کد مطلب: ۶۸
تعداد بازدید: ۲۴۹۴
تاریخ انتشار : ۰۹ تير ۱۳۹۴ - ۲۳:۰۵
به مناسبت ولادت حضرت امام حسن مجتبی(ع)|۱
پیشوای دوّم جهان تشیّع که نخستین میوه پیوند فرخنده علی علیه السّلام با دختر گرامی پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله بودند، در نیمه رمضان سال سوّم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشودند.

کریم اهل بیت

مختصری از زندگانی امام حسن علیه‌السّلام

 

پیشوای دوّم جهان تشیّع که نخستین میوه پیوند فرخنده علی علیه السّلام با دختر گرامی پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله بودند، در نیمه رمضان سال سوّم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشودند.

القاب آن حضرت: سیّد، سبط، امین، اثیر، حجّت، برّ، نقی، تقی، زکی، مجتبی و زاهد بود. رنگ مبارکشان سرخ و سفید، دیدگان مبارکشان گشاده و چشمانشان مشکی بود. گونه مبارکشان هموار و محاسنشان انبوه و موی سرشان مجعّد بود. امام مجتبی علیه السّلام از دوران جدّ بزرگوارشان چند سالی را بیشتر درک نکردند زیرا ایشان تقریباً هفت ساله بودند که رسول خدا صلّی الله علیه و آله به شهادت رسیدند. پس از درگذشت پیغمبر اکرم صلّی الله علیه و آله، حدود سی سال در کنار پدر گرامیشان امیرالمؤمنین علیه السّلام بودند و پس از شهادت آن حضرت، به مدّت ده سال امامت امّت را به عهده داشتند و در سال 50 هجری با توطئه و دستور معاویه ملعون و به دست جعده، مسموم گردیده و در سنّ48 سالگی به شهادت رسیدند و در قبرستان بقیع در مدینه مدفون شدند.(1)

 

نام‌گذاری امام حسن علیه‌السّلام

 

(هنگامی که امام حسن علیه السّلام چشم به جهان گشودند،) رسول خدا صلّی الله علیه و آله زبان خود را در دهان آن حضرت کردند و ایشان زبان حضرت را می مکیدند. پس، از امیرالمؤمنین علیه السّلام پرسیدند: برای او نامی گذاشته اید؟ علی علیه السّلام عرض کردند: من در نام گذاری او بر شما پیشی نمی گیرم. پس رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: من نیز بر پروردگار خود سبقت نمی گیرم. خداوند به جبرئیل وحی کرد: پسری برای محمّد (صلّی الله علیه و آله) متولّد شده، نزد او برو و به او تبریک بگو، سپس بگو: نسبت علی (علیه السّلام) به تو مانند نسبت هارون به موسی است، نام این نوزاد را همان نامی که نام پسر هارون است بگذار. جبرئیل به حضور پیامبر صلّی الله علیه و آله آمد و تبریک گفت و سپس عرض کرد: خداوند امر کرد که این نوزاد را هم نام پسر هارون برادر موسی کنید. پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند: او چه نام داشت؟ جبرئیل گفت: نام او «شبّر» بود. پیامبر صلّی الله علیه و آله فرمودند: زبان من عربی است. جبرئیل گفت: او را حسن نام گذاری کن. (و این گونه شد که) پیامبر صلّی الله علیه و آله نام آن نوزاد را حسن خواندند که شبّر در لغت عربی حسن است.(2)

 

کریم اهل بیت علیهم‌السّلام

 

پیشوای دوّم نه تنها از نظر علم، تقوا، زهد و عبادت، مقامی برگزیده و ممتاز داشتند، بلکه از لحاظ بذل و بخشش و دستگیری از بیچارگان و درماندگان نیز در عصر خود زبان زد خاص و عام بودند. وجود گرامی آن حضرت آرام بخش دل های دردمند، پناهگاه مستمندان و تهی دستان و نقطه امید درماندگان بود. هیچ فقیری از در خانه آن حضرت دست خالی بر نمی گشت. هیچ آزرده دلی شرح پریشانی خود را نزد آن بزرگوار بازگو نمی کرد جز آن که مرهمی بر دل آزرده او نهاده می شد. گاه پیش از آن که مستمندی اظهار احتیاج کند و عرق شرم بریزد، احتیاج او را برطرف می ساختند و اجازه نمی دادند رنج و مذلّت سؤال را بر خود هموار سازد. سیوطی (از بزرگان علمای اهل سنّت) در تاریخ خود (تاریخ الخلفاء) می نویسد: «حسن بن علی دارای امتیازات اخلاقی و فضائل انسانی فراوان بود، او شخصیتی بزرگوار، بردبار، باوقار، متین، سخی و بخشنده و مورد ستایش مردم بود. در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارائی خود را در راه خدا خرج کرد و سه بار ثروت خود را به دو نیم تقسیم کرده و نصف آن را برای خود نگه داشت و نصف دیگر را در راه خدا بخشید».(3)

 

نمونه‌ای از بخشش امام حسن علیه‌السّلام

 

مردی خدمت امام مجتبی علیه السّلام آمد و عرض حاجت نمود. امام علیه السّلام فرمودند: فلانی حق درخواست تو نزد من بزرگ است و شناخت من به آن چه تو نیازمند آن هستی پیش من بزرگ است. دست من از رساندن آرزوئی که تو سزاوار آنی کوتاه است در حالی که بسیار در ذات حق تعالی اندک و در ملک من آن مقدار که برای شکر تو وفا کند موجود نیست، اگر آن چه را برای من میسّر است بپذیری و از من زحمت فراهم آوردن آن را بر داری که بدون زحمت نیاز تو را برآورم، انجام می دهم. عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! من همان اعطای اندک را می پذیرم و برای عطیّه و عنایت تو سپاس گذارم و بر آن چه منع کنی عذرت را می پذیرم. امام حسن علیه السّلام وکیل خود را خواستند تا مقدار مصرفی خود را محاسبه کنند، او محاسبه نمود و سیصد هزار درهم شد، حضرت فرمودند: مازاد از سیصد هزار درهم را بیاور. او پنجاه هزار درهم حاضر کرد. امام علیه السّلام فرمودند: آن پانصد دیناری که نزد تو بود چه کردی؟ عرض کرد: نزد من است. فرمودند: آن ها را نیز حاضر کن. وکیل همه را حاضر نمود، امام حسن علیه السّلام همه درهم ها را و دینارها را به آن مرد دادند و فرمودند: حمّالی را بیاور تا این ها را بردارد. آن مرد دو نفر حمّال آورد تا آن دینارها و درهم ها را بردارند، حضرت ردای مبارک خود را به عنوان اجرت به حمّالان دادند. غلامان حضرت گفتند: به خدا قسم نزد ما حتّی یک درهم هم باقی نماند. امام حسن علیه السّلام فرمودند: و لکن من از پیشگاه خدای متعال امید دارم که پاداش بزرگی داشته باشم.(4)

 

محبوب دل‌ها

 

محمّد بن اسحاق گويد: پس از حضرت رسول صلّی الله علیه و آله هيچ كس به مقام و شرافت حسن بن علي (علیهما السّلام) نرسيد، حسن (علیه السّلام) هر گاه از منزلشان بيرون مي رفتند و در جايى جلوس مي نمودند، مردم پيرامون ایشان اجتماع مي كردند تا آن گاه كه راه‏ ها بند مي آمد، پس از اين به منزلشان مراجعت مي كردند و مردم پراكنده مي شدند، من در راه مكّه ایشان را ديدم در حالى كه از مركبشان پائين آمده و پياده راه مي رفتند، مردم هم از ایشان متابعت كرده، پياده حركت مي كردند.(5)

 

برخورد امام حسن علیه‌السّلام با مرد شامی فحّاش

 

روزی مردی شامی امام حسن علیه السّلام را در حالی که سواره بودند مشاهده کرد، پس شروع کرد به لعن و نفرین امام علیه السّلام ولی امام علیه السّلام پاسخ او را ندادند. پس از ساکت شدن او، امام علیه السّلام با چهره ای خندان رو به او کرده سلام نمودند و فرمودند: «ای پیرمرد! به گمانم در این شهر غریب هستی و شاید سوء تفاهمی شده و اشتباهی رخ داده، اگر از ما رضایت بخواهی رضایت می دهیم، اگر از ما درخواستی بنمایی به تو عطا خواهیم کرد، اگر از ما راهنمائی بخواهی راهنمائیت می کنیم، اگر از ما مرکب بخواهی به تو مرکب می دهیم، اگر گرسنه ای غذایت می دهیم، اگر برهنه باشی به تو لباس می دهیم، اگر نیازمندی بی نیازت می کنیم، اگر رانده شده ای پناهت می دهیم و اگر از برای تو حاجتی باشد روایش می نمائیم. اگر مرکب خود را به سوی ما حرکت دهی و مهمان ما باشی تا زمانی که برگردی برایت بهتر و سودمندتر خواهد بود، زیرا که ما مهمان خانه ای وسیع، مقام و منزلتی رفیع و اموالی فراوان داریم». زمانی که آن مرد شامی سخنان امام علیه السّلام را شنید، گریست و عرض کرد: شهادت می دهم که خلیفه خدا در زمین تو هستی و خدا بهتر می داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد. تا به حال نزد من تو و پدرت دشمن ترین خلق خدا بودید امّا الآن محبوب ترین آفریده خدا هستید. مرد شامی این را گفت و مرکبش را به سوی خانه امام مجتبی علیه السّلام حرکت داد و تا زمانی که در مدینه بود مهمان امام حسن علیه السّلام بود و از معتقدان به محبّت خاندان عصمت علیهم السّلام گردید.(6)

 

از آغوش رسول خدا(ص) به آغوش جبرئیل امین

 

اصبغ بن نباته گوید: محضر مولایم امیرالمؤمنین علی علیه السّلام شرفیاب شدم. امام حسن و امام حسین علیهما السّلام نیز حضور داشتند. متوجّه شدم که علی علیه السّلام با نگاهی عمیق به فرزندانشان می نگرند. عرض کردم: خدا جوانانتان را بر شما مبارک گرداند و شما را درباره آن ها و آن ها را در مورد شما به آرزویتان برساند (چرا این چنین ژرف و عمیق به این دو بزرگوار می نگرید؟!) حضرت فرمودند: روزی من از خانه بیرون آمده و با رسول خدا صلّی الله علیه و آله نماز خواندم، هنگام بازگشت به آن حضرت عرض کردم: ای رسول خدا! بامدادان در باغم (مشغول به کار) بودم هنگام ظهر به خانه آمدم. گرسنه بودم، به فاطمه گفتم: آیا غذائی داری تا بخورم؟ ایشان برخاست تا غذائی آماده کند. در این حال دو فرزندتان حسن و حسین آمدند. آن ها می گفتند: جبرئیل و رسول خدا صلّی الله علیه و آله ما را نگه داشتند. من گفتم: چگونه آن ها شما را نگه داشتند؟ حسن علیه السّلام گفت: من در آغوش رسول خدا صلّی الله علیه و آله بودم و حسین علیه السّلام در آغوش جبرائیل، من از آغوش رسول خدا صلّی الله علیه و آله به آغوش جبرئیل می رفتم و حسین علیه السّلام از آغوش جبرئیل به آغوش رسول خدا صلّی الله علیه و آله. رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: آری فرزندانم راست گفته اند. آن ها پیوسته نزد من و جبرئیل بودند و ما از صبح تا زوال خورشید، آن ها را سرگرم کرده بودیم. عرض کردم: جبرئیل چه شکلی بود؟ فرمودند: در شکلی که بر من فرود می آید.(7)

 

حدیثی از امام حسن علیه‌السّلام

 

امام حسن مجتبی علیه السّلام فرمودند: «لَا يُعْرَفُ‏ الرَّأْيُ‏ إِلَّا عِنْدَ الْغَضَب‏». میزان عقل اشخاص شناخته نمی شود مگر در موقع خشم و غضب.(8)

 

پی‌نوشت‌ها:

 

1-برگرفته از کتاب: سیره پیشوایان ص88/تقویم شیعه ص276.

2-جلاء العیون ص379.

3- سیره پیشوایان ص88و90.

4-كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) ج‏1 ص558.

5-برگرفته از کتاب: زندگانى چهارده معصوم عليهم السّلام ص304.

6-مناقب آل أبي طالب عليهم السّلام (لابن شهرآشوب) ج‏4 ص19.

7-الثاقب في المناقب ص122.

8-العدد القوية لدفع المخاوف اليومية ص37.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

مسلم زکی‌زاده

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: