کد مطلب: ۴۱۰۲
تعداد بازدید: ۷۹۴
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۳۹۹ - ۱۰:۳۱
پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان | ۳
دانشمندان مى‌گویند: هر انسانى را كه فكر كنید، از هر نژاد و هر طبقه‌اى كه باشد، اگر او را به حال خود واگذارند و تعلیمات خاصى نبیند و حتى از گفت‌وگوهاى خداپرستان و مادّى‌ها عریان شود، خود به خود متوجه نیروى توانا و مقتدرى مى‌شود كه مافوق جهان مادّه است و بر تمام جهان حكومت مى‌كند.

ده درس خداشناسی| ۳

 

درس سوّم؛ خداشناسی از دو راه مطمئن


در باره‌ی خداشناسى از دورترین زمان تا امروز كتابها نوشته شده و بحثها و گفتگوهاى فراوانى در میان دانشمندان و غیر دانشمندان بوده است.
هر كدام براى پى بردن به این حقیقت راهى را انتخاب كرده‌اند؛ اما از همه‌ی راه‌ها، بهترین راهى كه مى‌تواند ما را به زودى به این مبدأ بزرگ جهان هستى نزدیك سازد دو راه است:
۱ـ راهى از درون (نزدیك‌ترین راه)
۲ـ راهى از برون (روشن‌ترین راه)
در قسمت اول، سرى به اعماق وجود خود مى‌زنیم و نداى توحید را از درون جان خود مى‌شنویم.
و در قسمت دوم، در عالم پهناور آفرینش به گردش مى‌پردازیم و نشانه‌هاى خدا را در پیشانى تمام موجودات و در دل هر ذره‌اى مشاهده مى‌كنیم.
 هر كدام از این دو راه بحث‌هاى طولانى دارد؛ اما كوشش ما این است كه در یك گفتار فشرده، هر یك از دو راه را اجمالاً مورد بررسى قرار می‌دهیم.


الف ـ راهی از درون


درست به این چند موضوع بیندیشیم:
1ـ دانشمندان مى‌گویند: هر انسانى را كه فكر كنید، از هر نژاد و هر طبقه‌اى كه باشد، اگر او را به حال خود واگذارند و تعلیمات خاصى نبیند و حتى از گفت‌وگوهاى خداپرستان و مادّى‌ها عریان شود، خود به خود متوجه نیروى توانا و مقتدرى مى‌شود كه مافوق جهان مادّه است و بر تمام جهان حكومت مى‌كند.
او در زوایاى قلب و اعماق دل و روان خویش احساس مى‌كند كه ندایى لطیف و پر از مهر و در عین حال رسا و محكم وى را به طرف یك مبدأ بزرگ علم و قدرت كه ما او را «خدا» می‌نماییم، مى‌خواند.
این همان نداى فطرت پاك و بى‌آلایش بشر است.
۲ـ ممكن است غوغاى جهان مادّى و زندگى روزانه و زرق و برقهاى حیات، او را به خود مشغول سازد، و موقّتاً از شنیدن این ندا غافل شود؛ اما هنگامى كه خود را در برابر مشكلات و گرفتاریها مشاهده مى‌كند، هنگامى كه حوادث وحشتناك طبیعى همانند سیلها و زلزله‌ها و طوفانها و لحظات پراضطراب یك هواپیما در یك هواى نامساعد و خطرناك، به او حمله‌ور مى‌شوند، آرى در این هنگام كه دست او از تمام وسایل مادى كوتاه مى‌گردد و هیچ‌گونه پناهگاهى براى خود نمى‌یابد، این ندا در درون جان او قوت مى‌گیرد؛ احساس مى‌كند كه از درون وجودش قدرتى او را به سوى خود مى‌خواند؛ قدرتى كه برتر از تمام قدرتهاست؛ نیروى مرموزى كه همه‌ی مشكلات در برابر او سهل و ساده و آسان است.
كمتر كسى را مى‌توانید پیدا كنید كه در برابر حوادث سخت زندگى چنین توجهى را پیدا نكند و بى‌اختیار به یاد خدا نیفتد؛ و همین موضوع است كه نشان مى‌دهد ما چقدر به او نزدیكیم و او چقدر به ما نزدیك است. او در روح و جان ماست.
البته نداى فطرت همیشه در درون جان آدمى هست ولى در این لحظات قوت بیشترى مى‌یابد.
3ـ تاریخ به ما نشان مى‌دهد قدرتمندانى كه در لحظات آرامش و عادى، حتى از بردن نام خدا ابا مى‌كردند، اما به هنگامى كه پایه‌هاى قدرت خود را متزلزل و كاخ هستى خود را در حال فروریختن مى‌دیدند، دست به دامن این مبدأ بزرگ مى‌شدند و نداى فطرت را به روشنى مى‌شنیدند.
تاریخ مى‌گوید: هنگامى كه فرعون در میان امواج خروشان خود را گرفتار دید و مشاهده كرد، آبى كه مایه‌ی حیات و آبادى كشور او و سرچشمه‌ی تمام قدرت مادّی‌اش شده بود، اكنون فرمان مرگ او را اجرا مى‌كند، و در برابر چند موج كوچك عاجز مانده و دستش از همه جا كوتاه هست، فریاد زد: «الآن اعتراف مى‌كنم كه جز خداى بزرگ موسى، هیچ معبودى نیست!»
این ندا در حقیقت از درون فطرت و جان او برخاست. نه تنها فرعون، بلکه تمام كسانى كه در شرایط او قرار مى‌گیرند، همین ندا را به روشنى مى‌شنوند.
4ـ خود شما هر گاه به اعماق دلتان مراجعه كنید تصدیق مى‌كنید كه نورى در آنجا مى‌درخشد و شما را به سوى خدا مى‌خواند؛ شاید بارها در زندگى حوادث مشكل و طاقت‌فرسا و بن‌بستهایی براى شما پیش آمده كه دستتان از تمام وسایل عادى براى حلّ آن كوتاه شده است، در آن لحظات حتماً به خاطر شما، این حقیقت آمده است كه نیروى مقتدرى در این عالم هستى است كه مى‌تواند آن مشكل را به راحتى حل كند.
در این لحظات، امید آمیخته با عشق به آن مبدأ، روح و جان شما را در بر گرفته و ابرهاى تیره و تارِ یأس و نومیدی را از قلب شما دور ساخته است.
آرى، این نزدیكترین راهى است كه هر كس از درون جان خود مى‌تواند به سوى خدا و مبدأ بررگ جهان هستى بیابد.


تنها یك سؤال


مى‌دانیم این سؤال ممكن است براى بعضى از شما پیدا شود كه آیا این احتمال وجود ندارد كه ما بر اثر تعلیماتى كه از محیط، و پدر و مادر گرفته‌ایم، در مواقع حساس به این فكر فرو مى‌رویم و دست تقاضا به درگاه خدا برمى‌داریم؟
ما به شما در این سؤال حق مى‌دهیم و پاسخ جالبى براى آن داریم كه در درس آینده خواهید خواند.
قرآن مجید مى‌فرماید:
«فَإِذَا رَكِبُوا فِی الْفُلْكِ دَعَوُا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یشْرِكُونَ»[1]
هنگامى كه به كشتى سوار شوند (و ضربات طوفان و امواج كوه‌پیكر، آنها را به مرگ تهدید كند) خدا را از روى اخلاص مى‌خوانند (و غیر او را فراموش می‌کنند)؛ اما هنگامى كه خداوند آنها را نجات داد و به ساحل نجات آورد، او را فراموش كرده و دامن بت‌ها را مى‌گیرند.
 

فکر كنید و پاسخ دهید


1ـ سعى كنید آیه‌ی بالا را با شماره‌ی آیه و سوره و معنى آن، كلمه به كلمه حفظ كنید و تدریجاً به زبان قرآن آشنا شوید.
2ـ آیا براى شما هرگز حادثه پیچیده‌اى رخ داده كه دست شما از همه جا كوتاه شده باشد و تنها به امید لطف پروردگار باشید؟ 
3ـ چرا این راه را نزدیك‌ترین راه نامیدیم؟
 

پی‌نوشت


[1]. سوره‌ی عنکبوت، آیه‌ی ۶۵.
 
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: