کد مطلب: ۳۶۸۸
تعداد بازدید: ۶۳۶۴
تاریخ انتشار : ۳۰ تير ۱۳۹۹ - ۱۸:۰۲
تولی و تبری| ۱۱
یکی از مراتب توحید در ربوبیت، ربوبیت تشریعی است، یعنی در دایره حیات انسانی فقط خداوند است که حق قانون گذاری دارد و برای انسان تعیین تکلیف می کند و محدوده آن را بیان می نماید.

توحید در تشریع


در درس قبل به اثبات توحید در ربوبیت پرداختیم و به این نتیجه رسیدیم که خداوند متعال به صورت مستقل تدبیر عالم را انجام می دهد. در این درس به مراتب توحید در ربوبیت خواهیم پرداخت. یکی از مراتب توحید در ربوبیت، ربوبیت تشریعی است، یعنی در دایره حیات انسانی فقط خداوند است که حق قانون گذاری دارد و برای انسان تعیین تکلیف می کند و محدوده آن را بیان می نماید. ضرورت پرداخت به این بحث با توجه به موضوع اصلی ما، این است که ما برای شناخت ولی خدا، دشمنان او و ویژگی های آن ها، فقط حکم خدا و دستورات او را مورد توجه قرار دهیم.
با توجه به معنی رب، از جهت اصطلاح و لغت، توحید در ربوبیت یعنی، اعتقاد به این که تنها خدای متعال است که می تواند به صورت مستقل، در تمام شئون هستی تصرف کند و آنها را تدبیر و اداره نماید. طبق این تعریف، تدبیر امور انسان بعد از آفرینشش، به خود او تفویض[1] نشده، بلکه او تحت تدبیر الهی زندگی می کند. بر اساس توحید در ربوبیت، هر امری که در جهان محقق شده و سهمی از هستی داشته باشد، به خدا اسناد پیدا می کند و علت آن خدا است. البته این بدان معنا نیست که هیچ عاملی در طول فاعلیت خدا، از چیز دیگر تاثیر نپذیرد، بلکه خداوند چیزهای دیگر را واسطه سبب قرار می دهد و از راه آنها تأثیراتی در عالم تحقق پیدا می کند که آن تأثیرات حقیقی است.
 

شئون و مراتب توحید در ربوبیت
 

توحید در ربوبیت دارای شئون و مراتب گوناگون می باشد، از میان شئون مختلف آن، تنها به سه مرتبه، که مرتبط با بحث تولی و تبری بوده و دارای اهمیت بیشتری هستند، خواهیم پرداخت واین سه عبارتند از: توحید در تشریع، توحید در حاکمیت، توحید در اطاعت.
 

توحید در تشریع
 

تشریع، یعنی احکام و تکالیفی که از سوی خداوند متعال در دین قرار داده شده و مربوط به عمل مکلّفین است. بنابراین، توحید در تشریع یعنی اعتقاد به این که یگانه قانون گذار شایسته، خداوند است و احدی غیر از او مجاز نیست به صورت مستقل و در عرض تشریع الهی، برای تنظیم حیات بشری قوانینی وضع کند.
علامه طباطبایی در تعریف ربوبیت تشریعی می گوید: تدبير اعمال انسان ها به این صورت است که قوانين و احكامى مقرر كند كه اگر انسان ها رفتار خود را در طول زندگى با آن قوانين تطبيق دهند، آن قوانين ايشان را به كمال سعادتشان برساند.[2]
 

دلیل بر ربوبیت تشریعی
 

از آن جایی که وضع قانون برای تأمین نیازهای انسان و فراهم شدن بستری مناسب جهت شکوفایی استعدادهای او و رسیدنش به کمال انسانی و حد اعلی خود می باشد، پس قانون گذار باید این سه شرط را داشته باشد:
·        شناخت کامل انسان
·        شناخت عوامل سعادت انسان
·        عاری از هر نوع سود جویی
تنها کسی که دارای این سه شرط هست خداوند متعال می باشد، به دلیل این که:  
·        خداوند آفریدگار و سازنده انسان است،« وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ ... »، به تحقیق ما انسان را خلق کردیم[3]. « وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُم »، ما شما را آفريديم سپس صورت بندى كرديم[4].
·        خداوند به همه چیز عالم است و کائنات در احاطه اوست، « إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ »، خداوند بر همه چیز علم دارد[5]. « أَلا إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ »، آگاه باشيد كه خداوند به همه چيز احاطه دارد[6]. « أَ لا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِير »،  آيا آن كسى كه موجودات را آفريده از حال آنها آگاه نيست؟ در حالى كه او از دقيق ترين اسرار با خبر و نسبت به همه چيز عالم است‏[7].
·        او بی نیاز مطلق است، و و نیازی به غیر ندارد و دنبال سود و منفعت نیست، « اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ »، تنها خداوند بی نیاز و ستوده است[8]. « وَ اللَّهُ الْغَنِيُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراء »، و خداوند بى ‏نياز است و شما همه نيازمنديد[9].
بنابراین، قانون گذاری منحصر در اوست و از آن جایی که انسان ها شرایط لازم برای قانون گذاری را ندارند، نمی توانند قانونی عادلانه وضع کنند. به عنوان مثال می توانیم به مجامع بین المللی اشاره کنیم که در حقیقت به دست مستکبرین عالم پایه گذاری شده اند تا از منافع آن ها در سطح دنیا حمایت و نگهبانی کند امّا همواره شعار عدالت و حمایت از حقوق بشر را زمزمه می کنند تا با این عوام فریبی بتوانند بیش از بیش در جهت تحقق اهداف شوم خود حرکت کنند. چه بسیار شاهد بوده ایم که این جوامع به ظاهر عدالت خواه امّا در باطن ظالم و جنایت پیشه، به هنگام وضع قوانین، در مواضع مهم و تأثیرگذار، در جهت منافع ابرقدرت ها و نظام سرمایه داری قدم برداشته اند و در این راه از هیچ ظلم و جنایتی در حق مستضعفین و مظلومین عالم فروگذار ننموده اند. این خود محکم ترین دلیل برای عدم توانایی بشر جهت وضع قانون متناسب برای همه انسان ها، می باشد.
 

 دلیل نقلی بر ربوبیت تشریعی
 

قرآن کریم می فرماید: « إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ »، یعنی حکم داوری تنها از آن خدا است. این آیه معنى روشنى دارد و آن اين كه: هر گونه فرمان در عالم آفرينش و تكوين، و در عالم احكام دينى و تشريع به دست خدا است‏.[10]
به عبارت دیگر این آیه صحبت از يكتايى خداوند در تشريع احكام و قانون ‏گذارى می کند، یعنی تنها خداوند متعال، حقّ وضع قانون و صدور دستور اجراى آن را دارد و پيروى از هر قانونى در زندگى فردى و اجتماعى بشر، به جز قانون الهى، درجه ای از شرك محسوب مى ‏شود.
قرآن کریم در آیه ای دیگر می فرماید: « ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُون‏ »، اين معبودهايى را كه غير از خدا مى‏ پرستيد چيزى جز اسم هاى (بى ‏مسمّا) كه شما و پدرانتان آنها را خدا ناميده‏ ايد نيست، خداوند هيچ دليلى براى آن نازل نكرده، حكم تنها از آن خداست، فرمان داده كه غير از او را نپرستيد، اينست آئين پا بر جا، ولى اكثر مردم نمى ‏دانند[11].
جمله « ان الحکم الّا لله » بیان کننده فرمانروائی تشریعی است، یعنی خدا، دارای آن مقام و موقعیتی است که حق دارد امر و نهی کند، تجویز و تحریم کند، و لذا بلافاصله می گوید : « امر الّا تعبدوا الّا ایّاه» فرمان داده است که جز او کسی را نپرستید. تو گوئی، پس از گفتن جمله «ان الحکم الّا لله» کسی سؤال می کند: اکنون که مقام حکم و تشریع از آن خداست، فرمان خدا در مورد پرستش چیست؟ فورا جواب می دهد: « امر الّا تعبدوا الّا ایّاه ». بنابراین مقصود از این جمله (ان الحکم الّا لله) حکومتی است که نتیجه آن سلطه تشریعی و قدرت تقنینی است و یک چنین مقامی در بست در اختیار خدا است و هیچ کس حق ندارد در این مقام دخالت کند. سلطه تشریعی و قانون گذاری مربوط به خدا می باشد، و کسی را روا نیست که بدون اجازه این مقام، حکمی جعل کند و وظیفه ای تعیین نماید.
با توجه به آن چه که بیان شد، معنای توحید در تشریع این است که انسان موحّد فقط از جانب خدای یگانه دستور می گیرد و تنها از او امر و نهی می  ‌شنود و انسان می‌ آموزد که تنها دستور دهنده، خدای (عز و جل) است و دستور شنیدن از غیرش (اگر در غیر رضای او باشد) شرک است و انسان را آلوده می ‌نماید.
پس گوش سپردن و پیروی از وسوسه های شیاطین انسی و جنی و نفس امّاره، مصداق شرک در تشریع است. وقتی انسان از نفس خود تبعیت می ‌کند و یا به دستورات گمراه کننده گوش می ‌دهد و یا به امر و نهی الهی بی توجهی نموده و اوامر الهی را تضعیف می ‌کند، در واقع نفس خود را شریک خدا قرار داده و به شرک خفیّ دچار شده است،
چنان چه امام جواد علیه السلام می فرمایند: « مَن اَصغی إلی ناطِقٍ فَقَد عَبَدَهُ، فَاِن کانَ النّاطِقُ یُؤَدّی عَنِ اللهِ عزّوجلّ فَقَد عَبَدَالله، وَ إن کانَ النّاطِقُ یُؤَدّی عَنِ الشَّیطانِ فَقَد عَبَدَ الشَّیطانَ »، هر کس به گوینده ای گوش فرا دهد، او را پرستیده است. پس اگر گوینده، از خدای متعال می گوید، او خدا را پرستیده است و اگر گوینده، از طرف شیطان حرف می زند، به یقین، شیطان را پرستیده است[12].
 

خودآزمایی
 

1-   ربوبیت تشریعی را توضیح دهید.
2-   دلیل عقلی بر ربوبیت تشریعی را تبیین کنید.
3-   دلیل نقلی بر ربوبیت تشریعی را تبیین کنید.
4-   شرک در ربوبیت تشریعی را توضیح دهید.
 

پی‌نوشت‌ها


[1]  تفویض یعنی خداوند متعال تدبیر و رسیدگی به بعضی از امور را  به انسان واگذار کرده است، کسانی که این عقیده را دارند مفوضه می گویند.
[2]  ترجمه تفسیر المیزان ج18 ص 32
[3]  سوره مومنون آیه 12 (ترجمه مکارم)
[4]  سوره اعراف آیه 11 (ترجمه مکارم)
[5]  سوره العنکبوت آیه 65 (ترجمه مکارم)
[6]  سوره فصلت آیه 54 (ترجمه مکارم)
[7]  سوره ملک آیه 14 (ترجمه مکارم)
[8]  سوره فاطر آیه 15 (ترجمه مکارم)
[9]  سوره محمّد آیه 38 (ترجمه مکارم)
[10]  تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه 57 سوره انعام، ج5 ص 263
[11] سوره یوسف آیه 40 (ترجمه مکارم)
[12]  اصول کافی ج 6 ص 434

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مجید رضایی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: