کد مطلب: ۳۷۶۱
تعداد بازدید: ۱۲۶۹۰
تاریخ انتشار : ۰۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۲:۰۰
تولی و تبری| ۱۲
معنای ولایت خداوند عبارت است از این که، خداوند حق سرپرستی بر تمام موجودات و مخلوقات خود را داراست و به انحای گوناگون، ربوبیت خود را اعمال می کند .
در درس قبل به یکی از مراتب توحید در ربوبیت، ربوبیت تشریعی پرداختیم، یعنی در دایره حیات انسانی فقط خداوند است که حق قانون گذاری دارد و برای انسان تعیین تکلیف می کند و محدوده آن را بیان می نماید. در این درس به توحید در ولایت که یکی از شئون ربوبیت است خواهیم پرداخت و ضرورت پرداخت به این موضوع به آن جهت است که روشن شود که اقتضای ربوبیت خداوند این است که بر عالم ولایت داشته باشد و از طرفی زعامت و ولایت رسول خدا صلی الله علیه و آله در طول ولایت خدا می باشد.
 


 توحید در ولایت
 


در کتاب های لغت، معانی متعددی برای واژه ولایت آورده اند. ولایت از کلمه «ولی» اشتقاق پیدا کرده است که به معنای: قرب[1] و نزدیکی، محبت[2]، ناصر[3]، متولی امور و ولی دیگران[4] می باشد. در اصطلاح «ولی» یعنی سرپرست و اداره کننده امور، به طوری که شرعا و عرفا حق تصرف در امور دیگران را دارد.[5]
 


ولایت خداوند
 


با توجه به معنای ولایت در لغت و اصطلاح، معنای ولایت خداوند عبارت است از این که، خداوند حق سرپرستی بر تمام موجودات و مخلوقات خود را داراست و به انحای گوناگون، ربوبیت خود را اعمال می کند .[6]
ولایت به این معنا از شئون توحید در ربوبیت است، چون رب که همان صاحب و مالک تمام عالم هست، حق تصرف و تسلط در تمام شئون آن را داراست و می تواند ربوبیت خود را به اشکال گونه گون اعمال کند . در نتیجه ولایت حقیقی از آن خداست که مالک و خالق حقیقی عالم است . در درس چهارم وجه انحصار ولایت خدا را توضیح دادیم[7].
 


اقسام ولایت خداوند
 


ولایت به معنای سرپرستی و اعمال ربوبیت توسط خداوند به دو شکل تحقق می یابد:
·        به شکل ولایت تکوینی و مراد از آن این است که خداى متعال هر گونه تصرف و تدبیر در هر موجودی و به هر شکلی كه اراده کند، برایش میسور و صحیح و روا است‏.
·        به شکل ولایت تشریعی و مراد از آن این است که خداوند حق شریعت، هدایت افعال و رفتار و تربیت انسان ها به عهده اوست و برای اوست[8].
به عبارت دیگر ولایت، که همان اعمال حق ربوبیت خداست، اگر در اموری حقیقی باشد که ولایت تکوینی خدا است و به ربوبیت تکوینی او باز می گردد و به انسان مربوط نمی شود، به عنوان نمونه، دانش غریزی که خدا در حیوانات قرار داده، یکی از مصادیق ولایت تکوینی پروردگار است. خداوند متعال از این دانش در قرآن با عنوان «وحی» تعبیر نموده است. مثلاً در سوره نحل در مورد زنبور عسل می فرماید: « وَ أَوْحى‏ رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبالِ بُیوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِی مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُكِی سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا یخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فِیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فِی ذلِكَ لَآیةً لِقَوْمٍ یتَفَكَّرُونَ »، و پروردگار تو به زنبور عسل وحى [الهام غریزى‏] نمود كه: از كوه ها و درختان و داربست هائى كه مردم بالا مى ‏برند، خانه‏ هائى برگزین! سپس از تمام ثمرات بخور و راه هائى را كه پروردگارت براى تو تعیین كرده است، رام و هموار بپیما! از درون آنها شربتى با رنگ هاى مختلف بیرون مى ‏آید كه در آن، شفاى مردمانست؛ به یقین در این امر، نشانه روشنى است براى گروهى كه مى‏ اندیشند[9].
و اگر ولایت در امور اعتباری باشد، به انسان و حیات انسانی مربوط می شود، در این صورت ولایت او تشریعی خواهد بود و به ربوبیت تشریعی باز می گردد. خداوند متعال به پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله می فرماید: «  شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحاً وَ الَّذِی أَوْحَینا إِلَیكَ وَ ما وَصَّینا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى‏ وَ عِیسى‏ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ »، آیین و نظامى را براى شما تشریع كرد كه به نوح توصیه كرده بود؛ و آنچه را بر تو وحى كردیم و به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش نمودیم این بود كه: دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نكنید [10].
آیاتی در قرآن مجید که مبیّن حکم شرعی است و با عباراتی مانند: «کُتِبَ عَلَیکُم» و ... شروع شده است، بیان کننده ولایت تشریعی خداوند متعال است، مانند آیه شریفه « یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَیكُمُ الْقِصاصُ فِی الْقَتْلى »، اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید، حكم قصاص در مورد كشتگان بر شما نوشته شده است[11].
چون بحث از ولایت تکوینی در بحث حاضر، نقش اساسی ندارد، از آن صرف نظر کرده، وارد بحث ولایت تشریعی می شویم.
 


ولایت تشریعی خداوند
 


ولایت تشریعی عبارت است از تصرف در نفوس و اموال و افعال انسان ها توسط کسی که حق این تصرف را دارد. خداوند به واسطه ولایت تشریعی که بر مردم دارد، امر دین مردم را تشریع کرده و آنها را هدایت و ارشاد می کند. اما تحقق ولایت تشریعی خدا و کسی که حق ولایت تشریعی را دارا است، مشروط به پذیرش ولایت و حق سرپرستی او توسط مردم است؛ چون ولایت تشریعی، با طبیعت یا اشیای خارجی سر و کار ندارد بلکه مربوط به افعال و رفتار انسان ها است، انسانی که دارای آزادی و اختیار است؛ یعنی ولایت تشریعی در ظرف اختیار مکلف اعمال می شود و قبول و پذیرش اختیاری انسان شرط تحقق این ولایت است .[12]
 


ولایت خداوند دارای مراتبی است
 


ولایت عام: که شامل تمام موجودات عالم می شود اعم از مومنین، کافرین، حتی شیاطین و... چنانچه قرآن می فرماید: « هُوَ رَبُّ کُلِّ شَی‏ء ...[13]»، اوست پروردگار و رب همه چیز. چون همه عالم هستی اعم از حیوان و انسان و مومن و کافر مخلوق خدا هستند، خداوند بر آنان ولایت دارد.
ولایت خاص: آن ولایتی است که خداوند نسبت به مومنان دارد. چنان چه قرآن می فرماید: « اللَّهُ وَلِی الَّذِینَ آمَنُوا یخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّور »، خداوند، ولى و سرپرست كسانى است كه ایمان آورده ‏اند، آنها را از ظلمت ها، به سوى نور بیرون مى ‏برد[14].
ولایت اخص: ولایتی است که رسول خدا و ائمه معصومین علیهم السلام  به آن مشرفند و جز آنان کسی نمی تواند به آن دست یابد.[15]
چنان چه قرآن نسبت به ولایت پیامبر صلّی الله علیه و آله می فرماید: «  النَّبِی أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِم‏ »، رسول خدا صلی الله علیه و آله نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است‏[16].در این آیه شریفه با توجه به اطلاق آن، اولویت پیامبر بر مردم نسبت به تمام امور را بیان می کند و این اولویت بدین معنا است که هرچه پیامبر حکم کند آن حکم نافذ است و بر مردم واجب است آن را اطاعت کنند. سید بن طاوس در کتاب اقبال روایتی نقل می کند که عده ای از رسول خدا صلی الله علیه و آله از معنای اولویت که در آیه مورد بحث است پرسیدند، « النَّبِی أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ... فَقَالُوا یا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الْوَلَایةُ الَّتِی أَنْتُمْ بِهَا أَحَقُّ مِنَّا بِأَنْفُسِنَا فَقَالَ ع السَّمْعُ وَ الطَّاعَةُ فِیمَا أَحْبَبْتُمْ وَ كَرِهْتُم‏ »، حضرت در جواب فرمودند: اطاعت در هر آنچه که شما دوست دارید و یا کراهت دارید.[17]و معنای دیگری که از اولویت فهمیده می شود، حق تصرف در جان و مال مردم است. چنانچه علامه طباطبایی در بیان معنای اولویت می گوید: معناى اولویت این است كه فرد مسلمان هر جا امر را دائر دید بین حفظ منافع رسول خدا (ص) و حفظ منافع خودش، باید منافع رسول خدا (ص) را مقدم بدارد.
و بنا بر این معنای آیه این مى ‏شود كه مؤمن هر حق و منافعى كه براى خودش قائل است، اگر حفظ جان خویش است و اگر دوست داشتن خودش است، و اگر براى خود حرمتى قائل است، و اگر استجابت دعوت است، و اگر به كار بردن اراده خویش است، هر چه باشد، رسول خدا (ص) مقدم بر او است، یعنى هر جا كه امر دائر شد بین حفظ جان رسول خدا (ص)، یا جان خودش، یا بین دوست داشتن رسول خدا (ص)، یا دوست داشتن خودش، و همچنین سایر موارد دیگر، جانب رسول خدا (ص) را بر جانب خود ترجیح دهد[18].
محمد باقر کمره ای از علمای معاصر از محققین و شارحین کتب معتبر شیعی، در معنای اول، می گوید: دلیل بر این که لفظ اولی معنای ولایت و ریاست بر امت را دارد، این است که اهل لغت این وصف را برای کسی که متصف به مالک و سرپرست است، استعمال کرده اند[19] و حتی مفسرین هم بر این معنا اتفاق دارند[20].
با توجه به آنچه که بیان شد ولایت یکی از شئون ربوبیت است و منحصر در خداوند متعال است. و این ولایت داری مراتبی است که از جمله آن ولایت رسول خدا صلی الله علیه و آله می باشد. و وظیفه تمام مسلمین این است که نسبت به این ولایت مطیع باشند و از آن تخطی نکنند، همان طور که قرآن می فرماید: « وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یكُونَ لَهُمُ الْخِیرَةُ مِنْ أَمْرِهِم‏ »،  هیچ مرد و زن با ایمانى حق ندارد هنگامى كه خدا و پیامبرش مطلبى را لازم بدانند اختیارى از خود در برابر فرمان خدا داشته باشند[21]. چنانچه خداوند خطاب به مومنین می فرماید: « یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَكُم »، اى كسانى كه ایمان آورده ‏اید، اطاعت كنید خدا و اطاعت كنید رسول خدا را، و اعمال خود را باطل مسازید[22]. در آیه شریفه کلمه «اطیعوا» صیغه امر است و دلالت بر لزوم اطاعت می کند، یعنی بر همه واجب است از خدا اطاعت کنند و از طرفی اطاعت هیچ قیدی ندارد و به صورت مطلق آمده است، یعنی اطاعت کردن را فقط در یک موضوع خاص لازم نکرده، بلکه در تمام موضوعات اعم از دستورات دینی و غیر دینی، امورات شخصی، مسائل اجتماعی و ... لازم و واجب می باشد و این امر نشان دهنده این است که در تمام امور باید از خداوند اطاعت کرد. «اطیعوا الرسول» عطف شده بر «اطیعوا الله» و این عطف بیانگر این مطلب است که همان طوری که بر همه مومنین لازم است در تمام امور از خدا اطاعت کنند باید از رسول خدا صلی الله علیه و آله هم اطاعت کنند. نتیجه این است، که همه نسبت به دستورات خداوند و رسول خدا صلّی الله علیه و آله تسلیم محض هستند و این همان مقام ولایت رسول خدا صلی الله علیه وآله است که در طول ولایت خداوند می باشد.
 


خودآزمایی
 


1-   از جهت لغت و اصطلاح، ولایت را توضیح دهید.
2-   ولایت تشریعی را توضیح دهید.
3-   مراتب ولایت خدا را توضیح دهید.
 

پی‌نوشت‌ها


[1]  معجم مقاییس اللغه ج 16 ص 141
[2]  مفردات الفاظ قرآن ج4 ص 489
[3]  فی غریب الحدیث و الاثر ج5 ص 237
[4]  فرهنگ ابجدی ص 71/ لسان العرب ج 15 ص 406
[5]  فرهنگ معارف اسلامی ج3 ص 2166
[6]  در شماره چهارم به این معنا از ولایت اشاره کردیم.
[7]  رجوع شود به درس چهارم ذیل عنوان ولایت مطلقه خداوند
[8]  ترجمه تفسیر المیزان ج6 ص 12
[9]  سوره نحل آیات 68 و 69 / ترجمه عسکری
[10]  سوره شوری آیه 13 / ترجمه عسکری
[11]  سوره بقره آیه 178 / ترجمه مکارم
[12]  فصلنامه حکومت اسلامی شماره 31 _ مقاله  توحید و حکومت دینی، غفار شاهدی
[13]  سوره انعام آیه 164
[14]  سوره بقره آیه 257 / ترجمه مکارم
[15]  تولی و تبری در قرآن ص 16
[16]  سوره احزاب آیه 6 / ترجمه مکارم
[17]  اقبال الاعمال ج1 ص 454
[18]  ترجمه تفسیر المیزان ج 16 ص 413
[19]  گنجینه معارف ج2 ص 96
[20]  رجوع شود به کتاب نفخات الازهار فی خلاصة عقبات الانوار ج9 ص 51
[21]  سوره احزاب آیه 36 / ترجمه مکارم
[22]  سوره محمد ص آیه 33 / ترجمه مکارم 

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
مجید رضایی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: