حجاب حداکثری از نگاه روانشناسی
فلسفه ای که برای حجاب حداکثری در
مطالب قبل بیان گردید، با علم روانشناسی در مورد کنترل محرّکی (Stmuluscantrol) و دادن سرنخ (Prompting) برای رفتار با دیگران نیز مطابقت دارد، زیرا پوشش بیشتر بانوان چادری، به اصطلاح روانشناسان رفتارگرا، محرّک افتراقی (Discriminative Stimulus) می شود بر تمایلات درونی ایشان که حاکی از عفاف و صلاح و سداد درونی است. البته نکتهی فوق لزوماً دالّ بر این نیست که آنان که حجاب را کاملاً رعایت نمی کنند، چنین عفاف و صلاح و سداد درونی را ندارند، بلکه منظور این است که آنان که از چنین محرّک تفکیکی و افتراقی استفاده نمی کنند، رفتارشان می تواند غلط انداز باشد و به اصطلاح، بدحجابی آن ها به منزلهی چراغ سبزی است تا احیاناً به وسیلهی افراد مزاحم بیشتر مورد اذیت قرار گیرند.[1] خلاصه این که از نگاه روانشناسی، دست کم یکی از فلسفه های حجاب حداکثری که در قرآن با نام جلباب از آن یاد شده و امروزه در ایران چادر نامیده می شود، تهیهی سرنخ اضافی توسّط بانوان عفیف نسبت به افراد لاابالی و مزاحم است تا به این وسیله نگذارند افراد مزاحم، فکرِ متلک گویی و احیاناً چشم چرانی و اذیت کردن آنان را در خیال خود بپرورانند.
مفهوم چادر
کلمهی چادر واژه ای است پهلوی که به دو صورت چادَر و چادُر به کار رفته و در کتاب های لغت دقیقاً بر منشأ فارسی و ایرانی بودن این واژه اشاره شده است. در کتاب فرهنگ لغت فارسی (محمّد معین) ج 1 ص 1264، دربارهی معنا و مفهوم چادر آمده است: «چادر بالا پوشی است که زنان روی سر اندازند و همهی اندام آنان را می پوشاند». دهخدا در لغت نامه ج 5 ص 6990 تا 6992 می نویسد: «جامه رویین زنان، جامه بی آستین، و زبرین زنان که تمام سر، تن، پای و دست را از نظرها مستور دارد؛ پارچه ای است عریض و طویل که زن ها آن را سر می کنند، ردای زنان، بالاپوش، پرده، حجاب. در مثل گویند: [خانه نشستن بی بی از بی چادری است]. برخی از الفاظ مترادف و متشابه با معنای چادر عبارتند از: ملحفه، ازار، ردا، طیلسان، ملائه». لغت نامهی دهخدا پس از ذکر این تعابیر، لفظ چادر را این گونه معنا می کند: «چادر پارچه ای است که زنان برای پوشانیدن چهره و دست ها و سایر اعضا و البسه بر روی همه لباس ها پوشند».
لغت نامهی دهخدا در ج 17 ص 14، ذیل واژهی جلباب نیز آن را این گونه معنا کرده است: «پارچه ای که زنان برای پوشاندن چهره و دست ها و سایر اعضا و البسه بر روی همهی لباس ها پوشند». همان گونه که پیداست، این معنا برای واژهی جلباب دقیقاً همان معنایی است که دهخدا برای واژهی چادر بیان کرده است. بنا بر این، روشن می شود که جلباب و چادر از نظر این کتاب لغت معروف، به یک معنا هستند. همچنین دهخدا اشعار زیادی را از شعرای دوره های مختلفِ ادبیات فارسی مثل رودکی، فردوسی، ناصر خسرو، اسدی، منوچهری، فخرالدین اسعد، ارزقی، خاقانی، مولوی، سعدی و... ذکر کرده که در آن ها لفظ چادر به کار رفته است. مثل این بیت از رودکی:
بگفت این و بگشاد چادر ز روی/ همه روی ماه و همه مشک موی
و یا مثل بیتی از ناصرخسرو:
زیر سخن است عقل پنهان/ عقل است عروس و قول چادر
استعمال گستردهی لفظ چادر در اشعار ادبیات فارسی، دلالت روشنی بر اصالت این نوع پوشش در بین زنان ایرانی در دوره های مختلف تاریخ ایران دارد.
اندازهی چادر
گرچه چادر از نظر شکل و نوع پارچه و مدل دوخت در طول تاریخ و در جوامع مختلف، به تناسب شرایط زمان و مکان دچار تغییر و تحوّل شده است، ولی از نظر مقدار و اندازه، پوشش بزرگی است که سرتاسر بدن و لباس های دیگر بانوان را از بالای سر تا قدم های پا می پوشاند. احتمال دارد که چادر در اصل «چهار دور» بوده است، چون چهار طرف چیزی که روی آن قرار می گیرد را می پوشاند و به نظر می رسد در اثر مرور زمان برای سهولت در تلفّظ کلمه، چهار دور به چادر تبدیل شده باشد. مؤیّد این احتمال، آن است که همین حالت پوشانندگی نسبت به چهار طرف و همهی اطراف، در چادرهایی که عشایر برای سکونت خود برپا می کنند و یا چادرهایی که مسافران در مسافرت از آن ها استفاده می کنند نیز وجود دارد.
کارکرد چادر
چادر از نظر کارکرد طوری است که از بالای سر پوشیده می شود و اطراف آن جمع و جور شده و به گونه ای کنترل می گردد تا پوشش بیشتر و بهتری نسبت به بدن داشته باشد. بسیاری از بانوان مؤمن و متدیّن که حساسیت بیشتری نسبت به رعایت حجاب و پوشش خود دارند، اطراف قسمت های بالای چادر را جمع و جور نموده و با دست خویش کنترل می کنند، به شکلی که قسمت بیشتری از چهره و دست ها و همهی اندام آنان پوشیده گردد.
رنگ چادر
گرچه چادر از نظر رنگ به تناسب و اقتضای شرایط مکان و زمان و محیط های مختلف ممکن است دارای رنگ های متفاوت باشد، ولی با این همه معمولاً رنگ چادر بانوان در بسیاری از کشورهای عربی همچون عراق، یمن، بحرین و ... که از عبایه و چادر عربی استفاده می کنند، مشکی است، در کشور ایران نیز مخصوصاً پس از پیروزی انقلاب اسلامی و روی آوردن بانوان به حجاب اسلامی، زنان رنگ های تیره و مشکی را برای چادر خویش انتخاب کرده اند. به دلیل ملازمت چادر مشکی با وقار و متانت و حجاب بیشتر، رنگ چادر بانوان و دختران مؤمن و متدیّن در شهرهای مذهبی مثل قم و مشهد و در محیط های علمی و مذهبی مثل حوزه های علمیهی خواهران، مشکی است. واقعیت خارجی نیز مؤیّد این است که بانوان مؤمن و مسلمانان فرهیخته خودشان نیز قبول دارند که رنگ مشکی چادر در تحقّق حجاب اسلامی نسبت به دیگر رنگ ها، رنگی مؤثّرتر و کارآمدتر است.
مقایسهی جلباب و چادر
گذشت که از نظر مفهوم، جلباب و چادر در این که پوشش گسترده و بزرگی هستند که از بالای سر و روی لباس های دیگر پوشیده می شوند و معمولاً در بیرون منزل و در مقابل نامحرم از آن ها استفاده می شود، مشترک هستند. همچنین آشکار شد که از نظر اندازه نیز جلباب و چادر یکسان و مشترک هستند و اندازه آن دو به گونه ای است که هر دو از بالای سر تا پایین پا را می پوشانند. با توجه به معنای ذکر شده برای «یدنین» در آیهی جلباب و تطبیق آن با کاری که زن های چادری هنگام استفاده صحیح از چادر انجام می دهند، معلوم شد که جلباب و چادر از نظر کارکرد نیز یکسان و مشترک هستند به گونه ای که آن دو همهی قسمت های بدن را در مواجهه با نامحرم می پوشانند.
همچنین مشخّص شد که به دلیل شواهد لغوی متعدّد و همچنین به دلیل شواهد تاریخی که مؤیّد و و مبیّن تبادر ذهنی زنان عرب در زمان نزول آیهی جلباب می باشد، رنگ جلباب و چادر زنان عرب، زمان نزول آیه، مشکی بوده است و اکنون نیز رنگ اکثر چادرهای بانوان به ویژه در کشورهای مسلمان و عرب و همچنین رنگ چادر بانوان مؤمن و متدیّن در کشور ایران به ویژه در محیط های مذهبی، مشکی است. بنا بر این، جلباب و چادری که بانوان در بیرون منزل استفاده می کنند از نظر رنگ نیز اکثراً یکسان و مشترک هستند. حاصل این که پس از مقایسهی جلباب و چادر از نظر مفهوم، اندازه، کارکرد و رنگ، آشکار می شود که جلباب و چادر از نظرهای ذکر شده همخوانی و تشابه بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند، به گونه ای که می توان ادّعا کرد که حجاب حداکثری چادر مشکی، دارای ریشه و منشأ قرآنی است و در قرآن مجید از چادر مشکی با لفظ جلباب تعبیر شده است.
در فرهنگ نامه های ویژهی لغات قرآن و در بسیاری از تفسیرهای قرآن و رساله های علمی که دربارهی حجاب به زبان فارسی نوشته شده است نیز جلباب به چادر معنا شده است. برخی فرهنگ نامهی ویژهی لغات قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند، عبارتند از:
1. لسان التنزیل 2. فرهنگ نامه قرآنی 3. الدّرّ فی الترجمان 4. تفسیر مفردات قرآن نسخه کهن 5. نثر طوبی 6. قاموس قرآن 7. واژه های دخیل در قرآن مجید.
برخی تفسیرهای قرآن که جلباب را چادر معنا کرده اند عبارتند از:
1. تفسیر نسفی 2. تفسیر شریف لاهیجی 3. تفسیر ابوالفتوح رازی 4. تفسیر مخزن العرفان 5. مواهب علّیه تفسیر حسینی 6. تفسیر سور آبادی 7. تفسیر شریف البلایل القلاقل 8. تفسیر اثنی عشری 9. تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین 10. تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن.
برخی رساله های علمی دربارهی حجاب که جلباب را چادر معنا کرده اند عبارتند از:
1. سدول الجلباب فی وجوب الحجاب (تألیف 1291ش)، مؤلّف: آیت الله سیّد عبدالله بلادی بوشهری؛
2. رسالهی شریفهی لزوم حجاب (تألیف 1293ش)، مؤلّف: چند نفر از مسلمین مشروطه خواه؛
3. رسالهی ردّ کشف حجاب (تألیف 1296ش)، مؤلّف: سیّد اسدالله خرقانی؛
4. صواب الخطا فی اتقان الحجاب (تألیف 1304)، مؤلّف: میر محمّد هاشم مرندی خویی؛
5. جوابیهی مقالهی ضالّهی طالبین رفع حجاب (تألیف 1306ش)، مؤلّف: زینب بیگم شیرازی؛
6. وسیله العفاف یا طومار عفت (تألیف 1306ش)، مؤلّف: شیخ یوسف نجفی گیلانی؛
7. سرادق دوشیزگان و سعادت ایرانیان در وجوب حجاب و لزوم نقاب (تألیف 1307ش)، مؤلّف: سیّد محمّد علی مبارکه ای؛
8. رساله حجابیه (تألیف 1317ش)، مؤلّف: شیخ فیاض الدّین زنجانی؛
9. رساله در اثبات وجوب حجاب (تألیف 1324ش)، مباحثه مکتوب ابوالفضل حاذقی و علی اصغر لاری؛
10. حجاب و پرده داری (تألیف 1324ش)، مباحثه مکتوب ابوالفضل حاذقی و علی اصغر لاری؛
نویسندگان همهی رساله های ذکر شده، در ذیل بحث از آیهی 59 سورهی احزاب تصریح کرده اند که جلباب به معنای چادر است. به عنوان نمونه عین عبارت آخرین رساله یعنی رسالهی «حجاب و پرده داری» را ذکر می کنیم. در این رساله آمده است: «جلباب یعنی لباس سرتاسری، لباسی که تمام بدن را می پوشاند و به عبارت فارسی یعنی چادر».[2]
خودآزمایی
1- لغت نامه های فارسی، چادر را چگونه معنا کرده اند؟
2- جلباب و چادر را مقایسه کرده و نتیجهی آن را بیان کنید؟
پینوشتها
[1] پرسمان حجاب ص 101 به نقل از: «خلاصه پژوهش بررسی ویژگی های حجاب خواهران در دانشگاه تهران»، ص 5، مجری طرح، دکتر جعفری بوالهری، شهریور 1376.
[2] برگرفته از کتاب: «پرسمان حجاب» (حسین مهدی زاده) ص 80 تا 102.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکیزاده