پرهیز از محرمات (دوری از گناه و معصیت)| ۵
شعار اهل تحقيق
امام صادق عليه السّلام در باره فوايد خاموشى فرمود: صمت و خاموشى طريقه اهل تحقيق و شعار كسانى است كه با ديده بصيرت در حقايق ثابت و استوار جهان مینگرند، كسانى كه در حقايق ما سبق و زمانهاى گذشته غور و بررسى كرده و حقايقى را بيان میکنند كه قلمها ننوشته و در كتابها نيامده است.
آنگاه فوايد و آثار سكوت را برشمرده و میفرمايد:
1. سكوت كليد هر گونه راحتى و آسايش دنيا و آخرت است.
2. موجب رضا و خشنودى خدا است.
3. باعث سبك شدن حساب انسان در روز قيامت است.
4. وسيلهی محفوظ ماندن از خطاها و لغزشها است.
5. براى جاهل پرده و ساتر، و براى عالم زينت است.
6. وسيلهاى است براى قطع شدن هوى و هوسهاى نفسانى.
7. وسيله رياضت نفس است.
8. وسيله درك حلاوت و لذّت عبادت و مناجات با پروردگار است.
9. قساوت و سختى دل را از بين میبرد.
10. وسيلهاى است براى كسب حيا و پرهيزكارى.
11. سبب زياد شدن تدبّر و تعقّل و مروّت و مردانگى است.
12. موجب فهم و كياست و عقل انسان میشود.
سپس امام صادق عليه السّلام فرمود: اكنون كه به فايدههاى سكوت آگاه شدى، پس دهان فرو بند و تا مجبور نشدى لب به سخن مگشاى، به ويژه اگر كسى را پيدا نكنى كه براى خدا و در راه خدا با او گفتگو كنى.
آنگاه فرمود: وسيله هلاكت و نجات مردم سخن گفتن و سكوت است.
پس خوشا به حال كسى كه توفيق شناخت سخن خوب و بد را پيدا كند و به فوايد و آثار پسنديده كم گويى و سكوت آگاه گردد، زيرا سكوت از اخلاق انبياى الهى و شعار بندگان برگزيده خداوند است و اگر كسى ارزش و قدر كلام را بداند بيجا سخن نمیگويد و سكوت را شعار خود قرار میدهد و كسى كه بر لطايف سكوت آگاهى و اشراف داشته باشد و صمت و خاموشى را امين خزاين و اسرار دل خويش قرار دهد چنين شخصى گفتار و خاموشیاش هر دو عبادت میشود و كسى جز خدا به حقيقت اين عبادت آگاهى ندارد.[1]
توضيح لازم و نكته قابل توجّه:
البته بايد تذكّر داد كه هدف اصلى از احاديث سكوت اين نيست كه انسان بايد هميشه و در همه حال لب فرو بسته و زبان به سخن نگشايد و حتى در مقام احقاق حق خود و ديگران سكوت اختيار كند و به دفاع از خود برنخيزد، بلكه مقصود جلوگيرى از هرزه گويى و فضول كلام است، زيرا اگر روايات سكوت را اين گونه تفسير كنيم كه انسان بايد در هر حال حتى در برابر ستم ستمكاران و افساد مفسدان مهر سكوت بر لب زده و فرياد برنياورد چنين تفسيرى بیترديد مخالف ضرورت شرع انور است كه امر به معروف و نهى از منكر را از اهمّ واجبات شمرده و سكوت در برابر ظلم را گناهى بزرگ میداند. اگر در برابر مفاسد و مظالم بنا بر سكوت باشد كيان اسلام به خطر میافتد. در اين گونه موارد اسلام دستور میدهد كه مهر سكوت را بشكنيد و داد بزنيد و فرياد برآوريد و مردم را نيز عليه فساد و ستم برانگيزانيد، چرا كه:
اگر بينى كه نابينا و چاه است/ اگر خاموش بنشينى گناه است
در حقيقت، كسانى كه در اين گونه موارد سكوت میکنند اصل مسلّم قرآنى را ناديده انگاشتهاند و آن اصل امر به معروف و نهى از منكر است كه از اهمّ فرايض به شمار میرود و در قرآن مجيد و روايات اهل بيت عليهم السّلام تأكيد زيادى بر آن شده است و از كسانى كه امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنند نكوهش شده و آنها را مستوجب غضب و خشم خداوند دانستهاند.
پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
«إِنَ اللَّهَ عَزَّوَجَلَ لَيُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِيفَ الَّذِي لَا دِينَ لَهُ فَقِيلَ لَهُ وَ مَا الْمُؤْمِنُ الَّذِي لَا دِينَ لَهُ قَالَ الَّذِي لَا يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ.»[2]
«خداى عزّوجلّ دشمن دارد بنده ضعيفى را كه دين ندارد. سؤال شد: مؤمن ضعيفى كه دين ندارد كيست؟ فرمود: آن كس كه نهى از منكر نمیکند.»
اگر قرار بود كه انسان هميشه سكوت كند و از منكر و زشتى جلوگيرى نكند، امام باقر عليه السّلام نمیفرمود:
«وَيْلٌ لِقَوْمٍ لَا يَدِينُونَ اللَّهَ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ.»[3]
«بدا به حال مردمى كه امر به معروف و نهى از منكر را وظيفه خود نمیدانند.»
زيرا بیترديد اگر امر به معروف و نهى از منكر اجرا نشود هيچ يك از واجبات به پا داشته نخواهد شد. امام باقر عليه السّلام فرمود:
«إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ، بِهَا تُقَامُ الْفَرَائِض.»[4]
«به پا داشتن ديگر فرايض و واجبات بستگى به امر به معروف و نهى از منكر دارد.»
و امير مؤمنان عليه السّلام درباره امر به معروف و مبارزه با منكرات میفرمايد:
«... وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ.»[5]
«... از همه اينها مهمتر سخنى است كه براى دفاع از عدالت در برابر پيشواى ستمگرى گفته میشود.»
خلاصه اگر در روايات سخن از فضيلت سكوت و خاموشى به ميان میآيد مقصود سخنانى است كه بیجا و بیمورد از زبان انسان خارج شده و يا غيبت و تهمت و دروغ و افترا باشد. در اين موارد است كه بايد انسان خود را كنترل كند و لب فرو بندد:
«الصَّمتُ أليَقُ بِالفَتَى مِن مَنطِقٍ فِي غَيرِ حِينِهِ.»[6]
«سكوت از سخن گفتن بیمورد سزاوارتر است.»
در برخى از روايات گفتارى كه آفتى به دنبال نداشته باشد و به ايمان انسان زيان نرساند بر سكوت ترجيح داده شده است:
«سُئِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَلَيهِ السَّلامِ عَنِ الْكَلَامِ وَ السُّكُوتِ أَيُّهُمَا أَفْضَلُ فَقَالَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا آفَاتٌ فَإِذَا سَلِمَا مِنَ الْآفَاتِ فَالْكَلَامُ أَفْضَلُ مِنَ السُّكُوتِ قِيلَ كَيْفَ ذَلِكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا بَعَثَ الْأَنْبِيَاءَ وَ الْأَوْصِيَاءَ بِالسُّكُوتِ إِنَّمَا بَعَثَهُمْ بِالْكَلَامِ وَ لَا اسْتُحِقَّتِ الْجَنَّةُ بِالسُّكُوتِ وَ لَا اسْتُوجِبَتْ وَلَايَةُ اللَّهِ بِالسُّكُوتِ وَ لَا تُوُقِّيَتِ النَّارُ بِالسُّكُوتِ إِنَّمَا ذَلِكَ كُلُّهُ بِالْكَلَامِ مَا كُنْتُ لِأَعْدِلَ الْقَمَرَ بِالشَّمْسِ إِنَّكَ تَصِفُ فَضْلَ السُّكُوتِ بِالْكَلَامِ وَ لَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْكَلَامِ بِالسُّكُوتِ.»[7]
«از امام على بن حسين عليه السّلام در باره سخن گفتن و خاموشى پرسيدند:
كداميك از اين دو برتر است؟ فرمود: هر يك از اين دو آفاتى دارد كه اگر از اين آفات سالم بماند سخن گفتن از خاموشى بهتر است. عرض شد: چگونه يا ابن رسول اللّه؟ فرمود: براى اينكه خداوند عزّ و جلّ پيامبران و اوصياى آنان را با سكوت مبعوث نكرد. آنها آمدند كه با مردم سخن بگويند. و هيچ كس با سكوت و خاموشى سزاوار بهشت و مستوجب ولاية اللّه و مصون از عذاب خدا نمیشود. تمام اين فوايد و نتايج به وسيله سخن متحقّق میشود. [سپس فرمود:] من هيچگاه ماه را با خورشيد در يك كفه برابر قرار نمیدهم [يعنى كلام به مثابه خورشيد و سكوت به منزله ماه است]، چون تو در مقام توصيف سكوت از كلام بهره میگيرى ولى در توصيف كلام از سكوت نمیتوان استفاده كرد.»
يعنى چنان كه ماه به وسيله نور خورشيد خود را نشان میدهد سكوت هم به وسيله سخن فضيلتش آشكار میشود و عكس آن ممكن نيست كه خورشيد را با ماه نشان دهند.
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود:
«رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً قَالَ خَيْراً فَغَنِمَ أَوْ سَكَتَ عَلَى سُوءٍ فَسَلَّمَ.»[8]
«خدا بيامرزد بندهاى را كه سخن خوبى بگويد و بهره ببرد، يا سكوت كند تا سالم بماند.»
در حديثى از حضرت امام رضا عليه السّلام آمده است:
«مِنْ عَلَامَاتِ الْفِقْهِ: الْحِلْمُ وَ الْعِلْمُ وَ الصَّمْتُ، إِنَّ الصَّمْتَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْحِكْمَةِ، إِنَّ الصَّمْتَ يُكْسِبُ الْمَحَبَّةَ وَ هُوَ دَلِيلٌ عَلَى الْخَيْر.»[9]
«از نشانههاى دانايى سه چيز است: بردبارى، دانش، خاموشى. و به راستى صمت و سكوت درى از درهاى حكمت است. صمت و سكوت محبّتها را جلب میکند و آن راهنماى تمام نيكیها است.»
با توجه به آثارى كه براى صمت و سكوت در اين حديث آمده است معلوم میشود كه مقصود از اين سكوت چيست، زيرا هر سكوتى نمیتواند داراى چنين ارزشهايى باشد.
نتيجه بحث
از آنچه گذشت نتيجه میگيريم كه نعمت بيان با تمام ارزش و اهميّتى كه دارد داراى دو بعد مثبت و منفى است و در آغاز مرحله خودسازى بيشتر به بعد منفى توجّه شده است تا بعد مثبت. آنگاه كه انسان در اين مرحله قدرى پيش رفت و بر زبان خويش تسلّط پيدا كرد، بحث سكوت مطرح نيست بلكه صمت مطرح میشود، چون سكوت مطلق را صمت نمیگويند، صمت به سكوت معنادار و كنترل شده اطلاق میشود، يعنى سكوت بمورد. پس آنچه مطلوب است سكوت مطلق نيست بلكه سكوت بمورد است، زيرا چنان كه گفتيم در بسيارى از اوقات گفتار و اظهار عقيده و امر و نهى لازم و واجب است و در چنين مواردى سكوت حرام است (دقّت كنيد).
خودآزمایی
1- پنج مورد از فوايد و آثار سكوت که توسط امام صادق عليه السّلام بیان شده است را بیان کنید.
2- نشانههاى دانايى در حدیث امام رضا عليه السّلام چیست؟
3- صمت به چه معناست و چرا در علم اخلاق مطلوب است؟
پینوشتها
[1] - مصباح الشريعه، باب 27.
[2] - وسائل الشيعه، ج 11- ص 397.
[3] - همان، ص 393.
[4] - همان، ص 395.
[5] - نهج البلاغه صبحى صالح، حكمت 374.
[6] - الذريعه إلى مكارم الشريعه، ص 96.
[7] - الحقائق في محاسن الاخلاق، ص 66. در بحار الانوار( چاپ بيروت، ج 68- ص 274) اين روايت با تفصيل بيشترى نقل شده است.
[8] - مشكوة الانوار، ص 175.
[9] - اصول كافى، ج 2- ص 113، باب الصمت و حفظ اللسان، حديث 1، تحف العقول، ص 332 با اندكى تفاوت.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی