کد مطلب: ۶۶۹۵
تعداد بازدید: ۲۰۷
تاریخ انتشار : ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۵۶
امامت و امامان (ع) | ۹
گفتنى‏‌ است كه احكام ولايى‏‌ رسول خدا هيچ‏گاه از روى‏‌ هوا و هوس و بدون ملاك و ضابطه صادر نشده بلكه همواره از علم به مصالح واقعى‏‌ و به منظور رعايت آن‏ها سرچشمه گرفته كه با وحى‏‌ و الهام با آن‏ها آشنا بوده و از خطا و اشتباه و عصيان نيز مصونيت كامل داشته است. در قرآن مى‏‌گويد: همنشين شما، نه گمراه شده، نه به راه كج رفته است، از روى‏‌ هواى‏‌ نفسانى‏‌ سخن نمى‏‌گويد، سخن او جز وحى‏‌ نيست كه فرشته‏اى‏‌ نيرومند به او تعليم داده است.

بخش اوّل: صفات  امام | ۸


پيامبر و احكام ولايى‏‌


احكام صادره‌ی از پيامبر را به دو نوع مى‏‌توان تقسيم كرد: تشريعى‏‌ و ولايى‏‌، احكام تشريعى‏‌ آن‏هايى‏‌ هستند كه مستقيما از جانب خداى‏‌ متعال تشريع و جعل شده آن گاه به پيامبر وحى‏‌ شده و مأموريت يافته تا به مردم ابلاغ نمايد. اين قبيل احكام شريعت اسلام را تشكيل مى‏‌دهند و جز خداى‏‌ متعال كسى‏‌ حق تشريع ندارد، احكام تشريعى‏‌ يا در قرآن آمده يا در موارد مختلف به تدريج بر پيامبر وحى‏‌ و بدين وسيله در اختيار مردم قرار گرفته است.
اما احكام ولايى‏‌، احكامى‏‌اند كه مستقيما از جانب خدا جعل نشده‏اند بلكه‏ به پيامبر از جهت مقام ولايت و حاكميتى‏‌ كه به وى‏‌ تفويض شده، اجازه داده شده كه در محدوده‌ی حاكميت خود و براى‏‌ اداره‌ی امور اجتماعى‏‌، احكام لازم را جعل و اجرا كند؛ از قبيل جعل ماليات براى‏‌ تأمين هزينه‏هاى‏‌ دولت اسلامى‏‌، فرمان جهاد و دفاع، جنگ و صلح، روابط با ساير كشورهاى‏‌ اسلامى‏‌ و غير اسلامى‏‌، احكام قضايى‏‌، حدود مالكيت‏هاى‏‌ دولتى‏‌ و شخصى‏‌، سلب مالكيت‏هاى‏‌ شخصى‏‌ يا تحديد آن، در برخى‏‌ موارد و جعل قوانين و احكام لازم در شئون مختلف كشور اسلامى‏‌. پيامبر اكرم از جهت حاكميتى‏‌ كه به وى‏‌ تفويض شده اختيارات وسيعى‏‌ نيز به او داده شده است.
در قرآن مى‏‌گويد: پيامبر در تصرف در امور مؤمنان بر خود آنان اولويت دارد.[1]
آنچه گفته شد درباره‌ی احكام حكومتى‏‌ بود.
از برخى‏‌ احاديث استفاده مى‏‌شود كه به پيامبر اجازه داده شده بود در مسائل و فروع احكام تشريعى‏‌ نيز حتى‏‌ در عبادات، احكامى‏‌ را جعل و در اختيار مردم قرار دهد.
ابو بصير مى‏‌گويد: از امام صادق(ع) تفسير آيه‌ی «أَطِيعُوا اللهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى‏‌ الأمْرِ مِنْكُمْ» را سئوال كردم، فرمود: اين آيه درباره‌ی على‏‌ بن ابى‏‌طالب(ع) و حسن و حسين(ع) نازل شده است. عرض كردم مردم مى‏‌گويند: چرا نام على‏‌ و اهل بيت در قرآن نيامده است؟ حضرت فرمود: در جواب بگو: نماز در قرآن آمده ولى‏‌ سه يا چهار ركعت بودن آن در قرآن نيامده‏ است. رسول خدا آن را بيان كرد، زكات در قرآن آمده ولى‏‌ مقدار آن، كه در هر چهل در هم يك در هم بايد پرداخت شود، در قرآن نيامده است، رسول خدا آن را تعيين كرد. اصل حج در قرآن آمده ولى‏‌ از وجوب هفت دور طواف سخنى‏‌ به بيان نيامده، رسول خدا بود كه آن را بيان كرد.

آيه‌ی «أَطِيعُوا اللهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى‏‌ الأمْرِ مِنْكُمْ» نيز درباره‌ی حضرت على‏‌ و حسن و حسين(ع) نازل شده بود كه رسول خدا(ص) درباره‌ی على‏‌(ع) (در حجةالوداع) فرمود: «من كنت مولاه فعلى‏‌ مولاه».[2]
بر طبق اين قبيل احاديث مى‏‌توان گفت: احكام ولايى‏‌ از دايره احكام حكومتى‏‌ فراتر رفته اجازه جعل احكام تكليفى‏‌ را نيز شامل مى‏‌شود. در همه‌ی احكامى‏‌ كه از پيامبر اسلام صادر شده همين احتمال وجود دارد جز اين كه در قرآن آمده يا خود پيامبر به وحى‏‌ بودن آن تصريح كرده باشد. ولى‏‌ به هر حال اگر با اسناد صحيح نقل شده باشند حجيت شرعى‏‌ دارند و مكلفين بايد بدان‏ها عمل كنند.
چون بنابر نصوص قرآن كريم اطاعتِ از اوامر و نواهى‏‌ پيامبر بر مؤمنان واجب است.
در قرآن آمده: اى‏‌ كسانى‏‌ كه ايمان آورده‏ايد از خدا و رسول و صاحبان امر اطاعت كنيد.[3]
گفتنى‏‌ است كه احكام ولايى‏‌ رسول خدا هيچ‏گاه از روى‏‌ هوا و هوس و بدون ملاك و ضابطه صادر نشده بلكه همواره از علم به مصالح واقعى‏‌ و به منظور رعايت آن‏ها سرچشمه گرفته كه با وحى‏‌ و الهام با آن‏ها آشنا بوده و از خطا و اشتباه و عصيان نيز مصونيت كامل داشته است. در قرآن مى‏‌گويد: همنشين شما، نه گمراه شده، نه به راه كج رفته است، از روى‏‌ هواى‏‌ نفسانى‏‌ سخن نمى‏‌گويد، سخن او جز وحى‏‌ نيست كه فرشته‏اى‏‌ نيرومند به او تعليم داده است.
بنابراين آشنايى‏‌ حضورى‏‌ به مصالح و مفاسد واقعى‏‌ و كلى‏‌ را مى‏‌توان به عنوان يكى‏‌ از منابع علوم پيامبر معرفى‏‌ كرد.
فضيل بن يسار گفت: از حضرت صادق(ع) شنيدم كه فرمود: خداوند عزّوجلّ پيامبرش را با بهترين شيوه تربيت كرد، هنگامى‏‌ كه ادبش به كمال رسيد به او فرمود:

«وَ إِنَّكَ لَعَلى‏‌ خُلُقٍ عَظِيمٍ» آن‏گاه امر دين و امت را به او واگذار كرد كه بندگان را ارشاد و اداره كند. آن‏گاه به مردم فرمود:

«وَما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» رسول خدا به وسيله‌ی روح القدس موفّق و مؤيّد بود. در اداره امور مردم از لغزش و خطا مصون و به آداب الهى‏‌ مؤدّب بود. آن‏گاه خداى‏‌ عزّوجلّ نماز را دو ركعت، دو ركعت، تشريع كرد كه جمعا در شبانه روز ده ركعت مى‏‌شد. پس رسول خدا بر هر نماز دو ركعتى‏‌ دو ركعت ديگر افزود و بر نماز مغرب يك ركعت اضافه كرد. آن چه را پيامبر اضافه كرد جزء نمازهاى‏‌ واجب قرار گرفت و ترك آنها جز در سفر جايز نيست. و بر نماز مغرب يك ركعت افزود كه در سفر هم نبايد ترك شود.
خداى‏‌ عزّوجلّ نيز اين‏ها را تأييد كرد، و در نتيجه نمازهاى‏‌ واجب هفده ركعت شد.
آن‌گاه رسول خدا(ص) نمازهاى‏‌ نافله را 34 ركعت، دو برابر نمازهاى‏‌ واجب، قرار داد و از جانب خدا تأييد شد. بدين وسيله مجموع نمازهاى‏‌ واجب و نوافل آنها پنجاه و يك ركعت شد، و نماز نافله‌ی عشاء دو ركعت نشسته خوانده مى‏‌شود كه يك ركعت به حساب مى‏‌آيد. خداى‏‌ متعال روزه ماه رمضان را واجب كرد، و رسول خدا روزه‌ی ماه شعبان، و سه روز در هر ماه را به عنوان مستحب تشريع كرد و از جانب خدا تأييد شد. خداى‏‌ عزّوجلّ خمر (شراب) را تحريم كرد ولى‏‌ رسول خدا هر مشروب مست‌كننده‏اى‏‌ را تحريم كرد و مورد تأييد خدا قرار گرفت. رسول خدا(ص) از انجام بعض كارها نهى‏‌ كرد ولى‏‌ نهى‏‌ كراهتى‏‌ نه تحريمى‏‌، و در انجام آن‏ها به بندگان رخصت داد. پس استفاده از رخصت‏ها بر بندگان واجب است، چنان كه در نهى‏‌هاى‏‌ تحريمى‏‌ وجوب اجتناب دارند. اما رسول خدا در موارد نهى‏‌هاى‏‌ تحريمى‏‌ و اوامر وجوبى‏‌ اجازه تخلّف نداد. پس خوردن مشروبات مست كننده، نهى‏‌ تحريمى‏‌ دارد و به هيچ كس اجازه شرب داده نشده است. رسول خدا(ص) به مردم اجازه نداد دو ركعتى‏‌ را كه خودش به نمازها اضافه كرده بود (در غير حال سفر) ترك كنند بلكه الزام بدان‏ها واجب است. جز در حال سفر، پس امر و نهى‏‌ رسول خدا، مانند امر و نهى‏‌ خداى‏‌ متعال وجوب اطاعت دارد. و بندگان بايد تسليم‏ آنها باشند.[4]
حضرت صادق(ع) فرمود: خداى‏‌ تبارك و تعالى‏‌ پيامبرش را ادب آموخت تا اين كه به حد كمال رسيد آن‌گاه به او فرمود:

«وَ إِنَّك لَعَلى‏‌ خُلُقٍ عَظِيمٍ» پس امر دين را به او تفويض كرد و فرمود:

«وَما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» خداى‏‌ عزّوجلّ سهام ارث را تبيين كرد ولى‏‌ سهمى‏‌ را براى‏‌ جد قرار نداد. پس رسول خدا يك ششم اموال ميت را به او داد و اين عمل مورد تأييد خدا قرار گرفت. و همين است قول خداى‏‌ عزّوجلّ:

«هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ».[5]
امام باقر(ع) فرمود: رسول خدا(ص) ديه‌ی چشم و ديه‌ی قتل نفس و حرمت نبيذ و هر مست كننده‌ی ديگرى‏‌ را تشريع كرد. راوى‏‌ عرض كرد: آيا رسول خدا حكمى‏‌ را تعيين كرد بدون اين كه از جانب خدا چيزى‏‌ آمده باشد؟ فرمود: بلى‏‌، براى‏‌ اين كه معلوم شود چه كسى‏‌ از رسول خدا اطاعت مى‏‌كند و چه كسى‏‌ مخالفت مى‏‌ورزد.[6]
امام صادق(ع) فرمود: به خدا سوگند! خداى‏‌ متعال امر دين را به هيچ كس واگذار نكرده، جز به رسول الله(ص) و ائمه، خداى‏‌ عزّوجلّ فرمود:

«إِنّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الكِتابَ بِالحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ‏النّاسِ بِما أَراكَ اللهُ» و همين امر درباره‌ی اوصياى‏‌ او جارى‏‌ است.[7]


امامان و احكام ولايى‏‌


امام جانشين پيامبر است. همه مسئوليت‏هاى‏‌ او را بر عهده دارد و از اختيارات لازم برخوردار مى‏‌باشد. پيامبر بر مردم حكومت داشت و در همين محدوده حق جعل احكام ولايى‏‌ به او تفويض شده بود. امام نيز منصب حكومت را بر عهده دارد و در همين محدوده حق دارد احكام لازم را جعل و به اجرا گذارد. گر چه هيچ يك از ائمه اطهار جز على‏‌ بن ابى‏‌ طالب(ع) عملاً در منصب حكومت قرار نگرفتند ولى‏‌ شرعاً حاكم بودند و حق ولايت داشتند. گرچه خود متصدى‏‌ منصب حكومت نبودند ولى‏‌ حق جعل احكام ولايى‏‌ را داشتند. احاديثى‏‌ را كه در مسائل و فروع قضا، شهادات، حدود، ديات، قصاص، تعزيرات، شرايط و صفات حاكم و قاضى‏‌، وظايف و اختيارات آنان، جهاد، دفاع، احكام خمس و زكات را كه از ائمه اطهار(ع) صادر شده و در قرآن و احاديث پيامبر نمونه‏اش وجود ندارد، مى‏‌توان از احكام ولايى‏‌ ائمه اطهار(ع) دانست، حاكمان و مسئولان اداره كشور وظيفه داشته و دارند كه بر طبق آن‏ها عمل كنند. مسلمانان نيز وظيفه دارند اجراى‏‌ آن‏ها را از حاكمان مطالبه كنند. و اين حداقل كارى‏‌ است كه ائمه معصومين(ع) در نشان دادن چهره راستين حكومت اسلامى‏‌ در آن اوضاع و شرايط سخت، مى‏‌توانستند انجام دهند.
در برخى‏‌ احكام فقهى‏‌ و تكليفى‏‌ كه از امامان معصوم به ما رسيده و در قرآن و سنت پيامبر نيامده نيز احتمال ولايى‏‌ بودن آنها وجود دارد. ممكن است كسى‏‌ بگويد: چنان كه پيامبر در جعل اين احكام از جانب خدا مأذون و مجاز بود، امامان معصوم نيز از جانب پيامبر در جعل اين قبيل احكام مأذون بودند. و اين قبيل احكام از جنبه ولايى‏‌ آنان كه در قرآن آمده و به تأييد پيامبر رسيده سرچشمه مى‏‌گيرد، و اگر بر طبق ضوابط شرعى‏‌ و اسناد معتبر به ما رسيده باشند حجت شرعى‏‌ بوده و وجوب اطاعت دارند.
گفتنى‏‌ است احكام ولايى‏‌ ائمه اطهار(ع) نيز بدون ضابطه و از روى‏‌ تمايلات نفسانى‏‌ صادر نمى‏‌شده بلكه تابع مصالح و مفاسد واقعى‏‌، دنيوى‏‌ و اخروى‏‌، فردى‏‌ و اجتماعى‏‌ مردم بوده است. ضوابط كلى‏‌ را از پيامبر اكرم دريافت كرده بودند. و با رعايت مقتضيات زمان و مكان و اوضاع و شرايط موجود احكام لازم را صادر و در اختيار مردم قرار مى‏‌دادند. و در اين‏باره از تأييدات الهى‏‌ و پشتوانه نيرومند عصمت نيز برخوردار بودند و از خطا و اشتباه مصونيت كامل داشتند.


خودآزمایی


۱- احكام صادره‌ی از پيامبر را به چند نوع مى‏‌توان تقسيم كرد؟ هر یک را شرح دهید.
۲- احكام ولايى‏‌ رسول خدا چگونه و به چه منظور صادر شده است؟

 

پی نوشت ها


[1]. احزاب، آيه 6: «النَّبِىُّ أَوْلى‏‌ بِالمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ».
[2]. جامع احاديث الشيعه، ج 1، ص 247: أبوبصير قال سألت أباعبدالله(ع) عن قول الله عزّوجلّ «أَطِيعُوا اللهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى‏‌ الأمْرِ مِنْكُمْ» فقال: نزلت فى‏‌ عليّ بن أبي طالب و الحسن و الحسين(ع). فقلت له: إنّ الناس يقولون: فما له لم يسمّ عليّاً و أهل بيته في كتاب الله عزّوجلّ؟ فقال: قولوا لهم: إنّ رسول الله(ص) نزلت عليه الصلاة و لم يسمّ لهم ثلاثاً و لا أربعاً حتى‏‌ كان رسول‏الله هو الذى‏‌ فسّر ذلك لهم و نزل الحج فلم يقل لهم: طوفوا سبعاً حتى‏‌ كان رسول الله هو الذي فسرّ ذلك لهم، و نزلت «أَطِيعُوا اللهَ وَأَطيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى‏‌ الأمْرِ مِنْكُمْ» و نزلت في عليّ و الحسن و الحسين(ع)، فقال رسول الله في عليّ(ع): من كنت مولاه فعلّي مولاه. الحديث.
[3]. نجم، آيات 2 ـ 5: «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَما غَوى ‏‌* وَما يَنْطِقُ عَنِ الهَوى ‏‌* إِنْ هُوَ إِلّا وَحْىٌ يُوحى ‏‌* عَلَّمَهُ شَدِيدُ القُوى‏‌».
[4]. كافى‏‌، ج 1، ص 266.
[5]. همان، ص 267.
[6]. همان.
[7]. كافى‏‌، ج 1، ص 268: قال أبوعبدالله(ع): لا و الله ما فوّض الله إلى‏‌ أحد من خلقه إلّا إلى‏‌ رسول الله(ص) و إلى‏‌ الأئمّة، قال عزّوجلّ «إِنّا أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الكِتابَ‏ بِالحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ ‏النّاسِ بِما أَراكَ اللهُ» و هي جارية في الأوصياء.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: