درس دوم
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِلِ إِلاَّ أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ... ای مؤمنان در اموال یکدیگر تصرف ناروا نکنید، مگر آنکه داد و ستدی از روی رضایت باشد...»[۱]
تجارت از نظر لغات به معنای نقل اشیاء از محلی به محل دیگر است و در اصطلاح به داد و ستد و مبادلاتی گفته میشود که طی قراردادی انجام میگیرد.
اسلام برای اینکه روابط اقتصادی [خرید و فروش] میان افراد با صداقت و راستی و مبادلات از روی عدالت و رضایت انجام پذیرد و مصالح فردی و اجتماعی تأمین گردد و از هرگونه هرج و مرج و اختلاف و درگیری جلوگیری شود، احکام و قوانینی درباره کسب و تجارت، معاملات و تعهدات مقرر داشته که فراگرفتن آنها بر تُجّار واجب است تا معاملات صحیح را از فاسد بشناسد و از معاملات حرام، و مُضرّ و دارای ربا، نسبت به جامعه اجتناب ورزند.
* واجب * حرام * مستحب *مکروه *مباح
تلاش برای تحصیل مخارج زندگی، واجب است و کسانی که به جز از راه خرید و فروش نتوانند مخارج خود را تأمین کنند، واجب است با خرید و فروش، خرج زندگی خود را به دست آورند و محتاج دیگران نشوند.[۲]
خرید و فروش برای توسعه در مخارج زندگی خود و نفع رساندن به مسلمانان مستحب است؛ مثلاً کشاورزی که با کاشتن محصول خرج خود را به دست میآورد، چنانچه در اوقات فراغت به خرید و فروش بپردازد تا از این راه بتواند به مستمندان کمک کند، ثواب دارد.[۳]
خرید و فروش چیزهایی که منافع معمولی آنها حرام است؛ مانند مشروبات الکلی، ابزار قمار.
خرید و فروش چیزی که از راه قمار یا دزدی به دست آمده باشد.
معاملهای که در آن ربا باشد. (معامله ربوی)
خرید و فروش کتابهای گمراه کننده. فروش سلاح یا چیز دیگری به دشمنان اسلام که موجب تقویت آنان بر ضد مسلمانان باشد.[۴]
خرید و فروش چیزی که وقف شده است.
خرید و فروش نجاسات (بنابر احتیاط واجب) مگر مواردی که استثنا شده است؛ مثل فروش خون برای درمان بیماری. [سنت اهداء یا نذر خون با همکاری سازمان انتقال خون بسیار پسندیده و قابل تقدیر است].
سوال
۱ـ فروش خون چه حکمی دارد؟ ۲ـ آیا انتقال خون بین مسلمان و غیر مسلمان، جایز است یا نه؟
جواب ۱
با فرض اینکه انتقال خون دارای منفعت عقلایی است فروش آن مانعی ندارد.
جواب۲
جایز است.[۵]
سوال
آیا فروش خون به کسی که از آن استفاده میکند، جایز است؟
فروش خون اگر به قصد عقلایی مشروع باشد، اشکال ندارد.[۶]
سوال
خرید و فروش سگ چه حکمی دارد، آیا جایز است؟
جواب
خرید و فروش سگ نهگبان و سگ گله و سگ شکاری [و نگهداری آن در محل مخصوص این حیوانات] اشکال ندارد ولی در غیر این موارد جایز نیست.[۷] سزاوار است از نگهداری سگ به گونهای که در فرهنگ منحط غرب رایج است جدا خودداری شود.
سوال
استفاده مرد از طلای زرد حرام است، خرید و فروش انگشتر طلای زرد برای مردان توسط طلافروشیها چه حکمی دارد؟
جواب
جایز نیست.[۸] (طلای سفید هم مانند طلای زرد برای مردان حرام است).
* برخی موارد خرید و فروش مکروه:
* معامله با مردمان پَست (فرومایه، تنگنظر).
* خريد و فروش بين اذان صبح و طلوع آفتاب.
* براى خريدن كالايى كه ديگرى مىخواهد بخرد وارد معامله او شدن.[۹]
چنانچه خريد و فروش يكى از احكام چهارگانهی قبل [واجب، حرام، مستحب، مکروه] را نداشته باشد مباح است مانند بسيارى از مواد مصرفى كه هر روز خريدارى مىشود.
تذکر اوّل: یادگرفتن احکام معاملات به قدری که مورد احتیاج است، لازم است.[۱۰]
تذکر دوّم: اگر انسان نداند معاملهای که کرده از نظر شرعی صحیح است یا باطل، نمیتواند در مالی که گرفته تصرّف نماید؛ ولی اگر در موقع معامله، احکام آن را میدانسته و بعداً شک کند، معامله صحیح است و تصرّف او اشکال ندارد.[۱۱]
بیع «معاطات» به خرید و فروشی گفته میشود که بدون خواندن یا نوشتن قرارداد [عقد] مخصوص انجام میشود، در این نوع معامله، خریدار قیمت و فروشنده، کالا را با رضایت به یکدیگر واگذار میکنند. مثلاً وقتی خریداری به فروشنده مغازهای میگوید فلان کالا را میخواهم، و فروشنده آن را تحویل میدهد و مشتری قیمتش را میپردازد این «بیع مُعاطاتی» است.
امروزه بسیاری از معاملات به صورت «بیع مُعاطاتی» انجام میشود.[۱۲]
در حال اعتکاف، خرید و فروش و بنابر احتیاط واجب، هر نوع داد و ستدی؛ مانند اجاره و مضاربه حرام است. هر چند داد و ستد در حال اعتکاف حرام است، ولی [معامله] باطل نیست و اعتکاف را باطل نمیکند.[۱۳]
سوال
در صورتی که فردی با استفاده از رانت اطلاعاتی اقدام به خرید شیئی کند و از این طریق به منفعتی دست یابد: ۱ـ آیا این معامله وجه شرعی دارد؟ ۲ـ آیا این موجب ضمان میگردد؟ چه کسی ضامن است؟ ۳ـ با توجه به این که اطلاعاتدهنده در انجام این معامله بدین صورت نقش داشته است، آیا چیزی بر عهده او نیست؟ ۴ـ در صورتی که مورد معامله زمین باشد نمازهایی که در آن خوانده شده و یا میشود چه حکمی دارد؟
جواب
هرگاه خدعه و نیرنگ و کلاه برداری بر آن صدق نکند استفاده کردن از اطلاعات خاص اشکالی ندارد ولی اگر طرف مغبون شود خیار غبن دارد و اطلاعدهنده در صورتی که قصد تبرع نداشته باشد میتواند اجرةالمثل بگیرد.[۱۴]
یکی از ارزشهای اخلاقی و زمینهساز عدالت که اسلام آن را بر اهل ایمان واجب گردانیده مراعات حق و انصاف در وزن و پیمانه است. این ارزش اخلاقی که فقدان آن در جامعه بیماری خطرناک کم فروشی میباشد به اندازهای مهم و حیاتی است که خداوند سورهای را به همین نام، نامگذاری نموده و آن سوره «مطففین» میباشد.
این سوره بخشهایی از واقعیت (کم فروشی) عملی زندگانی را به تصویر میکشد. واقعیتی که همیشه در جامعهی انسانی وجود خواهد داشت اما شدت، میزان و اشکال آن متفاوت میباشد.
مصادیق کم فروشی در هر کار و شغلی یافت میشود، امّا همه باید سعی کنیم تا زندگی خود را از این گناه بزرگ نجات دهیم.
چنانچه کم فروشی در جامعه توسعه یابد، اعتماد مردم به یکدیگر سلب شده، در نظام خرید و فروش و قراردادها خسارات جبرانناپذیری رخ خواهد داد. نظم امور معاملات و داد و ستدها بر آن است، کالایی که مورد فروش قرار میگیرد [از لحاظ وزن و متر یا شمارش و سایر جهات مورد نظر قرارداد] باید طبق قرارداد و تعهد عمل شود، وگرنه مستلزم اختلال نظام زندگی خواهد شد. بدیهی است هدفی که بر انجام معاملات مترتب میشود انتظام معیشت طبقات مردم و نیز ارتباط و اعتماد طبقات جامعه به یکدیگر است. چنانچه هر یک از دو طرف معامله از قرارداد تخلف نماید منجر به اختلاف گشته و در صورتی که همگانی شود اعتماد مردم به یکدیگر سلب شده و ارتباط مالی و معاشرتی آنان گسیخته شده، شئون زندگی اجتماع متزلزل خواهد شد.
در آیات قرآن کراراً از کم فروشی نکوهش شده است؛ مانند داستان شعیب(ع) آنجا که قوم خود را مخاطب ساخته و میگوید: «أَوْفُوا الْکَیْلَ وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِینَ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقِیمِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»؛[۱۵] حق پیمانه را ادا کنید، و دیگران را به خسارت نیندازید، با ترازوی صحیح وزن کنید، و حق مردم را کم نگذارید، و در زمین فساد نکنید. و به این ترتیب کم فروشی و ترک عدالت به هنگام پیمانه و وزن را در ردیف فساد در زمین شمرده است، و این خود دلیلی به ابعاد مفاسد اجتماعی این کار است.[۱۶] کم فروشی باعث تباهی اجتماع انسانی است که اساس آن بر تعادل حقوق متقابل است، و اگر این تعادل از بین برود، همه چیز از بین میرود.
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است: هیچ قومی عهد شکنی نکردند، مگر این که خداوند دشمنانشان را بر آنها مسلط ساخت. هیچ جمعیتی به غیر حکم الهی حکم نکردند، مگر این که فقر در میان آنها زیاد شد. در میان هیچ ملتی فحشاء ظاهر نشد، مگر این که مرگ و میر در میان آنها فراوان گشت! هیچ گروهی کم فروشی نکردند، مگر این که زراعت آنها از بین رفت و قحطی آنها را فرو گرفت! و هیچ قومی زکات را منع نکردند، مگر این که باران از آنها قطع شد.[۱۷]
۱. اگر کسی را برای تطفیف[۱۸] و کم فروشی اجیر کنند، چنین اجارهای باطل و حرام است.
۲. اگر کسی برای توزین [وزن کردن] یا اکتیال [پیمانه کردن] صحیح اجیر شود، ولی کمفروشی و خیانت کند، این اجاره صحیح است. امّا به همان نسبت که مرتکب خلاف شده و کم فروشی کرده مستحق اُجرت نیست.
* توصیه مهم پیامبر اسلام(ص): مَنْ بَاعَ وَ اشْتَرَى فَلْيَجْتَنِبْ خَمْسَ خِصَالٍ وَ إلاَّ فَلا يَبِيعَنَّ وَ لا يَشْتَرِيَنَّ الرِّبَا وَ الْحَلْفَ وَ كِتْمَانَ الْعَيْبِ وَ الْمَدْحَ إذَا بَاعَ وَ الذَّمَّ إذَا اشْتَرَى.[۱۹]
فروشنده و خریدار باید از پنج خصلت دوری گزینند و الاّ از خرید و فروش خودداری کنند: رباخواری، سوگند خوردن؛ نهان داشتن عیبها؛ ستایش کالا هنگام فروش؛ نکوهش کالا هنگام خرید.
قصد معامله: خریدار و فروشنده، قصد معامله داشته باشند؛ پس اگر کسی به شوخی بگوید: «این کالا را فروختم»، معامله باطل است.
اختیار در معامله: فروشنده و خریدار با اختیار معامله کنند و کسی آنها را مجبور نکند.
مالکیت کالا و قیمت: فروشنده، کالا را و خریدار، قیمت آن را مالک باشد، یا اختیار معامله آن را داشته باشد.
مورد معامله معلوم باشد: شیء مورد معامله معلوم باشد؛ یعنی اگر کالاست، با وزن یا پیمانه یا شماره، مقدار آن معلوم شود و اگر ملک است، قطعه آن مشخص گردد.
بیان ویژگیها: اگر چیز مورد معامله خصوصیاتی دارد که به سبب آن خصوصیات، رغبت مردم نسبت به معامله فرق میکند، یعنی ممکن است نخرند یا گرانتر یا ارزانتر بخرند، معین نمایند.
قدرت تحویل کالا و قیمت: فروشنده و خریدار قدرت تحویل کالا و قیمت را داشته باشند. پس فروش مال به سرقت رفته صحیح نیست.
حق تصرف داشته باشد: دیگری در آن جنس یا عوض آن، حقی نداشته باشد. پس چیزی را که گرو گذاشته، بدون اجازه گرو گیرنده نمیتواند بفروشد.[۲۰]
۱. در خرید و فروش لازم نیست صیغه عربی بخوانند، بلکه به هر زبانی گفته شود کافی است، مثلاً اگر فروشنده به فارسي بگويد، اين مال را در عوض اين پول فروختم و مشتري بگويد: قبول كردم معامله صحيح است، ولي خريدار و فروشنده بايد قصد انشاء داشته باشند، يعني به گفتن اين دو جمله مقصودشان خريد و فروش باشد.[۲۱]
۲. اگر در موقع معامله صيغه نخوانند، ولي فروشنده در مقابل مالي كه از خريدار ميگيرد، مال خود را ملك او كند و او بگيرد، معامله صحيح است و هر دو مالك ميشوند.[۲۲]
۳. نوشتن و امضاء اسناد در تمام معاملات، خواه در دفاتر رسمي باشد يا غير آن، ميتواند جانشين خواندن صيغه لفظي گردد، جز در ازدواج و طلاق، كه احتياط واجب آن است كه صيغه لفظي نیز خوانده شود.[۲۳]
۴. هنگام خواندن صيغه معامله بايد دو طرف قصد انشاء داشته باشند يعني مقصودشان از گفتن دو جمله خريد و فروش باشد، همچنين در جايي كه داد و ستد عملي جانشين صيغه لفظي ميشود بايد قصد انشاء وجود داشته باشد، ضمناً شخصيتهاي حقيقي و حقوقي، هر دو مالك ميشوند و ميتوانند طرفین معامله واقع گردند؛ بنابراين هر مؤسسه خيريه يا انتفاعي كه تأسيس گردد و داراي شخصيت حقوقي شود، با اشخاص حقيقي از اين نظر تفاوت نميكند.[۲۴]
* بالغ باشند. * عاقل باشند. * ممنوع التصرف نباشند.
* قصد خرید و فروش داشته باشند. * خریدار و فروشنده مجبور به معامله نباشد.
* مالک یا وصیّ، وکیل، ولیّ [سرپرست صغیر] باشند و یا از مالک اجازه داشته باشند.[۲۵]
پس از عقد معامله هر یک از طرفین باید عوض را به طرف مقابل تسلیم کند؛ مگر شرط تأخیر شده باشد. لذا اگر یکی از آنان یا هر دو تأخیر کند، او را مجبور میکنند که عوض یا جنس را تسلیم کند.[۲۶]
* تلف شدن کالا قبل از تحویل:
۱ـ اگر کل جنس تلف شود، معامله باطل است و قیمت آن به خریدار برمیگردد.
۲ـ اگر قسمتی از جنس تلف شود، معامله نسبت به مقدار تلف شده، خود به خود فسخ میشود و به همان نسبت قیمت معامله به مشتری برگردانده میشود و مشتری درباره مقدار تلف نشده نیز حق فسخ دارد.
۳ـ اگر جنس معیوب شود، طرف مقابل حق خیار عیب دارد، و میتواند معامله را فسخ کند. ولی اگر به معامله راضی باشد، حق ندارد از فروشنده خسارت بگیرد.[۲۷]
تلف شدن کالا بعد از تحویل:
هر تلف شدن یا معیوب شدنی بعد از تحویل، از مال تحویل گیرنده به حساب میآید و مشتری باید خسارت را تقبل کند. مگر در مورد حیوان که از مال بایع حساب میشود.[۲۸]
* بین مشتریها [در قیمت] فرق نگذارد.
* در قیمت جنس [خرید و فروش] سختگیری نکند.
* اگر کالای پیمانهای یا کشیدنی را معامله میکند، بیشتر بدهد و کمتر بگیرد.
* عیب آشکار یا پنهان کالا را به مشتری بگوید.
* در صورتی که طرف مقابل از معامله پشیمان شد و تقاضای فسخ معامله را کرد، از او بپذیرد و این در اصطلاح «اِقاله» نام دارد.[۲۹]
سوال
با در نظر گرفتن تورم فعلی، آیا فروشنده میتواند اجناسی را که قبلا خریده است، با قیمت جدید بفروشد؟
جواب
اگر عرفا اجحاف (ستم) در حق خریدار محسوب نشود و خلاف قوانین و مقررات مربوط نباشد، اشکال ندارد، ولی بهتر بلکه مستحب است فروشنده به مقداری از سود که مخارج او را تأمین میکند، اکتفا کند.[۳۰]
در خرید و فروش کالا و خدمات بین خریدار و فروشنده گفتگوهایی صورت میگیرد که اهل بازار از آن به «چانه زدن» تعبیر میکنند، برای این موضوع، روایات و فتاوای شرعی وجود دارد، که نمونهای از آن، در بخش کار و تجارت در روایات، مطالعه شد.
س: حکم چانه زدن در خرید و فروش چیست؟
ج: مانع ندارد، البته چانه زدن بعد از انجام معامله مکروه است.[۳۱]
س: حکم چانه زدن در خرید و فروش چیست؟ و چانه زدن با نامحرم چه حکمی دارد؟
ج: چانه زدن بعد از انجام معامله مکروه است، و در مورد نامحرم با حفظ حدود و ضوابط شرعی مانع ندارد.[۳۲]
س: آیا چانه زدن مشتری در اسلام مستحب است؟
ج: در برخی از روایات استحباب آن آمده است ولی افراط و تفریط در هر کاری ناپسند است.[۳۳]
تعریف کردن از کالا.
بدگویی و مذمت کردن مشتری از کالای فروشنده.
قسم راست خوردن در داد و ستد (قسم دروغ که حرام است).
قبل از همه برای خرید و فروش وارد بازار شود و دیرتر از همه از بازار خارج گردد.
داخل شدن در معاملهی دیگران، در حالی که بین خریدار و فروشنده و توافق و رضایت برقرار شده است، یا بدون قصد خرید، تنها برای افزایش قیمت کالا وارد معامله شود.
برای فروش کالایی، وکیل دیگری شود، امّا آن را برای خود خریداری کند؛ یا برای خرید کالا، وکیل دیگری شود، امّا بجای خرید از دیگران، کالای خود را به او بفروشد، اگرچه بهترین باشد.
وزن کردن یا متر کردن کالا در مواردی که وزن کردن و متر کردن را خوب نمیدانند.
تقاضای کم کردن [چانه زدن] قیمت پس از معامله.[۳۴]
فروختن کالا در محلی که سبب پنهان شدن عیب آن میگردد.[۳۵]
تزیین کالا، طوری که، ایجاد رغبت کاذب و یا موجب به اشتباه افتادن مشتری گردد.
معامله با کسانی که اموالشان شبههناک است.[۳۶]
صد در صد سود گرفتن.[۳۷]
سود گرفتن از کسی که کالا یا لوازم زندگی خود را از باب اضطرار و درماندگی میفروشد.[۳۸]
در دوران کسادی بازار، شکوه کند، یا بگوید ما از سرمایه میخوریم، چرا که اصل مال از آن خداست.[۳۹]
* فروش و اجاره خانه برای کار حرام:
فروختن و اجاره دادن خانه یا چیز دیگر برای استفاده حرام، کار حرامی است و معامله هم باطل است.[۴۰]
* کتب و آثار فرهنگی گمراهکننده:
خرید و فروش، نگهداری، نوشتن، خواندن و درس دادن کتابهای گمراهکننده حرام است، مگر زمانی که برای هدفی صحیح باشد؛ مثلاً برای پاسخ دادن به اشکالهای آن.[۴۱]
* خرید و فروش اجناس وقفی:
جنس وقف شده را نمیتوان فروخت، مگر در صورتی که خراب شده باشد و قابل استفاده نباشد؛ مانند فرش مسجد که قابل استفاده برای آن مسجد یا مسجد دیگر نباشد.[۴۲]
* خرید و فروش ملک مورد اجاره:
خرید و فروش خانه یا چیز دیگری که به کسی اجاره داده، اشکالی ندارد؛ ولی استفاده آن در مدت اجاره برای اجارهکننده است.[۴۳]
خرید و فروش دو کالای همجنس که با وزن یا پیمانه، به زیادتر میفروشند «رِبا و حرام» است.[۴۴]
س: تکلیف زنی که همسرش از راه حرام کسب درآمد دارد چیست؟ آیا باید طلاق بگیرد؟
ج: طلاق لازم نیست، تا زمانی که یقین به حرمت اموال مورد استفاده ندارد، میتواند مصرف کند و اگر نسبت به مالی یقین به حرمت دارد، استفاده از آن جایز نیست.[۴۵]
۱. معنای تجارت از نظر لغت و اصطلاح چیست؟
۲. چرا اسلام برای خرید و فروش [روابط اقتصادی] احکام و قوانینی را وضع نموده و یادگیری آن را نیز بر تُجّار و کسبه واجب دانسته است؟
۳. در چه صورت خرید و فروش به عنوان یک شغل، واجب خواهد بود؟
۴. در چه صورت خرید و فروش مستحب خواهد بود [همراه با مثال]؟
۵. برای خرید و فروش حرام چهار مثال بزنید؟
۶. به چه نوع خرید و فروشی «بیع مطاعات» میگویند؟
۷. اگر انسان نداند معاملهای که کرده از نظر شرعی صحیح است یا باطل، حکم مالی را که گرفته چگونه است؟
۸. سورهای که کم فروشان را وعده عذاب میدهد، چه نام دارد؟ [حتماً این سوره را همراه با تفسیر آن قرائت نمایید]
۹. چهار شرط از شروط خرید و فروش را به اختصار بنویسید؟
۱۰. در چه صورتی میتوان، جنس وقفی را فروخت؟
۱۱. صیغه خرید و فروش به چه زبان و چگونه باید باشد؟
[۱]. سوره نساء، آیه ۲۹.
[۲]. توضیحالمسائل شانزده مرجع با مبنای رساله حضرت امام خمینی(قدس سره)، م ۲۰۵۳.
[۳]. توضیحالمسائل شانزده مرجع با مبنای رساله حضرت امام خمینی(قدس سره)، م ۲۰۵۳.
[۴]. تحریر الوسیله، کتابُ المکاسب و المتاجر، ص۴۹۳، م۹، ۱۱ و ۱۵: توضیحالمسائل شانزده مرجع با مبنای رساله حضرت امام خمینی(قدس سره)، م ۲۰۵۵ و ۲۰۷۰.
[۵]. اجوبه الاستفتائات، تشریح میت و پیوند اعضا، استفتائات جدید.
[۶]. اجوبه الاستفتائات، س ۱۰۹۵.
[۷]. اجوبه الاستفتائات، شرایط صحت بیع، استفتائات جدید.
[۸]. الاستفتائات، ج۲، ص۸، س۱۴.
[۹]. توضیحالمسائل شانزده مرجع با مبنای رساله حضرت امام خمینی(قدس سره)، م ۲۰۵۴، حضرات آیات در مسئله معاملات مکروه، معامله با مردان پست را با تعبیرهای خاصی بیان نمودهاند: اراکی و تنگنظر، بهجت... کسانی که عادت بر اجتناب از محرّمات ندارند، مکارم و کسانی که اموالشان مشکوک است هر چند ظاهراً اموالشان حلال باشد.
[۱۰]. توضیحالمسائل شانزده مرجع با مبنای رساله حضرت امام خمینی(قدس سره)، م ۲۰۵۲.
[۱۱]. همان، م۲۰۵۲.
[۱۲]. فرهنگ اصطلاحات فقه فارسی، جابری، عربلو، ص ۱۶۵ـ۱۶۶.
[۱۳]. پایگاه اطلاعرسانی آیت الله مکارم شیرازی / استفتائات.
[۱۴]. استفتائات از پایگاه اطلاعرسانی آیت الله مکارم شیرازی.
[۱۵]. سوره شعراء، آیات ۱۸۱ـ۱۸۳.
[۱۶]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۶، ص ۲۵۰.
[۱۷]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 31، ص 83، بیروت، دار احیاء التراث العربی،چاپ سوم، 1420ق. «ما نقض قوم العهد الا سلط الله علیهم عدوهم! و ما حکموا بغیر ما انزل الله الا فشا فیهم الفقر! و ما ظهرت فیهم الفاحشة الا فشا فیهم الموت! و لا طففوا الکیل الا منعوا النبات و اخذوا بالسنین! و لا منعوا الزکات الا حبس عنهم المطر!».
[۱۸]. تطفیف یعنی کمفروشی که در قرآن کریم (سوره مطفّفین، آیه ۱) به آن وعده عذاب جهنم داده است، وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِینَ ـ وای بر کمفروشان.
[۱۹]. بحارالانوار، ج۱۰۳، ص۹۵.
[۲۰]. توضیحالمسائل شانزده مرجع با مبنای رساله حضرت امام خمینی(قدس سره)، م ۲۰۸۱ و ۲۰۹۰.
[۲۱]. همان، م ۲۰۹۷.
[۲۲]. همان، م ۲۰۹۸.
[۲۳]. رساله آیت الله مکارم شیرازی، مسأله ۱۷۹۰.
[۲۴]. همان، مسأله ۱۷۹۰.
[۲۵]. توضیحالمسائل شانزده مرجع با مبنای رساله حضرت امام خمینی(قدس سره)، م ۲۰۸۱.
[۲۶]. آیت الله العظمی خامنهای مدظله العالی. رسالهی آموزشی /جلد۲/ درس ۴۴.
[۲۷]. همان / درس ۴۴.
[۲۸]. همان / درس ۴۴.
[۲۹]. تحریرالوسیله، کتاب المکاسب و المتاجر، ص ۵۰۰، م ۲۲. احکام اقاله را در بحث خیارات بخوانید.
[۳۰]. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، استفتائات، کانال فقه و احکام.
[۳۱]. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، استفتائات.
[۳۲]. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، شرایط فروشنده و خریدار، چانه زدن.
[۳۳]. پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی، مستحبات و مکروهات معامله، حکم چانه زدن در معامله.
[۳۴]. تحریرالوسیله، کتاب المکاسب و المتاجر، ص ۵۰۰، م۲۲.
[۳۵]. فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، ج۲، ص۳۴۹ـ۳۵۲.
[۳۶]. اخلاق در بازار ـ حسن صنعتکار ـ مبحث مکروهات.
[۳۷]. همان.
[۳۸]. همان.
[۳۹]. همان ـ به نقل از وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۴۰.
[۴۰]. تحریرالوسیله، کتاب المکاسب و المتاجر، م۱۰.
[۴۱]. همان، م۱۵.
[۴۲]. همان، م ۲۰۹۴.
[۴۳]. همان، م ۲۰۹۶.
[۴۴]. تحریرالوسیله، م۲۰۷۲ و ۲۲۸۳؛ ج۱، کتاب البیع، القول فی الربا، ص ۵۳۶.
[۴۵]. پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، فقه و احکام شرعی، استفتائات جدید.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حجت الاسلام و المسلمین محمّدحسین فلاحزاده