داستانهای آموزنده در نکوهش اسراف (۶)
۲۴- سادهزیستی مرجع تقلید میرزا محمّدتقی شیرازی
«یکی از مراجع بزرگ بعد از آیتاللهالعظمی میرزای شیرازی شاگرد برجستهاش مرحوم آیتاللهالعظمی شیخ محمّدتقی شیرازی بود. همان مرجعی که در عراق فتوا به جهاد با انگلیسیهای متجاوز داد و مردم عراق بر ضدّ قوای انگلیس انقلاب کرده و آنها را از عراق بیرون کردند».[1]
این مرجع بزرگ به سال ۱۲۵۹ ه. ق متولّد شد و در سال ۱۳۳۸ ه. ق رحلت کرد و مرقد شریفش در صحن بارگاه ملکوتی امام حسین(ع) میباشد.
از سادهزیستی این مرد بزرگ آن که یکی از علما میگوید: قبای آیتالله شیخ محمّدتقی شیرازی را پروصله دیدم، به فرزندش میرزا عبدالحسین شیرازی گفتم: «این لباس مناسب آقا نیست با توجّه به این که ایشان مرجع بزرگ و یگانه قائد انقلاب عراق بر ضدّ انگلیس است».
در پاسخ گفت: «پدرم در شیراز، مزرعهای دارد که از پدرانش به ارث رسیده، در هر سال از محصول آن، مبلغ صد تومان (به پول آن زمان) برای آقا میآورند و ایشان تصمیم گرفت همه زندگی سالانه شخصی خود و افراد خانوادهاش را از همین پول تأمین کند و چون این مبلغ برای همه هزینههای زندگی او کافی نیست، ایشان با کمال قناعت به همین لباس اکتفا نموده است و حاضر نیست که از پولهای دیگر (مانند وجوهات) برداشته و برای خود لباس نو فراهم کند».[2]
۲۵- سادهزیستی آیتالله شیخ مرتضی حائری
«یکی از علمای ربّانی مرحوم آیتالله شیخ مرتضی حائری (۱۴۰6 - ۱۳۳۴ ه. ق) فرزند مؤسّس حوزه علمیّه قم، آیتاللهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری بود. این مرد را بارها از نزدیک دیده بودم، بسیار متواضع و زاهد بوده و ساده میزیست.
وقتی که پدرش رحلت کرد، در همان خانهی پدر زندگی میکرد، با این که آن خانه با خشت و گِل ساخته شده بود و میتوانست آنرا بازسازی کند، این کار را نکرد. یک وقت که سقف یکی از اتاقهای خانه بر اثر فرسودگی احتمال خراب شدن داشت، معماری حاضر شد که با خرج خودش بدون استفاده از سهم امام آن را نوسازی کند. ایشان اوّل پذیرفت، ولی بعد از چند روزی پشیمان شد و فرمود: «هنوز ساختمان محکم است و برای عمر ما کافی است».
شخص دیگری با کمال میل و افتخار خواست همه را خراب کند و در چند طبقه نوسازی نماید، تا جوابگوی نیازها و رفت و آمدها باشد، ایشان نپذیرفت.
از ویژگی ایشان این که کاغذ و پاکت نامهها و یا کاغذ تلگرافهایی که برایش میآمد، آنها را نگه میداشت و درس خارج فقه و اصول خود را روی آنها مینوشت.[3]
۲۶- سادهزیستی محدّث قمی
درباره زهد و سادهزیستی مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی (وفات یافته سال ۱۳۵۹ ه. ق) آوردهاند:
«زندگی مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی بسیار محدود بود، به طوری که از حدّ زندگی یک اهل علم عادی هم پائینتر بود. لباسش عبارت بود از: یک قبای کرباس بسیار نظیف، معطّر و تمیز. چند سال زمستان و تابستان را با آن قبای کرباس میگذرانید. هیچگاه در فکر لباس و تجمّل نبود. فرش خانهاش گلیم بود. از سهم امام استفاده نمیکرد و میگفت من اهلیّت ندارم از آن استفاده کنم. از نظر غذا هم با ملاحظه و محتاط بود. با این که سینه درد داشت و مبتلا به تنگینفس بود و هر غذائی برایش مناسب نبود، معالوصف اهمیّت نمیداد و از هر غذا و هر مقداری که میسّر بود استفاده میکرد».[4]
۲۷- پرهیز شدید امام خمینی از اسراف
علمای ربّانی اسلام و انسانهای وارسته، نهتنها در نماز و عبادات، بلکه در همه امور از امامان(ع) پیروی میکردند و آنها را اسوه خود قرار میدادند. یکی از آن برجستگان، حضرت امام خمینی(ره) است. ایشان در مورد صرفهجویی و ترک اسراف به قدری دقّت و احتیاط میکرد که وقتی وضو میگرفت، در بین وضو چندین بار شیر آب را میبست، تا مبادا آب اضافی ریخته شود و هنگامی که میخواست از دستمال کاغذی استفاده کند، وقتی دولا بود، یکلای آن را جدا میکرد و به همان اکتفا مینمود و لای دیگرش را برای بعد میگذاشت.
و در مورد صرفهجویی در برق به طور کامل مراقب بود که لامپ اضافی روشن نباشد و میفرمود: این که میگویند در روشنایی اسراف نیست، سخن بیپایه و بیهوده میباشد. یکی از یارانش میگوید: در نجف اشرف ما در اتاقی خوابیده بودیم و چراغ لامپ روشن بود. ایشان یک طبقه بالا آمد و آرام چراغ را خاموش کرد و سپس رفت.
آری مردان وارسته خدا اینگونه مراقب بودند که نعمتهای الهی ضایع نشود و مبادا با اسراف، عدّهای از بینوایان، محروم گردند و اگر کسی باعث روشنایی بیرویّه برق شده بود، امام او را سرزنش میکرد.
یکی از شاگردان برجسته امام میگوید: «امام هنگامی که میخواستند با لیوان آب دوایی بخورند، هرگاه از نصف آب آن لیوان باقی میماند، امکان نداشت آن آب را به دور بریزند، حتماً از آن استفاده میکردند».[5]
امام خمینی(ره) درباره سادهزیستی حضرت علی(ع) میگوید: «آن حضرت در حالی که خلیفه است میخواهد نماز جمعه بخواند، لباس زیادی ندارد، میرود بالای منبر، آن لباسی را که داشت - طبق نقل روایات- حرکت میداد تا خشک شود، معلوم میشود دو لباس نداشته است.
آن کسی که لباسش چنین است، انگشتری در انگشت میکند که قیمت آن به اندازه مالیات شام بود؟ این نسبت، یک دروغ است، اگر روایت هم داشته باشد، دروغ است، برخلاف واقع و توهین به حضرت است.»[6]
پس از این مقدّمه نظر شما را به چند داستان زیر از زندگی امام خمینی(ره) جلب میکنم:
1. یکی از نزدیکان بیت امام گوید: یک بار برادری که مسئول امور مالی امام بود، پشت یک پاکت چیزی نوشت و خدمت امام فرستاد. ایشان در یک کاغذ کوچک جواب داد و زیر آن چنین نوشت: «شما در این قطع کوچک نیز میتوانستید بنویسید».
از اینرو، آن برادر کاغذ خوردهها را جمع و جور میکرد و در کیسهای میگذاشت و هنگامی که میخواست، برای امام چیزی بنویسد، روی آن کاغذ پارهها مینوشت، امام هم زیرش جواب مینوشتند.[7]
2. خانم زهرا مصطفوی (دختر امام) از خاطرات دوران کودکی خود، چنین میگوید: «درس امام در ساعت یازده و نیم تمام میشد، ایشان در این هنگام بیست دقیقه با ما (که کودک بودیم) بازی میکرد، سپس ده دقیقه به ظهر، برای انجام مقدّمات نماز حاضر میشد. امام با خرید اسباببازی خیلی مخالف بود و میگفتند: دادن پول برای اینها پول باطلی است، با وسایلی مانند گِل، تیله درست میکردیم، بعد میچیدیم و میگفتیم هر کس به این تیلهها بزند برنده است، بازی بیست دقیقه ما اینگونه ساده بود...»[8]
3. آقای بروجردی (داماد امام) میگوید: «من بارها وضو گرفتن امام را دیده بودم. ایشان در فاصله به جا آوردن اعمال وضو شیر آب را میبستند، تا مبادا آب اضافی مصرف شود و فقط در موقع لازم شیر را باز میکردند. در صورتی که بیشتر ما به مسئله اسراف آب توجّه نداریم. امام وقتی میخواستند وضو بگیرند دقّت زیادی داشتند که آب کم مصرف شود».
4. آیتالله رسولی محلّاتی از اعضای دفتر امام نقل کرد: «یک روز طبق وظیفهای که هر ماه برعهده داشتیم، در پایان ماه صورت مخارج ماهیانهای را در جماران به خدمت امام فرستادیم و در ضمن آن مخارج خانه امام از مهمانیها، رفت و آمدهای امام، پول برق خانه را نوشته بودیم، هنگامی که صورت مخارج را نزد امام فرستادیم، پس از نیم ساعت حاج احمد آقا (فرزند امام) تلفن زد و گفت: «از وقتی که صورتحساب دادهاید، امام مرتب در کنار باغچه قدم میزند و سخت ناراحت است، زیرا مخارج خانه امام در این ماه از ده هزار تومان (آن عصر) تجاوز کرده است»، لذا امام میفرماید: «اگر خرج خانه من از ده هزار تومان تجاوز کند، من اصلاً از اینجا میروم».
حاج احمد آقا به من گفت: شما ببینید که خرج اضافی در این ماه چه بوده است تا به آقا بگوییم و خیال امام راحت شود.
ما پس از جستجو در دفاتر، سه قلم خرج اضافه آن ماه را یافتیم که ابداً مربوط به خانه امام نبوده است، مثلاً:
1. گازوئیلی که از خانه امام زیاد آمده بود، ما گفتیم که آن را در انبار حسینیّه جماران بریزند.
2. به ماشینی که خانواده حضرت امام را میبرد و بر اثر بیتوجّهی راننده خسارتی به آن وارد شده بود و هزینهای پیدا نموده بود.
3. برزنتی برای خانه حضرت امام تهیّه شده بود تا داخل منزل ایشان از بالای پشتبام دیده نشود، زیرا پاسداران در آنجا پاس میدادند.
صورت این چند قلم اضافه خرج را خدمت امام فرستادیم و در نتیجه ایشان احساس آرامش کرده و آسودهخاطر شدند. از همین یک نمونه میتوان شدّت پرهیز امام از اسراف و زیادهروی در مخارج خانه را به دست آورد.
۲۸- پرهیز شدید آیتالله خامنهای از اسراف
از ویژگیهای مقام معظّم رهبری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدّظلّه، سادهزیستی و پرهیز شدید از اسراف است و در این راستا تذکّرات بسیار دادهاند. در اینجا با بیان فرازهایی از سخنان ایشان در نکوهش اسراف به ذکر نمونههایی از سادهزیستی معظّمله میپردازیم:
«اسراف و ریخت و پاش مالی جزء نبایدهای انقلاب اسلامی است، که متأسّفانه بعضی آن را رعایت نمیکنند. اسراف یک لجنزار و ریخت و پاش مالی، یک وسوسه شیطانی است. مردم و مسئولان انضباط اقتصادی و مالی را جدّی بگیرند. انضباط اقتصادی و مالی به مفهوم مقابله با ریخت و پاش مالی، زیادهروی و اسراف در مصرف است».[9]
مرحوم حجّتالاسلاموالمسلمین حاج سیّد احمد آقا (فرزند امام) در یکی از سخنرانیهایش فرمود: «در اینجا بر خودم واجب میدانم که این گواهی را بدهم که زندگی داخلی حضرت آیتالله خامنهای بسیار ساده است. من از داخل منزل ایشان اطلاع دارم، بیش از یک نوع غذا بر سر سفره ندارند. خانواده ایشان روی موکت زندگی میکنند. روزی به منزل ایشان رفتم، یک فرش مندرس در آنجا بود، که از زبری آن به موکت پناه بردم».[10]
حجّتالاسلاموالمسلمین قرائتی میگوید: «برای عقد دخترم به منزل شخصی ایشان (مقام معظّم رهبری) رفتم. قالی خانه آقا نخنما شده بود. در زمان ریاست جمهوری ایشان، به هنگام اقتدا به ایشان در نماز، او لامپ اضافی اتاق را خاموش کرد و تنها یک لامپ را روشن گذاشت».[11]
رهبر معظّم انقلاب بر همین اساس در جمع مسئولان، خطاب به آنها پس از اندرز و تذکّر به سادهزیستی، فرمود:
«اکنون اعلام میکنم، قبلاً هم نوشتم، آقایان هنگامی که امکانات شخصی دارند، حقّ ندارند از امکانات دولتی استفاده نمایند. اگر ماشین دارید، با همان به وزارتخانهتان یا محلّ کارتان بیایید، با ماشین دولتی یعنی چه. والله اگر من مورد ملامت قرار نمیگرفتم، از طرف مردم که همواره ملاحظه جهات امنیّتی را توصیّه میکنند، بنده با یک پیکان بیرون میآمدم. به حدّ ضرورت اکتفا کنید، اندازه نگهدارید».[12]
مقام معظّم رهبری همچون سایر مردم طبق مقرّرات از کوپن استفاده میکنند و خوی سادهزیستی را اساس زندگی خود میداند و از خوی کاخنشینی و رفاهطلبی متنفرند.
حجّتالاسلاموالمسلمین سیّدعلیاکبر حسینی میگفت: «با آشنایی نزدیکی که با شخصیّت والای حضرت آیتالله خامنهای مدظلّه دارم، ایشان را زاهد حقیقی و راغب به آخرت شناختهام. ایشان در زندگی چنان سادهزیستی را رعایت میکنند که گاهی برای مردم قابل قبول نیست. مدّتی قبل در عصر ریاستجمهوری ایشان، به ایشان عرض کردم اگر اجازه بدهید، برنامه اخلاق در خانواده مایل است با شما و خانواده شما گفتگویی داشته باشد». ایشان پس از تأمل گفتند: «اگر دوربین زندگی معمولی و ساده مرا به مردم نشان دهد، ممکن است کسی باور نکند که من یک زندگی ساده دارم».
همچنین آقای حاج محسن رفیقدوست به من گفت: «در زمان ریاستجمهوری آیتالله خامنهای (مدظلّه) ایشان برای زندگی خصوصی یخچال نداشتند. من یک یخچال برای ایشان تهیّه کردم. پس از مدّتی این یخچال خراب شده بود. ایشان تا پایان ریاستجمهوری بدون یخچال زندگی کرد».[13]
یکی از نزدیکان مقام معظّم رهبری نقل میکند: «سر سفره ایشان، هیچگاه بیش از یک خورشت نیست. طبع منزل آقا این است که غذای میهمانهای خصوصی و شخصیشان را از داخل منزل بیاورند. بارها و بارها که آنجا بودیم یا بعضی وقتها میهمانشان بودیم، دیدهایم که غذا مثلاً ماشپلو یا عدسپلو یا خورشتسبزی آن هم خیلی کمگوشت بوده است.
همین که سر یک سفره هیچ وقت بیش از یک خورشت نباشد، آن هم در این زمانی که بسیاری از خانوادهها و مردم معمولاً دوست دارند بیش از یک نوع خورشت استفاده کنند، نشان میدهد در این زندگی اسراف نیست، تبذیر نیست، زیادهروی نیست.
خیلی از خانهها که میرویم حدّاقل برای میهمانشان دو جور خورشت تهیّه میکنند، ولی در این خانه، در غذا به شدّت صرفهجویی میشود.
در مصرف آب و برق، در استفاده از تلفن و امکانات دیگر، ایشان هر گونه استفاده ناصحیح و نامربوط را جدّاً حرام میدانند. حتّی در منزل خودشان کمترین استفاده را از آب لولهکشی شهری دارند و جرئت ندارد که روی ماشین، آبِ لولهکشی بریزد؛ به خاطر این که همه از حسّاسیّت آقا روی این مسائل باخبرند و اگر چنین مطلبی به گوش آقا برسد به شدّت برخورد میکنند که: چرا برای ماشینشویی، ناروا از آب لولهکشی استفاده میکنید.
وقتی که به نماز میخواهند بایستند، اگر نور احتیاج نباشد و برق اضافه بخواهد استفاده شود، ایشان خودشان میروند خاموش میکنند. اصلاً به کسی اشاره هم حتّی نمیکنند؛ خودشان میروند چراغ اضافی را خاموش میکنند و میایستند به نماز.[14]
نگارنده گوید: ایشان در حقیقت از جدّش حضرت امیر مؤمنان(ع) پیروی کردهاند که فرمود:
«إِنَّ اَللَّهَ تَعَالی فَرَضَ عَلَى أَئِمَّةِ الْعَدْلِ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ؛[15]
خداوند بر پیشوایان حقّ و عدالت واجب شمرده که بر خود سخت گیرند و همچون طبقه ضعیف مردم باشند، تا ناداری فقیر او را عصبانی و هیجانزده نکند، تا سر از فرمان خداوند برنتابد».
اینک چه بهتر است که پایان کتاب را با فرازی از مناجات حضرت علی(ع) در دعای کمیل بیارایم:
«وَ قَدْ أَتَيْتُكَ يَا إِلَهِي بَعْدَ تَقْصِيرِي وَ إِسْرَافِي عَلَى نَفْسِي، مُعْتَذِراً نَادِماً مُنْكَسِراً ...؛
خدایا! به درگاه تو روآوردهام، پس از گناه، تقصیر و اسرافکاری در زندگیم، با معذرتخواهی و اظهار پشیمانی و ورشکستگی با کمال شرمندگی، و از تو طلب آمرزش و دگرگونی دارم و پناهی جز تو ندارم، به دادم برس...»
خودآزمایی
1. چرا مرحوم آیتاللهالعظمی شیخ محمّد تقی شیرازی قبای پر وصله خود را تعویض نمیکرد؟
2. دو نمونه از صرفهجویی و ترک اسراف حضرت امام خمینی(ره) را بیان کنید.
3. از نظر مقام معظّم رهبری حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای مدّظلّه، انضباط اقتصادی و مالی به چه مفهوم است؟
پینوشتها
[1]. وی به عنوان «میرزای کوچک» خوانده میشد. در مقابل «میرزای بزرگ» که لقب معروف استادش آیتاللهالعظمی سیّد محمدحسن شیرازی(ره) بود.
[2]. اسرة المجدد الشیرازی، نورالدین شاهرودی، ص ۱۸۸.
[3]. آیتالله مؤسّس، کریمیجهرمی، ص ۱۳۱، آیتاللهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسّس حوزه علمیّه قم، پدر آیتالله شیخ مرتضی حائری، نیز بسیار ساده میزیست، تا آنجا که مینویسند: «با این که مبالغ زیادی از وجوهات شرعی در اختیارش بود به هنگام رحلت قیمت همه اثاثیه خانهاش به ۱۵۰۰ تومان نمیرسید (با توجّه به این که او در سال ۱۳۱۵ ش وفات نمود) و بیش از آن را مقروض بود، حتّی بازماندگانش توان مالی برای اقامه عزاداری در سوگ او نداشتند، یکی از ثروتمندان وقت، مخارج شش شبانهروز عزاداری او را برعهده گرفت».
نیز گویند: «هنگامی که ایشان در بستر وفات بود، آیتالله صدر مبلغی به محضرش آورد، تا برای مخارج زندگی بچّههایش بپردازد، آن را قبول نکرد و فرمود: «خداوندی که عبدالکریم پسر قصاب را از دهکده مهرجرد یزد به قم آورد و حاج شیخ عبدالکریم کرد، همان قادر است که معاش زندگی فرزندان مرا تأمین کند».
[4]. حاج شیخ عبّاس قمی، مرد تقوا و فضیلت، ص 42.
[5]. پا به پای آفتاب، ج ۲، ص ۲۱۲.
[6]. اقتباس از صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۸۵. بنابراین شعر معروف شهریار بر پایه درستی نیست که میگوید:
برو ای گدای مسکین در خانه علی زن/ که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
[7]. فراخوان رهبری ...، ص ۲۹.
[8]. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج ۱، ص ۳6.-
[9]. فرازی از پیام نوروزی مقام معظم رهبری در آغاز سال ۱۳۷۴ ش.
[10]. روزنامه جمهوری اسلامی، 13/11/73.
[11]. فرزانهای از نسل کوثر، ص 123.
[12]. فراخوان رهبری ... ، ص 16-۲۲.
[13]. روزنامه جمهوری اسلامی، 27/9/1373 ش.
[14]. روزنامه رسالت 8/9/73؛ نقل از جمله امید انقلاب، شماره ۲۱۸.
[15]. نهجالبلاغه، خطبه ۲۰۹.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
محمد محمدی اشتهاردی