی امامان معصوم که از اهل‌بیت و عترت پیامبر هستند به عنوان مصادیق اولوالامر معرفی شده‌اند. آنان نیز بر مردم ولایت دارند و اطاعتشان واجب است. با مراجعه به کتاب‌های سیره به خوبی روشن می‌شود که پیامبر گرامی اسلام از آغاز هجرت به مدینه و علنی شدن دعوت، ضرورت تأسیس حکومتی را که حافظ منافع اسلام و مسلمین باشد احساس می‌کرده و در فرصت‌های مناسب اقدام‌های لازم را انجام داده است. در دوران ده ساله در مدینه به تدریج کارهایی را انجام داده که در تشکیل یک حکومت ساده و اداره‌ی یک جمعیت محدود لازم بوده است. به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره می‌شود:
انتخاب وزیر و مشاور، انتخاب و نصب امیر و والی برای شهرهای بزرگ و کوچک، انتخاب قاضی، تأسیس عدلیه و دادگاه، انتخاب افرادی برای اجرای حدود، در نظر گرفتن زندان و زندانبان، انتخاب نقیب برای طایفه‌ها، انتخاب افرادی برای کسب اطلاعات و گزارش، انتخاب افرادی برای نهی از منکر، تشکیل کلاس‌های تعلیم قرآن، خط، فقه و احکام، انتخاب افرادی برای نوشتن قرآن، انتخاب افرادی برای نوشتن نامه‌ها، برگزیدن مأمور وصول زکات، انتخاب مأمور وصول مالیات، خزانه‌دار و مسئول بیت‌المال، حسابدار، مأمور پرداخت و تقسیم حقوق، نصب فرمانده کل سپاه، پرچمدار، مسئول حفاظت از سلاح‌ها، انتخاب مأمور حراست، مأمور نظارت بر معاملات بازار و ده‌ها مسئولیت‌های کوچک و بزرگ دیگر.[12] این قبیل کارها قطعاً از شئون حکومت است. بنابراین نباید در حاکمیت پیامبر اسلام تردید کرد. او نخستین ولیِّ امر مسلمین و پایه‌گذار حکومت اسلامی است، و ولایت او از وحی و قرآن نشأت گرفته است. گفتنی است که گرچه مقام ولایت و حاکمیت از جانب خدا به آن حضرت واگذار شده بود، ولی تحقق خارجی آن بدون خواست و فداکاری و ایثار و تهیه مقدمات به وسیله مردم امکان‌پذیر نبود. به همین جهت مسئولیت اجرای احکام سیاسی ـ اجتماعی اسلام در قرآن به طور مستقیم بر عهده‌ی مسلمانان نهاده شده است. به عنوان نمونه، خداوند متعال در قرآن می‌فرماید:
در راه خدا جهاد کنید.[13]
در راه خدا با کسانی که با شما می‌جنگند نبرد کنید ولی از حق تجاوز نکنید.[14]
همگی با مشرکان بجنگید چنان که آنها همگی با شما می‌جنگند.[15]
در برابر دشمنان به مقدار توانتان نیرو و اسبان سواری آماده سازید تا دشمنان خدا و دشمنان خودتان و دیگران که شما آنها را نمی‌شناسید، و خدا می‌شناسد، از شما بترسند. آن چه را که در راه خدا هزینه کنید به شما بازگردانده خواهد شد، و مورد ستم قرار نخواهید گرفت.[16]
دست مرد و زنِ دزد را به کیفر عملشان قطع کنید، این عقوبتی است از جانب خدا.[17]
زن زناکار و مرد زناکار را به هر یک هشتاد تازیانه بزنید.[18]
باید از شما امتی به وجود آید که مردم را به نیکوکاری دعوت کنند، و امر به معروف و نهی از منکر نمایند.[19]
ای کسانی که ایمان آورده‌اید برای اجرای عدالت قیام کنید و برای خدا شهادت دهید.[20]
ای کسانی که ایمان آورده‌اید کافران را به جای مؤمنان دوست نگیرید، آیا می‌خواهید برای خدا (در عقاب خود) حجتی آشکار فراهم سازید.[21]
ای کسانی که ایمان آورده‌اید با یهود و نصارا پیمان دوستی مبندید، بعضی از آنان با یکدیگر پیمان ولایت و دوستی دارند.[22]
شما بهترین امتی هستید که برای مردم به وجود آمده‌اید، امر به معروف و نهی از منکر می‌کنید و به خدا ایمان دارید.[23]
از آیات مذکور که درباره‌ی وجوب جهاد و دفاع، آمادگی‌های نظامی، اجرای حدود و تعزیرات، امر به معروف و نهی از منکر، وجوب برپاداشتن عدالت اجتماعی، روابط مسلمانان با بیگانگان وارد شده و ده‌ها مانند آنها و صدها حدیث که در ابواب قضایی، سیاسی، نظامی، اقتصادی، و توسعه علوم و ترویج فرهنگ ارزش‌ها و جلوگیری و مبارزه با ضد ارزش‌ها آمده، به خوبی استفاده می‌شود که شارع مقدس اسلام، مسلمانان را به صورت امت منسجم نگریسته که باید برای اداره‌ی امت و تأمین نیازهای اجتماعی ـ سیاسی خود تشکیلاتی را به وجود آورند. و چون مسلمانان عملاً رهبری و ولایت پیامبر را پذیرفتند امکان تأسیس حکومت برایش فراهم شود.


خودآزمایی


1- ولایت چگونه مقامی است؟
2- بر مؤمنان واجب است از فرمان چه کسانی اطاعت کنند؟ مختصری درباره هر یک توضیح دهید.

 

پی نوشت ها


[1]. کافی، ج 1، ص 18: «ابوحمزه عن ابى‌ جعفر(ع) قال: بني الاسلام على‌ خمس: على‌ الصلوة و الزكاة و الصوم و الحج و الولاية و لم يناد بشي‏ءٍ كما نودي بالولاية».
[2]. همان، ص 18: «قال زرارة فقلت: و أيّ شي‏ءٍ من ذلك افضل؟ فقال: الولاية افضل لأنها مفتاحهن و الوالي هو الدليل».
[3]. احزاب (33) آیه‌ی 6: «النَّبِىُّ أَوْلى‌‏ بِالمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ».
[4]. البدایة و النهایه، ج 5، ص 229: «فأخذ بيد عليّ فقال: ألست أولى‌ بالمؤمنين من أنفسهم؟ قالوا: بلى‌ قال: فهذا ولي من أنا مولاه».
[5]. همان، ج 3، ص 229.
[6]. نساء (4) آیه‌ی 105: «إِنّاأَنْزَلْنا إِلَيْكَ الكِتابَ بِالحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ‏النّاسِ بِما أَراكَ اللهُ وَلاتَكُنْ لِلْخائِنِينَ خَصِيماً».
[7]. مائده (5) آیه‌ی 48: «وَأَنْزَلْنا إِلَيْكَ الكِتابَ بِالحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الكِتابِ وَمُهَيْمِناً عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِما أَنْزَلَ اللهُ وَلا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ عَمّا جاءَكَ مِنَ الحَقِّ».
[8]. توبه (9) آیه‌ی 73: «يا أَ يُّها النَّبِىُّ جاهِدِ الكُفّارَ وَالمُنافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ».
[9]. انفال (8) آیه‌ی 65: «يا أَ يُّها النَّبِىُّ حَرِّضِ المُؤْمِنِينَ عَلَى‌ القِتالِ».
[10]. توبه (9) آیه‌ی 103: «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ».
[11]. نساء (4) آیه‌ی 59: «يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى‌ الأمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِى‌ شَى‌‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى‌ اللهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللهِ وَاليَوْمِ الآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلاً».
[12]. نک: شیخ عبدالحق کتانی، التراتیب الاداریه.
[13]. حج (22) آیه‌ی 78: «وَجاهِدُوا فِى‌ اللهِ حَقَّ جِهادِهِ».
[14]. بقره (2) آیه‌ی 190: «وَقاتِلُوا فِى‌ سَبِيلِ اللهِ الَّذِينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَلاتَعْتَدُوا».
[15]. توبه (9) آیه‌ی 36: «وَقاتِلُوا المُشْرِكِينَ كافَّةً كَما يُقاتِلُونَكُمْ كافَّةً».
[16]. انفال (8) آیه‌ی 60: «أَعِدُّوا لَهُمْ ما اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِباطِ الخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللهِ وَعَدُوَّكُمْ».
[17]. مائده (5) آیه‌ی 38: «وَالسّارِقُ وَالسّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمْا جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللهِ».
[18]. نور (24) آیه‌ی 2: «اَلزّانِيَةُ وَالزّانِى ‌‏فَاجْلِدُوا كُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِاْئَةَ جَلْدَةٍ».

[19]. آل‌عمران (3) آیه‌ی 105: «وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلى‌ الخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ المُنْكَرِ».
[20]. نساء (4) آیه‌ی 135: «يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامِينَ بِالقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ».
[21]. نساء (4) آیه‌ی 144: «يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الكافِرِينَ أَوْلالِياءَ مِنْ دُونِ المُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً».
[22]. مائده (5) آیه‌ی 55: «يا أَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا اليَهُودَ وَالنَّصارى‌‏ أَوْلِياءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ».
[23]. آل‌عمران (3) آیه‌ی 110: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ المُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللهِ».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: