برچسب ها
داستان‌های عبرت‌انگیز | ۱۳
نماز، ركوع و سجود دارد، عرب متكبّری كه اگر بند كفشش باز می‌شد، برای بستن آن خم نمی‌شد و می‌گفت: خم شدن برای من ننگ است یا اگر خاری به كف پایش می‌رفت، خم نمی‌شد تا آن را درآورد. پایش را به زمین می‌مالید تا خودش جا به جا شود. برای این چنین مردم نماز و ركوع و سجود سنگین است. شرط سوّم اینكه ما را وادار نكن كه بتها را بشكنیم، عواطف ما را جریحه‌دار نكن.
کد خبر: ۵۷۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۵

داستان‌های عبرت‌انگیز | ۱۲
رسول اكرم(ص) لبخندی به صورت او زد و او را بغل كرد و فرمود: از چه می‌ترسی؟ من هم مثل شما هستم. من پسر زنی هستم كه گوشت خشكیده می‌خورد؛ یعنی، از خود شما هستم. حرف خود را بزن. آری؛ چون پیامبر(ص) مظهر رحمت خداست، با بندگان خدا نرم و لیّن است.
کد خبر: ۵۶۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۹

داستان‌های عبرت‌انگیز | ۱۱
خدا خواسته است شما دین را سهل و آسان به مردم نشان بدهید، نه اینكه آن را دشوار و دست و پاگیر ارائه نمایید. بعد با اشاره‌ی دست، آن مرد اعرابی را احضار كردند و كنار خودشان نشاندند و با كمال مهربانی و ملاطفت به او فهماندند كه اینجا مسجد است و خانه‌ی خداست. در خانه‌ی خدا نمی‌شود ادرار كرد.
کد خبر: ۵۶۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۰

داستان‌های عبرت‌انگیز | ۱۰
رسول خدا(ص) هم با روی باز، بچّه را گرفت و روی زانو نشاند. در همان حال بچّه ادرار کرد. زن بسیار ناراحت شد و با شرمندگی خواست بچّه را از دامن پیغمبر بردارد. رسول اکرم(ص) با خوشرویی تمام در حالی که تبسّمی بر لب داشت، فرمود: «کارش نداشته باش. بگذار با آرامش خاطر ادرار کند.
کد خبر: ۵۶۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۱۱

داستان‌های عبرت‌انگیز | ۹
آیا آن كسی كه در دل شب برخاسته و رو به خدا ایستاده و ترس از خدا و روز جزا در جانش نشسته است. سجده می‌كند و ركوع می‌كند، یا خدا یا خدا می‌كند، آیا این آدم برابر است با آن كه مثل حیوانی افتاده و خوابیده و از همه جا بی‌خبر است؟
کد خبر: ۵۵۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۳۱

داستان‌های عبرت‌انگیز| ۸
اصلاً ممكن نیست. هر چه هم شما بكوشید و به خود فشار بیاورید نمی‌توانید میان زن‌ها عدالت برقرار كنید. می‌گوید: «لَنْ تَسْتَطِیعُوا» به قول آقایان اهل ادب، َلنْ نفی ابد می‌كند؛ یعنی، هرگز نمی‌توانید و ممكن نیست. خوب این دو آیه با هم تناقض دارند. آیه‌ی سوم می‌گوید: می‌توانید و چون می‌توانید: «...فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ...» دو تا، سه تا، چهار تا زن بگیرید. ولی این آیه می‌گوید: نمی‌توانید. منظور از این تناقض چیست؟
کد خبر: ۵۵۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۲۰

داستان‌های عبرت‌انگیز| ۷
بوته‌ی كدویی زیر درخت چناری روییده بود، بر اثر ریزش باران بهار و تابش خورشید و وزش نسیم، شاداب و سرسبز شد و به ساقه‌ی درخت پیچید و بیست روزه بالا رفت و از قامت درخت هم گذشت. سر خم كرد و نگاهی به این درخت چنار كرد و پوزخندی به او زد و گفت: تو چه كاره‌ای؟ كجا بودی؟ چند ساله‌ای؟
کد خبر: ۵۵۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۴/۰۸

داستان‌های عبرت‌انگیز| ۶
به ولیّ زمان وحی شد به این عابد بگو تو به خاطر همین نمازت جهنّمی شدی. تو وظیفه داشتی نمازت را قطع كنی و بروی مرغ را از دست بچّه‌ها نجات بدهی. چون به وظیفه عمل نكردی، جهنّمی شدی.
کد خبر: ۵۴۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۲۹

داستان‌های عبرت‌انگیز| ۵
همسایه‌ی ما كه مرد عالمی بود، پیش من آمد و شروع به نصیحت كرد و گفت: تو كه خود مرد عالم و دانایی هستی، مرده كه زنده نمی‌شود. برخیز برویم جنازه را برداریم، الآن مادر كودك، خودش را می‌كشد. هر چه او گفت، من اعتنا نكردم.
کد خبر: ۵۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۱۹

داستان‌های عبرت‌انگیز| ۴
دیدم باز ناگهان هوا آرام شد و باران ایستاد و آسمان صاف و روشن شد. من بسیار تعجّب کردم. مردم با شوق و شعف به خانه‌هایشان رفتند. این مرد هم حرکت کرد، ولی من به دنبالش رفتم و خانه‌اش را شناختم. فردا صبح به سراغش رفتم و در خانه‌اش را زدم.
کد خبر: ۵۴۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۹

داستان‌های عبرت‌انگیز| ۳
(عَلی بَختی)؛ بینداز ببینم چه می‌شود. تور را انداخت و کشید، دید خیلی سنگین شد. گفت: ای شیخ؛ شانس خوبی داری، تور خیلی سنگین است. وقتی با زحمت تور را بالا کشید، دیدم عجب یک پسر بچّه است! آن هم بچّه‌ی خودم است!!
کد خبر: ۵۴۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۳/۰۱

داستان‌های عبرت‌انگیز| ۲
هم راستگو باش و هم امانتدار. اموال مردم را به مردم برسان تا شریك مال مردم باشی. مردم اموال خود را با اطمینان خاطر در اختیار تو قرار می‌دهند. این جوان گفت: من این نصیحت گرانبها را از امام گرفتم، در اندك مدّتی ثروت فراوانی نصیبم شد...
کد خبر: ۵۴۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۱۸

داستان‌های عبرت‌انگیز| ۱
رسول اکرم(ص) برای اینکه مردم را از مسأله‌ی مهمّ اخلاص در عمل و اصلاح نیّت آگاه سازد، فرمود: نه؛ شما نمی‌دانید؛ او قتیل الله نشد، بلکه قتیل الحمار شد! کشته‌ی راه خدا نشد، کشته‌ی راه الاغ شد. الاغی را در لشکر دشمن دیده بود.
کد خبر: ۵۴۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۲/۰۵

پایگاه اطلاع رسانی دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت