پرهیز از محرّمات (دوری از گناه و معصیّت)| ۳۱
سخن چينى
يكى ديگر از آفات زبان كه از رذايل اخلاقى به شمار میرود و انسان را از راه خدا دور میسازد نمّامى و سخن چينى است. قرآن مجيد در نكوهش سخن چينى میفرمايد:
«وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ.»[1]
«واى بر هر عيبجوى سخن چين.»
در مورد ديگر میفرمايد:
«هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَميمٍ.»[2]
«از كسانى كه بسيار عيبجو و سخن چين هستند پيروى مكن.»
و در آيه ديگر میفرمايد:
«عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنيمٍ.»[3]
«[سخن چين] كينهتوز و پرخور و خشن و بدنام است.»
قرآن مجيد از سخن چين به عنوان «زنيم» يعنى كسى كه اصل و نسب روشنى ندارد نام میبرد و اين دليل بر عظمت اين گناه است.
راغب اصفهانى میگويد:
«الزَّنيمُ وَ المُزنّم الزَّائِد فِي القَومِ وَ لَيسَ مِنهُم تَشبِيهاً بِالزَّنمتَين مِنَ الشَّاةِ وَ هُمَا المُتَدلِّيتَانِ مِن اِذنِهَا وَ مِنَ الحَلقِ قَالَ تَعَالَى «عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنيمٍ» وَ هُوَ العَبد زَلمة وَ زَنمة أى المُنتَسَب إلَى قَومٍ هُوَ مُعَلَّقٌ بِهِم لَا مِنهُم.[4]
زنيم به كسى گفته میشود كه به طايفهاى منسوب شده ولى در واقع از آنها نيست. [سپس میگويد:] ريشه اين لغت از «زنمه» به معنى زائده و آويزه گوش و حلق گوسفند گرفته شده است. گويى شخص سخن چين در ميان قوم خود يك موجود زيادى و وصله ناهمرنگى است كه بدون دليل به آنها منتسب شده و در واقع اصل و نسب روشن و درستى ندارد.»
مرحوم فيض كاشانى نيز در محجّة البيضاء[5] از عبداللّه بن مبارك نقل میکند: زنيم كسى است كه از زنا متولد شده و همه چيز را در همه جا بازگو میکند. سپس میگويد: عبداللّه بن مبارك اين تفسير را از آيه شريفه «عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنيمٍ» برداشت كرده است.
خلاصه اين كه اگر نطفه كسى از طريق مشروع بسته شود مرتكب چنين گناه بزرگى نمیشود.
سرانجام نمّام از ديدگاه قرآن
قرآن مجيد به كسانى كه با نمّامى و سخن چينى آتش كينه و عداوت را ميان مردم بر میافروزند هشدار میدهد و آنان را به عذاب دوزخ تهديد میکند، چنانكه در باره يكى از همسران ابى لهب به نام امّ جميل[6] میفرمايد:
«وَ امْرأتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ.»[7]
«زن او [: ابى لهب] آن هيزم كش آتش افروز نيز اهل جهنم است.»
فخر رازى در اين باره كه چرا به زن أبو لهب «حمّالة الحطب» گفتهاند چهار جهت ذكر میکند كه در اينجا به دو مورد آن اشاره میکنيم:
1. امّ جميل به خاطر مخالفتى كه با پيامبر اكرم(ص) داشت شب هنگام خار و هيمه بر سر راه آن بزرگوار میريخت و بدين وسيله رسول خدا(ص) را آزار میداد.
2. علّت ديگر اين است كه چون كار او نمّامى بود وى را «حمّالة الحطب» يعنى آتش بيار معركه نام نهادهاند.[8] به هر حال، چون أبولهب خود آتش افروز بود، زن او نيز فتنه انگيز بود و در اين راه كوشش بسيار میکرد و تا آنجا كه قدرت و توان داشت از پيامبر اكرم(ص) و اصحاب ايشان اخبارى كسب میکرد و آن را به مشركان و بت پرستان گزارش میداد و به همين جهت خداى متعال اين گونه از وى به بدى نام میبرد و او را مستحق آتش میداند و به طور كلّى سرنوشت هر كس كه نمّامى كند آتش دوزخ است.
نمّامى از ديدگاه روايات
در روايات اسلامى نيز در مذمّت سخن چينى تأكيد زيادى شده است كه برخى از آنها از نظرتان میگذرد.
نمّام شريرترين افراد است:
رسول خدا(ص) فرمود:
«ألا أُنَبِّئُكُم بِشِرارِكُم؟ قَالُوا: بَلَى يَا رَسُول اللّه قَالَ: المَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ المُفرَّقُونَ بَينَ الاَحِبَّة، البَاغُونَ لِلبُرَاءِ المَعَايِبِ.»[9]
«آيا شما را به بدترين افرادتان آگاه نكنم؟ عرض كردند: چرا اى رسول خدا.
فرمود: بدترين افراد آنهايى هستند كه به سخن چينى میروند و در ميان دوستان جدايى میافكنند و در جستجوى عيب براى افراد صالح و پاكدامناند.»
امير مؤمنان(ع) فرمود:
«شِرَارُكُمُ الْمَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ الْمُفَرِّقُونَ بَيْنَ الْأَحِبَّةِ الْمُبْتَغُونَ لِلْبُرَآءِ الْمَعَايِب.»[10]
«بدترين شما كسانى هستند كه سخن چينى میکنند و ميان دوستان جدايى میافكنند و دنبال عيوب افراد پاكدامن میروند.»
و در ضمن حديثى از رسول خدا(ص) نقل شده است كه فرمود:
«... وَ إنَّ أبغَضَكُم إلَى اللّه المَشَّاءُونَ بِالنَّمِيمَةِ بَينَ الاَحِبَّةِ المُفَرِّقُونَ بَينَ الاَحزَابِ المُلتَمِسُونَ لِلبُرَاءِ العَثَراتِ.»[11]
«... دشمنترين شما نزد خدا كسانى هستند كه براى سخن چينى بين دوستان كوشش میکنند و جمعيّتهاى متشكّل را پراكنده میسازند و كارشان تفرقه افكنى ميان انجمنها و عيبجويى از پاكان و نيكان است.»
سخن چينى و عذاب قبر:
حضرت على(ع) فرمود:
«عَذَابُ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِيمَةِ وَ الْغِيبَةِ وَ الْكَذِبِ.»[12]
«عذاب قبر به خاطر سخن چينى و غيبت و دروغ است.»
و نيز فرمود:
«عَذَابُ الْقَبْرِ يَكُونُ مِنَ النَّمِيمَة.»[13]
«عذاب قبر به خاطر سخن چينى است.»
سخن چين وارد بهشت نمىشود:
در روايات متعددى به اين مطلب تصريح شده است كه سخن چين و كسى كه براى برهم زدن وحدت مردم قدم بر میدارد و عامل تفرقه و جدايى بين مسلمين میشود اهل بهشت نيست.
رسول اكرم(ص) فرمود:
«لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ نَمَّامٌ.»[14]
«سخن چين وارد بهشت نمیشود.»
و در حديث ديگرى فرمود:
«لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ قَتَّاتٌ.»[15]
«قتّات [: سخن چين] وارد بهشت نمیشود.»
امام باقر(ع) فرمود:
«الْجَنَّةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى المُغتَابِينَ وَ المَشَّائينَ بِالنَّمِيمَةِ.»[16]
«بهشت بر غيبت كنندگان و سخنچينان حرام است.»
و در حديث ديگرى فرمود:
«مُحَرَّمَةٌ الْجَنَّةُ عَلَى الْقَتَّاتِينَ، الْمَشَّائِينَ بِالنَّمِيمَة.»[17]
«بهشت بر قتّاتين يعنى كسانى كه براى فساد بين مردم گام بر میدارند حرام است.»
امام صادق(ع) فرمود:
«أَرْبَعَةٌ لَا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ الْكَاهِنُ وَ الْمُنَافِقُ وَ مُدْمِنُ الْخَمْرِ وَ الْقَتَّاتُ وَ هُوَ النَّمَّامُ.»[18]
«چهار كس از رفتن به بهشت محرومند:
1. كاهن 2. منافق 3. دائم الخمر [آن كه به خوردن شراب معتاد است] 4. سخن چين.»
پيامبر اكرم(ص) فرمود:
«يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَرَّمْتُ الْجَنَّةَ عَلَى الْمَنَّانِ وَ الْبَخِيلِ وَ الْقَتَّاتِ وَ هُوَ النَّمَّام.»[19]
«خداى عزّ و جلّ میفرمايد: بهشت را بر چند گروه حرام كردهام كه يكى از آنها سخن چين است.»
مرحوم شهيد ثانى روايتى نقل میکند كه رسول خدا(ص) فرمود:
«أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمَّا خَلَقَ الْجَنَّةَ قَالَ لَهَا تَكَلَّمِي قَالَتْ سَعِدَ مَنْ دَخَلَنِي قَالَ الْجَبَّارِ جَلَّ جَلَالُهُ وَ عِزَّتِي وَ جَلَالِي لَا يَسْكُنُ فِيكَ ثَمَانِيَةُ نَفَرٍ مِنْ النَّاس ... وَ لَا قَتَّاتٌ وَ هُوَ النَّمَّام.».[20]
«هنگامى كه خداى عزّوجلّ بهشت را آفريد به او فرمود: سخن بگو. بهشت اين گونه سخن گفت: هر كس وارد بر من شود سعادتمند است. سپس خداى جبّار فرمود: به عزّت و جلالم سوگند هشت نفر در تو سكنى نمیگزينند كه يكى از آنها نمّام است.»
خودآزمایی
1- قرآن مجيد از سخن چين با چه عنوانی نام میبرد و دليل آن چیست؟
2- از نظر فخر رازى، چرا به زن أبو لهب «حمّالة الحطب» گفتهاند؟ دو مورد ذکر کنید.
3- در حدیث حضرت علی(ع)، عذاب قبر به خاطر چه مواردی است؟
پینوشتها
[1] . همزه- 1.
[2] . قلم- 11.
[3] . قلم- 13.
[4] . مفردات راغب، مادّه« زنم».
[5] . ج 5- ص 275.
[6]. امّ جميل- دختر حرب، خواهر أبو سفيان و عمه معاويه- يكى از زنان ابى لهب بود كه از دشمنان سرسخت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلم به شمار میرفت.
فخر رازى در تفسير آيه «وَ امْرأتُهُ حَمّالَةَ الْحَطَبِ» پس از بيان مطالبى میگويد: در مورد اين آيه دو سؤال ديگر باقى مانده است. اگر سؤال شود چرا خداى متعال تنها به گفتن «و امرأته» اكتفا نكرده بلكه همسر ابى لهب را با صفت «حمّالة الحطب» (هيزم كش) معرفى كرده است، جواب اين است كه گفتهاند ابى لهب غير از امّ جميل دو همسر ديگر نيز داشته است و براى اينكه آن دو زن ديگر مورد سوء ظن قرار نگيرند و كسى به آنان گمان بد نبرد پروردگار همسر ابى لهب را اين گونه معرفى كرده است (تفسير كبير، چاپ جديد، ج 32 ص 173).
[7] . تبّت- 4.
[8] . براى اطلاع بيشتر رك. تفسير كبير، ج 32- صص 171 و 172.
[9]. اصول كافى، ج 2- ص 369، حديث 1، بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 72- ص 266.
[10] . اصول كافى، ج 2- ص 369، وسائل الشيعه، ج 8- ص 617، بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 72- ص 268.
[11] . محجّة البيضاء، ج 5- ص 275.
[12] . انوار نعمانيه، ص 259.
[13] . علل الشرايع، ج 1- ص 308، باب 262.
[14] . محجّة البيضاء، ج 5- ص 275، بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 72- ص 268.
[15] . امالى طوسى، ج 1- ص 243، كشف الريبه، ص 41، الذريعة إلى مكارم الشريعة، چاپ نجف، ص 155، بحار الانوار، چاپ بيروت، ج 72- ص 268.
[16] . محجّة البيضاء، ج 5- ص 276.
[17] . اصول كافى، ج 2- ص 369.
[18] . امالى صدوق، ص 330، مجلس 63.
[19] . همان، ص 351، مجلس 66.
[20] . محجّة البيضاء، ج 5- ص 276، انوار نعمانيه، ص 265.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله محمدرضا مهدوی کنی