کد مطلب: ۶۸۲۷
تعداد بازدید: ۲۸۵
تاریخ انتشار : ۲۳ مهر ۱۴۰۲ - ۱۰:۰۹
سبک زندگی اسلامی | ۴
نتیجه آنکه منطق ایدئولوژی زدایی از زندگی که برخی فیلسوف نماهای غربی مطرح کرده‌اند و به تقلید کورکورانه از آنان بعضی صاحبان تریبون‌های آکادمیک در داخل کشور آن را ارائه می‌کنند، کاملاً اشتباه بوده، با مرگ و نابودی انسان مرادف است. نیز اینکه برخی دین را در آخرت منحصر می‌دانند ناصحیح است، چون دین یک سلسله تعالیم و برنامه‌های جامع دارد که راهگشای حیات فردی و جمعی انسان در حوزه‌ی زندگانی مادّی و معنوی است و عمل به دین سعادت فرد و جامعه در عرصه‌ی حیات دنیوی و اخروی را تأمین می‌کند.

بخش اوّل: کلیّات  و مفاهیم | ۳

دین‌مداری


به‌طور کلی انسان‌ها در نحوه‌ی مواجهه و برخورد با زندگی بر دو گونه‌اند: دسته‌ای نگاه انفعالی به زندگی دارند. از نظر این گروه جریان حیات عرصه‌ای است که با تولّد انسان آغاز می‌شود و با مرگ وی پایان می‌یابد. نوع گذران دوره‌های مختلف زندگی چون: نوجوانی، جوانی و بزرگسالی در این بینش، مشابه دوران طفولیت است که انسان در پی تأمین نیازهای اولیه‌ی زندگی مثل خوراک و پوشاک است. دارندگان این تفکر پیوسته در طول زندگی تلاش می‌کنند تا اسباب راحتی و آسایش را برای خود فراهم آورند و از فرصت چند روزه‌ی حیات مادّی در جهت توسعه‌ی رفاه، لذت و خوش‌گذرانی بهره گیرند. داشتن چنین رویکردی به زندگی، به مثابه تنزّل دادن آن به زندگی حیوانی است، مانند گوسفندی که در گذران زندگی روزمره فقط به چریدن در مرغزاری سبز و خرّم می‌اندیشد و دائم در پی ارضای خواست‌های حیوانی و تأمین نیازهای شهوانی خودش است. مطابق بیان حضرت علی(ع) این افراد کسانی‌اند که سخت در پی لذّت‌اند و به راحتی اختیار خود را به شهوتشان داده‌اند:

«مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ».[1]
نتیجه‌ی طبیعی داشتن چنین رویکردی به زندگی این است که انسان پس از مدتی زندگی را لغو و بیهوده می‌بیند، چنانکه در یادنامه‌ای که یکی از ملحدان ماتریالیست پیش از اقدام به خودکشی نگاشته، دلیل روی آوردن به خودکشی را بی‌هدفی در زندگی و عبث دانستن جریان حیات مادّی عنوان کرده است. او پس از اینکه علل مادّی و جریان‌های طبیعی را در قدم گذاشتن انسان به جهانِ مادّه دخیل دانسته، بیان کرده است که با توجه به اختیاری نبودن نقطه‌ی آغازین زندگی و فنا و نابودی انسان در نقطه‌ی پایانی عُمر، گذران چند روزه‌ی دنیا و استفاده از امکانات آن، تحمّل سختی‌ها، تلخی‌ها، خوشی‌ها و شادی‌ها پوچ و بیهوده است، از این رو عاقل کسی است که هرچه زودتر این نوار عبث را با قیچیِ انتحار قطع کند و خودش را از تحمّل سختی‌ها نجات بخشد.
در مقابل، رویکرد گروه دیگری از انسان‌ها به زندگی فراتر از تأمین نیازهای اولیه‌ی و برآوردن خواسته‌های مادّی است. ایشان برای زندگی اراده و انگیزه دارند و به صورت جدّی و هدفمند به آن می‌نگرند؛ عوامل هدف بخش و تأثیرگذار بر انسان‌ها برای ادامه‌ی همراه با جدّیّت زندگی با یکدیگر متفاوت‌اند. در این میان دین، بهترین عاملِ هدف‌بخش به زندگی است، چه دین حقیقت زندگی و جریان حیات را برای انسان تبیین می‌کند و زیستن را هدفمند می‌سازد. به بیان دیگر حاکمیت دین بر زندگی به آن معنا می‌بخشد و در مقابل، اگر دین بر زندگی حاکم نباشد انسان، حظّ و بهره‌ی واقعی از دوران حیات مادّی نخواهد بُرد. بهره‌مندی کامل از امکانات زندگی مادّی بدون داشتن برنامه‌ی هدفمند برای زندگی شعبه‌ای از زندگی حیوانی است.
امام علی(ع) در بیانی نورانی به این معنا چنین اشاره‌ کرده‌اند که زندگی جز با دین امکان‌پذیر نیست و مرگ غیر از انکار یقین نیست:

«لَا حَيَاةَ إلَّا بِالدِّينِ وَلَا مَوْتَ إلَّا بِجُحُودِ الْيَقِينِ».[2] مقابل بودن دین با انکار یقین در این بیان امام(ع) نشان می‌دهد که تعالیم دین اموری حتمی و یقینی‌اند. بنابراین کسی که مبدأ و معاد و تعالیم دین را انکار می‌کند بهره‌ای از زندگی ندارد و مرده‌ای بیش نیست.
ادامه‌ی فرمایش علوی این است که از آب شیرین و گوارا بنوشید تا شما را از خواب غفلت بیدار کند و از سموم کشنده بپرهیزید: «فَاشْرَبُوا مِنَ الْعَذْبِ الْفُرَاتِ یُنَبِّهُکُمْ مِنْ نَوْمَةِ السُّبَاتِ وَ إیَّاکُمْ وَالسَّمَائِمَ الْمُهْلِکَاتِ»[3]. مقصود امام(ع) این است که هر مکتب و دینی صلاحیت معنابخشی به زندگی را ندارد و تنها تعالیم برخاسته از مکتب وحی است که به زندگی حقیقت می‌بخشد.
نتیجه آنکه منطق ایدئولوژی زدایی از زندگی که برخی فیلسوف نماهای غربی مطرح کرده‌اند و به تقلید کورکورانه از آنان بعضی صاحبان تریبون‌های آکادمیک در داخل کشور آن را ارائه می‌کنند، کاملاً اشتباه بوده، با مرگ و نابودی انسان مرادف است. نیز اینکه برخی دین را در آخرت منحصر می‌دانند ناصحیح است، چون دین یک سلسله تعالیم و برنامه‌های جامع دارد که راهگشای حیات فردی و جمعی انسان در حوزه‌ی زندگانی مادّی و معنوی است و عمل به دین سعادت فرد و جامعه در عرصه‌ی حیات دنیوی و اخروی را تأمین می‌کند.
از سوی دیگر برای معتقدان به اندیشه‌ی توحیدی ضرورت دارد تا سبک زندگی خود را با عقیده‌ی خود مطابق و هماهنگ سازند، زیرا لازم تأثّر از باورهای توحیدی، مطابقت رفتار با آن است. بنابراین الگوگیری از دین و اولیاء دین برای دین‌مداران یک ضرورت است.

 

خود را زیر سایه‌ی پروردگار دانستن


از اصطلاح‌های رایج در عرف عام، زیر سایه‌ی کسی بودن است که به معنای در پناه کسی بودن و بهره‌مندی از حمایت و پشتیبانی او به کار می‌رود. این تعبیر کنایی و اصطلاح عرفی در آموزه‌های دینی نیز در ارتباط با بندگان و ذات اقدس الله استعمال شده که به معنای پناهندگی به پروردگار متعالی و اتکا به ذات اقدس الله است؛ از جمله در صلوات شعبانیه که از یادگارهای وجود نازنین امام زین‌العابدین(ع) است از خدای سبحان تقاضا می‌کنیم به واسطه‌ی وسعتی که از فضلش به ما عنایت کرده به خاطر گسترشی که از عدلش به ما داده و در پرتو زندگی‌ای که زیر سایه‌ی خود به ما کرامت فرموده، توفیقمان دهد تا با آنانی که رزق خود را برایشان تنگ گرفته همیاری کنیم:

«وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ‌ وَ نَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ وَ أَحْییتَنِی تَحْتَ ظِلِّکَ‌».[4]
توضیحی مختصر راجع به صلوات شریف شعبانیّه اینکه از جمله اعمال ماه شعبان خواندن این صلوات در وقت زوال و در شب نیمه‌ی شعبان است. در بخش اوّل این صلوات ضمن شش صلوات بر محمّد و آل محمّد(ع)، شخصیت ولایی اهل بیت(ع) در پنج محور تبیین شده است: پس از صلوات اول به ساختار ولایی اهل بیت(ع) و وابستگی ایشان به مبدأ غیب اشاره شده است: «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلاَئِکةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ، وَأَهْلِ بَيْتِ الْوَحْىِ»[5] و پس از صلوات دوم به جایگاه هدایتی اهل بیت(ع) و موقعیت ارشادی آنان نسبت به مردم:

«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الْفُلْكِ الْجارِیَةِ فِى اللُّجَجِ الْغامِرَةِ یَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ»[6]

و پس از صلوات سوم، به شخصیت کاربردی اهل بیت(ع) در مصونیت‌بخشی به انسان‌ها در ارتباط با پیچیدگی‌ها و مشکلات زندگی مادّی:

«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الْکَهْفِ الْحَصِینِ وَغِیاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَکِینِ وَمَلْجَإ الْهارِبِینَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِینَ»[7] و پس از صلوات چهارم به حقوق اهل بیت(ع)، بر خدا و مردم:

«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً کَثِیرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضًی وَلِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَقَضَاءً، بِحَوْلٍ مِنْکَ وَقُوَّةٍ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ»[8] و پس از صلوات پنجم به تکالیف و وظایف مردم نسبت به اهل بیت(ع): «اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الطَّیِّبِینَ الْأَبْرَارِ الْأَخْیَارِ الَّذِینَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَفَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَوِلایَتَهُمْ».[9]
صلوات ششم پایانِ بخش اوّل این صلوات است و بلافاصله بعد از آن بخش دوم صلوات می‌آید که در آن چند دعا و از جمله دعای مذکور در بحث مطرح است:

«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ وَلا تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ وَارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ، بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَنَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ وَأَحْیَیْتَنِی تَحْتَ ظِلِّکَ».[10]
در بخش سوم به برکات ماه شعبان و عملکرد پیامبر(ص) در این ماه اشاره شده است:

«وَهَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَالرِّضْوَانِ الَّذِی کَانَ رَسُولُ اللهِ(ص)، یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَقِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَأَیَّامِهِ بُخُوعاً لَکَ فِی إِکْرَامِهِ وَإِعْظَامِهِ إِلَی مَحَلِّ حِمَامِهِ».[11]
شروع بخش پایانی صلوات شعبانیه درخواست از خدای سبحان برای توفیق انجام اعمال ماه شعبان و تمسک به سنت رسول الله(ص) است:

«أللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَی الْإسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِیهِ وَنَیْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَیْهِ»[12] و در نهایت هم اثرات تمسک به سنت پیامبر(ص) در عالم قیامت بیان شده است:

«اَللَّهُمَّ وَاجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً مُشَفَّعاً وَطَرِیقاً إِلَیْکَ مَهْیَعاً وَاجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّی أَلْقَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنِّی رَاضِیاً وَعَنْ ذُنُوبِی غَاضِیاً قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْکَ الرَّحْمَةَ وَالرِّضْوَانَ وَأَنْزَلْتَنِی دَارَ الْقَرَارِ وَمَحَلَّ الْأَخْیَارِ».[13]
با توجه به عبارت مورد بحث صلوات شعبانیّه می‌توان گفت آنچه به انسان حیات و زندگی می‌بخشد، زیر سایه‌ی پروردگار بودن است؛ یعنی از ملاک‌های حیات حقیقی و زندگی راستین، گذران زندگی زیر سایه‌ی خدای سبحان است.


معنا و مراد از زندگی زیر سایه‌ی خداوند


دوران حیات دنیوی که فصل گذارِ زندگی انسان است دو بخش عمده دارد: یک بخش آن، معاش روزمره، رفاه، امنیت، آرامش، مصونیت از آسیب‌ها، رنج‌ها، ناهمواری‌ها در حوزه‌های مختلف زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی و در مجموع امور جاری و گذران زندگی‌اند؛ حرکت‌ها، فعّالیت‌ها و عملکردهای انسان در راه تأمین معاش، ارضای غرایض و شهوات، و تأمین مصالح زندگی به عنوان جریان رفتاری، بخش دیگر زندگی را تشکیل می‌دهند.
معنای زیر سایه‌ی خدا بودن در امور بخش اول زندگی، دلدادگی، امیدواری و اعتماد به پروردگار نسبت به تأمین مصلحت بنده در تمام جریان‌های گذران زندگی و اتکای به حضرت حق و تدبیر الهی در پیشبرد امور جاری در مسیر حیات مادّی است. نتیجه‌ی گذران این بخش از زندگی زیر سایه‌ی خداوند متعالی، احساس آرامش و راحتی در طول جریان زندگی مادّی است. به همین جهت موحّدانِ راستین که به خدا اعتماد دارند نگران کمبودها، نارسایی‌ها و دغدغه‌های زندگی نیستند، چنانکه یک کودک با توجه به اعتمادش به والدین، هیچگونه دغدغه و دلواپسی ندارد، چون باور دارد که مثلاً پدرش در آغاز سال تحصیلی تمام امکانات و لوازم مورد نیاز حضور در مدرسه را برای او فراهم می‌آورد.
اثر بعدی زندگی زیر سایه‌ی پروردگار و اعتماد به حضرت حق، پیشرفت در مسیر وصول به کمال و رسیدن به اوج عبودیّت و بندگی خداوند است؛ به دلیل سخنی از حضرت جواد‌الائمه(ع) که اعتماد به خداوند را بهای هر گوهر گران‌بها و نردبان صعود به هر درجه‌ی بلندی دانسته‌اند:

«اَلثِّقَةُ باللهِ ثَمَنٌ لِكُلِّ غَالٍ و سُلَّمٌ إلَى كُلِّ عَالٍ».[14]
معنای قرار داشتن جریان رفتاری انسان به عنوان بخش دوم زندگی زیر سایه‌ی ذات اقدس الله نیز تنظیم نظام رفتاری و نوع عملکرد، بر پایه‌ی تأمین رضایت و خشنودی خداوند است.
نتیجه آنکه در منطق دین، زنده‌ی واقعی کسی است که ضمن اعتماد و اطمینان به خدا، جریان رفتاری خود را مطابق با حلال و حرام الهی انجام دهد.


خودآزمایی


1- به‌طور کلی انسان‌ها در نحوه‌ی مواجهه و برخورد با زندگی به چند گروه تقسیم می‌شوند؟ هر یک را شرح دهید.
2- در منطق دین، زنده‌ی واقعی چه کسی است؟

پی نوشت ها

[1]. نهج‌البلاغه، حکمت ۱۴۷.
[2]. بحارالأنوار، ج۴۰، ص۴۱۸، ح۷۷.
[3]. الارشاد، ج۱، ص۲۹۶؛ بحارالأنوار، ج۷۴، ص۴۲۰.
[4]. مصباح‌المتهجد، ص۸۲۸؛ اقبال‌الاعمال، ص۶۸۷؛ مفاتیح‌الجنان، صلوات شعبانیه.
[5]. «خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست؛ آنان که درخت نبوّت و جایگاه رسالت و محلّ آمد و شد فرشتگان و معدن دانش و اهل بیت وحی‌اند».
[6]. «خداوندا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست؛ آنان که کشتی روان در ژرفای دریایند. هرکس برآن سوار شود ایمن و آسوده و هرکس سوار نشود غرق می‌گردد. همچنین هرکس بر آنان پیشی گیرد از دین خارج گشته و هرکس از آنان عقب ماند و از ایشان تبعیّت نکند به هلاکت مبتلا می‌گردد و تنها، کسی که پیوسته همراه آنان باشد به ایشان می‌پیوندد».
[7]. «خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست؛ هم ایشان که پناهندگان مصون و محفوظ، و یاور درمانده‌ی بیچاره‌ی ذلیل، و پناهگاه گریختگان، و نگاهدارنده‌ی چنگ‌زنندگان و پناه‌جویان‌اند».
[8]. «خداوندا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست، درود و رحمت بسیاری که موجب خشنودی ایشان و برآورنده‌ی حقّ محمّد و آل محمّد گردد؛ به حول و قدرت تو ای پروردگار عالمیان!».
[9]. «خدایا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست؛ آنان که حقّ و مهر و مودّتشان را واجب، و ولایتشان را فرض شمرده‌ای».
[10]. «خداوندا! بر محمّد و آل محمّد درود فرست، و دلم را به طاعت خود زنده بدار، و به معصیت و نافرمانی‌ات رسوایم مگردان، و روزی‌ام کن تا با کسانی که روزی‌ات را بر آنان تنگ کرده‌ای مواسات و همدردی کنم به خاطر آنچه از فضلت بر من وسعت داده‌ای و از عدالتت بر من گسترانیده‌ای و مرا زیر سایه‌ات زنده داشته‌ای».
[11]. «و این، ماه پیغمبر توست؛ آقای فرستادگانت؛ ماه شعبان که آن را از جانب خودت از رحمت و رضایت خودت سرشار ساخته‌ای؛ همان ماهی که رسول خدا از روی فروتنی برابر تو و تکریم و تعظیم آن، پیوسته تا هنگام مرگش روزهایش را روزه می‌گرفت و شب‌هایش را به نماز می‌ایستاد».
[12]. «خداوندا! ما را کمک کن تا در این ماه سنّت پیامبر را سیره‌ی خود سازیم و به شفاعت نزد او نایل آییم».
[13]. خداوند! پیامبر را برای من شفیع دارای شفاعت پذیرفته شده قرار ده و راهی به سویت که هموار باشد. مرا نیز پیرو او گردان تا جایی که روز قیامت تو را در حالی دیدار کنم که از من خشنودی و گناهانم را نادیده گرفته‌ای و برای من از جانب خود رحمت و خشنودی واجب کرده‌ای و مرا در خانه‌ی همیشگی و منزلگاه نیکان فرود آورده‌ای».
[14]. الانوار البهیّه، ج۵، ص۲۶۴؛ بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۳.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله سید احمد علم الهدی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: