کد مطلب: ۴۱۶۰
تعداد بازدید: ۶۴۲
تاریخ انتشار : ۲۸ آذر ۱۳۹۹ - ۲۰:۰۹
زهرای بتول(س) راز پنهان رسول(ص)| ۴
فاطمه، نژادش آسمانی و حقیقتش، حقیقت عرشی است كه خدای متعال، آن ودیعه‌ی الهیّه و كریمه‌ی عرشیه را از آن مقام اَشمَخ اَعلی تنزّل داده و به صورت انسان در میان خاكیان متجلّی ساخته است تا دامن رحمتش را بر سر عالم انسان بگستراند.
رسول اکرم(ص) در حضور جمعی فرمودند:
«اِنَّ اللهَ خَلَقَ فاطِمَةَ قَبْلَ اَنْ یخلُقَ السَّماءَ وَ الاَرْضَ»؛
«خدا قبل از این كه آسمان‌ها و زمین را بیافریند، فاطمه را آفریده است».
حضّار تعجّب كردند و عرض كردند:
«یا رَسُولَ اللهِ فَلَیْسَتْ هِیَ اِنْسِیَّةً»؛
«مگر فاطمه از جنس بشر نیست»؟
چون بالاخره بشر به آدم می‌رسد و آدم هم پس از خلقت آسمان و زمین آفریده شده است. او كه قبلاً بوده، پس بشر و از اولاد آدم نیست. پیامبر اکرم(ص) فرمودند:
«خُلِقَتْ فاطِمَة حَوْراءَ اِنْسِیَّةً لا اِنْسِیَّةً»؛[1]
فاطمه، نژادش آسمانی و حقیقتش، حقیقت عرشی است كه خدای متعال، آن ودیعه‌ی الهیّه و كریمه‌ی عرشیه را از آن مقام اَشمَخ اَعلی تنزّل داده و به صورت انسان در میان خاكیان متجلّی ساخته است تا دامن رحمتش را بر سر عالم انسان بگستراند.
بعد فرمودند: من در شب معراج وقتی به آسمان‌ها رفتم، در عالم بالا به من سیبی دادند. آن سیب را كه شكافتم نور خیره كننده‌ای از آن درخشید. جبرئیل(ع) گفت: این نور را در آسمان‌ها (منصوره) می‌خوانند و در زمین (فاطمه)اش می‌نامند:
«لِاَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعرِفَتِها»؛[2]
«زیرا دست فكر بشر از شناخت حقیقت او، مُنفطم و مُنقطع است». 


سخن لطیف عالم سنّی درباره‌ی حضرت زهرا(س) 


جمله‌ای را از تفسیر "روح المعانی" نقل می‌كنم. كتاب روح المعانی تفسیر مفصّلی است و نوشته‌ی "آلوسی" یكی از مفسّران سنّی است و شاید بتوان گفت، تا حدّی در بعضی موارد منصفانه سخن گفته است. این مرد در تفسیر سوره‌ی مباركه‌ی «هل اتی» كه می‌دانیم در شأن خاندان عصمت و طهارت(ع) نازل شده، جمله‌ی بسیار خوبی دارد. چون قبلاً در بیان خود، سخن از علی و فاطمه(س) به میان آورده است می‌گوید:
«ماذا عَسی یقُولَ امْرُءٌ فیهِما»؛
«چه كسی می‌تواند درباره‌ی این دو بزرگوار [علی و فاطمه(س)] سخنی جز این بگوید»:
«سِوی اَنَّ عَلیاً مَولَی الْمُؤمِنینَ وَ وَصِی النَّبِی»؛
«علی، مولای مؤمنین و وصیّ پیامبر است».
«وَ فاطِمَةُ البَضْعَةُ الاَحْمَدیهُ وَ الْجُزءُ الْمُحَمَّدی»؛
«و فاطمه پاره‌ی پیامبر و جزء آن حضرت است».
«وَ لَیسَ هذا مِنَ الرَّفْضِ بِشَیءٍ»؛
«و این سخن هیچ ارتباطی با رافضی بودن ندارد».
«بَلْ ما سِواهُ عِنْدِی هُوَ الْغَی»؛
«بلكه غیر این عقیده، از نظر من ضلالت و گمراهی است».
این مسأله به رافضی بودن مربوط نیست بلكه حقیقتی است كه من آن را درك كرده و به آن معتقدم. بعد می‌گوید:
«اَنَا عَبْدُالْحَقِّ لا عَبْدُ الْهَوى لَعَنَ اللهُ الهَوى فَمَنْ لَعْناً»؛
من بنده‌ی هوای نفس نیستم كه پا روی حقّ بگذارم. من بنده‌ی حقّم و در مقابل حقّ خاضعم، لعنت خدا و لعنت‌كنندگان بر هوای نفس باد. بعد در پایان كلامش، این جمله را دارد:
«وَ مِنَ اللَّطائِفِ عَلَى الْقَوْلِ بِنُزُولِها فیهِمْ»؛
از لطایفی كه در این سوره به كار رفته است و در شأن خاندان علی(ع) نازل شده، این است كه خداوند هر جا بهشت را توصیف می‌كند در ردیف نعمت‌های بهشتی از حورالعین سخن به میان می‌آورد ولی در سوره‌ی هل اتی با كمال تعجّب می‌بینیم از همه گونه نعمت‌های بهشتی سخن گفته است، از تخت‌ها، تكیه‌گاه‌ها، درخت‌های پرمیوه، لباس‌های حریر، جام‌ها، نوشابه‌ها، حتّی «ولدانٌ مُخَلَّدُون» یعنی كودكان خردسالی كه همچون مرواریدهای غلتان به خدمت بهشتیان در گردشند که می‌فرماید:
«وَ یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إذا رَأَیتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً»؛[3]
«و در اطراف بهشتیان، كودكان خردسالی كه هرگان آنان را ببینی، می‌پنداری مرواید غلتانند؛ همواره می‌گردند».
ولی عجیب است كه از حورالعین كه اَطیب و اَلطَف[4] نعمت‌های بهشتی است، اصلاً اسمی برده نشده و ذكری به میان نیامده است. این عالم سنّی می‌گوید، سرّ این مطلب این است:
«رِعایَة لِحُرْمَة الْبَتُولِ قُرَّة عَیْنِ الرَّسُولِ»؛
«خدا خواسته است حرمت فاطمه‌ی بتول، نور چشم رسول را نگه دارد».
خدا روا ندیده است در محضر حضرت زهرا(س) سخن از حورالعین بهشتی به میان بیاورد و با بودن زهرا(س) در کنار علی(ع) زیبایی و جمال و كمال حورالعین بهشتی را به رخ حضرت علی(ع) بکشد.
این گفتار یك مفسّر سّنی است. بنده وقتی این مطلب را در كلام این عالم سنّی دیدم با خود گفتم، اگر خداوند این مرد را به خاطر همین سخن لطیفی كه گفته است مشمول لطف حضرت صدّیقه‌ی كبری(س) قرار داده، او را بیامرزد، دور از کرم نخواهد بود.
«اِنَّ اللهَ واسِعٌ کَریمٌ»؛ 


ناتوانی دنیا از شناخت حضرت زهرا(س)
 

حالا تعجّب ندارد كه دنیا نتواند فاطمه را بشناسد و قدر و منزلت او را نفهمد. دنیا، خدا را هم نشناخته است.
«وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ...»؛[5]
خدایی كه جهان هستی به او زنده است، خدایی كه بشر، به اراده‌ی او نفس می‌كشد، می‌بیند، می‌شنود و راه می‌رود، در عین حال این بشر منكر وجود او می‌شود و او را به حساب نمی‌آورد؛ پس چه تعجّب از این دنیا و این بشر كه فاطمه را نشناسد و حرمت او را نگه ندارد و او را با قلبی شكسته و تنی رنجور به خاك بسپارد!
آری! دنیا می‌تواند سلاطین و پادشاهان را بشناسد و عظمت آن‌ها را در خود بگنجاند و آنها را به دیگران بشناساند؛ امّا نمی‌تواند انبیا و اولیای خدا را بشناسد و عظمت آن‌ها را در ظرف وجود خود بگنجاند! زیرا آن‌ها شكوهشان آسمانی است. شكوه آسمانی در زمین خاكی نمی‌گنجد. یك دهكده‌ی كوچك می‌تواند كدخدا را بشناسد و بزرگی او را در خود جا بدهد امّا هرگز نمی‌تواند سلطان را ـ آن چنان كه هست ـ بشناسد و جاه و جلال او را در خود بگنجاند. اگر جاه و جلال سلطان بخواهد به معرض نمایش درآید، میدان‌های بزرگ و خیابان‌های وسیع می‌خواهد، در كوچه‌های تنگِ یك دِه نمی‌گنجد!! دهكده‌ی دنیا توانست معاویه و یزید را در خود جا بدهد و عظمت كدخدا مَنِشی آنها را در خود بگنجاند و به دیگران بشناساند. به فرعون و نمرود آن چنان ركاب بدهد كه صدها سال بر دوش بشر سوار بشوند و بر او خدایی كنند، امّا نتوانست علی و زهرا(س) را بشناسد و جلال و جمال آسمانی آن‌ها را در خود جا بدهد.
آری! زهرا(س) كه مظهر جلال و جمال حضرت حقّ است، در این دهكده‌ی دنیا، فاطمه است؛ یعنی دست فكر بشر از دامن معرفت و شناختش كوتاه است امّا در عالم آسمان‌ها و ملكوت، منصوره است؛ یعنی تمام قوای فعّاله‌ی عالم به نصرت و یاری او برمی‌خیزند و مطیع فرمان اویند. در عالم قیامت هم كه وسعتش لایتناهی است، فرمان، فرمان فاطمه(س) و كرسی شفاعت عندالله در اختیار فاطمه است.
«...وَ یوْمَئِذٍ یفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ * بِنَصْرِ اللهِ...»؛[6]
«...و در آن روز [قیامت] مؤمنان به سبب یاری خدا خشنود می‌شوند...».
در روایتی ذیل همین آیه فرمودند، روز قیامت، اهل ایمان به نصرت و عنایت فاطمه خوشحالند.
«أَ لَمْ تَرَ كَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَیبَةً كَشَجَرَةٍ طَیبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماءِ * تُؤْتِی اُكُلَها كُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ یضْرِبُ اللهُ الاَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَكَّرُونَ»؛
«آیا ندیدی چگونه خداوند كلمه‌ی طیّبه را به درخت پاكیزه‌ای تشبیه كرده كه ریشه‌ی آن [در زمین] ثابت و شاخه‌ی آن در آسمان است. میوه‌های خود را در هر زمان به اذن پروردگارش می‌دهد و خداوند برای مردم مثل‌ها می‌زند؛ شاید پند پذیرند».
در آیه‌ی بالا پروردگار حكیم، كلمه‌ی طیّبه و موجود پاك را تشبیه به درختی فرمود كه ریشه‌اش ثابت و شاخه‌هایش به آسمان، بالا كشیده و میوه‌هایش را همه وقت در دسترس آدمیان قرار می‌دهد. این كلمه‌ی طیّبه اگرچه مصادیق متعدّد دارد، لیكن در رأس تمام آن‌ها وجود اقدس رسول الله الاعظم حضرت محمّد مصطفی(ص) واقع شده است كه به معنای واقعی، كلمه‌ی طیّبه و وجود پاكی است كه اصلی ثابت در اعماق عالم انسان دارد و روح مقدّسش به عالم ربوبی متّصل گشته و مشعل فروزان هدایتش ـ كه میوه‌ی شاداب این شجره‌ی طیّبه است ـ زوایای قلوب آدمیان را در پوشش نور آسمانی خود قرار داده است. در روایتی ذیل همین آیه از حضرت امام باقر(ع) منقول است كه فرمودند:
«اِنَّ الشَّجَرَةَ رَسُولُ الله( ص) وَ فَرْعُها عَلِی(ع) وَ عُنْصُرُ الشَّجَرَةِ فاطِمَةُ وَ ثَمَرَتُها اَوْلادُها وَ اَغْصانُها وَ اَوْرَقُها شِیعَتُنا ثُمَّ قالَ(ع) اِنَّ الرَّجُلَ مِنْ شیعَتِنا لَیمُوتُ فَیسْقُطُ مِنَ الشَّجَرَةِ وَرَقَةٌ وَ اِنَّ الْمَوْلُودَ مِنْ شِیعَتِنا لَیولَدُ فَیُورِقُ مَکانَ تِلْکَ الْوَرَقَةِ وَرَقَةٌ»؛[7]
«درخت [یعنی اصل و ریشه‌ی درخت] رسول خدا(ص) و ساقه‌ی آن علی(ع) و عنصر درخت، فاطمه(س) است و میوه‌ی آن فرزندان فاطمه(ع) و شاخه‌ها و برگ‌های آن، شیعیان ما هستند. آنگاه [امام(ع)] فرمود: وقتی فردی از شیعیان ما می‌میرد، برگی از آن درخت می‌افتد و وقتی فردی از شیعیان ما متولّد می‌شود، برگی در آن درخت می‌روید».
در این حدیث می‌بینیم كه از حضرت فاطمه(س) تعبیر به «عنصر درخت نبوّت» شده است؛ یعنی آنچه كه مایه و قوام درخت نبوّت و میوه دادن درخت، بسته به آن است، فاطمه است. اوست كه درخت نبوّت را مایه‌دار كرده و به میوه و محصول نشانیده و هم از این روست كه ملقّب به لقب «امّ‌ابیها» شده است. آن گونه كه مادر در تكوّن و ابقای وجود فرزند، اثرگذار است، فاطمه نیز در ابقای شخصیّت آسمانی پدرش از طریق فرزندانش اثرگذار است. اگر نبود فاطمه و فرزندان فاطمه، اثری از دین و تعالیم آسمانی قرآن ـ كه تمام شخصیّت آسمانی پدرش می‌باشد ـ در دنیا باقی نمانده بود. 


خودآزمایی 


1- نژاد آسمانی حضرت زهرا(س) را بیان کنید.
2- به گفته "آلوسی"، در تفسیر سوره‌ی مباركه‌ی «هل اتی»، از لطایفی كه در این سوره به كار رفته است و در شأن خاندان علی(ع) نازل شده، چیست؟
3- تعبیر به «عنصر درخت نبوّت» از حضرت فاطمه(س) به چه معنی است؟
 

پی‌نوشت‌ها


[1]ـ بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه‌ی ۱۸، حدیث ۱۷.
[2]ـ بحارالانوار، جلد ۴۳، صفحه‌ی ۶۵، حدیث ۵۸.
[3]ـ سوره‌ی انسان، آیه‌ی ۱۹.
[4]ـ اَطیب و اَلطف: پاک‌ترین و لطیف‌ترین.
[5]ـ سوره‌ی انعام، آیه‌ی ۹۱.
[6]ـ سوره‌ی روم، آیات ۴ و۵.
[7]ـ تفسیر مجمع البیان، سوره‌ی ابراهیم.

دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر: