کد مطلب: ۳۱۲۰
تعداد بازدید: ۱۳۳۳
تاریخ انتشار : ۰۷ دی ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۷
حجاب و عفاف| ۴۸
از نظر تئوری و دیدگاه، غربی ها و نظام سرمایه داری در قرن اخیر مدّعی آنند که تا پیش از این در حقوق زنان اجحاف شده و گذشتگان ما میان زن و مرد تبعیض قائل شده اند، بنابراین باید با ایجاد تشابه و تساوی در حقوق زن و مرد، به این ظلم و تبعیض پایان داد.

بررسی شبهات حجاب و عفاف| ۴


طرح شبهه


یکی از شبهاتی که از سوی دشمنان اسلام به سمت جوامع اسلامی القاء می شود و برخی از روی عناد و گروهی به جهت عدم آگاهی و تحقیق لازم، به آن دامن می زنند، آن است که اسلام با تشویق زن به خانه نشینی و دستور به حجاب و پوشش او بیشتر از مردان، به نوعی در حقّ او اجحاف کرده و در واقع زنان با این محدودیّت مورد ظلم واقع شده و از شکوفاییِ توانایی و استعدادهای ایشان جلوگیری می شود. برای پاسخ به این شبهه لازم است تا مقدّماتی را مرور کنیم.
 

تفاوت نگاه به زن در نظام اسلامی و نظام سرمایه داری


نگاه به زن در نظام سرمایه داری و دنیامحور با نگاه به زن در نظام توحیدی و الهی اسلام کاملاً متفاوت است. از نظر تئوری و دیدگاه، غربی ها و نظام سرمایه داری در قرن اخیر مدّعی آنند که تا پیش از این در حقوق زنان اجحاف شده و گذشتگان ما میان زن و مرد تبعیض قائل شده اند، بنابراین باید با ایجاد تشابه و تساوی در حقوق زن و مرد، به این ظلم و تبعیض پایان داد. لذا در وضع قوانین و اجرای آن نسبت به زنان همان گونه رفتار می شود که با مردان برخورد می گردد. سال هاست که در جوامع غربی شاهد این نوع نگاه هستیم، به طوری که ملاحظه می کنیم زنان و مردان تقریباً هیچ حریم خصوصی ندارند و در تمام خدمات فردی و اجتماعی با آن ها یکسان رفتار می شود. امّا از جهت عملی و نتیجه، بیش از آن که شاهد دلسوزی جوامع غربی نسبت به حقوق پایمال شده ی زنان باشیم، شاهد آن هستیم که با این بهانه از زنان به عنوان ابزاری برای کسب درآمد بیشتر و بهره برداری های جنسی و شهوانی و حتّی سیاسی استفاده می شود.
سال هاست که دنیای غرب شخصیت زن را لگدمال اهداف شیطانی خود کرده است. آن ها در ظاهر مدافع حقوق زن هستند ولی در باطن به نوعی دوباره فرهنگ برده داری را در حیطه ی بانوان احیا کرده اند و ایشان را تحت استثمار خواسته ی ننگین خود در آورده اند.
 

ضرورت رعایت عدالت در حقوق زن و مرد‏


یکی از مبانی و اصول مذهب تشیّع که همان اسلامِ قرآن و عترت است، بحث عدالت می باشد، یعنی خداوند متعال عادل است و ساحت قدسی او از هر گونه ظلم مبرّاست. بر همین اساس تمامی دستورات و نواهی او بر مبنای عدالت صادر شده است. تمام انبیاء و اولیاء الهی مأمور به رعایت عدالت و اجرای آن بوده اند. در مسأله ی حقوق زنان نیز خداوند متعال بر مبنای عدل پیش آمده است. عدالت به معنای تساوی و تشابه حقوق به طور مطلق نیست، بلکه تعریف مشهور عدل از این قرار است: «قرار دادن هر چیز در جای خود». یعنی در تعیین حدود و مرزها و تکالیف و حقوق باید ظرفیت ها و استعدادها را در نظر گرفت. به عنوان مثال رعایت عدالت در تقسیم غذا بین افراد خانواده به این نیست که همه یک نوع غذا و به یک اندازه از آن بخورند، بلکه این کار اساساً خلاف عقل و عدالت است. زیرا ظرفیت و نیاز غذایی افراد در خانواده به یک اندازه نیست تا همه ی آن ها یک نوع و به یک اندازه غذا بخورند. تصوّر کنید اگر در خانواده ای کودک شیرخواری باشد، چگونه می تواند از غذای بزرگسالان و به همان اندازه استفاده کند. یا اگر برای پدر خانواده به اندازه ی فرزند خردسالش غذا بدهیم، آیا برای رفع نیاز او کفایت خواهد کرد؟! بنا بر این در مکتب اسلام عدالت در تقسیم غذا این گونه تبیین می شود که به هر فرد در خانواده غذای مورد نیاز و به اندازه ی لازم او داده شود تا مطابق با ظرفیت و استعدادش موجب رفع نیاز و رشد او گردد.
در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان ها این قانون (عدالت به این معنا) جاری و ساری است. در تنظیم و رعایت حقوق زن و مرد نیز داستان از همین قرار است. بر خلاف تصوّر غربی ها، رعایت عدالت میان زن و مرد به تساوی و تشابه حقوق و تکالیف آن ها نیست، چراکه اصولاً این گونه رفتار عین ظلم و ستم در باره ی ایشان است. زن و مرد گرچه از لحاظ ارزش و مقام نسبت به یکدیگر تفاوتی ندارند (یعنی در اصلِ خلقت، یکی برتر از دیگری نیست) ولی از جهات مختلفی مثل ساختار جسمی، روحی و روانی دارای تفاوت های آشکاری هستند به طوری که دانشمندان مختلف دنیا از آن ها به «دو دنیای متفاوت» تعبیر می کنند.
پروفسور و روانشناس مشهور امريكايى به نام پروفسور ريك -كه ساليان دراز به تفحّص و جستجو در احوال زن و مرد پرداخته و نتايجى به دست آورده و در كتاب بزرگى تفاوت هاى بى ‏شمار زن و مرد را نوشته است- مى‏ گويد: «دنياى مرد با دنياى زن به كلّى فرق مى‏ كند. اگر زن نمى‏ تواند مانند مرد فكر كند يا عمل نمايد، از اين روست كه دنياى آن ها با هم فرق مى ‏كند. در تورات آمده است: "زن و مرد از يك گوشت به وجود آمده ‏اند". بلى، با وجودى كه هر دو از يك گوشت به وجود آمده ‏اند، جسم هاى متفاوت دارند و از نظر تركيب به كلّى با هم فرق مى‏ كنند. علاوه بر اين، احساس اين دو موجود هيچ وقت مثل هم نخواهند بود و هيچ گاه يك جور در مقابل حوادث و اتّفاقات عكس العمل نشان نمى ‏دهند. زن و مرد بنا به مقتضيات جنسى رسمى خود به ‏طور متفاوت عمل مى‏ كنند و درست مثل دو ستاره روى دو مدار مختلف حركت مى ‏كنند. آن ها مى ‏توانند همديگر را بفهمند و مكمّل يكديگر باشند ولى هيچ گاه يكى نمى ‏شوند و به همين دليل است كه زن و مرد مى ‏توانند با هم زندگى كنند، عاشق يكديگر بشوند و از صفات و اخلاق يكديگر خسته و ناراحت نشوند».[1]
 

تفاوت زن و مرد


استاد شهید مطهّری در زمینه ی تفاوت زن و مرد و عدم تشابه در حقوق و تکالیف آن ها توضیحات جالبی دارند که خلاصه ای از آن را تقدیم می کنیم: «در اين زمينه دو چيز را بايد در نظر بگيريم: يكى اين كه آيا زن و مرد از لحاظ طبيعت اختلافاتى دارند يا نه؟ به عبارت ديگر آيا اختلافات زن و مرد فقط از لحاظ جهاز تناسلى است يا اختلافات آن ها عميق تر از اين هاست؟ ديگر اين كه اگر اختلافات و تفاوت هاى ديگرى در كار است، آيا آن اختلافات از نوع اختلافات و تفاوت هايى است كه در تعيين حقوق و تكاليف آن ها مؤثّر است يا از نوع اختلاف رنگ و نژاد است كه به طبيعت حقوقى بشر بستگى ندارد؟
دانشمندان و محقّقان اروپا قسمت اوّل را به ‏طور شايسته ‏اى بيان كرده ‏اند. دقّت در مطالعات زيستى و روانى و اجتماعى اين دانشمندان كوچك ترين ترديدى در اين قسمت باقى نمى ‏گذارد. آن چه كم تر مورد توجّه اين دانشمندان واقع شده اين است كه اين تفاوت ها در تعيين حقوق و تكاليف خانوادگى مؤثر است و زن و مرد را از اين جهت در وضع نامشابهى قرار مى ‏دهد. الكسيس كارل، فيزيولوژيست و جرّاح و زيست شناس معروف فرانسوى كه شهرت جهانى دارد، در كتاب بسيار نفيس خود «انسان موجود ناشناخته» به هر دو قسمت اعتراف مى ‏كند؛ يعنى هم مى‏گويد زن و مرد به حكم قانون خلقت متفاوت آفريده شده ‏اند و هم مى ‏گويد اين اختلافات و تفاوت ها وظايف و حقوق آن ها را متفاوت مى‏ كند.
وى در فصلى كه تحت عنوان «اعمال جنسى و توليد مثل» در كتاب خود باز كرده‏ است مى‏ گويد: «بيضه ‏ها و تخمدان ها اعمال پردامنه ‏اى دارند: نخست اين كه سلول هاى نر يا ماده مى ‏سازند كه پيوستگى اين دو موجود تازه انسانى را پديد مى ‏آورد. در عين حال موادى ترشّح مى‏ كنند و در خون مى ‏ريزند كه در نسوج و اندام ها و شعور ما، خصايص جنس مرد يا زن را آشكار مى ‏سازد. همچنين به تمام اعمال بدنى ما شدّت مى‏ دهند. ... اختلافى كه ميان زن و مرد موجود است تنها مربوط به شكل اندام هاى جنسى آن ها و ... نيست، بلكه نتيجه ی علّتى عميق تر است كه از تأثير مواد شيميايى مترشّحه ی غدد تناسلى در خون ناشى مى ‏شود. به علّت عدم توجّه به اين نكته ی اصلى و مهم است كه طرفداران نهضت زن فكر مى ‏كنند كه هر دو جنس مى ‏توانند يك قسم تعليم و تربيت يابند و مشاغل و اختيارات و مسؤوليّت هاى يكسانى به عهده گيرند. زن در حقيقت از جهات زيادى با مرد متفاوت است. يكايك سلول هاى بدنى، همچنين دستگاه هاى عضوى، مخصوصاً سلسله ی عصبى، نشانه ی جنس او را بر روى خود دارد. قوانين فيزيولوژى نيز همانند قوانين جهان ستارگان، سخت و غير قابل تغيير است؛ ممكن نيست تمايلات انسانى در آن ها راه يابد. ما مجبوريم آن ها را آن طورى كه هستند بپذيريم.
زنان بايد به بسط مواهب طبيعى خود در جهت و مسير سرشت خاص خويش بدون تقليد كوركورانه از مردان بكوشند. وظيفه ی ايشان در راه تكامل بشريت خيلى بزرگ تر از مردهاست و نبايستى آن را سرسرى گيرند و رها كنند. ... نبايستى براى دختران جوان نيز همان طرز فكر و همان نوع زندگى و تشكيلات فكرى و همان هدف و ايده آلى را كه براى پسران جوان در نظر مى ‏گيريم، معمول داريم. متخصّصين تعليم و تربيت بايد اختلافات عضوى و روانى جنس مرد و زن و وظايف طبيعى ايشان را در نظر داشته باشند، و توجّه به اين نكته ی اساسى در بناى آينده ی تمدّن ما حائز كمال اهميت است».
چنان كه ملاحظه مى ‏فرماييد اين دانشمند بزرگ، هم تفاوت هاى طبيعى زياد زن و مرد را بيان مى‏ كند و هم معتقد است اين تفاوت ها، زن و مرد را از لحاظ وظيفه و حقوق در وضع نامشابهى قرار مى‏ دهد».[2]
 

عدم تشابه در حقوق و تکالیف زن و مرد


بنا بر آن چه ذکر شد، ملاحظه کردیم که نیازها و استعدادهای زن و مرد همسان نیست و شرایط روحی و جسمی ایشان در بسیاری از جهات متفاوت است، لذا عدالت ایجاب می کند تا در وضع قوانین و تکالیف و مسئولیت های فردی و اجتماعی، از خانه گرفته تا محیط جامعه، شرایط و استعدادهای زنان و مردان را مدّ نظر گرفت، و به همین دلیل است که اسلام به عنوان دین جاودانه، مترقّی و ماندگار، در تمامی اصول و فروع خود این حقیقت را رعایت نموده و 1400 سال پیش، در تکالیف خود نسبت به زن و مرد آن را لحاظ نموده است.
شهید مطهّری در باره ی شعار تساوی حقوق زن و مرد در غرب می گوید: «كلمه ی "تساوى حقوق" يك مارك تقلّبى است كه مقلّدان غرب بر روى اين ره آورد غربى چسبانيده ‏اند. در اروپاى قبل از قرن بيستم زن قانوناً و عملًا فاقد حقوق انسانى بود؛ نه حقوقى مساوى با مرد داشت و نه مشابه با او. در نهضت عجولانه‏ اى كه در كم تر از يك قرن اخير به نام زن و براى زن در اروپا صورت گرفت، زن كم و بيش حقوقى مشابه با مرد پيدا كرد، امّا با توجّه به وضع طبيعى و احتياجات جسمى و روحى زن، هرگز حقوق مساوى با مرد پيدا نكرد زيرا زن اگر بخواهد حقوقى مساوى حقوق مرد و سعادتى مساوى سعادت مرد پيدا كند، راه منحصرش اين است كه مشابهت حقوقى را از ميان بردارد، براى مرد حقوقى متناسب با مرد و براى خودش حقوقى متناسب با خودش قائل شود. تنها از اين راه است كه وحدت و صميميت واقعى ميان مرد و زن برقرار مى‏ شود و زن از سعادتى مساوى با مرد بلكه بالاتر از آن برخوردار خواهد شد و مردان از روى خلوص و بدون شائبه ی اغفال و فريبكارى براى زنان حقوق مساوى و احياناً بيشتر از خود قائل خواهند شد».[3]
ادامه ی این بحث را در مقاله ی بعدی دنبال خواهیم کرد، ان شاء الله.
 

خودآزمایی


1- آیا تشابه در حقوق و تکالیف میان زن و مرد، با عدالت تطابق دارد؟ چرا؟
2- نظر الکسیس کارل در باره ی تفاوت های زن و مرد در خلقت، و وظایف و حقوق را بنویسید؟

پی‌نوشت‌ها

 
[1] مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى ج ‏19 ص 180 [نظام حقوق زن در اسلام].

[2] همان ج ‏19 ص 167 تا 169.

[3] همان ج ‏19 ص 138.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مسلم زکی‌زاده
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: