بخش دوّم: حقوق و وظایف زن در آینه پرسش و پاسخ | ۸
روایتهایی هست که مردان را از مشورت با زنان، نهی کرده است آیا این روایتها صحیح است؟
ما احادیثی داریم که از مشاوره با بانوان نهی کرده است و بعضی هم گفتهاند اگر در کاری شک کردی، با زن مشورت کن و خلافش را انجام بده.
حدیثی به این مضمون از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است که:
ایاک و مشاورة النساء الا من جرّبت بکمال عقلٍ فانّ رأیَهن یَجُرُّ الی الأفن و عَزمهن الی وهن؛[1] از مشورت با زنان بپرهیز مگر با آنانی که کامل بودن عقلشان به تجربه ثابت شده باشد. چراکه رأی آنها انسان را به ضعف میکشد و عزم آنها به سستی.
ما از این قبیل احادیث شاید در حدود ده یا دوازده مورد داریم که دربارهی اینها، لازم است نکاتی را گوشزد کنیم:
اولاً: چنانکه گفته شد هر حدیثی معتبر نیست، بلکه فقط احادیث صحیح یا موثق یا حَسَن معتبرند، اما احادیث ضعیف، مرسل، مرفوع، مجهول، مجعول و امثال اینها حجت نیستند. در بین این احادیث بعضی ضعیف هستند و اعتبار ندارند، البته احادیث درستی هم در آنها هست. بنابراین نمیتوان اینها را به خاطر تعددشان قطعی گرفت.
دوم اینکه از بین روایاتی که قطعیالصدور نباشد ما آنهایی را معتبر میدانیم که یک حکم تکلیفی برای ما بیاورد، نه آنهایی که مثلاً خبر از یک واقعیتی میدهند مثل اینکه میگوید: با زنان مشورت نکیند، چون اگر با اینها مشورت کنید شما را به ضعف میکشانند. لحن این روایات طوری نیست که بتوان گفت یک حکم شرعی و تعبّدی را بیان میکند، بلکه از نوع مسائل ارشادی است.
مسئله دیگر اینکه، بعضی از این احادیث مطلق و برخی مقیّد است؛ مثلاً استثنا میکند که «الّا مَنْ جُرّبَت بكمال عقلٍ» یعنی مشورت مکن مگر با کسی که کمال عقل او تجربه شده باشد. وقتی بخواهیم بین روایات جمع کنیم، قاعدتاً باید اینگونه بگوییم که حرف زنها را ـ به اعتبار اینکه نوعاً رأیشان ضعیف است و به سستی میگراید ـ ابتدائاً قبول نکن مگر آنهایی که صلاحیتشان تجربه شده باشد. پس معلوم میشود به رأی عقلای آنها میتوان عمل کرد و میشود با آنها مشورت کرد.
در مورد مردها نیز همین مطلب را داریم. روایاتی هست که توصیه میکند با افرادی که عاقلند مشورت کنید و با افرادی که عقل درستی ندارند مشورت نکنید. پس در مورد مردها نیز همینطور گفته شده است. از اینجا میتوان گفت که انسان با هر کس خواست مشورت کند اگر مرد است یا زن باید او را بشناسد و انسان خیرخواه و عاقل و درستکردار باشد و تفاوتی بین زن و مرد در این قسمت وجود ندارد.
پیامبر(ص) و ائمه(ع) هم خودشان در مواردی با زنان مشورت میکردهاند؛ مثلاً در صلح حدیبیّه وقتی پیامبر(ص) صلحنامه را بین خود و مشرکان نوشتند اصحاب و خود آن حضرت احرام بسته بودند که برای زیارت و طواف به مکه بروند، امّا بر اساس قرارداد صلح قرار شد که آن سال مسلمین برای حج نروند. پیامبر(ص) به اصحاب فرمودند که «مُحِلّ» شوید و از احرام بیرون آیید.
اصحاب برایشان خیلی سخت بود، چون کسی که مُحرم میشود در صورتی میتواند مُحل شود که طواف بهجا آورد، خارج شدن از احرام، بدون طواف برای اینها قابل قبول نبود، لذا با اینکه پیامبر(ص) صریحاً فرمودند مُحل شوید از ایشان اطاعت نکردند. پیامبر(ص) به خیمه مخصوص خودشان بازگشتند.
امسلمه ـ همسر آن حضرت ـ عرض کرد: یا رسولالله! چرا ناراحتید؟
فرمودند: من چنین حکمی را صادر کردم و مردم گوش ندادند. امسلمه پیشنهاد کرد یا رسولالله خودتان گوسفندی ذبح کنید و تقصیر کنید و مُحل شوید، کاری هم به آنها نداشته باشید. پیامبر(ص) نیز در حضور آنها همین عمل را انجام دادند و همهی اصحاب مُحل شدند.
در خیلی جاها مشاهده میکنیم علی(ع) با فاطمه(س) مشورت میکند. به هر حال مشاوره با زنها بین ائمه(ع) هم بوده است. منتها با وضع موجود در آن زمان چون زنها کمتر در اجتماع بودند و تجربهی عقلی کمتری داشتند از این جهت توصیه شده که با زنان مشورت نکنید، چون کامل نیستند، اما نگفتهاند که زنها را در اجتماع نیاورید. حضور زنان در اجتماع باعث میشود که در عقل تکامل پیدا کنند و نظر مشورتیشان هم صائبتر باشد.
نکتهی دیگر این که ما اگر قائل باشیم که استثنا مفهوم دارد، در این صورت وقتی که روایت، مشورت با زنان را نهی کرده، مگر با آنهایی که کمال عقلشان تجربه شده است پس میتوان برداشت کرد که مشورت کردن با زنهایی که از لحاظ عقلی مورد تأییدند نه تنها منعی ندارد بلکه در روایت به این کار توصیه هم شده است.
به هر جهت، اسلام به مشورت کردن تأکید و سفارش دارد و انسان با هر کس که اهلش باشد مشورت کند مفید است. علاوه بر اینکه در برخی روایات دارد در اموری که مربوط به خود زنها یا فرزندان آنها است با خودشان مشورت کنید، چون با مسائل آشناترند. اساساً دربارهی این روایات و هم روایات مربوط به نقص عقل، اگر بخواهیم خوب بحث شود باید تکتک بررسی شود.
در روایات مطالبی دربارهی نامطلوب بودن حضور زنان در جمعه و جماعت و تشییع جنازه و امثال اینها مشاهده میشود، آیا از حضور زنان در چنین اموری به طور مطلق نهی شده یا اینگونه روایات ناظر به اوضاع زمانی خاصی بوده است؟
احادیثی که در اینباره داریم معمولاً از این قبیل است که وجوب برخی از کارها را که گاهی برای خانمها مشکل و مشقتآور است نفی میکند؛ مثلاً در روایتی جابر جُعفی از امام باقر(ع) نقل میکند که:
«ليس على النساء اذانٌ و لا اقامةٌ ولا جمعة ولا جماعة ولا عيادة المريض ولا ابتاع الجنازة ولا اجهارٌ بالتلبية ولا الهرولة بين الصفا و المروة ولا استلام الحجرالاسود ولا دخول الكعبة».[2]
مشاهده میکنید که این روایت میگوید کارهایی مانند اذان، اقامه، حضور در نماز جمعه و جماعت، عیادت مریض، تشییع جنازه، بلند گفتن تلبیه در حال احرام، دویدن بین صفا ومروه، لمس و بوسیدن حجرالاسود و داخل شدن در کعبه را برزنان واجب نمیداند. تعبیر اکثر روایات اینگونه است.
برداشتم از اینگونه احادیث این است که با توجه به اینکه خانمها معمولاً با مشکلات و گرفتاریهایی از قبیل بچهداری و تربیت فرزند و امثال اینها مواجه بودهاند، اسلام خواسته ارفاقی در حق آنان بکند، از اینرو وجوب برخی کارها را از آنها برداشته است، نه خود آن کارها را. مثلاً وجوب نماز جمعه را برداشته، نه اصل نماز جمعه را. و این ارفاقی است دربارهی زنها. ارفاق غیر از محدودیت است. نگفته نروید، بلکه گفته است که رفتن برایتان لازم نیست. در مواقعی که میتوانید و مناسب است، بروید.
البته بعضی از احادیث ممکن است این تعبیر را نداشته باشند بلکه گفته باشند؛ مثلاً نماز زن در خانه فضیلت دارد. از جمع بین این روایات برمیآید که خواستهاند زنها را راضی کنند که احساس خسارت نکنند. چون به شرکت در نماز جماعت خیلی ترغیب میشده است. آن وقت اگر میگفتند که شما در نماز جماعت شرکت نکنید مسلماً ناراحت میشدند، چون تقیّد داشتند به اینکه نماز را به جماعت بخوانند. این روایت خواسته دلجویی کند که شما وقتی عذری یا مشکلی دارید، نمازتان را اگر در خانه هم بخوانید خدا همان فضیلت را به شما میدهد. برداشت من کلاً از این احادیث این طور است. البته حمل این روایات بر آن مواقع و شرایطی که مشکلاتی در جامعه برای حضور زنها بوده است را من بعید نمیدانم.
روایتهایی هم که میگوید: زنها بهتر است در اتاق اندرونی نماز بخوانند، ابتدا باید سند این روایات را بررسی کرد که آیا صحیح و معتبر است یا نه؟ اگر سندشان صحیح باشد اینکه گفته نماز زن در اندرونخانه و در خانهی خویش بهتر است را میتوان بر مواقعی حمل کرد که زن نمیتواند در جماعت حاضر شود؛ به خاطر اینکه از فوت شدن فضیلت و ثواب جماعت ناراحت نباشد.
با توجه به این مباحث حضور بانوان در مراکز فرهنگی، سیاسی مانند مساجد، انجمنها و ... شرکت آنان در فعالیتهای اجتماعی امر مطلوب و قابل توصیهای است و هیچ اشکالی ندارد؛ بلکه وظیفه هم دارند، چون هر فردی در اجتماع باید کای انجام دهد. اینگونه فعالیتها را که نمونهاش شرکت در تظاهرات اجتماعی و انجام کارهای پشت جبهه بوده است، خانمها باید با رعایت شرایطش انجام دهند.
1- درباره روایتهایی که مردان را از مشورت با زنان، نهی کرده است چه نکاتی را باید مدنظر داشته باشیم؟
2- آیا حضور زنان در اموری مانند جماعت و تشییع جنازه و امثال اینها به طور مطلق نهی شده یا اینگونه روایات ناظر به اوضاع زمانی خاصی بوده است؟ توضیح دهید.
[1]. بحارالأنوار، ج 100، ص 250.
[2]. بحارالأنوار، ج 103، ص 254.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله ابراهیم امینی