کد مطلب: ۶۴۲۳
تعداد بازدید: ۱۸۴
تاریخ انتشار : ۰۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۲
امامت و امامان (ع) | ۲
اماميه امام را انسان ممتازى‏‌ مى‏‌دانند كه از جهت عقيده و ايمان، التزام به مكارم و فضائل اخلاقى‏‌، شناخت صحيح احكام و قوانين واقعى‏‌ اسلام، تعبّد و عمل به وظايف دينى‏‌، سرآمد انسان‏هاى‏‌ عصر خويش بوده و در رتبه‌ی بعد از پيامبر مى‏‌باشد. همانند پيامبر از خطا، اشتباه، نسيان، ارتكاب خلاف و گناه مصونيت كامل داشته و معصوم است. چنين انسانى‏‌ مى‏‌تواند جانشين پيامبر و پيشواى‏‌ مردم باشد.

بخش اول: صفات امام | ۲


امامت در لغت


امامت يعنى‏‌ پيشوايى‏‌ و امام به كسى‏‌ گفته مى‏‌شود كه مردم از افكار و رفتارش پيروى‏‌ مى‏‌كنند؛ چه از صالحان و نيكوكاران باشد يا از بدانديشان و بدكاران، هم به پيشواى‏‌ خوبان امام گفته مى‏‌شود، هم به پيشواى‏‌ بدكاران و گمراهان. در قرآن نيز در هر دو معنا استعمال شده است.
قرآن مى‏‌گويد: ما از آنان امامانى‏‌ برگزيديم تا به امر ما مردم را هدايت كنند، چون صبر كردند و به آيات ما يقين داشتند.[1]
و درباره‌ی پيشوايان بد مى‏‌فرمايد: ما آنان را امامانى‏‌ قرار داديم تا مردم را به آتش دوزخ دعوت كنند و در قيامت يارى‏‌ نخواهند شد.[2]


تعریف و منصب امامت


امامت يكى‏‌ از عقايد بنيادين اسلامى‏‌ است كه از صدر اسلام همواره در ميان مسلمانان مطرح بوده است و امت اسلام را به دو گروه، اهل سنت و شيعه، تقسيم كرده است و هر كدام، تعريف و تفسير جداگانه‏اى‏‌ از امامت دارند. عبدالرحمان لاهيجى‏‌ از علماى‏‌ اهل سنت، در تعريف امامت مى‏‌گويد:
امامت نزد ما از عقايد و اصول دين نيست، بلكه از فروع و مربوط به افعال مكلفين است، برخلاف شيعه كه آن را از اصول دين مى‏‌دانند. گروهى‏‌ امامت را به زمامدارى‏‌ و رياست عامّه در امور دين و دنيا تعريف كرده‏اند، ولى‏‌ بهتر است در تعريف آن بگوييم: خلافت پيامبر در برپاداشتن دين و حفظ حوزه‌ی مسلمانان مى‏‌باشد. به گونه‏اى‏‌ كه اطاعت از او بر عموم مسلمانان واجب است.[3]
چنان كه ملاحظه مى‏‌فرماييد اهل سنت، امامت را به معناى‏‌ زمامدارى‏‌ و يك مقام دنيوى‏‌ مى‏‌دانند كه از فروع دين مى‏‌باشد. آنان وجوب نصب او را يك مسئله فقهى‏‌ مى‏‌شمارند كه انتخاب او بر عهده امت نهاده شده است. بر خلاف شيعه كه امامت را يكى‏‌ از اصول دين و در رتبه‌ی دوم نبوّت مى‏‌داند، و در تعريف آن مى‏‌گويد: نيابت و خلافت از رسول خدا در همه‌ی شئون نبوّت، جز ارتباط با عالم غيب و دريافت وحى‏‌، كه از اختصاصات پيامبر مى‏‌باشد.


مناصب پيامبر


در كتاب‏هاى‏‌ كلام به اثبات رسيده كه پيامبر در زمان حيات خود داراى‏‌ چند مقام و منصب بود:
1. ارتباط با عالم غيب و دريافت وحى‏‌ از جانب خداى‏‌ متعال.
2. حفظ و نگهدارى‏‌ مجموع علوم و معارف و احكام و قوانين شريعت كه به وسيله‌ی وحى‏‌ دريافت كرده بود.
3. تبليغ و ترويج آن‏ها در ميان مردم و پاسخ به پرسش‏ها و مبارزه با خرافات.
4. اجراى‏‌ احكام و قوانين سياسى‏‌، اجتماعى‏‌، قضايى‏‌، اقتصادى‏‌، حقوقى‏‌ و جزايى‏‌ اسلام و دفاع از حوزه‌ی اسلام و مسلمانان، يعنى‏‌ بر پاداشتن حكومت اسلامى‏‌ و اداره‌ی آن.
اين وظايف بر عهده پيامبر بود و در همه‌ی مراحل از خطا، اشتباه و فراموشى‏‌ مصونيت كامل داشت. يعنى‏‌ معصوم بود و از ارتكاب گناه و خلاف نيز صد در صد مصونيت داشت. چون پيامبر اگر معصوم نباشد احكام و قوانين شريعت، تضمين كافى‏‌ ندارد، و الطاف الهى‏‌ به اتمام نخواهد رسيد.[4]
شيعيان نظير اين بيان را در مسئله‌ی امامت دارند و مى‏‌گويند: به همان دليل كه بشر در تأمين سعادت دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ خود نياز به احكام و قوانين و علوم و معارف الهى‏‌ و ارسال پيامبر دارد، درست به همان دليل در زمان فقدان پيامبر، و در طول تاريخ نياز به شخص معصومى‏‌ دارد كه مسئوليت‏هاى‏‌ پيامبر را بر عهده بگيرد و اهداف او را دنبال كند. وگرنه رسالت پيامبر در ارشاد و هدايت بشر عقيم و ناتمام خواهد ماند. نياز بشر به علوم و معارف دين اختصاص به مردم عصر پيامبر نداشت بلكه بشر در طول تاريخ و در همه‏‌ی زمان‏ها بدين لطف الهى‏‌ نياز دارد. دوران كوتاه رسالت پيامبر گرامى‏‌ اسلام در تأمين اين نيازِ هميشگى‏‌ كفايت نمى‏‌كند؛ مخصوصاً با توجه به خاتميت پيامبر اسلام و اين كه بعد از او پيامبرى‏‌ نخواهد آمد.
شيعيان، امام را انسان كامل و ممتازى‏‌ مى‏‌دانند كه بعد از پيامبر جانشين او مى‏‌شود و همه‌ی مسئوليت‏هاى‏‌ او را، جز دريافت وحى‏‌ بر عهده مى‏‌گيرد.


مسئوليت‏هاى‏‌ امام‏


ويژگى‏‌ها و مسئوليت‏هاى‏‌ امام عبارت است از:
1. همه‌ی علوم و معارف و احكام و قوانين شريعت را مى‏‌داند ولى‏‌ نه از راه وحى‏‌ بلكه به وسيله تعليم پيامبر و منابع ديگرى‏‌ كه بعد از اين بدان‏ها اشاره خواهيم كرد.
2. در نشر و تبليغ علوم و معارف و احكام و قوانين اسلام مى‏‌كوشند و با انحرافات مبارزه مى‏‌نمايد.
3. احكام و قوانين سياسى‏‌، اجتماعى‏‌، قضايى‏‌، حقوقى‏‌، جزايى‏‌ و اقتصادى‏‌ اسلام را به اجرا مى‏‌گذارد؛ يعنى‏‌ حكومت اسلامى‏‌ پيامبر را بر طبق موازين اسلام ادامه مى‏‌دهد.
4. امام نيز همانند پيامبر در انجام اين مسئوليت‏ها، از خطا، اشتباه، فراموشى‏‌ و خلاف عمدى‏‌ كاملاً مصونيت دارد و معصوم است. وگرنه منظور حق تعالى‏‌ در ارشاد و هدايت مردم و معرفى‏‌ صراط مستقيم انسانيت و تأمين سعادت دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ انسان‏ها ناتمام و عقيم مى‏‌ماند و لطف الهى‏‌ به اتمام نخواهد رسيد. شيعيان در مسئله‌ی نياز به امام و علم و عصمت و وجوب نصب‏ او از جانب خداى‏‌ متعال به دليل معروفِ «لطف» استناد مى‏‌كنند و وجود و نصب امام را از الطاف الهى‏‌ مى‏‌دانند.
علامه حلى‏‌ مى‏‌نويسد:
وجود امام لطف الهى‏‌ است، و تعيين و نصب او بر خداى‏‌ متعال واجب است تا منظورش حاصل گردد![5]
اماميه امام را انسان ممتازى‏‌ مى‏‌دانند كه از جهت عقيده و ايمان، التزام به مكارم و فضائل اخلاقى‏‌، شناخت صحيح احكام و قوانين واقعى‏‌ اسلام، تعبّد و عمل به وظايف دينى‏‌، سرآمد انسان‏هاى‏‌ عصر خويش بوده و در رتبه‌ی بعد از پيامبر مى‏‌باشد. همانند پيامبر از خطا، اشتباه، نسيان، ارتكاب خلاف و گناه مصونيت كامل داشته و معصوم است. چنين انسانى‏‌ مى‏‌تواند جانشين پيامبر و پيشواى‏‌ مردم باشد. ولى‏‌ اهل سنّت وجود چنين شرايطى‏‌ را براى‏‌ جانشين پيامبر لازم نمى‏‌دانند و احتمال خطا و اشتباه و حتى‏‌ فسق را از او نفى‏‌ نمى‏‌كنند. در اين‏باره به صلاحيت براى‏‌ زمامدارى‏‌ و اداره‌ی امور دنيوى‏‌ اكتفا مى‏‌نمايند. در عين حال، اطاعت او را بر مردم واجب و مخالفتش را حرام و گناه مى‏‌دانند.


امام در احاديث‏


در تعريف و توصيف امام و امامت، احاديث فراوانى‏‌ داريم كه به يكى‏‌ از آن‏ها اشاره مى‏‌شود:
امام رضا(ع) فرمود: امامت جايگاه پيامبران و ميراث جانشينان‏ آنان مى‏‌باشد. امامت خلافت خدا و رسول و مقام اميرالمؤمنين و حسن و حسين مى‏‌باشد، امامت زمامدارى‏‌ دين و نظام مسلمين و صلاح دنيا و عزت مؤمنان است. امامت اساس اسلامِ بالنده و شاخه‏هاى‏‌ برآمده آن مى‏‌باشد. به وسيله‌ی امام نماز و زكات و روزه و حج و جهاد و توسعه اموال دولتى‏‌ و صدقات و اجراى‏‌ حدود و احكام و نگهدارى‏‌ از مرزها، به خوبى‏‌ انجام مى‏‌گيرد.
امام، امين خدا در ميان خلق و حجت بر بندگان و خليفه او در بلاد و دعوت‏كننده به سوى‏‌ خدا و مدافع از حريم الهى‏‌ مى‏‌باشد. امام مطهّر از گناه و منزّه از عيوب، مخصوص به علم و حلم، نظام دين، عزت مسلمين، باعث اندوه و خشم منافقان و هلاكت كافران است. امام يگانه عصر خويش مى‏‌باشد و هيچ كس به مقام او نمى‏‌رسد، هيچ دانشمندى‏‌ با او برابرى‏‌ نمى‏‌كند، جاى‏‌گزين و همانندى‏‌ ندارد. فضائل و كمالات امام اكتسابى‏‌ نيست بلكه با لطف و تفضل خدا بدان مقام رسيده است.[6]


خودآزمایی


۱- تفاوت معنی و تفسیر امامت از نظر شیعه و اهل سنت را شرح دهید.
۲- ويژگى‏‌ها و مسئوليت‏هاى‏‌ امام را بیان کنید.

 

پی نوشت ها


[1]. سجده، آيه 24: «وَجَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمّا صَبَرُوا وَكانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ».
[2]. قصص، آيه 41: «وَجَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى‏‌ النّارِ وَيَوْمَ القِيامِةِ لا يُنْصَرُونَ».
[3]. شرح‌المواقف، ج 8، ص 344.
[4]. ر. ك: همين قلم، پيامبرى‏‌ و پيامبر اسلام.
[5]. شرح تجرید، ص ۲۸۴.
[6]. اصول كافى‏‌، ج 1، ص 200: عن الرضا(ع) (في حديث) قال: إنّ الإمامة هي منزلة الأنبياء، وارث الأوصياء، إنّ الإمامة خلافة الله، و خلافة الرسول(ص)، و مقام أميرالمؤمنين، و ميراث الحسن و الحسين(ع)، إنّ الإمامة زعامة الدين و نظام المسلمين و صلاح الدنيا و عزّ المؤمنين. إنّ الإمامة أسّ الإسلام الناحي و فرعه السامي بالإمام تمام الصلاة و الزكاة و الصيام و الحجّ و الجهاد، و توفيرا الفي‏ء و الصدقات و إمضاء الحدود و الأحكام، و منع الثغور و الأطراف ... الإمام أمين الله فى‏‌ خلقه و حجّته على‏‌ عباده، و خليفته في بلاده، و الداعي إلى‏‌ الله، و الذابّ عن حرم الله. الإمام المطهّر من الذنوب و المبرأ عن العيوب، المخصوص بالعلم، الموسوم بالحلم، نظام الدين و عز المسلمين، و غيظ المنافقين و بوار الكافرين. الإمام واحد دهره، لايدانيه أحد، و لا يعادله عالم، و لا يوجد منه بدل، و لا له مثل، و لا نظير، المخصوص بالفضل كلّه من غير طلب منه، و لا اكتساب، بل اختصاص من المفضّل الوهّاب.



دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: