کد مطلب: ۶۸۴۰
تعداد بازدید: ۸۴۵
تاریخ انتشار : ۲۶ مهر ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۸
اسلام و تعلیم و تربیت | ۴۵
اسلام به انديشيدن كاملاً عنايت داشته و در موارد متعددى‏‌، مردم را به تفكر دعوت كرده است. گمان نمى‏‌كنم در هيچ يك از اديان آسمانى‏‌ به مقدار اسلام نسبت به تفكر و تعقل توجّه شده باشد، به طورى‏‌ كه مى‏‌توان اسلام را به عنوان دين طرفدار تفكر و تعقل معرفى‏‌ كرد.

راه‏‌هاى‏‌ تقويت عقل‏


عقل، موجودى‏‌ مجرد است امّا مجرد تام نيست، بلكه به بدن تعلق دارد و چون متعلق به ماده است حركت و تكامل دارد. چنان نيست كه عقل و نفس انسان را از آغاز وجود تا آخر عمر يك‏نواخت باقى‏‌ بماند. انسان‏ها در مقدار عقل يكسان نيستند بلكه هر انسانى‏‌ در مرتبه‌‏اى‏‌ از عقل قرار دارد. سعادت دنيوى‏‌ و اخروى‏‌ هر انسانى‏‌ به مقدار عقل اوست. خوش‏بختانه عقل قابل تربيت، تقويت و تكامل است. هر انسانى‏‌ مى‏‌تواند به عقل خويش بيفزايد و آن را كامل‏تر گرداند. به همين جهت اسلام به انسان‏‌ها توصيه مى‏‌كند كه در تكميل عقل خويش بكوشند.
براى‏‌ تقويت عقل، در قرآن و احاديث راه‏‌هايى‏‌ معرفى‏‌ شده است كه در ذيل به عمده‌ی آن‏ها اشاره مى‏‌كنيم:

به كار گرفتن عقل‏

انسان‏هاى‏‌ سالم داراى‏‌ عقل‏اند، ليكن همه‌ی آن‏ها به مقدار كافى‏‌ از عقل خود استفاده نمى‏‌كنند. عقل مانند ساير قواى‏‌ انسان، هر چه بيش‏تر به كار گرفته شود بيش‏تر تقويت مى‏‌شود. انسان اگر مى‏‌خواهد عقلش كامل‏تر شود بايد بيش‏تر تعقّل نمايد. به همين جهت اسلام، از كسانى‏‌ كه تعقل كرده تعريف نموده و كسانى‏‌ كه عقل خويش را به كار نمى‏‌گيرند مورد توبيخ و تقبيح قرار مى‏‌دهد؛ مثلاً خدا در قرآن مى‏‌فرمايد:
صُمٌّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لا يَعْقِلونَ؛[1]
آن‏ها كر و لال و كورند پس تعقل ندارند.
و مى‏‌فرمايد:
إِنَّ شَرَّ الدَّوابِّ عِنْدَ اللهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ؛[2]
به درستى‏‌ كه بدترين جنبندگان نزد خدا، (انسان‏هاى‏‌) كر و لالى‏‌ هستند كه تعقل ندارند.
و مى‏‌فرمايد:
وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى‏‌ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ؛[3]
خدا رجس و پليدى‏‌ را بر كسانى‏‌ قرار داد كه تعقل نمى‏‌كنند.
و مى‏‌فرمايد:
يَفْتَرُونَ عَلَى‏‌ اللهِ الكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ؛[4]
بر خدا دروغ مى‏‌بندند و اكثرشان تعقل ندارند.
در آياتى‏‌ ديگر، اسباب و عوامل تعقل را به انسان‏‌ها معرفى‏‌ مى‏‌كند:
أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِى‏‌ الأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِها؛[5]
و مى‏‌فرمايد:
إِنَّ فِى‏‌ خَلْقِ السَّمواتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ وَالفُلْكِ الَّتِى‏‌ تَجْرِى‏‌ فِى‏‌ البَحْرِ بِما يَنْفَعُ النّاسَ وَما أَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَبَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّياحِ وَالسَّحابِ المُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَالْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ؛[6]
همانا كه در خلقت آسمان‏‌ها و زمين و گردش شب و روز و كشتى‏‌ها، كه براى‏‌ منافع مردم در دريا حركت مى‏‌كنند، و باران‏‌هايى‏‌ كه از آسمان نازل مى‏‌كند و زمين مرده را احيا مى‏‌كند و جنبندگان را در آن پراكنده مى‏‌سازد و در تحريك بادها و ابرهايى‏‌ كه بين آسمان و زمين مسخّرند، در همه‌ی اين‌ها آيه‌‏ها و نشانه‏‌هايى‏‌ است براى‏‌ مردم كه تعقل نمايند.
آيات ديگرى‏‌ نيز داريم كه از عقلا به عنوان اولوالالباب تعبير كرده و آن‏ها را اهل فهم و تذكر مى‏‌داند، براى‏‌ نمونه:
إِنَّ فِى‏‌ خَلْقِ السَّمواتِ وَالأَرضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِى‏‌ الأَلْبابِ؛[7]
همانا كه در خلقت آسمان‏ها و زمين و گردش شب و روز آياتى‏‌ است براى‏‌ صاحبان عقل.
در اين باره احاديثى‏‌ هم از پيامبر و ائمه‌ی اطهار(ع) وارد شده است؛ از جمله:
پيامبراكرم(ص) فرمود:
از عقل خود راهنمايى‏‌ بخواهيد تا شما را ارشاد كند، و با او مخالفت نكنيد كه پشيمان مى‏‌شويد.[8]

تفكر

تفكر نيز نوعى‏‌ تعقل است كه از ترتيب مقدمات به حصول نتيجه مى‏‌رسد. به وسيله‌ی تفكر نيز مى‏‌توان به تقويت عقل پرداخت، به همين جهت در قرآن و احاديث معصومين(ع) درباره‌ی تفكر، تأكيد و توصيه شده و از عدم تفكر نهى‏‌ گرديده است:
خدا در قرآن مى‏‌فرمايد:
كَذلِكَ يَبَيِّنُ اللهُ لَكُمُ الآياتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ؛[9]
خداى‏‌ متعال اين چنين آيات را براى‏‌ شما بيان كرد شايد فكر كنيد.
و مى‏‌فرمايد:
وَهُوَ الَّذِى‏‌ مَدَّ الأَرضَ وَجَعَلَ فِيها رَواسِىَ وَأَنْهاراً وَمِنْ كُلِّ الَّثمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ يُغْشِى‏‌ اللَّيْلَ النَّهارَ إِنَّ فِى‏‌ ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ؛[10]
او خدايى‏‌ است كه زمين را بگسترد و در آن كوه‌‏ها قرار داد و نهرها جارى‏‌ ساخت و از هر ميوه‏اى‏‌ در زمين جفت بيافريد و شب را به روز پوشانيد. همانا در اين امور آيه‏‌ها و نشانه‏‌هايى‏‌ است براى‏‌ مردمى‏‌ كه تفكر داشته باشند.
و مى‏‌فرمايد:
قُلْ هَلْ يَسْتَوِى‏‌ الأَعْمى‏‌ وَالبَصِيرُ أَفَلا تَتَفَكَّرُونَ؛[11]
بگو آيا فرد كور و بينا يكسان‏اند؟ چرا فكر نمى‏‌كنند؟
از اين قبيل آيات در قرآن زياد داريم كه مردم را به تفكر، تشويق و ترغيب مى‏‌كند.
روايات مردم را به تفكر دعوت مى‏‌نمايد، حتى‏‌ تفكر را به عنوان يك عبادت بلكه بهترين عبادت‌‏ها معرفى‏‌ مى‏‌نمايد؛ از جمله:
اميرالمؤمنين(ع) مى‏‌فرمايد:
به وسيله‌ی تفكر قلبت را بيدار كن و در شب پهلويت را از بستر جداساز و تقواى‏‌ پروردگارت را پيشه نما.[12]
امام صادق(ع) فرمود:
بهترين عبادت‏‌ها تفكر درباره‌ی خدا و قدرت اوست.[13]
حضرت موسى‏‌ بن جعفر(ع) به هشام فرمود:
اى‏‌ هشام! براى‏‌ هر چيز دليل و راهنمايى‏‌ وجود دارد و دليل عقل، تفكر است و دليل تفكر، سكوت مى‏‌باشد.[14]
اسلام به انديشيدن كاملاً عنايت داشته و در موارد متعددى‏‌، مردم را به تفكر دعوت كرده است. گمان نمى‏‌كنم در هيچ يك از اديان آسمانى‏‌ به مقدار اسلام نسبت به تفكر و تعقل توجّه شده باشد، به طورى‏‌ كه مى‏‌توان اسلام را به عنوان دين طرفدار تفكر و تعقل معرفى‏‌ كرد.

عاقبت انديشى‏‌

يكى‏‌ از راه‏‌هايى‏‌ كه مى‏‌توان با آن نيروى‏‌ عقل را تقويت كرد اين است كه انسان عادت كند كه در مورد انجام هر عملى‏‌، قبل از شروع، اطراف و جوانب آن را خوب بررسى‏‌ كرده و در آثار و نتايج خوب يا بد آن انديشه و تأمل نمايد، اگر صلاح بود وارد عمل شود وگرنه از عمل خوددارى‏‌ نمايد. در احاديث به اين روش تأكيد شده است؛ مثلاً: رسول خدا(ص) فرمود:
وقتى‏‌ درصدد هستى‏‌ كارى‏‌ انجام بدهى‏‌ ابتدا در عواقب آن خوب تأمل كن، اگر مصلحت بود فوراً اقدام كن و اگر بد بود از انجام آن خوددارى‏‌ نما.[15]
حضرت صادق(ع) به ابن جندب توصيه كرد:
در مورد هر كارى‏‌ از ابتدا توقف (و تفكر) كن تا اين‏كه راه دخول در آن و خروج از آن را كاملاً بشناسى‏‌ آن گاه وارد عمل شو، مبادا بدون عاقبت‏‌انديشى‏‌ وارد عمل شوى‏‌ و پشيمان گردى‏‌.[16]
اميرالمؤمنين(ع) نيز فرمود:
عاقبت نگرى‏‌ رأس عقل و تندروى‏‌ رأس حماقت است.[17]
هم‏چنين فرمود:
هر كس كه در عواقب امور، خوب تأمل كند از مصيبت‏‌ها و دشوارى‏‌هاى‏‌ آن‏ها در امان خواهد بود.[18]
و فرمود:
فكر كردن عقل را نورانى‏‌ مى‏‌كند.[19]
و فرمود:
تفكر عقل را جلا و روشنى‏‌ مى‏‌بخشد.[20]

مشورت‏

مشورت كردن با عقلا و استمداد از افكار و آراى‏‌ آن‏ها موجب تقويت عقل مى‏‌گردد. كسانى‏‌ كه در كارها با ديگران مشورت و نظرخواهى‏‌ مى‏‌كنند چنان است كه گويا عقول ديگران را به استخدام خويش درآورده‏‌اند. وقتى‏‌ انسان در موضوعى‏‌ با چند نفر مشورت مى‏‌نمايد و هر يك از آن‏ها عقيده‌‏اش را بيان كرده و در توجيه آن سخن مى‏‌گويد، در صورتى‏‌ كه مشورت كننده، به قصد يافتن حق، به سخنان آن‏ها خوب گوش دهد، مى‏‌تواند بهترين آن‏ها را انتخاب كند، آن گاه تصميم بگيرد و وارد عمل شود. البته تصميم‏‌گيرى‏‌ نهايى‏‌ با خود مشورت‏‌كننده است. انسان هر چه هم عاقل باشد بى‏‌نياز از مشورت نخواهد بود و كسى‏‌ كه در كارها مشورت مى‏‌كند كمتر به خطا و اشتباه مى‏‌افتد. برعكس كسانى‏‌ كه در عقيده، استبداد داشته و رأى‏‌ و عقيده‌ی خود را همانند بت، مى‏‌پرستند و به افكار و آراى‏‌ ديگران بى‏‌اعتنا هستند خطا و اشتباه آن‏ها زياد است.
به همين جهت اسلام عنايت خاصى‏‌ نسبت به مشورت داشته و تأكيدهاى‏‌ فراوانى‏‌ در اين موضوع دارد، براى‏‌ مثال:
در قرآن به پيامبرش كه عقل كُلّ است خطاب كرده و مى‏‌فرمايد:
وَ شاوِرْهُمْ فِى‏‌ الأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلى‏‌ اللهِ إِنَّ اللهَ يُحِبُّ المُتَوَكِّلِينَ؛[21]
اى‏‌ پيامبر با اصحاب خود در كارها مشورت كن و هنگامى‏‌ كه تصميم گرفتى‏‌ با توكل بر خدا وارد عمل شو كه خدا متوكلين را دوست دارد.
و مى‏‌فرمايد:
وَأَمْرُهُمْ شُورى‏‌ بَيْنَهُمْ وَمِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ؛[22]
مؤمنين در كارها با هم مشورت مى‏‌كنند و از آن‏چه به آن‏ها داده‌‏ايم انفاق مى‏‌نمايند.
حضرت على‏‌(ع) فرمود:
هر كس كه از آراى‏‌ مختلف استقبال كند مواقع خطا و اشتباه را مى‏‌يابد و هر كس بدون عاقبت‏‌انديشى‏‌ وارد امور شود خودش را در معرض مشكلات و حوادث دشوار قرار خواهد داد. عاقبت‏‌انديشى‏‌ قبل از عمل، تو را از پشيمانى‏‌ در امان مى‏‌دارد. عاقل از تجربه‏‌ها پند مى‏‌گيرد. در تجربه ‏ها علوم جديدى‏‌ به‏‌دست مى‏‌آيد. و در دگرگونى‏‌ها (و انقلاب‏‌هاى‏‌ روزگار) مردان بزرگ شناخته مى‏‌شوند.[23]
هم‏چنين فرمود:
هر كس كه با عقلا مشورت نمايد به راه راست هدايت مى‏‌شود.[24]
و فرمود:
هر كس مشورت نكند پشيمان خواهد شد.[25]
حضرت صادق(ع) در ضمن موعظه فرمود:
در امورت با كسانى‏‌ مشورت كن كه از خدا مى‏‌ترسند.[26]
و نيز فرمود:
كسى‏‌ كه مستبد به رأى‏‌ باشد، خودش را در جايگاه لغزش قرار مى‏‌دهد.[27]
البته مشورت، بسيار مهم و سرنوشت‏‌ساز است، ليكن مشورت با هر كسى‏‌، صلاح نيست بلكه شخص مورد مشاوره بايد صلاحيت و شرايط آن را داشته باشد وگرنه ممكن است نتيجه‌ی معكوس داشته و عقل را به گمراهى‏‌ و اشتباه بيندازد.

پذيرش حق‏

خضوع و تسليم در برابر حق يكى‏‌ ديگر از راه‏‌هاى‏‌ تقويت عقل است. اگر انسان تصميم بگيرد كه در هر حال و نسبت به هر كس، حق را بپذيرد و در برابرش خاضع باشد، مى‏‌تواند با تفكر، تعقل و مشورت با عقلا حق را بيابد و مصالح و مفاسد واقعى‏‌ خويش را درك كند و به عقل خود بيفزايد، امّا اگر طالب حق نبوده و برده‌ی هواهاى‏‌ نفسانى‏‌ باشد، هيچ‌گاه عقل خويش را درست به كار نگرفته و از تفكرات و مشاوره‌‏هاى‏‌ خود استفاده نمى‏‌كند، زيرا در تفكرات و مشاوره‌هايش حق را نمى‏‌جويد بلكه در صدد ارضاى‏‌ خواسته‏‌هاى‏‌ نفسانى‏‌ خود است.
در احاديث نيز بدين مطلب اشاره شده است؛ مثلاً:
حضرت موسى‏‌ بن جعفر(ع) به هشام فرمود:
لقمان به پسرش گفت: در برابر حق تسليم باش تا عاقل‏ترين مردم باشى‏‌.[28]

معاشرت با عقلا

انسان‏هايى‏‌ كه در يك اجتماع زندگى‏‌ مى‏‌كنند نسبت به يكديگر حالت تأثير و تأثر دارند، چيزهايى‏‌ را به معاشرين خود القاء كرده و چيزهايى‏‌ را از آن‏ها فرا مى‏‌گيرند. آداب و رسوم زندگى‏‌ و علوم و اطلاعات لازم را، كه نتيجه‌ی تجربه‏‌هاى‏‌ شخصى‏‌ خودشان يا گذشتگانشان مى‏‌باشد، از يكديگر فرا مى‏‌گيرند. بنابراين، معاشرين تأثيرات فراوانى‏‌ در او خواهند داشت.
معاشرت، رفت و آمد و بحث و گفت‏وگو با دانشمندان و عقلا به علوم و اطلاعات انسان مى‏‌افزايد و عقل او را كامل‏تر مى‏‌گرداند. چون سخنان دانشمندان و عقلا غالباً علمى‏‌، منطقى‏‌ و عاقلانه خواهد بود، هم‏چنين اخلاق و رفتار آن‏ها نيز غالباً مؤدب و معقولانه خواهد بود. اخلاق و رفتار عاقلانه‌ی آن‏ها بدون شك در معاشرينشان، كم يا زياد، تأثير خواهد گذاشت و در تقويت نيروى‏‌ عقلانى‏‌ آن‏ها مؤثر خواهد بود.
برعكس، معاشرت و گفت‏وگو با افراد جاهل و كم عقل نه تنها به عقل انسان نمى‏‌افزايد بلكه رفته رفته او را به سوى‏‌ نقصان و سقوط خواهد كشيد، به طورى‏‌ كه ممكن است چراغ عقل خاموش گردد.
به همين جهت در احاديث توصيه شده كه با دانشمندان و عاقلان معاشرت نماييد و از معاشرت با افراد جاهل و كم عقل تا حد ممكن اجتناب‏ كنيد، براى‏‌ مثال:
امام سجاد(ع) فرمود:
هم نشينى‏‌ با صالحان، انسان را به صلاح دعوت مى‏‌كند و آداب علما عقل را زياد مى‏‌گرداند.[29]
اميرالمؤمنين(ع) فرمود:
هر كس كه استماع از صاحبان عقل را ترك نمايد عقلش مى‏‌ميرد.[30]
حضرت على‏‌(ع) فرمود:
صلاحِ اخلاق در معاشرت با عقلاست.[31]
لقمان به پسرش گفت:
پسرم با علما مصاحبت كن، با آن‏ها نزديك بشو و مجالست نما و به خانه هايشان رفت و آمد داشته باش شايد شبيه آن‏ها گردى‏‌.[32]
رسول خدا(ص) فرمود:
از علما سؤال كن و با حكما مجالست داشته باش و با فقرا هم نشينى‏‌ كن.[33]
حضرت صادق(ع) از قول پيامبر نقل كرده كه فرمود:
خوش بخت‏ترين مردم كسى‏‌ است كه با مردمان كريم و بزرگوار معاشرت دارد.[34]
حضرت على‏‌(ع) فرمود:
هر كس كه با جاهل هم نشين باشد از عقلش كاسته مى‏‌شود.[35]
نيز فرمود:
فساد اخلاق در معاشرت با سفيهان است.[36]
به هر حال انتخاب دوست امرى‏‌ است بسيار مهم و سرنوشت‌‏ساز و نمى‏‌توان آن را كوچك و غير مهم تلقى‏‌ كرد. انتخاب دوست عاقل يك امر بسيار مهم تربيتى‏‌ است؛ مخصوصاً براى‏‌ نوجوانان و جوانان. البته اين موضوعِ بسيار مهم و حياتى‏‌ نياز به بحث و بررسى‏‌ بيش‏ترى‏‌ دارد كه اگر توفيق حاصل شد در آينده بررسى‏‌ مى‏‌كنيم.

كنجكاوى‏‌ و سؤال‏

دقت و سؤال كردن يكى‏‌ از بهترين عوامل تقويت نيروى‏‌ عقل است. انسانى‏‌ كه در شناخت امور، كنجكاوى‏‌ مى‏‌نمايد، اگر به واقع نرسيد باز هم آن را رها نمى‏‌كند و از دانشمندان و اهل اطلاع سؤال مى‏‌نمايد، آن قدر به كار خويش ادامه مى‏‌دهد تا به مطلوب برسد، چنين انسانى‏‌ كم كم عقل خويش را تقويت كرده و براى‏‌ فهم و درك امور بسيار مهم و دشوار آماده مى‏‌شود.
انسان هر چه عالم و عاقل باشد باز هم از علوم و اطلاعات ديگران بى‏‌نياز نيست، زيرا ديگران حتى‏‌ افراد عادى‏‌ ممكن است داراى‏‌ اطلاعات و علومى‏‌ باشند كه عالم فاقد آن‏ها باشد. بايد انسان سعى‏‌ كند علوم و اطلاعات ديگران را به علوم خودش اضافه نموده و عقل خويش را كامل‏تر گرداند. انسان نبايد به‏ هيچ درجه و مرتبه‏اى‏‌ از علم و دانش قانع شود، بلكه بايد همواره و هميشه درصدد تحصيل علم و دانش باشد.
احاديث در اين باره بسيار است، از باب نمونه:
پيامبر اكرم(ص) فرمود:
دانشمندترين مردم كسى‏‌ است كه علوم ديگران را به علوم خودش اضافه كند و با ارزش‏ترين مردم كسى‏‌ است كه از ديگران اعلم باشد و كم ارزش‏ترين مردم كسى‏‌ است كه علمش از همه كمتر باشد.[37]
هم‏چنين فرمود:
چهار چيز است كه بر هر عاقلى‏‌ لازم است، گفته شد، آن چهار چيز كدام‏اند؟ فرمود: گوش دادن به مطالب علمى‏‌، حفظ آن‏ها، نشر آن‏ها براى‏‌ اهلش و عمل به آن‏ها.[38]
و فرمود:
طلب علم بر هر مرد و زن مسلمانى‏‌ واجب است.[39]
اميرالمؤمنين(ع) فرمود:
اى‏‌ مؤمن! اين علم و ادب ارزش نفس تو مى‏‌باشد، پس در فرا گرفتن آن جديت كن، كه هر چه بر علم و ادب تو اضافه شود، بر قدر و منزلت تو افزوده خواهد شد، زيرا به وسيله‌ی علم، خدا را مى‏‌شناسى‏‌ و به وسيله‌ی ادب‏ مى‏‌توانى‏‌ در خدمت پروردگارت باشى‏‌ و در اثر ادبِ خدمت، بنده مستوجب ولايت و قرب خواهد شد، پس نصيحت را بپذير تا از عذاب الهى‏‌ نجات پيدا كنى‏‌.[40]
امام صادق(ع) فرمود:
بر اين علم قفلى‏‌ نهاده شده و كليد آن سؤال است.[41]

خودآزمایی

1- سه مورد از راه‌‏هاى‏‌ تقويت عقل‏ را نام ببرید.
2- بهترين عبادت‌‏ها چیست؟
3- دانشمندترين مردم چه كسى‏‌ است؟

پی نوشت ها


[1]. بقره (2) آيه 17.
[2]. انفال (8) آيه 22.
[3]. يونس (10) آيه 100.
[4]. مائده (5) آيه 103.
[5]. حج (22) آيه 46.
[6]. بقره (2) آيه 164.
[7]. آل عمران (3) آيه 190.
[8]. جامع احاديث الشيعه، ج 13، ص 284: قال رسول الله(ص): «استَرشِدوا العقل تُرشَدوا، و لا تَعصوه فتَندِموا».
[9]. بقره (2) آيه 219.
[10]. رعد (13) آيه 3.
[11]. انعام (6) آيه 50.
[12]. جامع احاديث الشيعه، ج 14، ص 319: «نبّه بالتفكّر قلبَك و جافِ عن الليل جنبَك و اتّق الله ربّك».
[13]. همان، ص 310: «أفضل العبادة إدمان التفكّر في الله و في قدرته».
[14]. همان، ج 13، ص 286: «يا هشام! إنّ لكلّ شي‏ء دليلاً و دليل العقل التفكّر، و دليل التفكّر الصمت».
[15]. جامع احاديث الشيعه، ج 14، ص 313: «إذا هممتَ بأمر فتدبّر عاقبَته؛ فإن يك خيراً فاسرع إليه، و إن كان شرّاً فَانتَه عنه».
[16]. همان، ج 1، ص 315: «قِفْ عند كلّ أمر حتى‏‌ تَعرفَ مدخلَه من مَخرجِه قبل أن تقع فيه فتندمَ».
[17]. همان، ج 13، ص 283: «التثبّت رأس العقل والحدّة رأس الحمق».
[18]. همان، ج 14، ص 315: «من نظر في العواقب أمن من النوائب».
[19]. غرر الحكم، فصل اول، شماره 423: «الفكر ينير اللّبَ».
[20]. همان، شماره 978: «الفكر جلاءُ العقول».

[21]. آل عمران (3) آيه 159.
[22]. شورى‏‌ (42) آيه 38.
[23]. جامع احاديث الشيعه، ج 13، ص 314: «من استقبل وجوهَ الآراء عَرفَ مواقَع الخطاء، و من تورّط في الأمور غير ناظر في العواقب فقد تَعرّض لمفظعات النوائب، و التدبير قبل العمل يؤمنك من الندم، و العاقل من وَعَظته التجاربُ، و في التجاربُ علم مستَأنف، و في تقلب الأحوال عُلِم جواهر الرجال».
[24]. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 65: «من شاور ذوي الألباب دُلَّ على‏‌ الرشاد».
[25]. همان، ص 65: «من لم يَستشِر يَندمْ».
[26]. همان، ص 65: «و شاوِرْ في أمرك الذين يخشون الله عزّوجلّ».
[27]. همان: «المستبدّ برأيه موقوف على‏‌ مداحض الزلل».
[28]. وافى‏‌، ج 1، ص 91: «يا هشام؛ إنّ لقمان قال لابنه: تَواضَعْ للحقّ تَكُنْ أعقلَ الناسِ».
[29]. همان، ص 94: «مُجَالسةُ الصالحين داعيةٌ إلى‏‌ الصلاح، و آداب العلما زيادةٌ في العقل».
[30]. مستدرك الوسائل، ج 2، ص 286: «من ترك الاستماع من ذوي العقول ماتَ عقلُه».
[31]. جامع احاديث الشيعه، ج 13، ص 283: «صلاح الأخلاق معاشرةُ العقلاء».
[32]. بحار الانوار، ج 74، ص 189: «يا بنيّ؛ صاحِب العلماء، و اقرِبْ منهم، و جالِسْهُم، و زُرْهم في بيوتهم فلعلّك تشبههم».
[33]. همان، ص 188: «سائِلوا العلَماءَ، و خالِطوا الحكماءَ، و جالِسوا الفقراءَ».
[34]. همان، ص 185: «أسعد الناس من خالَطَ كرامَ الناس».
[35]. جامع احاديث الشيعه، ج 13، ص 283: «من صحب جاهلاً نَقصَ من عقِله».
[36]. همان، ص 283: «فساد الأخلاق معاشرةُ السفهاء».
[37]. بحار الانوار، ج 1، ص 164: «أعلم الناس مَن جَمعَ علَم الناس إلى‏‌ عِلمه، و أكثرُ الناس قيمةً أكثرُهم علماً، و أقلّ الناس قيمةً أقلُّهم علماً».
[38]. همان، ص 168: «أربع يلزمن كلّ ذي هجىً و عقل من أمّتي، قيل: يا رسولَ الله ما هنّ؟ قال: استماعُ العلم، و حفظُه، و نشرُه عند أهله و العمل به».
[39]. همان، ص 177: «طلب العلم فريضةٌ على‏‌ كلّ مسلم و مسلمة».
[40]. همان، ص 180: «يا مؤمن! إنّ هذا العلمَ و الأدبَ ثمنُ نفسِك، فاجتهد في تَعلُّمِها فما يزيد من علمك و، أدبك يزيد في ثمنك و قدرك؛ فإنّ بالعلم تَهتدي إلى‏‌ ربّك، و بالأدب تَحسُن خدمة ربّك، و بأدب الخدمة يستوجب العبدُ ولايتَه و قربَه، فاقبل النصيحةَ كي تنجو من العذاب».
[41]. همان، ص 198: «إنّ هدا العلم عليه قفل و مفتاحها السؤال».

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت

آیت الله ابراهیم امینی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: