کد مطلب: ۳۲۲۳
تعداد بازدید: ۸۸۶
تاریخ انتشار : ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۸
معارف دین| ۴۳
پوشیدن لباس سیاه در ماتم و عزا از صدر اوّل مرسوم بوده است و بنابراین بانوان معظّمه بنی‌هاشم در ماتم حضرت سیّدالشّهداء(ع) لباس سیاه‌ پوشیدند.

فلسفه احکام|۱۰


شخصی سؤال کرده که: چرا علما و مراجع تقلید و پیشوایان مسلمین در یک‌ زمان و عصر، از یک نفر بیشتر هستند؛ در صورتی ‌که در زمان حضرت رسول(ص) و بعد از آن حضرت، در زمان امامان(ع) یک نفر به‌ عنوان امام و پیشوا مطرح بوده است.
علما و مراجع تقلید، رتبه شاگردان و اصحاب پیغمبر و ائمّه(ع) را دارند که علوم و دستورات و تعالیم آن‌ها را به دیگران منتقل می‌نمایند، و اخبار و احادیث و احکام را به مردم می‌رسانند.
در عصر خود ائمّه(ع) علمایی که از آن‌ها نقل علم و حدیث می‌کردند، منحصر به یک یا چند نفر نبودند، و تنها جمعی از شاگردان حضرت صادق(ع) را که «ابن عقده» احصا کرده است چهار هزار نفر بوده‌اند.
 
به نظر مبارک حضرت‌عالی پوشیدن لباس سیاه در عزای امام حسین(ع) و دیگر امامان(ع) چنان‌که از کلام صاحب «حدائق» استفاده می‌شود، رجحان شرعی دارد یا خیر؟
سَلامُ الله وَ سَلامُ انبیائِهِ وَ مَلائکَتِهِ عَلَی سَیِّدنَا وَ مَولانا اَبِی‌عَبدالله الحُسَینِ المَظلُومِ سیِّدالشُّهَداء وَ أبِی الأحرَارِ وَ عَلَی اَهلِ‌بَیتِه وَ أولادِهِ وَ أصحابِهِ.
با توجّه به این که پوشیدن لباس سیاه شعار اهل مصیبت و علامت سوگواری و عزاست، پوشیدن آن در عزای حضرت سیّدالشّهداء(ع) و سایر حضرات معصومین(ع) بی‌شبهه، راجح و تعظیم شعائر و اعلان ولایت و برائت از اعدای آل محمّد(ع) و تجلیل از ایثار و فداکاری و شهادت در راه خدا و پاسداری از دین و مذهب، و مصداق عناوین و جهات راجحه دیگر است.
یکی از شعائر شیعیان در عراق در دهه عاشورا برافراشتن پرچم‌های سیاه عزا بر بالای خانه‌ها بود، که حتّی کسی که در وسط بیابان تنها در یک خانه و کوخ محقّر زندگی می‌کرد، ملتزم به این اعلام عزا و سوگواری بود.
یقیناً این برنامه‌ها و سیاه ‌پوشیدن و سیاه‌پوش کردن در و دیوار خانه‌ها و حسینیه‌ها و تکایا و مجالس که متضمّن درس‌های بسیار آموزنده، و موجب تعالی افکار و اهداف و تبلور شعور مذهبی و انسانی است، همه راجح بوده و سبب احیاء و بسط امر مذهب، و تحکیم علایق و روابط با خاندان رسالت، و تجدید میثاق تشیّع و پیروی از آن بزرگواران و محکوم کردن ظلم و استضعاف و استکبار است.
مسئله کراهت پوشیدن لباس سیاه که به اجماع و اخبار بر کراهت آن استناد شده است:
اوّلاً، اصل حکم به کراهت، قابل خدشه و اشکال است؛ زیرا عمده دلیل آن، - که اجماع است - محصّل نیست؛ و به فرض محصّل بودن، با وجود احتمال استناد مجمعین به اخبار، حجّت و کاشف از قول معصوم(ع) نیست و روایاتی که به آن‌ها استناد شده است اخباری مراسیل و ضعاف بوده و تمسّک به آن‌ها به ‌عنوان تسامح در ادلّه مکروهات، جریاً علی التّسامح فی ادلة المستحبات؛ مثبت حکم شارع مقدّس به کراهت نیست.
علاوه بر آن که اثبات حکم موضوعی برای موضوع دیگر، یا اثبات حکم موضوع ذی الخصوصیّه برای فاقد خصوصیّت بدون یقین به تساوی هر دو موضوع، در موضوعیّت برای حکم، و بدون یقین به عدم دخالت خصوصیّت - مثل ما نحن فیه - قیاس و حکم به غیر علم است.
بنابراین، با اخبار تسامح در ادلّه سنن، جواز تسامح در ادلّه مکروهات و حکم به کراهت ثابت نمی‌شود. مضافاً بر این که در اصل مقیس‌علیه نیز استفاده حکم به استحباب مابلغ فیه الثّواب عن النبی(ص) محل تأمّل و اشکال است.
غایة الأمر نقول:
إنَّه یُستفادُ مِن ‌هذِهِ الأخبَار، اِنّ مَن بَلَغَه عَنِ النَّبی(ص) ثَواباً عَلَی أمرِ ثَبَتَ رُجحَانه بِالشَّرع سَواء کانَ مُستحباً أو واجِباً أو لَم یُثبِت عَدم رُجحَانِه إنَّ أتَی بِهِ التِماساً لِهَذا الثَّواب یُعطَی بِهِ ذَلکَ الثَّواب وَ یُوجِر بِهِ وَ این هَذا مِن الحُکمِ بِالاستحبابِ حَتَّی یُقال بِهِ فِی غَیرهِ؟
به ‌هر حال، اخبار دالّه بر کراهت، از جهت سند فاقد اعتبارند؛ و جبران ضعف آن‌ها به عمل اصحاب، بنابراین که عمل جابر ضعف سند باشد در صورتی است که استناد ایشان در فتوا به نفس خبر باشد؛ ولی در مثل این مورد که محتمل است بر اساس همان تسامح در ادلّه، مشی کرده باشند، عمل به استناد به نفس حدیث ثابت نمی‌شود.
مضافاً این که به فرض جبر ضعف سند به عمل، دلالت روایات بر کراهت مطلقه، مورد اشکال است؛ زیرا از خود آن‌ها استفاده می‌شود که حکم در این موضوع به ‌عنوان اولی موضوع نیست؛ بلکه به جهت تعنون آن به ‌عنوان ثانوی و شعار و لباس بنی‌عبّاس بودن است که پوشیدن آن تشبّه به آن‌ها و موجب ارائه نفوذ و کثرت جمعیّت پیروان آن‌هاست و در واقع، نهی از آن به ملاحظه این بوده که یکی از مصادیق تلبّس به لباس ظلمه، و تشبّه به آن‌ها است؛ و مثل این حکم طبعاً دائر مدار بقاء تعنون موضوع، به‌عنوان موردنظر است.
بنابراین اگر بنی‌عبّاس از بین رفتند این شعاریّت و عنوان، بی‌موضوع و منتفی شد، یا رنگ دیگر شعار آن‌ها یا ظلمه و کفّار و اهل باطل شد موضوع عوض می‌شود و حکم بر موضوع خود مترتب می‌گردد و پوشیدن لباسی که شعاریّت فعلیّه - مثل کراوات - دارد مکروه می‌شود.
ثانیاً، با قبول این که اصل حکم، فی‌الجمله ثابت است، دلیل آن اگر اجماع باشد، دخول پوشیدن لباس سیاه در عزا - که ظاهراً در اعصار ائمّه(ع) و بعد از ایشان متداول بوده - در معقد اجماع، معلوم نیست؛ و قدر متیقّن از آن مواردی است که این عنوان عزا را نداشته باشد و تلبّس به لباس و شعار اعدا بر آن صادق باشد؛ و اگر احادیث را هم مستند حکم بشماریم، شمول و ظهور اطلاق یا عموم آن‌ها در این مورد، به مناسبت حکم و موضوع قابل منع است.
بعد از همه این تفاصیل، همان روایتی که صاحب «حدائق» به‌ عنوان تأیید نفی بعد استثناء لبس سواد در عزای حضرت سیّدالشّهداء(ع) از «جلاء العیون» علّامه مجلسی v نقل کرده، دلیل است؛ و به نظر حقیر با آن ‌هم حصر مفاد روایات کراهت در غیر موارد عزا فهمیده می‌شود و نیز می‌توان به فرض قبول اطلاق یا عموم روایات، آن را مقیّد یا مخصّص آن‌ها دانست و جهت اینکه صاحب «حدائق» صریحاً به آن استناد نفرموده، ظاهراً عدم ذکر سند آن در جلاء و عدم اطّلاع یا عدم مراجعه ایشان به‌واسطه ضیق مجال به کتب دیگر بوده است.
محدّث مشهور، «احمد بن محمّد بن خالد برقی» از طبقه سابعه، در کتاب «محاسن» ص 420، ح 195، از پدرش «محمّد بن خالد» از «حسن بن ظریف بن ناصح» از طبقه ششم از پدرش «ظریف بن ناصح» از طبقه پنجم، از «حسین بن زید» - که ظاهراً «حسین بن زید بن علی بن الحسین»(ع) معروف به «ذی‌الدمعة» و از طبقه پنجم است - و او از عمویش «عمر بن علی بن الحسین»- (ع) روایت کرده است و سند و لفظ حدیث به این شرح است:
«عَنهُ عَن الحَسنِ بن ظریفِ بن نَاصِح عَن أبیهِ عَن الحُسین بن زید عَن عُمر بن عَلی بن الحُسین - (ع) قال:
لَما قَتَل الحُسین بن عَلی - (ع) لَبِسنَ نِساءَ بَنِی‌هاشم السّواد وَ المسوح وَ کن لَاتَشتَکِینَ مِن حر وَ لا برد وَ کَانَ عَلیّ بن الحُسَینِ - (ع) یُعمَلُ لَهُنَّ الطَّعام لِلمَاتَم».[1]
از این حدیث شریف - که مورد اعتماد و حجّت بوده و شخصیّت‌هایی از مشاهیر و از ثقات و اکابر اهل‌بیت(ع) آن را روایت نموده‌اند - استفاده می‌شود:
1 - پوشیدن لباس سیاه در ماتم و عزا از صدر اوّل مرسوم بوده است و بنابراین بانوان معظّمه بنی‌هاشم در ماتم حضرت سیّدالشّهداء(ع) لباس سیاه‌ پوشیدند.
ظاهر این است که این عادت و سنّتی بوده است که قبل از آن تا عصر رسالت هم سابقه داشته و مثل این است که لباس سیاه به ‌عنوان ترک تزیّن و شعار عزادار بودن، متداول و مرسوم بوده است.
بنابراین روایات، کراهت لبس سواد، شامل این‌گونه لبس موقّت و معمول نمی‌شود، و منصرف به این است که لباس متعارف و رسمی شخص سیاه باشد؛ و به فرض که اطلاق یا عموم داشته باشد، این روایت، آن اطلاق یا عموم را تقیید یا تخصیص می‌زند.
2 - تشویق و ترغیب امام(ع) از این عمل، دلیل بر رجحان آن است؛ و از آن فهمیده می‌شود که ادامه آن جهت فراموش‌نشدن این واقعه بسیار بزرگ تاریخی و بزرگداشت موقف عظیم سیدالشهدا(ع) راجح و مستحب است. 
نباید گفته شود که: حدیث، حکایت از عمل بانوان و تصویب امام(ع) دارد و بر رجحان پوشیدن لباس سیاه در عزای آن حضرت برای مردها دلالت ندارد؛ زیرا وجه تصویب و تشویق امام(ع) حال حزن و مصیبتی است که به‌ وسیله پوشیدن لباس سیاه اظهار می‌شود، و خصوصیت صدور این حال از زن یا مرد ملحوظ نیست؛ و این حال در هر کس ظاهر شود مطلوب است.
البتّه اگر پوشیدن لباس سیاه فقط ظهور این حال را از زنان نشان می‌داد، اختصاص به آن‌ها پیدا می‌کرد؛ ولی وقتی در هر دو - عِندَ العُرفِ عَلَی السَّواء - ظاهر می‌شود یا گاهی در مردها ظاهرتر است، وجهی برای اختصاص نیست؛ و مثل رجلٌ شک بین الثّلاث و الاربع است که چون این شک برای زن و مرد - هر دو - علی السّوا حاصل می‌شود، از آن، اشتراک زن با مرد در حکم معلوم می‌شود.
این حدیث مانند کلام امیرالمؤمنین(ع) است: «الخَضَابُ زِینَةٌ وَ نَحنُ قَوم فِی مُصِیبَةٍ»[2] که از آن استفاده می‌شود: زینت مناسب مصیبت‌زدگی نیست، خواه خضاب باشد یا چیز دیگر؛ مصیبت‌زده مرد باشد یا زن.
نیز از این حدیث استفاده می‌شود که اظهار عزاداری به‌وسیله پوشیدن لباس سیاه مورد تصویب و تشویق است، خواه از مرد صادر شود، یا از زن. و چنان نیست که با این که از جانب مرد نیز این اظهار ممکن باشد، رجحان اظهار آن مختص به زن باشد، زیرا عرف آنچه را موضوع مطلوبیّت این عمل می‌یابد، ارائه حال عزا و سوگواری است که صدور آن از زن و مرد هر دو مطلوب است.
بلکه می‌توانیم بگوییم از مثل این حدیث می‌فهمیم که: ارائه حال سوگواری در مصیبت حضرت سیّدالشّهداء(ع) به هر نحو مشروع - که عند العرف حال سوگواری باشد - مطلوب است و خواه به ‌وسیله پوشیدن لباس سیاه یا صیحه زدن در مجالس عزا یا ناله و گریه کردن، یا مرثیه خواندن، یا پابرهنه رفتن، یا صورت‌های مشروع و مقبول دیگر باشد، موجب اجر عظیم الهی در آخرت خواهد بود.
جَعلَنَا الله مِنَ القَائمِینَ بِهَا وَ حَشَرَنَا فِی زُمرَتِهِم بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِه الطَّاهِرِینَ اَجَمعِینَ.
 

پی‌نوشت‌ها


[1]. این حدیث را «علامه مجلسی» - قدس سرّه – از «محاسن» در «بحار» ج 79 ،ص 84، باب «التعزیه و المآتم»، ح 24  روایت فرموده است.
[2]. نهج‌البلاغه/حکمت 473.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: