بخش اوّل: پیامبری (نبوت عامه) | ۹
در طول تاریخ، هزاران پیامبر از جانب خدا برای ارشاد و هدایت مردم آمدهاند. تعدادی از آنان دارای دین و شریعت مخصوصی بوده و جمعی دیگر مبلغ و ترویج کنندهی دین پیامبر قبلی بودهاند. منتها اصول ادیان آسمانی و برنامه همه پیامبران یکی بوده و همهی آنان انسانها را به سوی یک هدف دعوت مینمودند. به طور کلی تمام ادیان آسمانی بر این سه اصل اساسی استوار بودند:
اول: شناخت خدای یگانه و جهانآفرین و ایمان به او (توحید)؛
دوم: ایمان به معاد و جهان آخرت و آیندهی جاودانهی انسان (معاد)؛
سوم: ایمان به پیامبران و یگانگی راه و هدف آنها (نبوت)؛
پیامبران انسانها را به پذیرش این سه اصل اساسی فرا خوانده و از آنان میخواستند تا برنامههای هدایتگر الهی را در زندگی خود به کار بندند و در مقابل فرمان خدای حکیم تسلیم باشند و برنامهی زندگی خویش را تنها از دین الهی بگیرند. همهی پیامبران از آدم تا خاتم، انسانها را به همین حقیقت دعوت کردهاند. آنها راه و روشی را که خدای متعال برای زندگی انسانها برگزیده و پسندیده است «دين خدا» نامیدهاند که تنها یک دین است، نه بیشتر.
در اصول و کلیات دعوت پیامبران کوچکترین اختلافی وجود نداشته و هر یک از آنها پیامبران گذشته را به بزرگی و احترام یاد میکرده و شیوهی کار و متن دعوتش را تأیید مینموده است. هم چنین به آمدن پیامبر آینده مژده و بشارت میداده و به پیروانش سفارش و تأکید میکرده که به پیامبر آینده ایمان آورند و دعوتش را بپذیرند. خدا نیز در قرآن میفرماید:
هنگامی که به پیامبران کتاب و حکمت میدادیم تأکید مینمودیم که هرگاه بعد از او رسولی از سوی ما آمد حتماً به او ایمان آورید و یاریش کنید.[1]
قرآن کریم دربارهی ایمان به پیامبران و یگانگی راه و هدف آنان چنین میفرماید:
بگو به خدا و آنچه به سوی ما نازل شده و نیز آنچه به ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و نوادگان آنها و موسی، عیسی و دیگر پیامبران نازل نموده ایمان داریم و هیچ تفاوتی بین آنان قائل نیستیم و ما همگی تسلیم خدا هستیم، و هرکسی که غیر از اسلام دینی بپذیرد هرگز از او پذیرفته نگردد و او در آخرت از زیانکاران است.[2]
اسلام یعنی در برابر امر و دین خدا تسلیم بودن. پیامبران بدین معنا همه «مُسلِمْ» بودهاند؛ هر چند که «اسلام» به معنای مخصوصش به آخرین دین آسمانی و دینی که حضرت محمد(ص) از سوی خدا آورده اطلاق میشود، مُسلم به فردی گفته میشود که این دین الهی را پذیرفته باشد.
حضرت ابراهیم(ع) هنگام دعا و مناجات این گونه از خدا تقاضا میکند:
پروردگارا! من و فرزندم اسماعیل را مُسلم قرار ده و از نسل من امتی به وجود آور که در برابر تو مسلم باشند، عبادتهای ما را به ما بنما و توبهی ما را بپذیر که تو توبهپذیر و مهربانی. پروردگارا! در ذریه و فرزندان من رسولی را مبعوث کن که آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و آنان را تزکیه کند و رشد دهد که تو خدای عزیز و حکیمی. کیست که از دین و ملت ابراهیم بازگردد؟ مگر کسی که نابخردی کند. ما نیز او را در دنیا برگزیدیم و البته در آخرت در زمرهی صالحین خواهد بود.
بیاد آر که پروردگارش به او فرمود: اسلام آور؛ گفت: من در مقابل پروردگار جهانیان اسلام آوردم. و این نکته را ابراهیم به فرزندانش و به یعقوب سفارش نمود و فرمود: خدا این دین را برای شما برگزیده است، تا هنگام مرگ از اسلام دست برندارید و مبادا بمیرید و مسلم نباشید.
آیا شما هنگامی که یعقوب، هنگام مرگ به فرزندانش وصیت میکرد، حاضر بودید؟ هنگامی که از فرزندانش پرسید: بعد از من چه میپرستید؟ گفتند: خدای تو و پدران تو؛ ابراهیم، اسماعیل و اسحاق، آن خدایی که یگانه است و ما همگی تسلیم او هستیم.[3]
بنابراین خدا پیامبران را با یک هدف، که همان تسلیم در برابر خداست، معرفی میکند و کسی که از راه و روش آنان رو برتابد نابخرد و نادان میشمرد؛ مثل این آیات:
خدا به او کتاب، حکمت، تورات و انجیل آموخت و او را به عنوان پیامبر به سوی بنیاسرائیل برانگیخت. حضرت عیسی به آنان گفت: من با نشانهی آشکار و روشنی از سوی پروردگار به سوی شما آمدهام؛ من از گِل در مقابل شما مجسمهی پرندهای میآفرینم و در آن میدمم و آن گِل بی جان به اذن خدا پرندهای میگردد، مریضهای پیس و جذامی را شفا میدهم. مردگان را به اذن خدا زنده میکنم و از آنچه که میخورید و در منزل ذخیره میکنید خبر میدهم، در همهی این کارها آیه و نشانهی روشنی است، اگر مؤمن و پاکدل باشید.
به تورات که پیش از من نازل شده ایمان دارم و آن را تصدیق میکنم و برخی از آنچه که بر شما حرام بوده حلال اعلام مینمایم و من آیهی روشن و آشکاری از سوی پروردگار برای شما آوردهام. تقوا پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید بدانید که خدا پروردگار من و پروردگار شماست، او را اطاعت کنید که این راه، راه مستقیم است.
اما وقتی عیسی(ع) احساس کرد که سخنش را نمیپذیرند و به او نمیگروند، گفت: یاران من در راه خدا کیانند؟
حواریین گفتند: ماییم یاران خدا، ما به خدا ایمان آوردهایم و تو گواه باش که ما همگی مُسلم هستیم. پروردگارا! ما به آنچه نازل کردهای ایمان آورده و این رسول را متابعت نمودهایم، اسم ما را در زمرهی شاهدان بنویس.[4]
انبیای الهی، همانند معلمان مدرسه، یکی پس از دیگری مبعوث شدند تا بشر را به تسلیم در برابر دین الهی دعوت کنند و با رهنمودهای خود او را در مسیر رشد و تکامل قرار دهند که همان صراط مستقیم است. دین و هدف انبیا مشترک بوده و همهی آنها برای کسب رضایت خدا و تقرب به او تلاش میکردند. در بین ادیان آسمانی پیامبران هیچ اختلافی جز در احکام فرعی ادیان، که آن هم به علت شرایط و اوضاع زمان و استعداد افراد بوده، وجود نداشته است، شرایط زمان و مراتب درک و استعداد مردم در همهی زمانها یکسان نبوده است، لذا پیامبران با توجه به سطح درک و استعداد مردم با آنان سخن میگفتند و به تدریج فهم و درک آنان را در پذیرش معارف دین، رشد و تکامل میبخشیدند تا این که نوبت به آخرین پیامبر آسمانی، حضرت محمد(ص) رسید؛ او با معارف و احکام وسیع و بسیار دقیق، که چنین وسعت و دقتی را در ادیان پیشین نمیتوان یافت، برای هدایت مردم مبعوث شد و به علت گستردگی و عظمت معارف و فراگیر بودن احکامی که برای مردم آورده و راه تفکر و تحقیق و استنباط را در متون دین باز گذارده، به عنوان آخرین و برترین دین آسمانی از طرف خداوند متعال اعلام شده است. خدای کریم در مورد محتوای دین اسلام و ارتباط آن با ادیان پیشین، چنین میفرماید:
از [احکام] دین، آن چه را که به نوح دربارهی آن سفارش کرده، برای شما تشریع کرد و آن چه را به تو [ای پیامبر] وحی نمودیم و آن چه را هم که دربارهی آن به ابراهیم، موسی و عیسی سفارش کرده بودیم برگزیدیم [از همهی اینها این دین را برای شما تشریع کردیم] که: دین را به پا دارید و هرگز در آن تفرقهاندازی نکنید.[5]
1- تمام ادیان آسمانی بر کدام اصول اساسی استوار بودند؟
2- علل اختلاف در احکام فرعی ادیان چیست؟
[1]. آلعمران (3) آيهی 81: «وَ إِذ أَخَذَ اللهُ مِيثاقَ النَّبِيِّينَ لَما آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلى ذلِكُمْ إِصْرِى قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشّاهِدِينَ».
[2]. همان، آيات 84 ـ 85: «قُلْ آمَنّا بِاللهِ وَما أُنْزِلَ عَلَيْنا وَما أُنْزِلَ عَلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْمعِيلَ وَ إِسْحقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْباطِ وَما أُوتِىَ مُوسى وَعِيسى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ * وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلامِ دِينَاً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِى الآخِرَةِ مِنَ الخاسِرِينَ».
[3]. بقره (2) آيات 128 ـ 133: «رَبَّنا وَاجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنا مَناسِكَنا وَتُبْ عَلَيْنا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ * رَبَّنا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ * وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهِيمَ إِلّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْناهُ فِى الدُّنْيا وَ إِنَّهُ فِى الآخِرَةِ لَمِنَ الصّالِحِينَ * إِذ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ العالَمِينَ * وَوَصّى بِها إِبْراهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يا بَنِىَّ إِنَّ اللهَ اصْطَفى لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ * أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ إِذ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذ قالَ لِبَنِيهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِى قالُوا نَعْبُدُ إِلهَكَ وَ إِلهَ آبائِكَ إِبْراهِيمَ وَ إِسْمعِيلَ وَ إِسْحقَ إِلهاً واحِداً وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ».
[4]. آلعمران (3) آيات 48 ـ 53: «وَرَسُولاً إِلى بَنِى إِسْرائِيلَ أَنّى قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنّى أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْراً بِإِذْنِ اللهِ وَأُبْرِىءُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِى المَوْتى بِإِذْنِ اللهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِما تَأْكُلُونَ وَما تَدَّخِرُونَ فِى بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِى ذلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ * وَمُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَىَّ مِنَ التَّوْراةِ وَلِاُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِى حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللهَ وَأَطِيعُونِ * إِنَّ اللهَ رَبِّى وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ * فَلَمّا أَحَسَّ عِيسى مِنْهُمُ الكُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِى إِلى اللهِ قالَ الحَوارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللهِ آمَنّا بِاللهِ وَاشْهَدْ بِانّا مُسْلِمُونَ * رَبَّنا آمَنّا بِما أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِينَ».
[5]. شورى (42) آيهی 13: «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصّى بِهِ نُوحاً وَالَّذِى أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهِيمَ وَمُوسى وَعِيسى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى المُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللهُ يَجْتَبِى إِلَيْهِ مَنْ يَشاءُ وَيَهْدِى إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ».
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت