فصل اوّل: اخلاق و ضرورت آن | ۴
رسول خدا(ص) در حدیثی میفرمایند:
مراتب مؤمنین در قیامت با اخلاص مشخص میشود.[1]
پس اینگونه نیست که به واسطهی کثرت عمل، مراتب معنوی فرد مشخص شود که مثلاً فلانی چند بار کربلا یا حج رفته، یا چند روز روزه گرفته، پس لابد جایگاه معنویاش فلان است. اینطور نیست؛ بلکه برتری واقعی به مرتبهی اخلاص آدمی بستگی دارد. رسول خدا(ص) فرمودند:
دین خود را خالص گردان، همین عمل کم هم برای تو کافی است.[2]
آنچه من در وجود حضرت امام احساس میکردم این بود که امام خیلی اهل عبادتهای مصطلح نبود؛ یعنی اینطور نبود که همهی مستحبات را به جا آورد؛ البته نماز شب میخواند، حرم مشّرف میشد، اما به طور عادی به انجام همهی مستحبات مقیّد نبود، یا اینکه هر روز حرم، مشرف شود. علامه طباطبائی نیز همینطور بودند، در انجام عبادات و مستحبات خیلی غرق نمیشد، ولی اخلاص آنها سبب میشد اعمالشان ارزش پیدا کند. امام صادق(ع) دربارهی آیهی: الَّذِی خَلَقَ المَوْتَ وَالحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً؛[3] فرمودند: «لَیس یعنی اکثرکم عَمَلاً»؛ مراد این نیست که کدامتان بیشتر عمل دارید، ولی عملاً آن کسانی که خشیت خدا و نیّت صادقانه داشته باشند، نزد خدا مقربترند؛ یعنی آدمی عملی را به جا بیاورد و اخلاصش هم حفظ شود. البته این امر در عینِ دشواری، غیر ممکن نیست. عمل آدمی باید به گونهای باشد که برایش چندان مهم نباشد که دیگران بگویند خوب است یا بد و بپسندند یا نپسندند، بلکه مهم انجام عمل با نیّت خالص است؛ هر چند واقعاً کار سختی است. اما آدمی چه کند که کار را برای خدا انجام دهد و سعی هم کند آن را نگه دارد؟ انسان وقتی کاری را به تصور خود مخلصانه انجام میدهد، اگر مایل باشد دیگران بفهمند و از او تعریف کنند، بداند که عملش خالصانه نبوده و فایدهای ندارد. سپس حضرت فرمودند: «النّیةُ اَفضَلُ مِنَ العَمَلِ».[4] برای اینکه عمل، ظاهر کار است، و نیّت که یک امر درونی و از آن مهمتر است؛ مثلاً نماز که یک سری افعال و حرکات دارد که از بین میروند و آنچه از آن باقی میماند، همان نیّت نمازگزار است. پس اگر نیّت خالصی در عمل باشد از خود عمل، افضل است. بلکه نیّت همان عمل است؛[5] همان عمل قلبی است، لذا باقی میماند و اسباب سعادت انسان را فراهم میآورد و بهشت را هم همین نیّت خالص، درست میکند. البته مراتب اخلاص تفاوت دارد.[6] ممکن است فردی در حین انجام دادن عمل خود سعی کند ریا نکند و مردم نفهمند، و فردی دیگر اندکی بیشتر، و به همین ترتیب، سطح اخلاص افراد تفاوت میکند تا حدی که کسی عبادت میکند، اما فقط برای خدا؛ مثل امیرالمؤمنین(ع) که میفرماید:
من برای ثواب و ترس از دوزخ، عبادت نمیکنم.[7]
اگر انگشتر دادن حضرت علی(ع) به فقیر این ارزش را دارد که برایش آیه نازل شود، به دلیل آن نیّت و اخلاص در عمل آن حضرت بود. ممکن است بعضی افراد نیز همین کار یا مشابه آن را الآن هم بکنند، ولی طبق حدیث قدسی:
ضربتِ علی(ع) افضل از عبادت ثقلین است.[8]
نه برای عمل، بلکه به دلیل اخلاص در عمل، تا این حد اهمیت دارد.[9] بسیاری تصور میکنند که اخلاص فقط در عبادات، مطرح است، اما اخلاص، اعم از این است. ممکن است بعضی افراد، تمام کارهایشان همچون: خوابیدن، خوردن، سیاستورزی و دیگر کارهای عادی را برای خدا انجام دهند. اگر همهی کارها برای خدا باشد و مثلاً مسئولی که در اداره برای خدا و مخلصاً لِلّه کار میکند، مشکلات حل میشود. اگر مسئولین یا نمایندگان مجلس با اخلاص کار کنند، قطعاً مشکلات حل میشود.
رمز موفقیت حضرت امام(قدسسره) این بود که صحبت کردن و همهی کارهایش مخلصانه بود. محبوبیت امام واقعاً مثال زدنی بود. یکی از استادانِ حوزه که از شاگردان امام بوده است، میگفت: من آرزو دارم یک ناهار در محضر امام باشم که فقط غذا خوردن ایشان را ببینم! اینکه قبل از پیروزی انقلاب هم عدهای حاضر شدند زندان را تحمل کنند، برای همین اخلاص امام بود که بر آنها تأثیر گذاشته بود. امروز جامعهی ما الگوی عملی میخواهد. ما نمیتوانیم مدام بگوییم که امام صادق(ع) این کار را کرد یا این کار را نکرد. مخصوصاً طلاب باید مثل امام صادق(ع) باشند تا مردم آنان را ببینند و اسوهی عملی داشته باشند. حضرت امام(قدسسره) در منزل خودش روضه داشت و «آشیخ قوام» [وشنوهای] هم منبر میرفت. امام با ایشان عهد کرده بود که در روضه، نامی از ایشان برده نشود. دمِ در هم نمیایستاد که با مردم تعارف کند؛ البته به آقایان احترام میکرد. یک میز تحریر داشت که پشت آن مینشست. دمِ در نمیآمد، میخواست اخلاصش حفظ شود. وقتی حضرت آیة الله بروجردی مرحوم شدند،[10] چهل روز حوزه تعطیل بود و مردم دستهدسته برای عزاداری میآمدند. همهی بزرگان حوزه، مجلس میگرفتند و میآمدند و بعضی هم دنبالشان با سلام و صلوات و جلب توجه دیگران، ولی امام، تنها و بی سر و صدا میآمد. همه برای آیة الله بروجردی مجلس میگرفتند و آقای «فلسفی» هم معمولاً منبر میرفت. ولی امام، مجلس نگرفت. بنده با بعضی دوستان خدمت ایشان رسیدیم و گفتیم: چرا شما مجلس نمیگیرید؟ شاید بعضی فکر کنند که با آقای بروجردی خوب نیستید! حضرت امام گفت: این حرفها چیست، من آنقدر ناراحتم که حتی نمیتوانم سر مزار ایشان بروم. البته بعد اجازه دادند که مجلسی از سوی ایشان برگزار کنیم.[11]
1- امام صادق(ع) دربارهی آیهی 2 سوره ملک چه فرمودند؟
2- رمز موفقیت حضرت امام(قدسسره) چه بود؟
[1]. «بِالْاِخلاصِ تَتَفاضَلُ مَراتِبُ الْمؤمنینَ» (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 1، ص 754).
[2]. «أخلصْ دِینک یَکفیک القلیلُ مِنَ الْعملِ» (همان، ص 755).
[3]. «همانکه مرگ و زندگی را پدید آورد، تا شما را بیازماید که کدامتان نیکوکارترید» (ملک، آیهی 2).
[4]. مجلسی، بحارالانوار، ج 67، ص 237.
[5]. «و إنّ النّیة هی العَمَل» (محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 4، ص 3410).
[6]. واژهی اخلاص در قرآن به دو صورت «مخلص» اسم فاعل و «مُخلَص» (اسم مفعول) آمده، که حکایت از تفاوتِ درجات و مراتبِ اخلاص دارد. بر اساس آیات قرآن، شیطان نیز نمیتواند به آنان که به والاترین درجات اخلاص دست مییابند، مسلط گردد (ر.ک: حجر، آیهی 39 ـ 40).
[7]. «ما عَبَدْتُکَ خَوْفاً مِن نارِکَ وَ لا طَمَعاً فی جَنّتِکَ، بَلْ وَجَدتُکَ اَهْلاً لِلْعِبادَةِ فَعَبَدْتَکَ» (مجلسی، بحارالانوار، ج 6، ص 186).
[8]. «ضَربَةُ علیٍّ یَوم الخَنْدَقِ اَفضَلُ مِن عِبادَةِ الثَّقَلَیْنِ» (الرّحمانی الهمدانی، الامام علی بن ابی طالب(ع)، ص 606).
[9]. جنگ خندق (احزاب).
[10]. سیزدهم شوّال 1381 / 10 فروردین 1340.
[11]. این مجلس، روز شهادت امام صادق(ع) برگزار شد.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت